سریه بئر معونه (پژوهشکدهباقرالعلوم)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
سریه بئر معونه،
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چهل نفر از برگزیدگان
اصحاب خود را به سرکردگی
منذر بن عمرو به همراه
ابو براء عامر بن مالک مکانی به نام بئر معونه در نزدیکی قبیله
بنیسلیم فرستاد. تا یاران سرزمین
نجد اسلام را قبول کنند.
ابو براء عامر بن مالک یکی از بزرگان قبیله
بنیعامر به
مدینه آمد و خدمت
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شرفیاب شد، و هدایایی تقدیم آن حضرت کرد، پیغمبر اسلام فرمود: من
هدیه مشرک را نمیپذیرم و اگر میخواهی هدیه تو را بپذیرم
مسلمان شو.»
ابوبراء
اسلام را نپذیرفت و در پاسخ آن حضرت گفت: «اگر گروهی از
اصحاب و یاران خود را به سرزمین
نجد و میان افراد ما بفرستی تا مردم آنجا را به اسلام دعوت کنند امید هست که ایشان دعوت تو را بپذیرند، و به دین اسلام درآیند.»
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «من از مردم نجد بر یاران خود بیمناکم! » ابوبراء گفت: «من ایشان را در پناه خود قرار میدهم.»
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چهل نفر از برگزیدگان اصحاب خود را به سرکردگی
منذر بن عمرو به همراه ابوبراء به سوی آنان فرستاد. اینان به همراهی ابوبراء تا جایی به نام بئر معونه در نزدیکی قبیله
بنیسلیم پیش رفتند و در آنجا فرود آمده گفتند: «کیست که پیام پیغمبر اسلام و
نامه آن حضرت را به مردم این ناحیه برساند؟»
حرام بن ملحان گفت: «من این ماموریت را انجام میدهم»، و به دنبال آن، نامه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را برداشته به نزد
عامر بن طفیل رئیس قبیله بنیسلیم آمد و پیغام آن حضرت را ابلاغ کرد، امّا عامر نامه پیغمبر را نگشود و اعتنایی نکرد، حرام
بن ملحان از نزد او برخاسته به نزد مردم آن سرزمین رفت و فریاد زد: «ای مردم! من فرستاده پیغمبر خدا هستم که به نزد شما آمدهام تا شما را به
خدای یکتا و پیامبر او دعوت کنم تا به او
ایمان آورید! »
در همین حال مردم از میان خیمه بیرون ریختند و با نیزه به پهلوی حرام
بن ملحان زدند و به دنبال آن عامر
بن طفیل به میان قبیله بنی عامر آمده و از آنها برای کشتن فرستادگان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کمک خواست ولی آنان به احترام ابو براء، و پناهی که به مسلمانان داده بود حاضر به همکاری نشدند، عامر
بن طفیل وقتی چنان دید از قبایل دیگر بنیسلیم استمداد کرد و آنها را با خود همدست ساخت و مسلمانان را محاصره نمودند. مسلمانان همگی به
شهادت رسیدند جز
کعب بن زید و
عمرو بن امیه.
عمرو بنامیه به سوی مدینه حرکت کرد و تا جایی به نام
قرقرةالکدر پیش رفت و در آنجا به دو نفر از طایفه بنیعامر برخورد، و چون طایفه مزبور نسبتی با بنیسلیم داشتند،
عمرو به فکر افتاد تا به نحوی آن دو را غافلگیر ساخته و به
قتل رساند تا بدان مقدار انتقام خود را از بنیسلیم بگیرد. سپس به مدینه آمد و ماجرا را به اطلاع رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رساند و چون بنیعامر با پیغمبر اسلام همپیمان بودند. درمورد آن دو نفر که وی کشته بود فرمود: «آن دو نفر را نیز بیهوده به قتل رساندی و من باید طبق پیمانی که با بنیعامر دارم خونبهای آن دو نفر را بپردازم.» ابوبراء نیز از اینکه عامر
بن طفیل عهد و امان او را شکسته بود به سختی غمگین شد و به گفته برخی از غُصّه هلاک گردید.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «سریه بئر معونه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۱۵.