سدیف بن میمون مکی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سدیف بن میمون مکی (م ۱۴۷ هـ)، فردی
محدث،
شاعر، ادیب، خطیب و از اصحاب و راویان
امام باقر (علیهالسّلام) و از
شعرای عباسیان و
اهلبیت (علیهمالسّلام) بود. وی ابتدا خلفای
عباسی را
مدح میکرد و بعدا به
تشیع گرایید و در زمره اصحاب
نفس زکیه درآمد.
سدیف بن میمون مکی، اهل
مکه و از موالی
بنیهاشم (
امام سجاد (علیهالسّلام))،
آل ابولهب و
بنیعباس) و به نقلی، از موالی زنی از خزاعه بود و به دلیل اینکه همسرش از بنولهب بود، به آنها منسوب شد.
سدیف از یاران امام باقر (علیهالسّلام) بود
و از ایشان روایت نموده است، چنانکه
حنان بن سدیر صیرفی از وی روایت نموده است.
او از عربهای بادیهنشین، سیاهچهره،
شاعری نیکوسرا و خلاّق، ادیبی متبحر، خطیبی بلیغ، زبانآور و صاحب
اشعاری روان و بدون تکلف بود.
نمری
شاعر،
اشعار او را بسیار روایت کرده و او را شاعرترین فرد در زمان خود دانسته که بر سرودن
اشعاری که اراده میکرد، قدرت داشت.
نام سدیف را در زمره
شعرای اهلبیت (علیهمالسّلام) آوردهاند.
سدیف به روزگار
امویان آنها را مدح میکرد و به روزگار
عباسیان به هجو امویان و مدح
عباسیان به ویژه
سفاح (خلافت ۱۳۲-۱۳۶ هـ) و
منصور (خلافت ۱۳۶-۱۵۸ هـ) پرداخت. به هنگام انقراض دولت امویان و روی کار آمدن
عباسیان، در مکه بود و برای خوش آمدگویی، از مکه حرکت کرد و نزد ابوالعباس سفاح رفت.
در مجلس سفاح با سرودن
اشعاری، او را به قتل امویان وا داشت و در مجلس منصور با خواندن
شعری او را به قتل شخصی اموی وادار کرد.
پیوسته در جستوجوی فرزندان
بسر بن ابیارطاه بود تا سرانجام دو پسر او را در
دمشق یافت و به انتقام دو پسر
عبیدالله بن
عباس بن عبدالمطلب که به دست بُسر در زمان حکومتش بر
یمن کشته شده بودند، آن دو را کشت.
سدیف به سبب مدح منصور، هزار دینار از وی
صله گرفت و سرانجام به تشیع گرایید و
علی (علیهالسّلام) و خاندانش را مدح، و منصور را هجو نمود و به جمع یاران محمد بن عبدالله نفس زکیه پیوست
و هزار دیناری را که از منصور گرفته بود، به محمد داد تا در مخالفت با منصور هزینه کند. پس از قتل محمد، به برادر وی ابراهیم در
بصره پیوست و پس از قتل او به
مدینه رفت و از منصور امان خواست. منصور نیز به
عبدالصمد بن علی، والی مدینه نوشت تا او را به قتل برساند. ماموران عبدالصمد، سدیف را در جمع مردم دستگیر کردند. عبدالصمد کوشید تا از منصور برای سدیف امان بگیرد، ولی منصور با تهدید، عبدالصمد را به قتل سدیف وا داشت.
گویند که عبدالصمد، سدیف را در مدینه تحت نظر داشت و او را اعدام نکرد، منتها در سالی که منصور به
سفر حج رفت، قبل از رسیدن منصور به مدینه، سدیف را کشت. به نقلی، وی را در جوالی نهادند، طناب پیچ کردند و آنقدر با چوب بر او زدند تا استخوانهایش شکست و در حالی که نیمهجان بود در چاه انداختند.
برخی نیز گفتهاند که او را به نزد منصور بردند و زندهبهگور کردند.
مجموعهای از
اشعار در سی ورقه اثر سدیف است.
زمان فوت سدیف را به اختلاف سالهای ۱۴۵،
۱۴۶
و ۱۴۷ هـ
آوردهاند.
برای مطالعه بیشتر به منابع زیر مراجعه شود.
• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۳۵۷، برگرفته از مقاله «سدیف بن میمون مکی».