ریچارد جونز
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ریچارد جونز ریچارد جونز در سال ۱۷۹۰ میلادی در تونبریج در ایالت ولز انگلستان متولد شد و در سال ۱۸۵۵ از
دنیا رفت. وی از اقتصاددانان منتقد
مکتب کلاسیک و از صاحبنظران
مکتب تاریخی بهشمار میآید.
ریچارد جونز در سال ۱۷۹۰ میلادی در تونبریج در ایالت ولز انگلستان متولد شد و در دانشگاه کمبریج تحصیل کرد و در سال ۱۸۱۹ از این دانشگاه فارغالتحصیل شد.
با انتشار
کتاب "رسالهای در
توزیع ثروت و منابع
مالیات، جلد اول: اجاره" نخستین شغل دانشگاهی در سال ۱۸۳۳ در دانشگاه لندن برای او رقم خورد. در سال ۱۸۳۵ پس از
مالتوس استاد کرسی اقتصاد سیاسی کالج هیلیبری شد که توسط هند شرقی اداره میشد. در اواخر دهه ۱۸۴۰ جونز عضو انفاق بریتانیا شد که وظیفه داشت نحوه تامین مالی مخارج کلیساهای بریتانیا را مورد بررسی و اصلاح قرار دهد و گزارشی که توسط این کمیته نوشته شد با کمک او تهیه شده بود.
او در سال ۱۸۵۵ از
دنیا رفت.
جونز از اقتصاددانان منتقد
مکتب کلاسیک و از صاحبنظران
مکتب تاریخی بهشمار میآید.
از جمله انتقادات او و
مکتب تاریخی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
بهنظر طرفداران
مکتب تاریخی، عالم اقتصاد باید فعالیتهای اقتصادی را در محیطی که آن فعالیتها انجام میشود مطالعه کند و روش تحقیق استقرائی را جانشین روش قیاسی سازد و بهطور منظم واقعیات را مورد مشاهده قرار دهد تا بتواند تصویر صحیح و کامل از فعالیتهای انسانی حاصل سازد. برای انجام این کار تنها وسیله تحقیق همان روش تاریخی است. تنها تاریخ است که میتواند پاسخ دهد که تحول و وقوع پدیدهها چگونه بوده است و در حال حاضر چگونه میتواند باشد.
یکی دیگر از انتقادات
مکتب تاریخی به
مکتب کلاسیکها این است که
خودخواهی و منافع شخصی تنها انگیزه رفتارهای
انسان نیست. عوامل محرک رفتارهای انسانی میتواند؛ احساس وظیفه،
ازخودگذشتگی،
نوعدوستی و مانند آن باشد. بههمین دلیل،
مکتب تاریخی بر روی عناصر اخلاقی در
اقتصاد تاکید فراوان دارد و "انسان اقتصادی"
کلاسیکها را نه بهعنوان مدل انسان، بلکه کاریکاتوری ناقص از انسان میشناسد.
مکتب تاریخی ضمن
انتقاد به برداشت
کلاسیکها از نقش
دولت در اقتصاد بهعنوان "نگهبان"، دولت را وسیلهای برای تحقق منظورهای اقتصادی میداند؛ که افراد بهصورت آزاد نمیخواهند یا نمیتوانند آنرا بهعهده بگیرند.
از همین روی جونز با
ویلیام ویول (William Whewell: ۱۷۹۴-۱۸۶۶)
فیلسوف و تاریخنگار علوم و
جان هرشل (John Herschel: ۱۷۹۲-۱۸۷۱) متخصص
نجوم و تاریخ علوم، طرح دوستی ریخته بود؛ برنامه این سه تن این بود که
روش استقرائی که توسط
بیکن مورد استفاده قرار گرفته بود در مقابل روش قیاسی که توسط
بنتام و مطلوبیتگرایان به خدمت گرفته شد را اعتباری دوباره ببخشد.
بهعقیده جونز، حقایق دو دسته میشوند؛ که برخی بهصورت جهانشمول قابل عمل هستند؛ ولی بسیاری دیگر به شرایط خاص مربوط میشوند. اشتباه
کلاسیکها بهنظر جونز این است که قوانین استخراج شده از دسته دوم را نیز جهانشمول تلقی میکنند. او بیشتر طرفدار منش
تجربهگرایی است و تاکید میکند که روابط
تولید و توزیع بسیار تنگاتنگ است. جونز نظریه
رانت زمین مربوط به
ریکاردو (David Ricardo: ۱۷۷۲-۱۸۲۳) را ناقص توصیف میکرد. او عقیده دارد که رانت به عوامل سهگانهی زیر ارتباط دارد:
۱- کاربرد مقدار بیشتری از
سرمایه در استفاده از
زمین،
۲- استفاده کار آمدتر از سرمایه موجود،
۳- کاهش سهم تولید در فعالیتهای غیررانتی.
جونز به اندیشه قیاسگرایانه ریکاردو حمله میکند و آنرا تفسیری غیرواقعی قلمداد میکند و عقیده دارد که نظریهپرداز اقتصادی پیش از مبادرت به تعمیم، باید دادههای کافی برای مطالعه جمعآوری نماید.
جونز در سال ۱۸۳۱ تنها
کتاب تکمیل شده خود را تحت عنوان "رسالهای در توزیع ثروت و منابع مالیات، جلد اول: اجاره" منتشر کرد. سخنرانیهای او پس از مرگش در سال ۱۸۵۹ توسط ویلیام ویول تحت عنوان باقیات ادبی منتشر شد.
جونز نظریه ریکاردو در خصوص
اجاره را که بر مبنای نظام اجارهداری زمین در بریتانیا استوار شده بود و توجهی به کاربرد آن در بقیه نقاط جهان نداشت را رد کرد و طبقهبندی مفصلی از شیوههای اجاره زمین در جهان و در دورههای مختلف از تاریخ، از این نظر که صاحب زمین کیست و چه کسی روی زمین کار میکند و محصول تولیدی چگونه تقسیم میشود؟، ارائه کرد. سه چهارم
کتاب اختصاص به توضیح جزئی شیوههای اجاره زمین در
یونان،
هند، ایرلند، اروپای شرقی و اروپای مرکزی دارد و سپس توضیح اجارهداری زمین در انگلستان آمده که چندان با توضیحات ارائه شده توسط ریکاردو تفاوتی ندارد. جونز با اینکه پشتیبان نظریه مالتوس (Thomas Robert Malthus: ۱۷۶۶-۱۸۳۴) در مورد
جمعیت بود، اما منکر آن بود که بتوان رابطهای قابل پیشبینی میان مزدها و تغییرات جمعیت پدید آورد.
در سال ۱۷۹۸، مالتوس در
کتاب خود تحت عنوان "مقالهای پیرامون اصل جمعیت" و با توجه به اصل بازده نزولی، چنین نتیجه میگرفت که جمعیت براساس تصاعد هندسی و مواد غذایی براساس تصاعد حسابی افزایش پیدا میکند. درواقع بهنظر وی هر عضوی از اعضای یک جامعه زمینی کمتر برای کار کردن بر روی آن خواهد داشت؛ براین همین سهم نهایی وی در تولید غذا یک روند نزولی را طی میکند و از آنجا که رشد عرضه مواد غذایی نمیتواند همپای رشد جمعیت ثابتی باقی بماند که تنها در حد (یا کمی بیش از حد) بخور و نمیر غذا در اختیار خواهد داشت. مالتوس نتیجه گرفت که تنها راه نجات از این آینده سیاه
فقر مطلق یا پائینترین سطح زندگی آنست که
بشر از نرخ زاد و ولد خود بکاهد.
جان استوارت میل در
کتاب اصول اقتصاد سیاسی مکررا از جونز نقل قول کرده اما با این حال به انتقادات او هیچ توجهی نشان نداده است.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ریچارد جونز»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۱/۲۹.