حبس در لواط
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حبس در لواط از مباحث فقهی و حقوقی مربوط به
حقوق زندانی و درباره حکم زندانیکردن لواط کننده بحث میکند. از نظر
امامیه حدّ لواط برای فاعل و مفعول کشتن است و دلیل آنان، روایات صریح و
اجماع است. امّا
اهل سنّت برخی نظر به
تعزیر و حبس ابد در
لواط دارند، چنان که در
معالم القربه از
قرشی آمده است.
۱. علی بن ابراهیم، عن ابیه، عن ابن محبوب، عن ابن رئاب، عن مالک بن عطیّة، عن ابی عبد اللّه (علیهالسّلام) فی حدیث: انّ امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) قال لرجل اقرّ عنده باللواط اربعا: یا هذا! انّ رسول اللّه حکم فی مثلک بثلاثة احکام فاختر ایّهنّ شئت. قال: و ما هنّ یا امیر المؤمنین؟ قال: ضربة بالسیف فی عنقک بالغة ما بلغت؛ او اهداء من جبل مشدود الیدین و الرجلین، او احراق بالنار …؛
از
امام صادق (علیهالسلام) روایت شده که
حضرت امیر (علیهالسلام) به مردی که چهار بار نزد او به لواط اقرار کرده بود فرمود: ای مرد! پیامبر خدا دربارۀ مثل تو به سه چیز حکم کرده است هر کدام را میخواهی برگزین. گفت: ای امیر مؤمنان! آن سه حکم چیست؟ فرمود: یک ضربۀ شمشیر به شدت هرچه تمامتر به گردنت؛ انداختن از کوه با دست و پای بسته؛ سوزاندن به آتش …
۲. محمد بن علی بن محبوب، عن بنان بن محمد، عن العباس غلام لابی الحسن الرضا (علیهالسّلام) یعرف بغلام ابن شراعة، عن الحسن بن الربیع، عن سیف التمّار، عن ابی عبد اللّه (علیهالسّلام) قال: اتی علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) برجل معه غلام یاتیه، و قامت علیها بذلک البیّنة. فقال: یا قنبر! النطع (فرش چرمین که محکوم به اعدام را بر آن نشانیده سرش را میبریدند.
و السیف، ثم امر بالرجل فوضع علی وجهه و وضع الغلام علی وجهه ثم امر بهما، فضربهما بالسیف حتی قدّهما بالسیف جمیعا؛ (گفته است: این مورد، حمل میشود بر اینکه، آن غلام، بالغ بوده است.)
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: مردی را به همراه نوجوانی که با او لواط میکرد خدمت علی (علیهالسلام) آوردند و بینه علیه آنان قائم شده بود. حضرت فرمود: ای قنبر! فرش چرمی و شمشیر. سپس دستور داد مرد و نوجوان هر دو، صورتشان را بر زمین گذاشتند و با یک ضربۀ شمشیر سر هر دو را جدا کرد.
۱.
شیخ صدوق: بدان کیفر کسی که با نوجوانی لواط کرده این است که به آتش سوخته شود یا دیواری بر روی او خراب شود یا یک ضربت شمشیر بخورد.
۲.
شیخ مفید: لواط، یعنی امر منکر با مردان و دو قسم است: یکی انجام عمل در غیر از دبر که در رانها باشد در این صورت فاعل و مفعول صد تازیانه میخورند در صورتی که عاقل و بالغ باشند و کاری به محصن بودن یا نبودن ندارد- چنان که در زنا رعایت میشد- بلکه حدّ این دو، برای این کار تازیانه است. قسم دوم داخل کردن در دبر است که حدّ آن کشتن است، چه محصن باشند و چه نباشند.
۳.
شیخ طوسی: هر کسی حکم لواط بر او ثابت شود و ادخال کرده باشد حدّش این است که یا از کوه یا دیواری بلند رها شود یا دیواری روی او خراب گردد یا گردنش زده شود یا امام و مردم او را سنگسار کنند یا به آتش او را بسوزانند. امام هر کدام را خواست انجام میدهد و اگر هر یک از این حدها غیر از سوزاندن را جاری کرد میتواند پس از آن وی را بسوزاند به جهت اینکه کیفر را شدید و بزرگ نشان دهد و میتواند نسوزاند هر طور که مصلحت و موقعیت ایجاب کند.
۴.
قاضی ابن برّاج: اگر بر لواط کننده، حکم لواطی که همراه با دخول است، ثابت شد حدّش یکی از این اقسام است: از دیوار بلند پرت شود یا دیواری بر او خراب شود یا از کوه انداخته شود یا گردنش زده شود یا امام و مردم او را سنگسار کنند یا به آتش سوزانده شود و امام هر یک را خواست اجرا میکند، به صلاحدید امام بستگی دارد و اگر هر یک، غیر از سوزاندن را جاری کرد میتواند پس از آن وی را نیز بسوزاند.
۵.
یحیی بن سعید: در لواط با مرد، اگر دخول کند موجب
رجم یا سوزاندن به آتش یا انداختن از بلندی یا خراب کردن دیوار روی او یا زدن گردن میشود و حاکم میتواند پس از آن در صورتی که زندهاش را نسوزانده، مردهاش را بسوزاند.
برخی از
اهل سنّت با ما موافقت کردهاند و برخی میان فاعل و مفعول فرق گذاشتهاند و حنفیه تنها به
حبس یا
تعزیر فتوا دادهاند.
۱.
ابن حزم: اگر لواط ثابت شود نه کشتنی در کار است و نه حدّی؛ چون نه خداوند آن را واجب کرده و نه رسولش. پس حکمش این میشود که منکری انجام داده و آن چه به دستور
رسول خدا (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) در اینجا واجب است تغییر منکر با دست است. پس واجب است تعزیر شود به مقداری که رسول اللّه در منکرات تعیین فرموده است نه بیشتر و جلو زیان و آزار او به مردم گرفته شود … امّا زندان کردن لواط کننده چون خداوند متعال میفرماید: … وَ تَعٰاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْویٰ وَ لٰا تَعٰاوَنُوا عَلَی الْاِثْمِ وَ الْعُدْوٰانِ …؛
و در نیکوکاری و پرهیزگاری با یکدیگر همکاری کنید و در گناه و تعدّی دستیار هم نباشید و از خدا پروا کنید که خدا سخت کیفر است. یقینا هر انسانی که دارای شعوری سالم است میداند که دور کردن چنین ضرری- عمل قوم لوط که فاعل و مفعول واقع میشدند- از مردم، کمک به خوبیها و تقواست و رها کردنشان و آزاد گذاشتن آنها کمک به گناهان و تجاوزگری است. پس باید به گونهای آنان را بازداریم که خونشان و جان و مالشان حلال نگردد.
۲.
قرشی:
ابو حنیفه گفته است: حدّی در لواط نیست، ولی تعزیر و حبس میشود تا بمیرد؛ چون خداوند آن را «فاحشه» نامیده است و حدّ فاحشه را زندان ابد قرار داده است.
۳.
جزیری: …
حنفیه گفتهاند: حدّی بر لواط نیست، ولی تعزیری که به نظر امام بازدارندۀ مجرم باشد، لازم است و اگر دوباره از او سرزد و دست برنداشت با شمشیر اعدام میشود از باب تعزیر نه از باب حد؛ چون نصّی در این زمینه نرسیده است.
(در آن، این عبارت اضافه است: «و یودع فی السجن؛ و در زندان قرار داده میشود».)
نظر نگارنده: در این استدلال اشکال است مخصوصا استدلال به آیۀ شریفه؛ چون به اجماع شیعه و سنی- مگر یکی از معاصران- آیه نسخ شده است.
• طبسی، نجمالدین، حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام، ص۲۷۵-۲۷۸.