سفر فرنگ (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کتاب «سفر فرنگ» تالیف
جلال آل احمد به
زبان فارسی گزارش
سفر نویسنده، به چند
کشور اروپایی است. «سفر فرنگ»، یکی از همان نوشتههای چاپ نشده آل احمد است، که با گذر بیش از بیست
و هشت سال از
مرگ او، عرضه گردیده است.
کتاب دارای دیباچه، متن، فهرست
اعلام و فرهنگ نامه میباشد.
کتاب با نثری ادبی به خاطرات چهل روزه مولف، در سفر به
پاریس و سوییس میپردازد.
۱. کتاب «سفر فرنگ»، شامل یادداشتهای روزانه جلال آل احمد، از سفر او به کشورهای اروپایی است. یادداشتهای مزبور، فقط حدود پنج هفته را در برمی گیرند
و پیوستگی شان، پس از ترک
فرانسه و ورود به سوییس، به طرز غافل گیر کنندهای، گسیخته میشود. بر مبنای
روایت آل احمد، گفتگوهای مقدماتی سفر او، از چند ماه قبل از عزیمتش آغاز میشود: «در اوایل سال چهل، پیش نهادش آمد.» در آن
زمان ، محمد درخشش، که عضو هیات
دولت وقت بوده، برای استفاده از «بورس یونسکو»، آل احمد را در نظر میگیرد تا «برای مطالعه در روشهای مختلف نوشتن کتابهای درسی»، «در ممالک اروپا»، عازم سفر شود. جلال پیش خود حدس میزند که درخشش، «به جبران سگ دویهای» او در چاپ
و نشر مجله «مهرگان» - که صاحب امتیازش درخشش بوده - وی را سزاوار استفاده از چنان بورسی دانسته است. اندکی بعد، به علت آن که تدارکات
و مقدمات سفر به درازا میانجامد، با روی کار آمدن هیات دولت جدید، درخشش از مقام وزارت بر کنار میگردد
و به جای او پرویز ناتل خانلری به
قدرت میرسد: «قرار بود در ظرف دو هفته راه بیفتیم؛ ولی نیفتادیم تا درخشش افتاد
و خانلری آمد.» در این جا آل احمد دچار تردید میشود
و میپندارد خانلری، به تقاص نقاری که بینشان حاکم بوده است، بورس او را لغو خواهد کرد؛ اما خانلری، تنها به کاستن روزان سفر جلال، بسنده میکند: «خیال میکردم، اسمم را قلم خواهد زد، که نزد؛ اما بورس نه ماهه، شد چهار ماهه.»
۲. در حین مطالعه کتاب، به اسامی گروه کثیری از نقاشان،
فیلم سازان،
سیاست مداران ، نویسندگان،...
و هنرمندان فرانسوی،
انگلیسی، آلمانی،
امریکایی،
روسی ،...
و ایتالیایی، با نامهای انبوهی از اماکن تاریخی، تفریح گاهها، رستورانها، موزهها، خیابانها،...
و کوچهها
و پس کوچههای فرانسه، به خصوص پاریس، مواجه خواهیم شد که اگر
دانش اجتماعی وسیعی نداشته باشیم،
و اگر جغرافیای فرانسه
و نقشه عمومی پاریس را نشناسیم،... مسلما ارتباط معنوی
و فکری چندان مناسبی، با اثر آل احمد،
و با خود او، برقرار نخواهیم کرد.
دیباچه آقای زمانی نژاد بر کتاب به گزارش مختصری از محتوای سفر فرنگ میپردازد.
سفر آل احمد، از تاریخ «جمعه/ ۶/ مهر/ ۱۳۴۱» شروع میشود
و او اولین یادداشتش را «در هواپیمای ارفرانس»، «روی آسمان مرز ترکیه» مینگارد ؛ آل احمد اینگونه
روایت میکند: «با یک ساعت تاخیر راه افتادیم. قرار بود شش
و نیم راه بیفتد
و حالا هشت
و نیم است. شام هم خوردهایم. از پذیرایی ظریفشان فهمیدم که ارفرانس است...».
و تقریبا هر روز،
و گاهی در نوبتهای مختلف، گزارش سفرش را ادامه میدهد، تا این که رشته تسلسل آنها، در
تاریخ «چهارشنبه/ ۱۶/ آبان/
[۱] »، پس از شرح ملاقاتش با محمد علی جمالزاده، گسسته میشود. با یک حساب سرانگشتی، در مییابیم که یادداشتهای جلال، به جای چهار ماه (صد
و بیست روز)، چهل روز را در برمی گیرد
و ما از ما وقع هشتاد روز بعدی، بی خبر میمانیم. معلوم نیست به چه دلیلی آل احمد در بقیه ایام سفرش، همان جور منظم
و دقیق، یادداشت هایش را ادامه نداده
و یا به عللی که بر کسی پوشیده است - فرضا آسیبهای ناشی از یورش ماموران
ساواک، یا گزند حوادث غیر مترقبه روزگاران- آنها نابود شدهاند.
روز ورود آل احمد، به
سوییس، مصادف با «
دوشنبه ۱۴ آبان ۱۳ ۴۱ بوده است
و بر اساس یادداشت روز «
سه شنبه ۱۵ آبان ۱۳۴۱»، میتوان گفت که پس از ده روز ماندن در سوییس، آن جا را به مقصد
آلمان ترک کرده: «دیگر این که دیروز عصر رفتم سراغ یک شرکت هواپیمایی، به
اسم کوک، برای رزرو کردن جا در هواپیمای زوریخ- کلن. برای شش نفر
و در ۱۵ نوامبر.» سرگشتگی
و تلاطم روحی جلال، از خلال نوشتههایش، رخ مینماید
و تردیدها
و یقینهای او را، به خوبی هویدا میکند.
هشت روز پس از ورود به فرانسه، ترجیح میدهد برنامه سفر پژوهشی اش تغییر کند
و به جای
آلمان و هلند ، روزهای بیش تری در فرانسه بماند: «دیگر این که، با حضرات یونسکو، گپی زدهام که چهطور است، آلمان
و هلند را از سر راهم بردارند. که زبانشان را نمیدانم.
و به جایش پاریس بمانم...
و الخ. ولی گمان نمیکنم آن چه از
عرش اعلای کاغذبازی یونسکو صادر شده، عوض کردنی باشد.» در حالی که شانزده روز بعد، «
دوشنبه ۳۰ مهر ۱۳۴۱»، به نشانی دوستانش - که مقیم آلمان هستند- دو نامه میفرستد
و ورود زود هنگامش به آلمان را، به آگاهی شان میرساند: «دیگر این که امروز کاغذی فرستادم برای فرشید. برلن شرقی. در جواب کاغذی که فرستاده بود، تهران
و عیال پست کرده بود این جا.
و یکی هم برای آرامش دوستدار - کلن - که مواظب دختر داریوش باشد که آمده آلمان، به درس خواندن.
و در حقیقت برای این که خبر بد بهشان بدهم که به زودی خراب خواهم شد سرشان
و از این قبیل. کلن، یک گوتیک حسابی دارد که از جنگ سالم در رفته. باید دیدش.»
هم چنین در واپسین روز اقامت در فرانسه، وقتی که با پاک دامن «به دیدن نمایشی از برشت، «در تئاتر ملی عوامانه،. . ، که توی قصر شایو است» میرود،... به این فکر میافتد که در آلمان، درباره
استنباط آلمانیها از نمایش نامههای برشت، پرس
و جو کند
و در صورت امکان، به ملاقات هم سر برشت هم برود: «به نظر من، برشت را بیش تر فرانسویها
علم کردهاند. وقتی کتاب ماه دایر بود، ورقی به کارش زدهام. دوره اش را فرخ غفاری بهم قرض داد؛ اما چنگی به دلم نزد. مایه شعرش بیش تر است تا نمایش.
و تنها اصالتش، توجه به
چین و ماچین است.
و آن نمایشی که
لنین و استالین و مائو و دیگران را
تحریف میکند. اسمش چه بود؟ یادم نیست. تا ببینیم در خود آلمان ازش چه برداشتی دارند. که هر پیغمبری را در زادگاهش که شناختند، کارش سکه است. شنیدهام زنش، در برلن شرقی، تئاتری را اداره میکند. اگر شد، سری خواهم زد.»
جلال در
ژنو ، به دیدار محمدعلی جمالزاده میشتابد
و در انتهای سفرنامهاش، شرحی جذاب
و خواندنی، از ملاقاتشان ارائه میدهد: «با جهانبگلو ناهار خوردم
و راه افتادم سراغ جمالزاده.
صبح، از کافهای که اباطیل قبلی را در آن یادداشت کردم، تلفنی زده بودم به حضرت
و سلام
و علیک
و که: میخواهم خدمت برسم.»
فهرست اعلام کتاب در پیان
کتاب قرار گرفته
و بعد از آن نیز فرهنگنامه اصطلاحات قرار گرفته است. کتاب بدون پاورقی
و توضیحات میباشد.
نرم افزار جغرافیای جهان اسلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور).