زی طلبگی (دیدگاه آیتالله خامنهای)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مقام معظم رهبری
حضرت آیتالله خامنهای (حفظهالله)، حساسیت ویژهای نسبت به موضوع
اخلاق و
تهذیب نفس و زی طلبگی در
حوزه علمیه دارند.
زهد و پارسایی،
سادهزیستی،
تهجد، معنویت و
اخلاص از ضروریات زی طلبگی است.
نظام اخلاقی ـ پرورشی حوزه بایستی پاسدار ارزشهای اخلاقی روحانیت باشد؛ از آن نگاهبانی کند و در برابر تضعیف و کم رنگ شدن آن، به پیشبینیهای لازم دست یازد. نکات زیر که به موضوع زی طلبگی از منظر
مقام معظم رهبری اشاراتی دارد، در این مجموعه مهمتر مینماید:
اعتبار تاریخی و جاری حوزه و روحانیت، به نوع نگرش ایشان به دنیا و مادیات باز میگردد.
جامعه، از روحانی انتظار آن را دارد که مظاهر دنیا، چشم و دلش را مشغول ندارد و او را در کمند خود، اسیر نگرداند: برادران عزیز، طلاب و فضلا بدانید که آبروی ما در بین ملت خودمان و در جهان، به بیاعتنایی ما به زخارف دنیوی است. (سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع اساتید و طلاب
حوزه علمیه مشهد، ۴/۱/۱۳۶۵.)
سابقه تاریخی روحانیت نیز، با همین ویژگی شناخته میشود. عالمان دین، هماره با سطح زندگی بسیار معمولیتر از متوسط جامعه میزیستند و جامه
قناعت و مناعت را بر تن میداشتند و
ایمان مردم را به تاراج نمیدادند: اکثریت علمای دین، جزو قشرهایی بودند که زندگی آنها، زندگی پایینتر از متوسط بود. علما، این را شان خودشان میدانستند که از
اسراف، دوری کنند.
در عرف روحانیون و علما، همواره این حرف بوده که فلان کار، باب زندگی ما نیست. بعضی از مظاهر مثلاً معمولی که شاید برای قشرهای دیگر معمولی بود اما برای علما اسراف به حساب میآمد و میگفتند که این مناسب زندگی ما نیست. همین روش، موجب محبوبیت علما در میان قشرهای گوناگون مردم بوده است. (سخنرانی مقام معظم رهبری در مراسم عمامهگذاری در مسجد مجد، ۵/۱۲/۱۳۶۷.)
در شرایط کنونی،
زهد و قناعت، تکلیف مضاعف است. در روزگار دوری از
حکومت، پارسایی روحانیت، برای او اعتبار میآفرید اینک اگر روحانی، با ارتباط و پیوندهای قدرت و یا غیر آن، از سطح زندگی معمولی جامعه فاصله بگیرد و نمای رفاه و اشرافیت را در زندگی خود نشان دهد، اجر و ارزش زهد تاریخی حوزه را نیز از بین خواهد برد. ناظران و نسل حاضر و آینده، آن زهد و قناعت را نه خصلتی انتخابی، بلکه شرایطی طبیعی و اجباری تلقی خواهند کرد و با بدبینی به آن خواهند نگریست.
بنابراین زیادهرویها و تعلقات مادی روحانی تنها شخص او و جامعه روحانیت موجود را لکهدار نمیکند بلکه ارزش تاریخی میراث ارجمند حوزه و روحانیت را نیز به خطر خواهد افکند: امروز بیشتر از همیشه روحانیون بایستی از تنعمات و رفاه مادی پهلو تهی کنند. این تجافی، امروز برای ما وظیفه است؛ چون ما الگوییم. آنروز که زیر شلاق بودیم، اگر بیاعتنایی و بیرغبتی نشان میدادیم، طبع ما بود. امروز، روزی است که اگر روحانی، تمکنی هم در اختیارش قرار میگیرد، به اخیار خودش، از آن تمکن دست بکشد، این هم چیز اساسی است. (سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع علما و روحانیون
بیرجند، ۳/۱/۱۳۶۶.)
امروز بیش از هر روز، تاثیرگذاری روحانی، به زهد و پارسایی او وابسته است. جامعه، به روحانیای که تعلق به مظاهر دنیا، درزندگی و عمل او جلوهگر میکند، دل نمیبندد و دریچه روح و جان خود را به سوی او باز نمیکند ممکن است سر به
تعظیم خم کند و به ظاهر،
ادب و حرمت نگه دارد؛ اما در دل، واژهای به تکریم و تجلیل او نمیسراید و هیچ علقهای به او احساس نمیکند.
از اینرو، روحانی باید بین «تنعم و رفاه» و «عمل به تکلیف تبلیغی»، یکی را برگزیند. او نمیتواند با یک دست، هر دو را بردارد و بر یک قامت هر دو لباس را بپوشاند: برادران عزیز! از خودمان باید شروع کنیم. مردم به عمل ما نگاه میکنند. روحانی، آن وقتی سخن نافذ خواهد داشت که عملاً نشان بدهد که به زخارف دنیا بیاعتناست و آن حرصی که بر دلهای دنیاداران و دنیامداران حاکم است، بر او حاکم نیست. (سخنرانی مقام معظم رهبری در دیدار با روحانیون و وعاظ در آستانه
ماه مبارک رمضان، ۲۳/۱۲/۱۳۶۹.)
زندگی ساده، قانعانه و به دور از اسراف، چهره خارجی و جلوه عملی زهد و پارسایی است؛ نماد بیتعلقی است و تمثالگذر از بند پیچ در پیچ و هزار توی مد زدگی و تجمل گرایی و در یک کلام، نمای درست رهایی و
آزادی است. زندگی راحت و بیزرق و برق طلبگی، هماره مثال یک زندگی آسوده و بیتکلف بود. عشق برتر، جای محبت دنیای دون را پر کرد. کتاب و دفتر و میل به آگاهی و تعالی، جبران همه چیز بود:
به اتفاق اعضای شورای مرکزی ائمه جمعه خدمت امام رفته بودیم. ایشان، نصایحی فرمودند. ایشان از مرحوم
صاحب جواهر یک مثل زدند و فرمودند: اگر قرار بود صاحب جواهر فلان طور (به یک زندگی اشاره کردند) زندگی کند، یک صفحه هم نمیتوانست بنویسد بعد گفتند آیا میدانید ایشان، جواهر را در چه شرایطی نوشته است؟
آن وقتها در
نجف، سرداب هم معمول نبود، ایشان، در اتاقی همسطح زمین نشسته بود و پنجره اتاق را بالا زده بود، تا یک مقدار باد و نور بیاید آن وقتها، پنجرهها کشویی بود که گاهی هم پایین میافتاد. در چنین شرایطی ایشان پای پنجره نشسته بود و جواهر را مینوشت امام میفرمودند که
نسیم،
نسیم خنک نبود؛ بلکه
نسیم نجف بود که گرمای زیادی داشت.
من در فصل تابستان، در نجف نبودهام؛ اما تابستان شبیه نجف را که میگفتند شبیه نجف است، دیدهام. تابستان ایرانشهر را به خاطر دارم که باد آن، مثل گرمایی که از تنور بلند میشود، صورت انسان را میسوزاند. اصلاً خود آن باد، آزار دهنده بود و انسان میگوید، خدا کند که این باد قطع بشود!
مرحوم صاحب جواهر در چنان وضعیتی کنار پنجره نشسته بود، تا از آن
نسیم به او بخورد و چنین کتاب با عظمتی را آن هم در شش جلد بنویسد.
امام میفرمودند، اگر صاحب جواهر، فلانطور زندگی میکرد، نصف صفحه هم نمیتوانست بنویسد. (سخنرانی مقام معظم رهبری در دیدار اعضای دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۵/۱۲/۱۳۶۱.)
روحانیت شیعه، با این خصلت شناخته شد؛ از روحانیت اشرافی مسیحی و برخی از
ادیان دیگر، تمایز یافت و اعتباری مردمی پیدا کرد؛ با مراعات غیرمتظاهرانه، دلهای بسیاری را در خانههای ساده زندگی قانعانه خود اسیر کرد و علقه روحی، در آنان آفرید.
دریغ است که این احترام و حرمت، به تاراج برود و با فزونطلبی و زیادهخواهی، رشتههای محبت در هم ریزد: «آراستن سرو، ز پیراستن است.» زیبایی ما در بیپیرایگی ماست. محبوبیت روحانیت، در
تجمل و اشرافیگری او نیست؛ در سادگی و بیپیرایگی اوست. (سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع طلاب علوم دینی در
مدرسه فیضیه، ۱۱/۹/۱۳۶۶.)
و در کلام آخر بافت طبیعی حوزه، آمیخته با قناعت و سادگی است؛ اجتناب از مظاهر تنعم و تجمل است. اگر حوزه از این طبیعت به دور ماند و در دام زرق و برق فرو افتاد از مکانت و منزلت طبیعی خود
هبوط خواهد کرد و باور ملی را در مورد حوزه و روحانیت، دگرگون خواهد ساخت: طبیعت حوزه، طبیعت قناعت و بیاهتمامی به ظواهر و خرجتراشی بیهوده و بیفایده است. (سخنرانی مقام معظم رهبری در آغاز درس خارج فقه، ۲۱/۶/۱۳۷۲.)
روحانی به اخلاص و مراقبت بر
نیت، نیاز جدی دارد. باروری تلاشها و زحمتها و مشقتها به انگیزه عمل او وابسته مینماید. خلوص نیت او، میتواند بذر پاک تلاش او را بارور کند و چونان شجره طیبه الهی، بار و بر دهد و در هر زمان و هر منطقه مبارک و نافع باشد و خلق کثیری را از خود منتفع سازد «تؤتی اکلها کل حین.»
تبلیغ دین، تنها با جدیت و تلاش و پشتکار، توفیق نمییابد و به ثمر نمینشیند. راه
دین، جدای از راه دنیا مینماید
خداوند در کار خود شریک نمیپذیرد؛ توفیق دنیوی و اخروی را در تبلیغ دین خودش به کسانی میدهد که دل از زنگار بزدایند و در جلوه تجلی او به راه افتند و شب پرگان را در کنار آن آفتاب حقیقت به هیچ انگارند.
رمز اساسی توفیق امام راحل (رحمهاللهعلیه) نه در هوشمندی و پشتکار و جدیت و علم و آگاهی و امثال آن بود، چه اینکه در هر یک از این خصلتها چونان او کم و بیش بودند. بلکه آنچه او را ممتاز و متمایز ساخت این بود که او این اوصاف بلند را با اخلاص بیمانند همراه ساخت و در پرتو خلوصی غیرقابل وصف، به آن دست یافت که همگان دیدیم و دریافتیم. اگر ما به حیثیت عالم بودنمان، اخلاص و صفا داشته باشیم و برای خدا کار بکنیم، دنیا اصلاح خواهد شد. یک نفرمان، امام امت است که شما نتیجه اخلاص او را میبینید.
آن روزی که هنوز ملت، او را نمیشناختند، هر کس که با آن مرد از نزدیک آشنا بود، میدانست که او برای خدا کار میکند آن روزی که ایشان، شروع به
امر به معروف و نهی از منکر و دعوت به
اصلاح و غضبالله و فیالله کرد این کارها علیالظاهر هیچ افتخاری نمیآفرید. آنروز این کارها نانی نداشت؛ نان را هم میبرید. آنروز، توجهی جلب نمیشد؛ توجهها را همه سلب میکرد. شخص ایشان، با اخلاص خودش، که میخواست برای خدا کار کند، نه حتی برای پیروزی توانست دنیا را تکان بدهد. این، اثر اخلاص است. بارها ایشان، چه قبل از
پیروزی انقلاب و چه بعد از آن، این مطلب را به زبانهای مختلفی میگفتند که ما برای فتح و پیروزی کار نمیکنیم، ما برای تکلیف کار میکنیم. (سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع علما و روحانیون
نیشابور، ۲۹/۴/۱۳۶۵.)
روحانیت، به عنوان منادی خداجویی و آخرتگرایی، میبایست مظهر ارتباط معنوی با جهان غیب باشد؛ با ملکوت هستی، ره ارتباط بجوید و نجوای با دنیای برتر را، بر غوطهوری در دنیای دون ترجیح دهد: امروز جوانان ما، آن کسانی که داعیهای هم ندارند و عالم دین هم نیستند، مقید به نوافل و ذکر مستحباتند؛ ما باید بیشتر از آنها مقید باشیم
نماز با حال و با توجه، تقید به
نوافل،
تلاوت قرآن با
تدبر و پرهیز از
گناه، اینها عواملی هستند که روحانیت را رونق و جلا میدهد. (سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع طلاب علوم دینی، در مدرسه فیضیه، ۱۱/۹/۱۳۶۶.)
روحانی، برخی از مستحبات را باید برای خود تکلیف بداند و به آن، التزام نشان دهد ادای
واجبات و ترک
محرمات انتظار دین از هر فرد متدین و
مسلمان است. وقتی روحانی، در مسند
پیامبر و
امامان قرار میگیرد میبایست در خلق و رفتار معنوی، مشابهتی در خود بیافریند. ادای تکلیف، جزوی کوچک از این مشابهت است؛ تشابهی که تک تک افراد جامعه دینی، باید دارای آن باشند.
مبلغ دین، فراتر از این حداقل باید حرکت کند و با ادای
مستحبات و نوافل، در موضعی مشابهتر قرار گیرد: نافله بخوانید،
قرآن بخوانید، نماز اول وقت بخوانید که این سه چیز، برای طلبه واجب است نمیخواهم بگویم
واجب شرعی است؛ واجب وظیفه و شغلی است. طلبهای که با قرآن انس نداشته باشد، طلبهای که اهل نافله نباشد، طلبهای که نمازش را آخر وقت بگذارد، چیز مهمی را کسر دارد. (سخنرانی مقام معظم رهبری در مراسم عمامهگذاری، ۱۴/۹/۱۳۷۲.)
طلبه، به عنوان مبلغ دین و معنویت، دایما از خدا و دین سخن میگوید، مردم را به آن فراتر میخواند و خداجویی در اعمال را توجیه میکند. این وظیفه شغلی میتواند آن مفاهیم عالی را برای او، به سخنان معمولی و عادی تبدیل کند و به مرور سرچشمه معنویت، در درونش بخشکد. این خطر، برای روحانی و مبلغ دینی، بسیار جدی و مخاطره آمیز است.
راه علاج آن است که روحانی، جدای از دعوت عام خلق به خدا و معنویت، فرصتهای خلوت برای خود بجوید و با
مراقبه و
محاسبه، به تذکار نفس بپردازد و با تقویت ارتباط شخصی با خدا، از آن خطر جدی رهایی یابد: اهل علم بایستی علاوه بر واجبات به مستحبات هم بپردازند نمیگویم که همه مستحبات را به جا بیاورید ولیکن بعضی از مستحبات وجود دارد که مکمل واجبات است. توجه،
ذکر، نافله،
دعا، بزرگ داشتن ایام برجسته، گاهی توجه و راز و نیازی در نیمه شب اینها چیزهایی است که اهل علم نمیتواند نداشته باشد.
شما اگر خدای ناکرده جانب وصل به خداوند و اتصال به معنویت را از دست بدهید با توجه به این که مراجعه دینی به شما زیاد است، اندکی بگذرد خالی خواهید شد. انسان اگر مرتب برای مردم حرف بزند و جواب آنها را بدهد و برایشان بگوید خالی میشود درست مثل استخری که از یک طرف خالی میشود، ولی از طرف دیگر پر نمیشود و آب تازهای وارد آن نمیگردد. معنویت در درون انسان، پوچ خواهد شد. بنابراین خیلی لازم است، هم چنان که دستی برای فیض بخشیدن به سوی مردم دارید دستی هم برای فیض گرفتن از معنویت داشته باشید. و این ممکن نیست، مگر با توجه و ذکر و
خشوع و توسل. (سخنرانی مقام معظم رهبری در مراسم عمامه گذاری، ۸/۱۱/۱۳۷۱.)
شب زندهداری و مناجات نیمه شب از ویژگیهای مدارس دینی و حوزههای علمیه به شمار میآمد خلوت باشکوه با دنیای ملکوت، در سکوت و ظلمات شب، زینت حجرههای مدارس بود تلاوت قرآن و اقامه
نماز شب و توسل در کور سوی شعلهی نیمسوز شمع، زیباترین موسیقی هستی را در دل شب مینواخت و جانها را میگداخت.
این جلوه زیبای حوزه، هم چنان باید محفوظ ماند و فضای معنوی و ملکوتی را در آن پاس دارد: قبل از
اذان صبح، چراغهای زیادی در مدرسه فیضیه، روشن بود. طلبهها، نماز شب میخواندند و
تهجد و تنفل، برای طلبهها و روحانیون، یک امر عادی بود امروز، ما بایستی بیشتر به این مساله بپردازیم. (سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع طلاب علوم دینی، در مدرسه فیضیه ۱۱/۹/۱۳۶۶.)
و سخن آخر، روحانی چون از خدا و معنویت سخن میگوید بیش از همگان نیازمند ارتباط درونی ـ و نه لفظی ـ با حقایق معنوی است، تا به مرور بتواند به شهود آن معارف دست یابد و با باوری مومنانه، از خدا و معنویت و دیانت سخن بگوید و متظاهرانه، از اخلاق و ارزشها سخن نراند.
همچنین به منظور توفیق و کارآمدی و مفید بودن برای جامعه، روحانی نیاز به آن دارد که از خداوند مدد جوید و این امداد را با دعایی لفظی و مطالبه آمیز ابراز نکند؛ با الحاح و تضرع از درگاه او مسالت جوید و زندگی موفق و مفید را از خداوند برای خود بطلبد: برای آنکه این عمامه، برای شما مبارک باشد، به توفیق و اعانه من الله احتیاج دارید که این، با توسل و
الحاح و تضرع دعا و
گریه و خواستن، به دست میآید. باید انسان با خدای متعال حرف بزند و واقعاً با الحاح و
تضرع، از او بخواهد؛ آن وقت خدای متعال هم به انسان خواهد داد. (سخنرانی مقام معظم رهبری در مراسم عمامه گذاری، ۲۶/۱۰ کتاب: حوزه و روحانیت، ج۲، نویسنده: دفتر مقام معظم رهبری، ۱۳۷۲.)
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «زی طلبگی (دیدگاه آیتالله خامنهای)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۲/۲۶.