سعادت در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از مباحث مهم
علم اخلاق مقوله
سعادت و
لذت است و اینکه سعادت چیست؟ و لذت کدام است مقولهای است که ذهن علمای اخلاق را به خود مشغول داشته است.
در این نوشته به تعریف
سعادت و
لذت از منظر
قرآن پرداخته میشود.
در توضیح مفهوم سعادت، میتوان گفت: سعادت و لذت خیلی به هم نزدیک و قریب الافق هستند و عمده تفاوت آن دو
در این است که لذت
در موارد لحظهای و کوتاه مدت نیز بکار میرود ولی، سعادت صرفا
در مورد لذتهای پایدار یا نسبتا پایدار کاربرد دارد. مثلا، هیچ گاه درباره کسی که غذای لذیذی را میخورد و برای لحظاتی از آن لذت میبرد مفهوم سعادت را بکار نمیبرند، بلکه میگویند: از
خوردن غذا لذت برد.
پس
در سعادت، لذت پایدار نهفته است و اگر ممکن بود کسی
در زندگی همیشه لذت ببرد او کاملا سعادتمند بود؛ ولی، از آنجا که زندگی خالی از
درد و
رنج وجود ندارد میتوان گفت: سعادتمند
در این
جهان کسی است که لذتهای وی از نظر کیفیت یا کمیت نسبت به درد و رنج هایش برتری و فزونی دارد و
در آن، دو ویژگی لحاظ میشود:
۱. برتری از جهت کیفی.
۲. دوام از جهت کمی.
قرآن نیز
در مقایسه بین لذتهای دنیوی و اخروی به منظور دعوت به سوی
آخرت و تشویق ایشان به حرکت
در مسیر سعادت معنوی با تعبیراتی نظیر: «والآخرة خیر وابقی»
. یعنی
زندگی آخرت بهتر و با دوام تر است. بر این دو ویژگی تاکید دارد و پیوسته این حقیقت را گوشزد میکند که لذت آخرت از لذت
دنیا از نظر کیفی بهتر، و به لحاظ کمی پایدارتر است.
مفهوم سعادت فقط
در یک مورد از
قرآن به شکلی مناسب با بینش وسیع الهی درباره انسان بکار رفته است. خداوند
در این باره میفرماید:
«فمنهم شقی وسعید/ فاما الذین شقوا ففی النار لهم فیها زفیر وشهیق/خالدین فیها ما دامت السماوات والارض الا ما شاء ربک ان ربک فعال لما یرید/واما الذین سعدوا ففی الجنة خالدین فیها ما دامت السماوات والارض الا ما شاء ربک عطاء غیر مجذوذ».
مردم دو دسته هستند
بدبخت و
خوشبخت: شقاوت مندان تا
آسمان و
زمین هست
در آتش جاودان بمانند مگر آنکه پروردگار تو خواهد او هر چه خواهد میکند. و سعادت مندان مادام که آسمان و زمین هست
در بهشت جاودان بمانند مگر آنچه خدای تو خواهد که این، بخششی قطع نشدنی است.
بنابراین، اگر براساس بینش الهی و از دریچه معارف
قرآنی، زندگی انسان را مورد توجه قرار دهیم
زندگی دنیوی او
در کل چیزی به حساب نمیآید. کسی که الی الابد
در آتش خواهد بود بر فرض که همه
عمر را
در این
دنیای زودگذر غرق
در لذت باشد چگونه میتوان گفت: چنین شخصی سعادت مند است؟ و بر عکس هرگاه کسی
در جهان ابدی خوش بخت باشد و به گفته
قرآن جاودانه
در بهشت زندگی کند حتی اگر تمام لحظات
عمر کوتاه
دنیا را
در شکنجه به سر برد سعادت مند خواهد بود و
در کل، آن رنج دنیوی، چیزی به حساب نمیآید.
بنابراین، ملاک سعادت و شقاوت
در بینش انسانی اسلامی، لذت و رنج ابدی است، به این معنا که
اسلام در معنای سعادت و شقاوت تغییری نمیدهد و
در این زمینه مفهوم جدیدی مطرح نمیکند که از دسترس درک و فهم مردم به دور باشد؛ بلکه، سعادت را به همان معنی رایج لذت پایدارتر و شقاوت را به معنی عرفی
رنج و الم بیشتر میداند ولی
در مصداق آن دو، تغییر میدهد و چون لذایذ و آلام دنیوی دوام و ثباتی ندارد لذایذ و آلام ابدی
جهان آخرت را به عنوان مصادیق صحیح و حقیقی سعادت و شقاوت مطرح میکند.
امام خمینی ملاک سعادت و شقاوت را علم و معرفت میداند و درباره سعادت قائل است هر نفسی که ملکات خود را با قانونهای الهی و عقلی هماهنگ کند، سعید است.
به باور ایشان برخی حکمای مشاء چون علم را انفعالی دانسته و انفعال
در مجرد، بدون ماده را ممکن نمیدانند،
در تبیین سعادت و شقاوت حسی
در جهان آخرت بهسختی افتاده و برای حل آن قائل شدهاند که روحها پس از بیرونشدن از بدن به بعضی اجسام لطیف تعلیق میگیرند.
امام خمینی علم و احساس را به فعالیت نفس میداند و ازآنجاکه انسان موجودی مرکب از
جسم و
روح و قوای گوناگون نفسانی است و به بیان دیگر دارای چندین نشئه است و بر پایه این قوا ادراکهای گوناگون دارد و بر اساس این ادراکها، دارای سعادت حسی، خیالی، عقلانی و روحانی است و ازآنجا که ملاک سعادت سه چیز است: ادراککننده، ادراک شونده و ادراک، هراندازه این سه قویتر باشند، انسان از سعادت بالاتری برخوردار است؛ ازاینرو سعادت
دنیایی و حسی، مرتبه پایین سعادت برای انسان است و بالاترین مرتبه سعادت، ادراک مرتبه عالم عقلی و معرفت و
ادراک حقتعالی است که نسبت به افراد، گوناگون است و برای موجودات مجرد
در بالاترین درجه میباشد.
به باور ایشان حکم عرفا به حکم سریان ادراک و شعور
در همه موجودات، همه موجودات را دارای ادراک میدانند، بنابراین همه موجودات دارای سعادت و شقاوتاند.
امام خمینی یکی از مراتب بالای سعادت ویژه انسان را چه
در جنبه نظری و چه
در جنبه عملی، کمال عقلی میداند و از آن به سعادت عقلی تام تعبیر میکند. البته
اهل سلوک بالاترین درجه سعادت را دارند؛ زیرا آنان از بهرهها و لذتهای نفسانی، حتی لذت جمال و بهجت دیدار الهی یا ترس از جدایی حقتعالی، خالصاند.
واژه فلاح به معنای رستگاری به کار میرود: رستن از گرفتاریها و رنجها و موانع و رسیدن به هدف و مطلوب انسان
در راه رسیدن به مقصد و هدف خود، پیوسته با موانع و گرفتاریها و دشمنانی درگیر است ولی با تلاش و
جهاد میتواند این گرفتاریها را بر طرف سازد و موانع را از سر راه برداشته به هدف و مطلوب خویش نایل شود که
در این صورت میگویند: رستگار شد، یعنی رست و رها شد یا راحت شد و بر
دشمن چیره گردید.
در چنین مواردی از واژه
فلاح استفاده میشود.
قرآن نیز
در مواردی واژه فلاح را بکار برده است. از آن جمله، روزی که بنا بود
ساحران فرعون به دستور وی
در برابر
موسی خودنمایی و عرض اندام کنند،
قرآن نقل میکند که فرعون برای تشویق و دلگرمی به آنان گفت:
«وقد افلح الیوم من استعلی».
امروز آن کسی که چیره شود رستگار خواهد شد.
و به جای پیروزی و چیره شدن بر خصم واژه افلح را بکار میبرد چنان که
در زمینه معنوی نیز درباره کسانی که از رنج و گرفتاری
دنیا رهیده و
در صحنه دیگری به آسودگی وارد میشوند از همین واژه افلح استفاده شده و به آیاتی بر میخوریم.
مثل این آیه که میگوید:
«قد افلح من تزکی».
هر آینه پاکان رستگار شدند.
و آیهای که میگوید:
«قد افلح من زکاها».
هر که
در پاکی آن (نفس) کوشید رستگار شد.
و
در آیه اول
سوره مومنون میگوید:
«قد افلح المؤمنون».
هر آینه اهل
ایمان رستگار شدند.
آری
تزکیه و
تهذیب نفس برای رسیدن انسان به فلاح و رستگاری نه تنها موثر است بلکه راه منحصر به فرد خواهد بود. چنان که
در آیات دیگری به عنوان نتیجه
عبادات و غایت کارهای شایسته انسان مطرح شده و همراه با کلمه لعل بکار برده شده است، مثل آنجا که میفرماید:
«واذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون».
بسیار خدا را بیاد آرید شاید رستگار شدید و آیهای که میفرماید:
«واتقوا الله لعلکم تفلحون».
از خدا بترسید تا رستگار شوید.
در این گونه موارد که خداوند میخواهد مردم را وادار به
تقوا، به ذکر خدا، به اجتناب از
معاصی کند، با استفاده از جمله «لعلکم تفلحون» بیان میکند که هدف نهایی انسان فلاح است و به انسان میآموزد که برای رسیدن به آن باید این کارهای خوب را انجام دهد و آن کارهای زشت را ترک کند.
قرآن فلاح و رستگاری را به عنوان هدف از انجام کارهای خوب مطرح میکند که همه کارهای عبادی و افعال شایسته را برای رسیدن به آن باید انجام داد؛ ولی، هیچ گاه باری خود فلاح، هدف و غایت دیگری بیان نمیکند و نمیگوید: که اگر کسی به فلاح رسید چه میشود چون
در ورای فلاح و رستگاری هدف دیگری و غایت گران بهاتر و پرارزش تری وجود ندارد. فی المثل؛
در قرآن به آیاتی بر میخوریم نظیر:
«فاعبدنی واقم الصلاة لذکری».
و مرا
ستایش کنی و
نماز را برای یاد من بپا دار.
و نظیر «ان الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنکر ولذکر الله اکبر».
هر آینه نماز آدمی را از زشتی و بد باز میدارد و بزرگترین یاد خدا است.
که
در آنها ذکر خدا دوری گزیدن از
فحشا و
منکر به عنوان هدف نماز مطرح گردیده است و
آیه:
«واذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون».
.
و خدا را بسیار یاد کنید شاید رستگار شدید.
که برای ذکر خداوند که
در آیات گذشته به عنوان هدف نماز مطرح شده بود به نوبه خود رسیدن به فلاح و رستگار شدن را به عنوان هدف مطرح میکند؛ ولی،
در هیچ یک از
آیات قرآن نمیتوان جملهای را پیدا کرد که برای خود فلاح چیز دیگری به عنوان هدف آن معرفی شده و مثلا بگوید: افلحوا لعلکم کذا به فلاح برسید تا چنین و چنان شود. و ما از این برخورد، نتیجه میگیریم که فلاح، هدف نهایی و مطلوب ذاتی است مثل سعادت که تعبیر دیگری از هدف است کلمه فوز هم به معنای کامیابی و رسیدن به مطلوب است اعم از مطلوب مادی و معنوی.
گمشده انسان
در دنیا زندگی ابدی و لذت جاودانی است و مشکلات موقت را برای رسیدن به آن تحمل میکند و هنگامی که به آن زندگی ابدی و لذت همیشگی رسید کامیاب شده و به فوز و فلاح رسیده است.
قرآن کریم
در آیاتی واژه
فوز را با تعابیر مختلف بکار برده است
در جایی میگوید «لهم جنات تجری من تحتها الانهار ذلک الفوز الکبیر»
. برای کسانی که
ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند بهشتهایی است که
در آن نهرهایی جاری است و آن کامیابی بزرگی است و
در آیه دیگری چنین آمده است که:
«رضی الله عنهم ورضوا عنه ذلک الفوز العظیم».
خدا از آنان راضی و آنان نیز از خدا راضی هستند و این کامیابی بزرگی است.
و
در برخی دیگر از آیات، تعبیری متفاوت با تعبیر فوق را مورد استفاده قرار داده و میگوید:
«الذین آمنوا وهاجروا وجاهدوا فی سبیل الله باموالهم وانفسهم اعظم درجة عند الله واولئک هم الفائزون یبشرهم ربهم برحمة منه ورضوان وجنات لهم فیها نعیم مقیم خالدین فیها ابدا...»
کسانی که ایمان آوردند و
در راه
خدا هجرت و با اموال و جان هاشان
جهاد کردند
در برتری
در پیشگاه خدا بزرگترند و آنان خود رستگارانند پروردگارشان به رحمتی از جانب خویش و خرسندی و باغ هائی برایشان که
در آنها نعمتهای ماندگار است
در آنها جاودان شوند مژده شان دهد.
لذت در بهشت (قرآن)؛
برنامه سعادت (کتاب)؛
سعادت گرایی،
کیمیای سعادت (کتاب).
•
سایت اندیشه، برگرفته از مقاله «سعادت در قرآن»؛ تاریخ بازبینی، ۹۴/۱۱/۲۶. •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.