سبکشناسی اعجاز بلاغی قرآن (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«سبک شناسی اعجاز بلاغی قرآن» به قلم محمد کریم کواز و ترجمه سید حسین سعیدی میباشد.
اصطلاح
سبک شناسی در پژوهشهای گذشته چندان رواج نداشته، هر چند دلالتهای این مباحث به وضوح در پژوهشهای قدما دیده میشود. سبک شناسی پل ارتباطی علوم زبانی با دستاوردهای آفرینش هنری گشته و اساسا به بررسی مبانی واقعی قاعده مند نمودن بررسی سبک، توجه دارد و از نظر علمی به ویژگیهای زبانی میپردازد که کلام را از ابزار صرف اطلاع رسانی به ابزار تاثیر گذار هنری منتقل مینماید. و از حیث روش پژوهشی است که خواننده را به درک انتقادی ویژگیهای هنری با آگاهی از غایت کارکردی که آن ویژگیها را محقق مینماید توانا میسازد.
کتاب در سه بخش تدوین شده است: اول: درباره ی سبک و
بلاغت عربی است.
مؤلف در این بخش به بررسی سبک از حیث لغت و اصطلاح پرداخته و درنگی در باب مفهوم سبک از نظر
قرآن پژوهان داشته است و به مفهوم سبک از نظر معاصران پرداخته تا بین میراث عربی و پژوهشهای مدرن پیوندی ایجاد کند. دوم: درباره ی رویکردهای پژوهش در سبک قرآنی است که تقسیم دانشمندان حوزه اعجاز بلاغی را بیان میکند. این رویکردها به چهار گروه
زبان شناختی ، هنری و
عقلی تقسیم شده است. صبغه ی غالب این بخش توصیف
تاریخی برای تبیین تلاش هر حوزه است که دستاورد مشارکت هر یک در کشف موارد بررسی در سبک قرآن کریم مشخص شده است. سوم: بررسی هنری است که در آن به روش پژوهشهای مدرن تکیه شده است و به مسائلی توجه شده که به تبیین علل تمایز سبک میپردازد. گزینش واژگان، نظم آوا، گسترش و تصویر از جمله این موارد است.
پس از بررسی مفهوم سبک از دیدگاه اندیشمندان
مسلمان و غربی و پیدایش سبک شناسی میفرماید: سبک شناسی عهده دار بررسی تمام چیزهایی است که به سبک مربوط میشود و ویژه ی سبک ادبی است که از سال ۱۸۸۲ م به معنای بررسی ویژگیهای سبکی پدید آمده است، مهمترین اصلی که سبک شناسی بر آن تکیه دارد دوگانگی
زبان و
کلام است که «سو سور» به خوبی از آن بهره برداری علمی نموده که در تحلیل پدید زبانی به
زبان و کلام خود را مینمایاند. هر نظریه در باب سبک بر مبنای فرضی روشمندی مبتنی است. البته تعریف واحدی از سبک که بیانگر مفهوم قابل قبول و یا نظریهای که پژوهشگر در بررسی آن
اجماع داشته باشد وجود ندارد. آنگاه به مؤلفههای بلاغت عربی پرداخته و اصول پژوهش بلاغی را سه موضوع خبر و انشاء،
حقیقت و مجاز ، لفظ و معنا معرفی میکند و به بررسی آنها میپردازد.
هدف از نگاشته شدن این بخش را ریشه یابی مسائل عمد بلاغت است، لذا مساله لفظ و معنا را اساس استواری در ساختمان بلاغت دانسته و به اصل مساله، شروع آن، پرچمداران و مرادشان میپردازد. نویسنده میکوشد تا با بررسی جنبههای تطابق میان سبک شناسی و بلاغت عربی، مقوله
زبان و کلام و
انحراف ، رابطه میان سبک و مفاد اشکال این رابطه را بر علوم بلاغتی تبیین کند. پژوهشهای سبک
شناختی جدید، مقوله ی انحراف، در
زبان ادبی، را از مقابله بین نظام کلی
زبان و کاربرد فردی آن پذیرفتهاند و رابطه ی بین این دو را به رابطه ی بین
قواعد رانندگی و خود رانندگی یا بین قواعد موسیقی و تالیف یک قطعه
موسیقی خاص تشبیه کردهاند. به نظر ایشان مقایسه میان بلاغت و سبک شناسی برای بیان گونههای تطابق پایه و اساس بررسی سبکهای قرآن میباشد و مقابله آن با سبک بلیغان و استخراج مؤلفههای خوب و زیبای آن دو و سپس مقایسه ی آیات قرآن با سخنان نیکوی عرب، برتری قرآن را بر کلام فصیحان، که ملکه ی بیان نزدشان به اوج رسیده و مردم به نیکویی آن اعتراف دارند، مشخص مینماید.
مهمترین وجه تمایز علوم قدیم از علوم جدید، توافق در برخی اصطلاحات نیست. بلکه تمایز در تفاوت بین امور پراکنده از یک سو و از سوی دیگر ایجاد نظام فراگیر بر مبنای روشمندی است که به تنایج یقینی منجر میشود و از مسائل جدید عملی بهره میگیرد. تفاوت
بلاغت و سبک شناسی در ثبات و تغییر
زبان، موقعیت و مقتضای حال و سطوح زبانی است.
بخش بعدی در مبانی رویکردهای پژوهش در سبک قرآنی است که تقسیم بندی دانشمندان حوزه اعجاز بلاغی را بیان میکند، این رویکردها به چهار گروه رویکرد ذوقی،
زبان شناختی، هنری و عقلی تقسیم شده است. وی پس از بیان معانی دهگانه وجه بلاغی و رویکرد ذوقی، دستاورد
باقلانی را با تکیه بر ذوق، آشکارتر بودن اعجاز در بخشی از قرآن معرفی و پس از اشاره به موضع باقلانی نسبت به
ادبیات ،
بدیع ، بلاغت و نظم قرآن و رویکردهای ذوقی پس از او به رویکرد
زبان شناختی قرآن میپردازد. این رویکرد دو مرحله دارد. در مرحله نخست دانشمندان با تاکید بر عربی بودن سبک قرآن از حیث واژگان و ترکیبها پرداختهاند. آنها بر عربی بودن قرآن با همان شرایط جدیدی که جامعه عربی را در زمان نزول فرا میگرفت، مبهم بودن معانی قرآن بر
نسل جدید و ورود بیگانگان که
زبان اولیه شان از فهم معانی قرآن و مقاصد آن تحول یافته تاکید کردهاند.
در مرحله دوم ابن قتیبه در کتاب «
تاویل مشکل القرآن » تصویر روشنی از نشانههای تحولی که به بررسی
اعجاز قرآن عرض شده است به ما مینمایاند. این بررسی شکل دفاع از قرآن و بطلان سخنان
دشمنان را به خود گرفته است. وی در ادامه به دستاوردهای تکیه بر رویکرد
زبان شناختی در بررسی سبک قرآن میپردازد. ایشان بحث درباره ی رویکرد هنری را با اشاره به دو جنبه آغاز میکند و سپس به رویکرد عقلانی اشاره میکند و نخستین جلوه ی رویکرد عقلانی را بیرون از متن
معجزه آسا بودن قرآن میداند که دلیل آوردن بر عدم معاوضه عرب با سبک قرآن با وجود انگیزهها میباشد. در بحث سبک قرآنی، نگارنده گزینش واژگان قرآن را بسیار دقیق میداند که در آن تفاوتهای ظریفی میان واژگان ملاحظه میشود. آن دسته از واژگانی به کار گرفته شده که با دقتی بسیار ادای معنایی میکنند و خواننده احساس میکند این واژه برای آن موقعیت آفریده شده است و واژهای دیگر نمیتواند آن معنا را ادا نماید. به علاوه گزینش واژگان قرآن ارتباط ارگانیک با نظم آن دارد به گونهای که تفکیک بین آنها شایسته نیست.
در ادامه به بیان نظم و بافت کلمات قرآنی، ذکر و حذف آنها و... اشاره میکنند. به نظر ایشان
خداوند اهمیت ویژهای به آهنگ و تاثیر آن بر شنوندگان داشتهاند، ریتم در قرآن علی رغم این که از اوزان
شعر بیرون است، حروف قرآن همان حروف
زبان عربی هستند اما سبک آن از آوا بهرهای برده که با سبکهای دیگر کلام عربی متفاوت است. آیههای قرآن آنقدر در جهت تناسب اوج میگیرند که از توان بشر خارج میگردند. گسترش به معنای تعدد مدلولهای یک دال است که ناشی از تکامل در عنصر سبک یعنی گزینش و نظم است و کنایه مفهوم روشن تر از گسترش را فراهم میکند. در خاتمه کوشیدهاند تا مفهومی ارائه نمایند که در بررسی جنبه ی تصویر مفید باشد.
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع، فهرست و کتابهای منتشر شده توسط انتشارات سخن در پایان کتاب آنده و در پاورقی به آدرس
آیات ،
روایات و مصادر اشاره شده است.
نرم افزار مشکات الانوار، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.