• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سریه خالد بن ولید

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در ماه شوال سال هشتم هجرت، به منظور دعوت قبیله بنیجَذِیمَه به پذیرش آئین اسلام، خالد بن ولید را به سوی آنان فرستاد. اما علی رغم اقرار آنان به اسلام، خالد دستور اسارت و سپس قتل عام آنان را صادر کرد. پیامبر از این جنایت خالد تبری جسته و امام علی (علیه‌السلام) را برای جبران خسارات مالی و جانی به بنیجذیمه فرستادند.



"سریه" از ماده «سرو» و به قطعه‌ای از سپاه گفته می‌شود که به دستور رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به سوی مکانی و برای انجام ماموریتی اعزام می‌شدند، بدون آنکه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همراه آنان خارج شود.


هنگامی که خالد بن ولید از نخله به مکه بازگشت، خالد بن ولید پیش از این ماموریت از جانب پیامبر موظف شد تا به نخله رفته و بت عزّی را نابود سازد. رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که تا آن زمان در مکه بودند، او را در ماه شوال سال هشتم هجرت، به منظور دعوت قبیلۀ بنیجَذِیمَه به پذیرش آئین اسلام (نه برای جنگ) اعزام فرمودند. خالد بن ولید به همراه گروهی از مهاجر و انصار و بنی‌سلیم که جمعا سیصد و پنجاه نفر بودند حرکت کرد و در منطقه پایین مکه به بنیجَذِیمَه رسید.
در این هنگام به بنیجَذِیمَه خبر رسید که خالد بن ولید و مسلمانان به سوی آنان در حرکتند و به زودی به آنان می‌رسند. بنیجَذِیمَه گفتند: ما از این مسئله ترسی نداریم؛ چرا که مسلمانیم، نماز می‌خوانیم، محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را قبول داشته و مسجدهایی ساخته و در آن‌ها اذان می‌گوئیم.
[۶] ‌اندلسی‌، ابن‌عبدالبر، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، قاهره‌، وزارت اوقاف مصر، ۱۴۱۵ه.ق چاپ اول، ج۳، ص۸۷۵.



پس از مدتی خالد بن ولید و یارانش به بنیجَذِیمَه رسیدند. خالد به بنیجَذِیمَه گفت: اسلام بیاورید! بنیجَذِیمَه گفتند: ما مسلمانیم. خالد به آنان گفت که اگر مسلمان هستید، پس به چه منظور اسلحه حمل می‌کنید؟ بنیجَذِیمَه در پاسخ گفتند: میان ما و قومی دیگر، دشمنی وجود دارد و ما ترسیدیم که شما از آنان باشید. ما به این جهت سلاح برداشتیم که از خود در برابر آنان که دشمنان اسلام هستند دفاع کنیم. خالد بن ولید از پاسخ آنان قانع نشد و باز هم خواسته خود را مبنی بر زمین گذاشتن سلاح تکرار کرد.
در این میان مردی از بنیجَذِیمَه که جَحْدَم نام داشت، با تحویل سلاح به خالد بن ولید مخالفت کرد و گفت: ‌ای بنیجَذِیمَه، محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از هیچ کس چیزی بیش از اقرار به اسلام نمی‌خواهد و ما همگی اسلام را پذیرفته‌ایم. خالد نمی‌خواهد، با ما همانند سایر مسلمانان رفتار کند. او پس از آنکه ما سلاح خود را بر زمین بگذاریم، ما را خواهد کشت؛ اما سخنان جَحْدَم مؤثر واقع نشد و باقی افراد قبیله او را قانع کردند تا سلاح خود را بر زمین بگذارد و در نهایت جَحْدَم پذیرفت تا سلاح خود را تحویل دهد.
[۱۲] ‌اندلسی‌، ابن عبدالبر، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، قاهره‌، وزارت اوقاف مصر، ۱۴۱۵ه.ق چاپ اول، ج۳، ص۸۷۶.

اعتقاد مردم بنیجَذِیمَه آن بود که خود را مردمی مسلمان می‌دانستند و دیده بودند که بقیه مردم هم مسلمان شده‌اند و مکه فتح شده است؛ لذا دلیلی نداشت تا از خالد بترسند! در مقابل این تفکر آنان، جَحْدَم معتقد بود، خالد آنان را بواسطه کینه قدیمی که با بنیجَذِیمَه داشت، خواهد کشت.
[۱۵] اندلسی‌، ابن عبدالبر، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، قاهره‌، وزارت اوقاف مصر، ۱۴۱۵ه.ق چاپ اول، ج۳، ص۸۷۶.



پس از آنکه بنیجَذِیمَه سلاح خود را بر زمین نهادند، خالد بن ولید آنان را اسیر کرده و دست‌های آنان را به یکدیگر بست. او هر نفر از بنیجَذِیمَه را به دو نفر از سپاه خود سپرد. بنیجَذِیمَه آن شب را در اسارت به سر بردند و به هنگام نماز از سپاه خالد خواستند، اجازه دهند نماز خود را اقامه کنند.
هنگام سحر سخنانی میان مسلمانان رد و بدل شد، مبنی بر آنکه نباید بنیجَذِیمَه را به اسارت گرفت؛ بلکه باید آنان را به مدینه و نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برد. برخی دیگر نیز معتقد بودند باید آنان را بیازمایند تا میزان صداقت و فرمانبرداری آنان مشخص گردد؛ اما هنگام سپیده دم خالد بن ولید بدون هیچ‌گونه دلیل و عذری، دستور داد تا هر کس اسیری را که نزد اوست به قتل برساند و مخالفت برخی از مسلمانان با این کار مانع از انجام صدور فرمان توسط خالد نشد.
در ابتدا بنی‌سلیم به علت کینه و دشمنی که با بنیجَذِیمَه داشتند، تمامی آنان را به قتل رساندند. در مقابل آنان، مهاجر و انصار از این کار پرهیز کرده و اسیران خود را آزاد کردند.
[۱۶] ‌اندلسی‌، ابن عبدالبر، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، قاهره‌، وزارت اوقاف مصر، ۱۴۱۵ه.ق چاپ اول، ج۳، ص۸۷۶.



هنگامی که خبر عمل ننگین و سخیف خالد بن ولید به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رسید، رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دست‌های خود را به سوی آسمان به حدی بلند نمودند که سفیدی زیر بغل ایشان نمایان شد و خطاب به خداوند عرض کرد: «پروردگارا! من از آنچه خالد مرتکب شده به سوی تو تبری می‌جویم». هنگامی که خالد بن ولید به حضور پیامبر رسید، ایشان از او به شدت خشمگین بودند.
[۲۰] ‌اندلسی‌، ابن عبدالبر، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، قاهره‌، وزارت اوقاف مصر، ۱۴۱۵ه.ق چاپ اول، ج۳، ص۸۸۱.
[۲۱] حمیری معافری، عبد الملک بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الابیاری و عبد الحفیظ شلبی، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا، ج۲، ص۴۳۰.



پس از این جریانِ دردناک، رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، علی (علیه‌السّلام) را فراخواندند و مالی را در اختیار ایشان قرار دادند تا به سوی بنیجَذِیمَه برود و جنایات و خسارت‌هایی را که خالد بن ولید درباره آنان مرتکب شده است جبران نماید. علی (علیه‌السّلام) از مدینه خارج شده و به سوی قبیله بنیجَذِیمَه حرکت کردند. ایشان با حضور در میان مردم قبیله، به جبران خسارت‌های وارده پرداختند و دیه تمامی اشخاصی را که توسط خالد و یارانش کشته شده بودند، پرداخت کردند.
امام علی (علیه‌السّلام) تمام خسارت‌های مالی و جانی بنیجذیمه را پرداخت کردند، به گونه‌ای که حتی از جبران خسارت ظروف سگ‌ها نیز دریغ نشد. در پایان، مقدار باقی مانده اموالی که در اختیار ایشان بود را، از طرف رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به جبران خسارت‌های احتمالی به بنیجَذِیمَه دادند.
پس از جبران خسارت‌های وارده توسط خالد و یارانش، علی (علیه‌السّلام) به مدینه بازگشتند و گزارش عملکرد خود را به محضر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ارائه کردند. علی (علیه‌السّلام) فرمودند: به سرزمینی وارد شدم که مردمان آن مسلمان بودند و در سرزمین خود مسجد بنا کرده بودند. علی (علیه‌السّلام) اضافه کردند که تمامی خسارات، حتی ظروف غذای سگ‌ها را نیز جبران نمودند. رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از این کار علی (علیه‌السّلام) بسیار خشنود شدند و فرمودند: «من به خالد بن ولید دستور قتل و خونریزی نداده بودم، بلکه به او دستور داده بودم تا مردم بنیجَذِیمَه را به پذیرش آئین اسلام دعوت کند».
[۲۴] ‌اندلسی‌، ابن‌عبدالبر، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، قاهره‌، وزارت اوقاف مصر، ۱۴۱۵ه.ق چاپ اول، ج۳، ص۸۸۲.
[۲۵] حمیری معافری، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الابیاری و عبد الحفیظ شلبی، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا، ج۲، ص۴۳۰.



۱. اندلسی‌، ابن‌عبدالبر، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، قاهره‌، وزارت اوقاف مصر، ۱۴۱۵ه.ق چاپ اول، ص۱۰۳.    
۲. اندلسی‌، ابن‌عبدالبر، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، قاهره‌، وزارت اوقاف مصر، ۱۴۱۵ه.ق چاپ اول، ج۱، ص۲۲۲.    
۳. حمیری معافری، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الابیاری و عبد الحفیظ شلبی، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا، ج۴، ص۸۸۲.    
۴.هاشمی البصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة ۱۴۱۰ه.ق چاپ اول، ج۲، ص۱۱۲.    
۵. طبری، ابن‌جریر، تاریخ طبری تاریخ الرسل والملوک وصله تاریخ الطبری، ج۳، ص۶۶.    
۶. ‌اندلسی‌، ابن‌عبدالبر، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، قاهره‌، وزارت اوقاف مصر، ۱۴۱۵ه.ق چاپ اول، ج۳، ص۸۷۵.
۷.هاشمی البصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة ۱۴۱۰ه.ق چاپ اول، ج۲، ص۱۱۲.    
۸. ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۲ه.ق، چاپ اول، ج۳، ص۳۳۱.    
۹. اندلسی‌، ابن عبدالبر، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، قاهره‌، وزارت اوقاف مصر، ۱۴۱۵ه.ق چاپ اول، ج۱، ص۲۲۲.    
۱۰.هاشمی البصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة ۱۴۱۰ه.ق چاپ اول، ج۲، ص۱۱۲.    
۱۱. ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۲ه.ق، چاپ اول، ج۳، ص۳۳۱.    
۱۲. ‌اندلسی‌، ابن عبدالبر، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، قاهره‌، وزارت اوقاف مصر، ۱۴۱۵ه.ق چاپ اول، ج۳، ص۸۷۶.
۱۳. حمیری معافری، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویة، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الابیاری و عبد الحفیظ شلبی، بیروت، دار المعرفة، بی تا، ج۴، ص۸۴۴.    
۱۴. طبری، ابن‌جریر، تاریخ طبری تاریخ الرسل و الملوک وصله تاریخ الطبری، ج۳، ص۶۷.    
۱۵. اندلسی‌، ابن عبدالبر، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، قاهره‌، وزارت اوقاف مصر، ۱۴۱۵ه.ق چاپ اول، ج۳، ص۸۷۶.
۱۶. ‌اندلسی‌، ابن عبدالبر، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، قاهره‌، وزارت اوقاف مصر، ۱۴۱۵ه.ق چاپ اول، ج۳، ص۸۷۶.
۱۷. حمیری المعافری، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویة، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الابیاری و عبد الحفیظ شلبی، بیروت، دار المعرفة، بی تا، ج۲ص۴۲۹.    
۱۸. هاشمی البصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة ۱۴۱۰ه.ق چاپ اول، ج۲، ص۱۱۲.    
۱۹. طبری، ابن جریر، تاریخ طبری تاریخ الرسل والملوک وصله تاریخ الطبر، ج۳، ص۶۷.    
۲۰. ‌اندلسی‌، ابن عبدالبر، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، قاهره‌، وزارت اوقاف مصر، ۱۴۱۵ه.ق چاپ اول، ج۳، ص۸۸۱.
۲۱. حمیری معافری، عبد الملک بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الابیاری و عبد الحفیظ شلبی، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا، ج۲، ص۴۳۰.
۲۲.هاشمی بصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة ۱۴۱۰ه.ق چاپ اول، ج۲، ص۱۱۲.    
۲۳. طبری، ابن‌جریر، تاریخ طبری تاریخ الرسل و الملوک وصله تاریخ الطبری، ج۳، ص۶۷.    
۲۴. ‌اندلسی‌، ابن‌عبدالبر، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، قاهره‌، وزارت اوقاف مصر، ۱۴۱۵ه.ق چاپ اول، ج۳، ص۸۸۲.
۲۵. حمیری معافری، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الابیاری و عبد الحفیظ شلبی، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا، ج۲، ص۴۳۰.
۲۶.هاشمی بصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة ۱۴۱۰ه.ق چاپ اول، ج۲، ص۱۱۲.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «سریۀ خالد بن ولید به بنی جَذِیمَه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۵/۱۰.    






جعبه ابزار