• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سریه عیینة بن حصن به سوی بنی تمیم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سریه به قطعه‌ای از سپاه گفته می‌شود که به دستور رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به سوی مکانی و برای انجام ماموریتی اعزام می‌شدند، سریه عیینة بن حصن، سریه‌ای بود که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کارگزار خود را به برای جمع آوری زکات به سوی بنی‌خزاعه اعزام کرده بود، اما بنی‌تمیم از پرداخت زکات آنان ممانعت کردند، تا اینکه سریه عیینة بن حصن پیش آمد.



«سریه» از ماده «سرو» است و به قطعه‌ای از سپاه گفته می‌شود که به دستور رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به سوی مکانی و برای انجام ماموریتی اعزام می‌شدند؛ بدون آنکه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همراه آنان خارج شود.


هنگامی که رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هلال محرم سال نهم را دید، کارگزاران خود را برای جمعآوری زکات اعزام فرمود. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به همین منظور، بُسر بن سُفیان (گفته شده است، نعیم بن عبد‌الله نحّام عدوی مامور این کار بود.) را برای جمعآوری زکات اعزام کرد. پس از اعزام بُسر برای انجام این کار، او از بنی‌خزاعه خواست تا اموال و چهارپایان خود را که مشمول پرداخت زکات‌اند به وی تحویل دهند.
هنگامی که بنی‌خزاعه، اموال و چهارپایان خود را جمع کردند تا زکات خویش را بپردازند، بنی‌تمیم که آن زمان، همراه بنی‌خزاعه در منطقۀ آبگیر ذات اشطاط (مکانی نزدیک حدیبیه (از این منطق با عنوان «غدیر الاشطاط» یاد شده است.) برای تهیۀ آب حضور داشتند، به پرداخت زکات به مسلمانان از سوی بنی‌خزاعه اعتراض کردند و گفتند: «مسلمانان به چه دلیل، اموال شما را به اجبار می‌گیرند؟» سپس آنها برای مقابله با مسلمانان، شمشیرهای خود را کشیدند و آمادۀ جنگ شدند.


بنی‌خزاعه در پاسخ سخن بنی‌تمیم گفتند: «ما مسلمانیم و زکات دادن از فرایض دین ماست»؛ اما بنی‌تمیم به سخن بنی‌خزاعه توجهی نکردند و آمادۀ جنگ شدند. آنها قسم خوردند نگذارند بنی‌خزاعه، حتی یک شتر را به عنوان زکات به مسلمانان تحویل دهند. نمایندۀ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که برای گرفتن زکات به آن منطقه رفته بود، هنگامی که وضعیت جنگی بنی‌تمیم را دید، ترسید و فرار کرد. دلیل ترس او این بود که اسلام تا آن زمان در میان اعراب گسترش نیافته بود. تا آن زمان، برخی قبایل، هنوز دین اسلام را نپذیرفته بودند و فرستادگان و نمایندگان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌ترسیدند که مشرکان از آنان در برابر فتح مکه و حنین انتقام بگیرند. به همین دلیل، رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستور داده بود تا نمایندگان و مسئولان دریافت زکات، با مردم مدارا کنند و آنان را درباره انتخاب اموال زکات، آزاد بگذارند.


در پی وقوع این ماجرا، بنی‌خزاعه به بنی‌تمیم حمله کردند و آنان را از منطقۀ سکونت خود خارج کردند و گفتند که به دلیل وجود خویشاوندی میان آنان، آسیبی به آنها نرساندند. بنی‌خزاعه به بنی‌تمیم گفتند: «هم اکنون به سبب دشمنی شما با محمد و رفتاری که با نمایندگان دریافت زکات داشتید، بر ما و بر شما بلایی نازل خواهد شد.» به همین دلیل بنی‌تمیم از منطقۀ بنی‌خزاعه خارج شدند و به سوی منطقه و سرزمین خود رفتند.


هنگام اطلاع رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از این حادثه، ایشان از میان اصحاب، کسی را خواستند تا برای سرکوبی و دستگیری بنی‌تمیم به سوی آنها برود. در این میان، عُیَینَه بن حِصن فَزاری به پا خاست و گفت: «به خدا قسم! من سراغ بنی‌تمیم خواهم رفت و آنان را دستگیر خواهم کرد؛ حتی اگر آنها به یبْرِین ‌ (نام ریگزاری است در سرزمین بنی سعد رفته باشند.» او گفت: «بنی‌تمیم را نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خواهد آورد تا ایشان هر گونه که خواستند، درباره آنان تصمیم بگیرند.»


رسول ‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عُیَینَه بن حِصن را با پنجاه سوار از اعراب قبایل، اعزام کرد. آنها برای اینکه حرکت سپاه از دید دشمن مخفی بماند، شب‌ها حرکت می‌کردند و روزها به استراحت می‌پرداختند. آنان در طول حرکت خود از منطقۀ رَکُوبَه (نام تپه‌ا‌یی، میان مکه و مدینه و در نزدیکی منطقۀ عَرج گذشتند تا به سرزمین عَرج رسیدند.
عُیَینَه در عَرج براساس اخبار، اطلاع یافت که بنی‌تمیم به سوی سرزمین‌های قبیلۀ بنی‌سلیم حرکت کرده‌ است. عُیَینَه بن حِصن در پی اطلاع از مسیر حرکت بنی‌تمیم با یارانش به سوی آنان حرکت کرد و زمانی به ایشان رسید که از سمت منطقۀ سُقْیا (مکانی در منطقۀ فُرع، میان مکه و مدینه به سوی صحرای بنی‌سلیم در حال حرکت بودند. آنها در آن منطقه، توقف کرده و چهارپایان خود را برای چرا در بیابان رها کرده بودند.


مردان و بزرگان بنی‌سلیم، هنگامی که سپاه مسلمانان را دیدند، ترسیدند و فرار کردند. مسلمانان نیز تعدادی از مردان، زنان و کودکان آنان را به اسارت گرفتند و با خود به مدینه بردند. رسول ‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز دستور دادند تا آنان را در یکی از خانه‌های مدینه (خانۀ رمله بنت حارث) نگهداری کنند.


در پی وقوع این حادثه، ده تن از بزرگان و رؤسای قبیلۀ بنی‌تمیم برای آزادسازی اسیران خود به مدینه آمدند. آنان پیش از ظهر، وارد مدینه شدند و نزد پیامبر رفتند. رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در صحن مسجد نشسته بودند. در ابتدا عَطارد بن حاجِب تَمیمی به نمایندگی از بنی‌تمیم سخن گفت.
پس از او ثابت بن قِیس به دستور پیغمبر در پاسخ آنان خطبه‌ای ایراد کرد. پس از بیان خطبه‌ها، زبرقان بن بدر که از قبیله بنی‌تمیم بود، با سرودن اشعاری به تعریف و تمجید از قبیله‌اش پرداخت. در پاسخ او حَسّان بن ثابت، اشعاری سرود و در آن به دفاع از آیین اسلام و مسلمانان پرداخت.
در پی ‌سرودن شعر توسط حَسّان بن ثابت در دفاع از اسلام، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: «تا زمانی که حَسّان از رسول ‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حمایت می‌کند، روح‌القدس، او را تایید می‌کند.» بنی‌تمیم نیز با دیدن برتری مسلمانان و شخص پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از مجادله با مسلمانان دست کشیدند. بنی‌تمیم با خود گفتند: «رهبر مسلمانان از طرف خداوند تایید شده است و امورش پیش می‌رود. سخنران آنان از سخنران ما سخنورتر، و شاعر آنان در سرودن، از شاعر ما تواناتر است.در کل، آنان از ما برتر و بهترند.» این اتفاقات در پایان باعث شد تا رسول ‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به آنان لطف کند و اسیرانشان را آزاد سازد.


هنگامی که بنی‌تمیم به خانۀ رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رسیدند، ایشان را با صدای بلند فرا خواندند. خداوند با نزول آیه‌ای دربارۀ بنی‌تمیم و ثابت بن قیس که صدایی بلند داشت، آنان را از این کار نهی کرد و فرمود: «یا اَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا اَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِی وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ اَنْ تَحْبَطَ اَعْمالُکُمْ وَ اَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ؛ای کسانی که ایمان آورده‌اید! صدای خود را فراتر از صدای پیامبر نکنید و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نزنید) آن‌گونه که بعضی از شما در برابر بعضی بلند صدا می‌کنند؛ مبادا اعمال شما نابود شود؛ در حالی که نمی‌دانید! » (ترجمه حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی)
همچنین خداوند در آیه‌ای دیگر، عمل بنی‌تمیم را که از پشت خانه و اتاق پیامبر، ایشان را صدا زدند، نهی کرد و فرمود: «اِنَّ الَّذینَ ینادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ اَکْثَرُهُمْ لا یعْقِلُونَ؛ (ولی) کسانی که تو را از پشت حجره‌ها بلند صدا می‌زنند، بیشترشان نمی‌فهمند!» (ترجمه حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی)


سریه.


۱. بکری‌اندلسی، عبدالله بن عبد العزیز، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، ج۱، ص۱۵۳، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۳ق، چاپ سوم.    
۲. حموی بغدادی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۱، ص۱۹۸، بیروت‌، دار صادر، ۱۹۹۵م، چاپ دوم.    
۳. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۷۴، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۰۹ق، چاپ سوم.    
۴.هاشمی بصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۴، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة ۱۴۱۰ق، چاپ اول.    
۵. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۷۴، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۰۹ق، چاپ سوم.    
۶. صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد، ج۶، ص۲۱۲، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، بی‌تا، چاپ اول.    
۷. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۷۴، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۰۹ق، چاپ سوم.    
۸.هاشمی بصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۲۱، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة ۱۴۱۰ق، چاپ اول.    
۹. ابو‌الفتح، محمد بن سید الناس، عیون الاثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر، ج۲، ص۲۵۲، تعلیق ابراهیم محمد رمضان، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۴ق، چاپ اول.    
۱۰. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۷۴، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۰۹ق، چاپ سوم.    
۱۱. صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد، ج۶، ص۲۱۲، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، بی‌تا، چاپ اول.    
۱۲. حموی بغدادی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۵، ص۴۲۷، بیروت‌، دار صادر، ۱۹۹۵م، چاپ دوم.    
۱۳. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۷۴، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۰۹ق، چاپ سوم.    
۱۴. صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد، ج۶، ص۲۱۲، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، بی‌تا، چاپ اول.    
۱۵. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۷۵، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۰۹ق، چاپ سوم.    
۱۶.هاشمی بصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۲۲، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة ۱۴۱۰ق، چاپ اول.    
۱۷. ابو‌الفتح، محمد بن سید الناس، عیون الاثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر، ج۲، ص۲۵۳، تعلیق ابراهیم محمد رمضان، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۴ق، چاپ اول.    
۱۸. صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد، ج۶، ص۲۱۲، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، بی‌تا، چاپ اول.    
۱۹. حموی بغدادی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۳، ص۶۴، بیروت‌، دار صادر، ۱۹۹۵م، چاپ دوم.    
۲۰. حموی بغدادی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۳، ص۲۲۸، بیروت‌، دار صادر، ۱۹۹۵م، چاپ دوم.    
۲۱. محمد حسن شراب، محمد، المعالم الاثیرة فی السنة و السیرة، ص۱۴۱، دمشق، دارالقلم‌، ۱۴۱۱ق، چاپ اول.    
۲۲. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۷۵، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۰۹ق، چاپ سوم.    
۲۳. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۷۵، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۰۹ق، چاپ سوم.    
۲۴.هاشمی بصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۲۲، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة ۱۴۱۰ق، چاپ اول.    
۲۵. ابو‌الفتح، محمد بن سید الناس، عیون الاثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر، ج۲، ص۲۵۳، تعلیق ابراهیم محمد رمضان، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۴ق، چاپ اول.    
۲۶. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج۲، ص۳۸، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۰ق، چاپ اول.    
۲۷. صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد، ج۶، ص۲۱۲، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، بی‌تا، چاپ اول.    
۲۸. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۷۵، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۰۹ق، چاپ سوم.    
۲۹. حمیری معافری، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۵۶۲، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفة، بی‌تا.    
۳۰.هاشمی بصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۲۲، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة ۱۴۱۰ق، چاپ اول.    
۳۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۱۶، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق، چاپ دوم.    
۳۲. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج۲، ص۳۸، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۰ق، چاپ اول.    
۳۳. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۷۹، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۰۹ق، چاپ سوم.    
۳۴. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۷۹، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۰۹ق، چاپ سوم.    
۳۵. حمیری معافری، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۵۶۷، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفة، بی‌تا.    
۳۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۱۹، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق، چاپ دوم.    
۳۷. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۷۹، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۰۹ق، چاپ سوم.    
۳۸. حجرات/سوره۴۹، آیه۲.    
۳۹. حجرات/سوره۴۹، آیه۴.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «سریه عُیَینَه بن حِصن به سوی بنی تمیم» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۵/۲۶.    






جعبه ابزار