سر الفصاحة (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«سر الفصاحة»، اثر عربی عبدالله بن محمد بن سنان خفاجی است.
«سر الفصاحة»، اثر عربی عبدالله بن محمد بن سنان خفاجی میباشد که آن را در سال ۴۵۴ ق، به
عالم ادب، عرضه نموده و موضوع آن،
تفسیر و توصیف فصاحت و بلاغت و بحث پیرامون مباحث
علم بیان و
بدیع است.
ابن اثیر در مقدمه کتاب «المثل السائر» از این کتاب، اینگونه یاد کرده است: «من از میان کتب بلاغی، جز کتاب «موازنه» ابوالقاسم حسن بن بشر آمدی و «سر الفصاحة» خفاجی، کتابی را مفید نیافتم».
کتاب با تصحیح داود غطاشه شوابکه عرضه شده است.
کتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز و مطالب در هفت فصل تنظیم شده است.
مشهورترین دانشمندی که در نقد، به پیروی از شیوه نویسنده برخاسته، ابن اثیر، صاحب کتاب معروف «المثل السائر» میباشد که به حد زیادی از وی و کتابش، متأثر گردیده و به نقد آراء او نشسته است.
مقدمه مصحح، به معرفی کتاب و نویسنده آن، اختصاص یافته است.
آنچه این
کتاب را از دیگر کتب بلاغی ممتاز میسازد، جنبه نقد آن است؛ بدین معنی که مصنف تنها به توصیف و تعریف مباحث علوم بلاغی اکتفا نکرده، بلکه شعر شاعران بزرگی چون متنبی و ابوتمام و امثال آنان را به محک نقد کشیده و حسن و قبح آن را
آشکارا باز نموده است.
مؤلف بعد از ذکر مقدمهای، ابتدا در حقیقت صوت و چگونگی ایجاد آن سخن گفته، پس از آن، فصلی در حروف و اقسام آن چون مهمل و مستعمل، مهجور و مهموس و... گشوده است. آنگاه درباره کلمه و کلام سخن رانده و بطلان عقیده مجبره را که قائل به قدمت الفاظ
قرآن کریم بودند، به اثبات رسانیده است. نویسنده در این مبحث ثابت کرده که
الفاظ قرآن کریم، همان الفاظ معمول و متداول
عرب است، با این تفاوت که از فصیحترین آنها انتخاب شده است.
وی پس از بیان این مطالب، فصلی درباره
زبان گشوده و در انواع آن، سخن گفته است. این مباحث که بخش وسیعی از کتاب را در بر گرفته، بهعنوان مقدمه است و پس از این مقدمه مبسوط، به اصل موضوع؛ یعنی فصاحت و بلاغت و چگونگی شیوه بیان سخن گفته است.
نکات دقیقی که خفاجی در شیوه بیان سخن بدانها اشاره کرده و به نظر جالب و تازه میآید، بدین قرار است:
نویسنده، معتقد است که شاعر باید در انتخاب الفاظ و کلمات شعر خود، نهایت دقت و مراقبت را بنماید و موارد
استعمال آنها را بهدرستی بداند؛ مثلا کلماتی را که در ذم و قدح به کار میروند، در مقام مدح به کار نگیرد و همچنین واژههایی که در مدح استعمال دارند، در ذم و قدح نیاورد.
شاید ابن سنان نخستین دانشمند بلاغی باشد که تعریف کاملی از
فصاحت و
بلاغت به دست داده و تفاوت آن دو را آشکار ساخته است. او معتقد است فصاحت تنها وصف الفاظ است و بلاغت، وصف الفاظ است با معانی؛ بنابراین، هر بلیغی فصیح است، ولی هر فصیحی بلیغ نیست.
وی بر این عقیده است که کلمه وقتی فصیح است که از هشت
عیب خالی باشد. او کلماتی که دارای ابهامی قبیح هستند و همچنین الفاظ عامی مبتذل را عاری از فصاحت میشمارد و نیز معتقد است که لفظ فصیح نباید از حروف زیاد ساخته شده باشد و در این مورد کلمه« مغناطیسهن» را که در شعر ابونصر بن نباته آمده است، بهعنوان مثال ذکر میکند.
خفاجی در مبحث استعاره، سخن را به درازا کشانده و صفحات زیادی از کتاب را به این مبحث اختصاص داده است. او بر این عقیده است که
استعاره به علت تشبیهی که در آن است، بر رونق کلام میافزاید و
آیه کریمه «و اشتعل الرأس شیبا» را که در
قرآن کریم، بهصورت استعاره آمده است، بهعنوان شاهد ذکر کرده است.
بااینحال، معتقد است اگر وجه شبه (جامع) در استعاره ضعیف باشد، یا استعارهای بر استعاره دیگر قرار گیرد، نه تنها به
کلام رونقی نمیبخشد، بلکه آن را به ابتذال میکشاند.
ابن سنان بر این عقیده است که هرگاه استعارهای بر استعاره دیگر قرار گیرد، از معنی اصل دور و در نتیجه مطرود و ناپسند میگردد؛ مثلا ابوتمام در یکی از اشعار خویش ترکیب «رگ گردن روزگار» را به کار گرفته که بسیار ناپسند است.
خفاجی برای موسیقی و آهنگ الفاظ، اهمیت خاصی قائل بوده و معتقد است شاعر باید الفاظ شعر خود را طوری انتخاب کند که میان آنها نوعی هماهنگی وجود داشته باشد و تناسب میان الفاظ را از شرایط فصاحت و بلاغت میداند.
ابن سنان معتقد است که یکی از شرایط بلاغت این است که در هر مقام، کلامی مناسب آن انتخاب شود و چون گاه ایجاب میکند که سخن در پرده و به طریق ابهام و گاه بهصورت تصریح بیان شود، پس ادیب باید به همه رموز و دقایق کلام، وقوف و آگاهی کامل داشته باشد و بداند که هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد؛ مثلا در مقام هزل و بیان نوادر، کنایه مناسبتر از تصریح است.
خفاجی تکرار را در کلام روا نمیداند و معتقد است که ادیب و شاعر باید از آوردن کلمات و جملات تکراری پرهیز کند، اما اگر معنای کلامی مبتنی بر اعاده لفظ باشد، در آن صورت تکرار لفظ رواست.
ابن سنان ایجاز را مایه فصاحت و بلاغت میداند و بسیاری از [[|آیات قرآن کریم]] را که در نهایت ایجاز و اختصار است، بهعنوان شاهد بیان میکند، اما معتقد است وقتی روی سخن با عامه مردم و قشرهای وسیع اجتماع است، باید سخن بهگونه تطویل بیان شود تا درخور فهم همگان باشد.
وی تمثیل را نیز مایه بلاغت و روشنگری کلام میداند؛ زیرا تجسم معنی را سبب میشود و شخص را در فهم مطلب، یاری میدهد.
شاید ابن سنان نخستین کسی باشد که صنایع بدیعی را به صنایع لفظی و معنوی تقسیم کرده است و محسنات بدیعی را به دو قسم، تقسیم نموده است:
انواع صنایع بدیعی لفظی که به نظر او عبارتند از: حسن استعاره، توشیح، تسهیم، حسن
کنایه،
سجع، ازدواج، ترصیع، لف و نشر و جناس که آنها را تحت عنوان «قرار گرفتن لفظ در جای خود» بررسی نموده است.
انواع صنایع بدیعی معنوی که عبارتند از:طباق، تبدیل، ایجاز و
اختصار ، تمثیل، صحة التفسیر، مبالغه، صحة التشبیه و صحة التناسق که آن را نیز تحت عنوان« مناسبت الفاظ با معانی» بیان کرده است.
نویسنده در مورد صنایع بدیعی و شیوه کاربرد آن، معتقد است در اینکه
استعمال صنایع بدیعی بر لطف و رونق کلام میافزاید، جای تردیدی نیست؛ چه، این صنایع، به سخن غرابت و تازگی میبخشد و آن را از ابتذال، بهدور میسازد، ولی هرگاه این صنایع، متکلف جلوه کند، بهطوریکه آثار تصنع و تکلف در آن ظاهر گردد و خواننده یا شنونده تشخیص دهد که هدف گوینده تنها آوردن صنعت بوده است، چنین صنعتی نه تنها مقبول و مطلوب نیست، بلکه کلام را از فصاحت و بلاغت دور میسازد. به نظر وی، باید صنایع بدیعی در کلام طبیعی جلوه کند و چنین به نظر آید که شاعر یا ادیب، در به کار گرفتن آن زحمتی به خود نداده و معنی آن را طلب کرده است.
فهرست آیات، روایات، اعلام و اشعار مذکور در متن، به همراه فهرست مطالب، در انتهای کتاب جا گرفته است.
در پاورقیها علاوه بر ذکر منابع، توضیحات مفید و جامعی توسط مصحح، پیرامون برخی از کلمات و عبارات متن آمده است.
نرمافزار ادبيات عرب، مرکز تحقيقات کامپيوتری علوم اسلامی.