زید خود دربارهی چگونگی به شهادت رساندن عبدالله بن مسلم میگفت: «من تیری به سوی جوانی انداختم که دستش را به پیشانیاش گرفته بود و آن جوان عبدالله بن مسلم نام داشت و چون دستش را به وسیله تیر به پیشانیاش دوختم، گفت: «خدایا! اینان ما را کوچک شمردند و ما را خوار کردند، آنان را بکش همان گونه که ما را کشتند.» بعد در حالی که او کشته شده بود به نزدیک او آمدم و خواستم تیرم را از پیشانیاش بیرون بکشم، آن تیر را آن قدر تکان دادم تا بیرون کشیدم! ولی قسمت نصل تیر (قسمت تیزی تیر) در پیشانی او باقی ماند! »
پس از قیاممختار، او، یارانش را نزد زیدبنرقاد فرستاد تا او را به سبب حضور در کربلا و انجام جنایاتش به مجازات برسانند. اصحاب مختار او را دستگیر کرده سپس با تیر و سنگ آن قدر زدند تا اینکه بر زمین افتاد سپس آتش آورده او را زنده زنده در آتش سوزاندند.