کمّیّات متصلقارّ بر سه نوعاند: ۱. جسم تعلیمی: از سه جهت طول و عرض و عمق، قابل قسمت است. ۲. سطح: از دو جهت قابل قسمت و دارای طول و عرض است و به آن بسیط نیز میگویند. ۳. خط: از یک جهت قابل قسمت، و تنها دارای طول است.
ابنسینا میگوید: در مقام وجود خارجی، جسم قبل از سطح، و سطح نیز قبل از خط، و خط هم قبل از نقطه است. اگر گفته میشود که نقطه با حرکت خود، خط را و خط با حرکت خود، سطح و سطح با حرکت خود، جسم را رسم میکند، در مقام تفهیم، تصور و وهم است، زیرا مثلاً نقطه، فاقد امتداد است و هیچگاه نمیتواند امر ممتد (خط) را رسم کند. در سطح سه چیز اعتبار میشود: اول آنکه نهایت و طرف جسم است، دوم آنکه دو بُعد در آن فرض میشود که به صورت قائم بر هم متقاطعاند، و سوم آنکه سطح، مقدار است.
خواجه طوسی در اساس الاقتباس میگوید: «کمّمتصلقارالذّات سه نوع بود: خط و او طول تنها بُوَد، و عرض و عمقش نبُوَد، و سطح و او را طول و عرض بُوَد و عمق نبود، و جسم و او را طول و عرض و عمق بود و این جسم را جسم تعلیمی میگویند».
[۴]خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۴۰.