• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سال 487 هجری قمری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در سال چهارصد و هشتاد و هفت هجری قمری، رویدادها و وقایع نظامی و غیرنظامی مختلفی در جهان اسلام رخ داد، مانند: بیعت با المستظهر بالله به عنوان خلیفه عباسی، استیلای برکیاروق بر اصفهان پس از مرگ ترکان خاتون، جنگ میان نزاریان و مستعلیان، واگذاری سرزمین‌های فتح شده توسط خلیفه عباسی به ابن تاشفین، جنگ قدرت میان سلجوقیان، جنگ میان مسلمانان و اسپانیایی‌ها، تسلط مرابطین بر برخی نواحی اندلس، درگذشت برخی از شخصیت‌های مشهور مانند: المقتدی بامرالله و ... .



- درگذشت خلیفه المقتدی بامرالله و بیعت با ابوالعباس احمد، پسرشانزده ساله مقتدی و دادن لقب المستظهر بالله به او.
- درگذشت عزّالملک، فرزند نظام الملک و وزیر برکیاروق و نشستن برادرش عبدالله مویدالملک به جای او.
- درگذشت ترکان خاتون، همسر ملکشاه و درگذشت پسرش محمود پس از او و دستیابی برکیاروق بر اصفهان.
- درگذشت امیر بدر جمالی، وزیر المستنصر فاطمی و جانشینی پسرش شاهنشاه ابوالقاسم افضل.
- مستنصر فاطمی وصیت کرده بود پسرش نزار به جای او بنشیند، ولی پس از مرگش وزیرش افضل او را برکنار و با برادرش ابوالقاسم احمد بیعت کرد و او را المستعلی بالله نامید.
- نزار بن مستنصر به اسکندریه می‌رود و حاکم، قاضی و مردم آن شهر با او بیعت می‌کنند. وزیرافضل به آن جا رفته، بر نزار پیروز می‌شود و او را دستگیر می‌کند و نزد برادرش مستعلی می‌برد و مستعلی او را می‌کشد.
- یوسف بن تاشفین از المستظهربالله عباسی می خواهد حکومت سرزمین‌هایی را که گشوده به او واگذارد و بدین منظور عبدالله بن عربی اشبیلی و پسرش قاضی ابوبکر بن عربی، امام مشهور را با این درخواست نزد او می‌فرستد و خلیفه درخواست از را می‌پذیرد.
- مرابطین بر شهر بطلیوس دست می‌یابند.


- تاج الدوله تتش، پادشاه شام سپاهی گرد می‌آورد تا حلب را بگیرد، زیرا امیر آن آق سنقر و نیز بوزان فرمانروای رهابه ملکشاه پیوسته‌اند. در جنگی که در تل سلطان نزدیک حلب رخ می‌دهد، بوزان عقب می‌نشیند و آق ستفر اسیر و نزد تاج الدوله تتش آورده می‌شود. تتش او را همراه گروهی از یارانش می‌کشد. تتش برحلب و موصل دست می‌یابد و سپس به سوی رها، حران و دیاربکر روانه می‌شود و بر آن ها دست می‌یابد. سپس راه خود را ادامه داده، به آذربایجان و همدان می‌رود و در همدان به نام او خطبه می‌خوانند.
- السید کمپیادور، بلنسیه را محاصره می‌کند و قاضی ابن حجّاف به دلیل گرسنگی فراگیر در شهر، توان مقاومت برابر او را ندارد و از او امان می‌خواهد و در برابر، برای تسلیم خود شروطی تعیین می‌کند. «السید» می پذیرد و به شهر می‌آید، ولی شروط خود را زیر پا می‌گذارد و ابن حجّاف قاضی و حاکم شهر را دستگیر کرده، در آتش می‌سوزاند و گروهی از بزرگان شهر را می‌کشد.


ابن افطس
ابن جحّاف
ابن عسّال
ابوعبید بکری
آقسنقر
• بدر جمالی
• ترکان خاتون
ابونصر فارقی
• المستنصر فاطمی
• المقتدی بامرالله


عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۲، ص۵۳۱.





جعبه ابزار