زیگموند فروید
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
زیگموند شلومو فروید (Sigmund Schlomo Freud, ۱۸۵۶-۱۹۳۹) روان
شناس و
عصب
شناس اتریشی است که به پدر
علم روانکاوی مشهور است.
زیگموند فروید، ۶ می ۱۸۵۶ در خانوادهای
یهودی در فرایبورگ از مادری ۲۰ ساله و پدری ۴۰ ساله که تاجر پشم بود متولد شد. در ۴ سالگی با خانوادهاش به وین رفت. او ۸۳ سال زندگی کرد که ۷۸ سال از آن بجز مسافرتهای مکررش در وین گذشت.
هنگام تحصیل، فروید از لحاظ
مذهب و
نژاد خود موجب
سرزنش و
تحقیر همردیفهایش قرار گرفت و اینها موجب کنارهگیری و انزوای او شد. در ۱۷ سالگی در دانشگاه پزشکی وین نامنویسی کرد و در ۱۸۸۱ در سن بیستوپنج سالگی دکترای خود را دریافت نمود.
او بعد از اخذ دکترا به تحقیقات خود در زمینه
عصبشناسی ادامه داد و در ۱۸۸۵ متخصص در رشته امراض
عصبی شد.
فروید در آزمایشگاه بروک با دکتر
ژوزف بروئر آشنا شد (۱۸۸۰) که معالجه دختر ۲۱ ساله فروید را او آغاز کرده بود، او ضمن این کار حقایق فراوانی درباره تجارب
کودک و نشانههای
عصبی کشف کرد. همکاری با بروئر به انتشار اثر مشترکشان یعنی مطالعه در زمینه
هیستری (۱۸۹۵) منتهی شد که اولین کتاب فروید در زمینه
روانکاوی است. همین سال، سال تولد روانکاوی نیز تلقی میشود.
در این هنگام که فروید، علاقه عمیقی به رواننژندی پیدا کرده بود تصمیم گرفت برای مطالعه نزد "
جی ام شارکو" که در انجام
خواب مصنوعی شهرت یافته بود به
فرانسه برود. بعد از ۵ ماه اقامت در پاریس به وین بازگشت تا طبابت را از سر بگیرد. همان سال با "مارتابنیز" آشنا شد و با او ازدواج کرد (۱۸۸۶) که حاصل آن شش فرزند بود.
در سال ۱۹۰۸ انجمن بینالمللی روانکاوی به ریاست فروید تاسیس شد. این انجمن کنگرههایی را ترتیب میداد که مسائل مهم روانکاوی در آنجا مورد بحث قرار میگرفت. یک سال بعد، فروید به دعوت
استانلی هال (Stanley Hall) روان
شناس نامی
آمریکا به اتازونی سفر کرد. سخنرانیهای فروید در آنجا موفقیت شایانی برایش فراهم آورد که نتیجه آن بسط و توسعه روانکاوی در آمریکا بود.
فروید در طول عمر خود ۲۴ جلد کتاب نوشته است که نخستین اثر او تعبیر رویا (۱۹۰۰) و آخرین رسالهاش اصول روانکاوی (۱۹۴۰) یک سال پس از مرگش منتشر شد.
در سال ۱۹۲۳ اولین نشانههای بیماری سرطان در او ظاهر شد که در ۱۶ سال باقیمانده عمر خود به خاطر این بیماری ۳۳ عمل جراحی را متحمل شد. علاوه بر درد جسمی، در این سال نوه محبوبش هاینز ۴ ساله نیز درگذشت. ویتیل جونز نوشت: «این تنها واقعهای بود که فروید به خاطر آن گریست».
او در سالهای پایانی بسیار بدبین شده بود. در سال ۱۹۳۸ که نازیها به وین حمله کردند او مجبور به فرار شد و در ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۹ یعنی شروع
جنگ جهانی درگذشت.
مکتب روانکاوی فروید، به نقش تعارضات ناهشیار در تبیین
رفتار و
شخصیت فرد تاکید دارد. او معتقد بود رفتار انسان از تعارضات ناهشیار که بر اساس دو سائق جنسی و پرخاشگری است به وجود میآید و تجربیات گذشته و دوره کودکی بر رفتار فرد بالغ در تکانههای ناهشیار در زندگی روزمره در رویاها، خاطرات و لغزشهای زبانی تاثیر میگذارد.
فروید، دارای تفکر تحولی است اما از نوع مکانیکی آن. فرض او این است که در رشد انسان پس از ۵ سالگی چیز تازهای به وجود نمیآید و واکنشها و تجربههای بعد را باید تکرار گذشته دانست.
او در سال ۱۸۹۷ مسیر دیگری در بررسیهای خود آغاز کرد که
خودتحلیلی (self analysis) نام گرفت. او بعد از مرگ پدرش دچار آشفتگی و
اضطراب شد و همین امر او را بر انگیخت تا به بررسی رویاها و خاطراتش بپردازد. از طریق این تحلیلها چیزی را کشف کرد که خود آن را بزرگترین دستاوردش میدانست؛ "
عقده ادیپ" که کودک به دلیل عشق به والد جنس مخالف با والد جنس موافق خود به شدت به رقابت میپردازد او این نظریه را در کتاب تعبیر رویا انتشار داد و تعبیر رویا را شاهراهی به سوی ناهشیار نامید.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «فروید»، تاریخ بازیابی ۹۸/۰۲/۰۴.