• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ریتم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ضرب‌آهنگ، ریتم یا ایقاع، به معنی توالی ضربه‌های آهنگ که برای موزون کردن نوای موسیقی به کار می‌رود. به عبارت دیگر تکرار پی‌درپی یک حرکت پایدار در زمان مشخص را در موسیقی وزن یا ریتم می‌نامند.





۱.۱ - معنای لغوی

ایقاع (ریتم) (rhythm)، در لغت به معنی افکندن و در موسیقی به معنای هماهنگ ساختن آوازهاست. توالی و تناوب منظم دو امر متقابل از قبیل حرکت و سکون، صدا و سکوت، فشار و نرمش و مانند آنها که در نتیجه آن نظمی در کل اثر هنری به وجود آید.
[۱] ذوالفقاری، ۱۳۸۰، ص۱۴۷.


۱.۲ - معنای اصطلاحی

ریتم در اصطلاح ادبی، تربیب متوالی هجاهای بلند و کوتاه در یک مصراع شعر یا سطری از نثر است که نظمی در کل اثر می‌آفریند؛ از این نظر ایقاع از ارکان اساسی اثر ادبی، یا هنری به ویژه شعر و نثر است؛ آن‌چنان‌که لازمه زندگی است. ضربان قلب، گردش شب و روز و... بیانگر آن است که ضرباهنگ بخشی از زندگی انسان‌هاست. شاعر و نویسنده از رهگذر ضرباهنگ‌ها با شوری که می‌آفریند و فضای مساعدی که ایجاد می‌کند، خواننده را در درک کلام و دریافت مفهموم یاری می‌بخشد.


ضرباهنگ در شعر بر‌اساس الگوهای وزنی متداول در هر زبان به وجود می‌آید.


در واقع منظور از ایقاع در عروض همان وزن شعر است. ریتم حاصل تکرار و ترتیب الگوی وزن است.
[۲] رضایی، ۱۳۸۲، ص۲۸۸.



کاربرد دقیق و آگاهانه ایقاع می‌تواند در بیان مقصود و ایجاد فضای مناسب‌تر برای فهم ک [[]] لام مؤثر باشد؛

۴.۱ - نمونه‌ها

ــ به‌عنوان مثال در این شعر شاعر با به کار بردن وزن پر تحرک، جنبش بهار و صدای دف و طبل را این‌گونه القا می‌کند:
به دلم از جنبش فروردین هوس آن طرفه نگار آمد ••• بزن ای مطرب بزن ای مطرب که زمستان رفت و بهار آمد
(مهدی حمیدی شیرازی)

ــ شاعر دیگری با به کاربردن این بحر محزون و آرام، فضای غم‌انگیزی برای شعر خود پدید می‌آورد:
شب آمد و دلِ تنگم هوای خانه گرفت ••• دوباره گریه بی‌طاقتم بهانه گرفت
(هوشنگ ابتهاج)


ذکر این نکته نیز شایان ذکر است که برای ایجاد فضای عاطفی مناسب تنها انتخاب وزن مناسب کافی نیست؛ وزن به‌تنهایی عامل فضا‌سازی نیست؛ به عنوان مثال در شاه‌نامه با وجود اینکه وزن واحد است، اما لحظه‌های سرور و پیروزی، جنگ و پیکار، مرگ و غم و شکست و پیروزی به شیوه استادانه‌ای پرداخته شده است؛ به‌طوری‌که القای عاطفی مناسب خود را دارد.
[۳] انوشه، ۱۳۷۶، ج۲، ص۱۸۰.



ریتم تنها مختص به شعر نیست؛ بلکه در نثر و شعر آزاد نیز از گذر ترتیب طبیعی کلام شکل می‌گیرد. از شیوه‌های ایجاد ضرباهنگ در نثر کاربرد سجع است. از نثرهای خواجه عبدالله انصاری و گلستان سعدی می‌توان به‌عنوان نثر ریتمیک نام برد. ضرباهنگ در نثر از آزادی بیشتری برخوردار است؛ زیرا لازم نیست جمله‌های نثر در الگوی وزنی معینی جا داده شود.
[۴] میر صادقی، ۱۳۷۷، واژهنامه هنر داستاننویسی، ص۱۹۷.



نویسنده داستان و نمایش‌نامه از شیوه‌های ایجاد ضرباهنگ برای القای حرکت و سکون، غم و شادی، خشم و مهر و... استفاده می‌کند. از مهم‌ترین شیوه‌ها در نثر، آهنگ افتان و آهنگ خیزان است.

۷.۱ - آهنگ افتان

در آهنگ افتان در هر رکن، فشار تلفظ بر هجای نخستین واقع می‌شود.

۷.۲ - آهنگ خیزان

آهنگ خیزان آن است که در هر رکن فشار تلفظ بر آخرین هجا واقع می‌شود و در نتیجه آهنگ از کوتاهی و زیری به بلندی گرایش می‌یابد.
[۵] رضایی، ۱۳۸۲، ص۲۸۸.



انتخاب صحیح ریتم و کاربرد مناسب ضرباهنگ، از جمله معیارهایی است که برای سنجش بلاغت به کار می‌رود. برای یک موضوع غم‌انگیز مثلاً مرثیه باید از ریتم کُند و غمگین استفاده کرد؛ درحالی‌که:

۴.۱ - نمونه‌ها

ــ خاقانی در مرثیه‌ای از وزن «مفعول مفاعلن فعولن» استفاده کرده که وزنی ضربی و شاد است:
ای قبله جان کجات جویم ••• جانی و به جان هوات جویم

ــ و یا وقار شیرازی برای زلزله‌ای این شعر را با کلماتی غم‌انگیز اما در وزنی شاد به کار برده و در نتیجه متهم شده که شعر او از روری عاطفه و قلبی نیست:
دل درهم و خاطر به غم و سینه به تاب است ••• شهری به خروش است و جهانی به عذاب است

ــ اما این مرثیه از قطران تبریزی ریتم مناسب دارد:
بود محال تو را داشتن امید محالبه عالمی که نباشد هرگز بر یک حال

ــ در هر صورت ریتم تنها عامل فضاسازی نیست؛ اگرچه از مهم‌ترین عوامل آن محسوب می‌شود. نمونه‌ای از نثر خواجه عبدالله انصاری:

الهی اگر طاعت بسی ندارم، در هر دو جهان جز تو کسی ندارم
الهی تا با تو آشنا شدم از خلق جدا شدم و در هر دو
جهان شیدا شدم، نهان بود و پیدا شدم.




۱. فرهنگ‌نامه ادبی فارسی، انوشه، حسن؛ تهران، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۷۶، ج ۲، ص۱۸۰.
۲. فرهنگ موسیقی شعر «تحلیل انتقادی بر موسیقی شعر فارسی»، ذوالفقاری، محسن؛ قم، نجبا، ۱۳۸۰، ص۱۴۷.
۳. واژگان توصیفی ادبیات، رضایی، عرب‌علی؛ تهران، فرهنگ معاصر، چاپ اول ۱۳۸۲، ص۲۸۸.
۴. واژهنامه هنر داستاننویسی، میر صادقی، جمال و میمنت میر صادقی «ذوالقدر»؛ تهران، کتاب مهناز، چاپ اول، ۱۳۷۷.


۱. ذوالفقاری، ۱۳۸۰، ص۱۴۷.
۲. رضایی، ۱۳۸۲، ص۲۸۸.
۳. انوشه، ۱۳۷۶، ج۲، ص۱۸۰.
۴. میر صادقی، ۱۳۷۷، واژهنامه هنر داستاننویسی، ص۱۹۷.
۵. رضایی، ۱۳۸۲، ص۲۸۸.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ریتم».    




جعبه ابزار