• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

روضه شب و روز نهم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



Rozeh_Shab_9
روضه شب و روز نهم، به ذکر رشادت‌ها و جانفشانی‌های سقا و علمدار کاروان امام حسین (علیه‌السّلام)؛ قمر بنی‌هاشم، در جهت آب‌رسانی به خیام حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه‌السّلام) و شهادت وی با حالت تشنگی و عطش اختصاص یافته است.
لازم به ذکر است که هر یک از شب‌های ماه محرم به نام یکی از شهدا یا شخصیت‌ها یا وقایعی مرتبط با حادثه کربلا نام‌گذاری شده و این نام‌گذاری به طور تعینی و با گذشت زمان صورت گرفته است. این کار از ناحیه‌ ذاکران اهل بیت (علیهم‌السّلام) به تقلید از شب‌های خاصی مانند: عاشورا و تاسوعا انجام شده است. از همین‌رو، شب و روز نهم ماه محرم یا تاسوعا منسوب به ابالفضل العباس، علمدار کربلا و بزرگ‌ترین یار و یاور امام حسین (علیه‌السّلام) بوده و ذاکران و مداحان در این شب به نقل مصائب وی می پردازند.



یکی از شخصیت‌های برجسته‌ای که از نقش‌آفرینان اصلی وقایع عاشورا بود و صحنه‌های جاودانه‌ای از وفاداری و جانبازی در راه دفاع از حجت خدا و اطاعت از فرمان امام خویش به یادگار گذاشت، حضرت عباس بن علی (علیه‌السّلام) است. وی از یک طرف در صحنه نبرد، چنان رشادت و حماسه از خود نشان داد که عرصه را بر دشمن تنگ کرد، و از طرف دیگر، نسبت به امام حسین (علیه‌السّلام) چنان مطیع و وفادار بود که در طول تاریخ، از او به عنوان قهرمانی فداکار و برادری وفادار یاد می‌شود. عباس به معنای چهره درهم کشیده است و این نام نشان از صلابت و توانمندی سقای کربلا دارد. وی فرزند علی (علیه‌السّلام) و برادر حسین (علیه‌السّلام) بود، با این حال هرگز برادر خود را به نام صدا نزد. عباس (علیه‌السّلام) این ادب و فروتنی را تا لحظه آخر بر خود واجب می‌دانست. رشادت، وفاداری و فروتنی عباس (علیه‌السّلام) یکی دیگر از برگ‌های زرین عاشورا است که همه را به شگفتی واداشته است. اين قهرمان شكوهمند قيام كربلا و پشتيبان شكست ناپذير ابا عبد اللّه (علیه‌السّلام)، در هنگامه اوج تنهايى امام و در راه رساندن آب به كام‌هاى خشكيده كاروان حسين (علیه‌السّلام)، شهدِ شهادت نوشيد. وی در هنگام شهادت، ۳۴ سال داشت؛ بنابراين ، در حدود سال ۲۶ هجرى به دنيا آمده است.
وی از مادرى بزرگوار از قبيله بنى كِلاب و در دامان پُرمهر او و در كنار برادران بى‌نظيرى همچون امام حسن (علیه‌السلام) و امام حسین (علیه‌السلام)، باليد و رشد كرد. كنيه آن بزرگوار، ابوالفضل و ابو قِربه (صاحب مَشک) و القابش سقّا و قمر بنى هاشم است. عبّاس (عليه‌السلام ) قامتى بلند، سينه اى سِتَبر، بازوانى توانمند و چهره‌اى بس زيبا داشت، بدان سان كه او را «ماه بنى هاشم» مى‌گفتند. حضرت اباالفضل العباس (علیه‌السّلام) در واقعه کربلا ۳۴ سال داشت و از این مدت، چهارده سال در رکاب پدرش امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و نُه سال همراه برادرش امام مجتبی (علیه‌السلام) و یازده سال در خدمت امام حسین (علیه‌السلام) زیست. القاب آن حضرت «قمر بنی‌هاشم»، «سقّاء»، «علمدار»، «العبد الصالح»، «المواسی الصابر»، و «المحتسب»
[۱۱] مظفر، عبدالواحد، بطل العلقمی، ج۲، ص۷۰.
شمرده شده است.


حضرت عبّاس (عليه‌السلام)، در كلام معصومان، به ايثار، تيزبينى، استوارى در ايمان، جهاد عظيم، آزمايش نيكو و داشتن جايگاه رَشک‌آور در قيامت، ستوده شده است. امام صادق (علیه‌السلام) در وصف عبّاس می‌فرماید: «کانَ عَمُّنَا الْعَبَّاسَ نافِذَ البَصیرَةِ، صَلْبَ الْایمانِ، جاهَدَ مَعَ اَبی‌ عَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام) وَاَبْلی بَلاءً حَسَناً وَمَضی شَهیدا»؛ «عموی ما عباس (علیه‌السلام) دیده‌ای تیزبین و ایمانی استوار داشت. همراه حسین (علیه‌السلام) جهاد کرد و از امتحان سرافراز بیرون شد و سرانجام به شهادت رسید.»
امام سجاد (علیه‌السلام) عموی خود عباس را چنین توصیف می‌فرماید: «رَحِمَ اللَّهُ عَمِیَّ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ واَبْلی وفَدی اَخاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّی قُطِعَتْ یَداهُ فَاَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْهُما جِناحَیْن یَطیرُ بِهِما مَعَ الْمَلائِکَةِ فی‌ الْجَنَّةِ کَما جُعِلَ لِجَعْفَرِ بْنِ اَبی‌ طالِبْ علیه السلام؛ وَانَّ لِلْعَبّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبارَکَ وَتَعالی مَنْزِلَةٌ یَغبِطَهُ بِها جَمیعَ الشُّهدَاءِ یَوْمَ القِیامَةِ»؛ «خدایْ عمویم عباس را رحمت کند که ایثار کرد و خود را به سختی افکند و در راه برادرش جانبازی کرد، تا آن‌که دست‌هایش از پیکر جدا گردید. آن‌گاه خداوند به جای آن‌ها دو بال به وی عنایت فرمود که در بهشت همراه فرشتگان پرواز کند، همان‌سان که برای جعفر طیار قرار داد. عباس نزد خداوند مقامی دارد که همه شهدا در قیامت بدان غبطه می‌خورند.»


نخستین ماموریت حضرت عباس (علیه‌السلام) در واقعه کربلا عصر روز نهم انجام شد که به فرمان برادر به نزد دشمنان رفت و از آنان خواست که شب را به آنان مهلت دهند تا با خداوند به راز و نیاز بپردازند. در همین هنگام کزمان، غلام عبداللَّه بن ابیمحل که دائی‌زاده حضرت ابوالفضل (علیه‌السّلام) بود، امان‌نامه‌ای را که شمر و عبداللَّه ابن ابیالمحل از ابن‌ زیاد گرفته بودند برای او و برادرانش آورد. هنگامی که چشم فرزندان ام‌ البنین به امان‌نامه افتاد گفتند: سلام ما را به دایی‌مان برسان و بگو ما نیازی به امان شما نداریم، امان خدا از امان‌زاده سمیه بهتر است.
بنا به روایتی شمر که خود نیز از قبیله بنی‌ کلاب بود پشت خیمه‌ها آمد و بانگ برآورد کجایند خواهرزادگانم؟! فرزندان علی (علیه‌السلام) او را جواب ندادند. امام (علیه‌السلام) فرمود: او را پاسخ دهید، هر چند فاسق باشد. عباس و جعفر و عثمان بیرون شدند و پرسیدند تو را چه شده است؟ و چه می‌خواهی؟ گفت: ‌ای خواهرزادگانم، سوی من آیید، چون در امان هستید و خویش را با حسین به کشتن مدهید!
آنان او را ناسزا داده، گفتند: خدای لعنت کند تو و امان‌نامه‌ات را! آیا چون دایی ما هستی ما را امان می‌دهی؟! ولی فرزند رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در امان نباشد؟ آیا به ما فرمان می‌دهی از ملعون و ملعون‌زاده‌ها اطاعت کنیم؟ شمر خشمگین گشت و از آنجا دور شد. شب عاشورا، امام (علیه‌السلام) یارانش را فراخواند و ضمن ایراد خطبه، بیعت خود را از آنان برداشت و فرمود: «بروید، اینان با من کار دارند». در این هنگام نخستین کسی که اظهار وفاداری کرد، عباس بن علی (علیه‌السلام) بود. وی عرض کرد: «چرا چنین کنیم؟ آیا برای این‌که پس از تو زنده بمانیم؟ خداوند هیچ‌گاه آن روز را نیاورد و به ما نشان ندهد!»


یکی از شئون و افتخارات حضرت عباس (علیه‌السّلام) در کربلا، سقایی یعنی تهیه و تامین آب برای اردوی حسینی بود، زیرا از روز هفتم، آب را به روی آن‌ها بسته بودند. به همین مناسبت، یکی از القاب او «سقا» بود. مصراعی از رجزهای حضرت عباس (علیه‌السّلام) مؤید این امر است. (انی انا العباس اغدو بالسقا)
بعد از اینکه یاران امام کشته شدند و اهل حرم نیاز شدید به آب داشتند و تشنگی امام حسین (علیه‌السّلام) شدت یافته بود. امام و برادرش عباس (علیه‌السّلام) در صدد تهیه آب برآمدند. با هم وارد میدان جنگ شدند و به سمت فرات حرکت کردند. «انّ الحسین (علیه‌السّلام) لمّا غلب علی عسکره العطش رکب المسناة یرید الفرات....» عباس (علیه‌السّلام)، همچنان پیشاپیش حسین (علیه‌السّلام) حرکت می‌کرد و می‌جنگید و به هر سو که حسین (علیه‌السّلام) می‌رفت، او نیز به همان سو می‌رفت. در این هنگام امام حسین (علیه‌السّلام) روی سیل بند کنار فرات رفته، به سمت فرات روانه شد و سپاهیان عمر بن سعد از حرکت او جلوگیری کردند. مردی از قبیله بنی دارم گفت: میان او و آب حایل و مانع شوید و نگذارید او به آب دسترسی پیدا کند. حسین بن علی (علیه‌السّلام) مرد دارمی را نفرین کرد و گفت: خداوندا، تشنه‌اش گردان. راوی گوید: به خدا سوگند، چیزی نگذشت که خداوند، عطش را در جان آن مرد ریخت، هرچه می‌نوشید سیراب نمی‌شد، به گونه‌ای که چیزی نگذشت که شکمش همچون شکم شتر مرده ترکید. آن مرد از نفرین امام خشمگین شد، و تیری رها کرد که بر گلوی حضرت اصابت کرد. امام حسین (علیه‌السّلام)، تیر را بیرون آورد، آنگاه دست‌هایش را زیر گلو گرفت و پر از خون شد و آن را پاشید، آنگاه گفت: «خدایا، به درگاهت شکایت می‌کنم از آنچه با پسر دختر پیامبرت می‌کنند».«اللَّهُمَّ إنّي أشكو إلَيكَ ما يُفعَلُ بِابنِ بِنتِ نَبِيِّكَ»


آن‌گاه لشکر دشمن، عباس را از هرطرف محاصره و او را از امام حسین (علیه‌السّلام) جدا کردند. حضرت عباس (علیه‌السّلام) که از برادرش جدا شده بود، به تنهایی با آنان جنگید. او در حالی‌که حمله می‌کرد این رجز را می‌خواند:
أقسمت باللّه الأعزّ الأعظمو بالحجون صادقا و زمزم
و بالحطيم و الفنا المحرّمليخضبنّ اليوم جسمي بدمي
دون الحسين ذي الفخار الأقدمإمام أهل الفضل و التكرم

«سوگند به خدای بزرگ و ارجمند، و سوگند راستین به حجون و زمزم، سوگند به خدای صاحب حطیم و آستانه مقدس در کعبه، امروز در حضور مرد با فضیلت و با کرامت، یعنی حسین (علیه‌السّلام) که دارای افتخارات دیرین است، پیکرم به خون، رنگین خواهد شد.»
خوارزمی می‌گوید: حضرت عباس (علیه‌السّلام) در حالی‌که برای آوردن آب عازم شده بود، این‌گونه رجز می‌خواند:
لاارهب الموت اذا الموت زقاحتٰی اُواری فی المصالیت لقا
نفسی لنفس المُصطفی الطهر وقاانّی انا العبّاس اغدو بالسقا...

«آنگاه که پرنده مرگ صدا کند، هراسی از مرگ ندارم تا آنکه در دریایی از مردان چابک و شتابنده فرو روم و ناپدید شوم. جان من فدای (حسین) برگزیده پاک باد. من عباس هستم و هر بامداد، کارم سقایی است. آن روز که با شر روبه‌رو گردم، از آن نمی‌هراسم.» آنگاه حمله برد و دشمن را متفرق کرد.


مرحوم مجلسی کیفیت شهادت حضرت را چنین بیان می‌کند: آن‌گاه که عباس (علیه‌السلام) تنهایی برادر را مشاهده نمود، نزد وی آمد و از او اجازه خواست تا به میدان رود. امام فرمود: تو پرچمدارم هستی و اگر بروی لشکرم از هم پاشیده می‌شود. عرض کرد: سینه‌ام تنگ شده و از زندگی سیر شده‌ام و می‌خواهم از این منافقین انتقام خود را باز ستانم. امام (علیه‌السلام) فرمود: پس مقداری آب برای این کودکان تهیه نما. عباس به سوی دشمن آمد و هر چه آنان را پند و‌ اندرز داد سودی نبخشید. نزد برادر بازگشت و او را آگاه ساخت. در این هنگام شنید که کودکان فریادِ العَطَش سر دادند. مشک را برداشت و بر اسب سوار شد و راهی فرات گردید. چهار هزار تن موکّلین فرات او را محاصره و تیرباران کردند. وارد فرات شد ... و مشک را پر از آب کرد. آن را بر شانه راست خود قرار داد و به سوی خیمه‌ها روانه گردید. دشمن راه را بر او بست و از هر سو او را محاصره کرد.
در گرماگرم نبرد و تلاش حضرت عباس (علیه‌السّلام) برای رساندن آب به خیام، یکی از یزیدیان به نام زید بن ورقاء جهنی زَیدُ بن وَرقاءَ الجُهَنِی، با کمک فردی دیگر به نام حَکیمُ بن طُفَیل ضربتی بر دست راست عباس (علیه‌السّلام) وارد کرد.
حضرت عباس (علیه‌السّلام) مشک را بر شانه چپ قرار داد، شمشیر را به دست چپ گرفت و به آنان حمله کرده، این رجز را می‌خواند:
واللهِ إنْ قَطعْتمُوا يَمينِيإنّي اُحامي أبداً عنْ دِيني
وعنْ إمامٍ صادقِ اليقينِنجلِ النَّبيِّ الطّاهرِ الأمينِ

«به خدا سوگند، اگر دست راست مرا قطع کردید، من پیوسته از دین خود و از امام راستگوی دارای یقین که نوه پیامبر پاک و امین است، دفاع می‌کنم.»
عباس (علیه‌السّلام) آنقدر جنگید که بی‌حال و ناتوان شد. در این زمان حکیم بن طفیل که پشت نخلی کمین کرده بود، ضربتی بر دست چپ وی وارد کرد و آن‌را از تن جدا کرد. عباس (علیه‌السّلام) آن موقع این رجز را خواند:
يا نفسُ لا تَخشَي منَ الكفّارِوأبشِري برحمةِ الجبّارِ
معَ النبيِّ السيّدِ المُختارِقدْ قَطعُوا ببغيهمْ يَساري...

«ای نفس، از کفار نترس و در کنار پیامبر، سرور و برگزیده خدا، تو را به رحمت خدای جبار مژده باد. آنان با ستمکاری، دست چپ مرا قطع کردند، پروردگارا، آنان را به آتش (دوزخ) وارد کن.»
آنگاه عباس (علیه‌السلام) مشک را به دندان گرفت تیری آمد و به مشک اصابت نمود و آب مشک ریخت. تیری دیگر بر سینه مبارکش اصابت کرد. سپس از اسب واژگون شد و امام حسین (علیه‌السلام) را صدا زد: «ای برادر، برادرت را دریاب.» قبل از آمدن امام حسین (علیه‌السلام) آن ملعون جلو آمد و با عمودی آهنین ضربتی بر فرق مبارکش زد. حضرت عباس (علیه‌السّلام) بر اثر تیرها و ضربات دیگر دشمن زخم‌های شدیدی برداشته بود و دیگر توان حرکت نداشت و بدین‌گونه پس از کشتن گروهی از دشمن، به شهادت رسید.


چون امام حسین (علیه‌السّلام)، برادرش عباس را در کنار فرات بر زمین دید، به شدت گریه کرد و با حالت انکسار فرمود: «الْآنَ انْکَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ‌ حِيلَتِي‌»؛ «اکنون کمرم شکست و رشتهٔ تدبیرم گسسته شد.»
در زیارت ناحیه مقدسه از عباس بن علی (علیه‌السّلام) چنین یاد شده است: «السَّلامُ عَلی ابی‌ الْفَضْلِ العَبَّاسِ بْنِ اَمیرِالْمُؤمنینَ المُواسی اَخاهُ بِنَفْسِهِ، اَلآخِذُ لِغَدِهِ مِنْ اَمْسِهِ، الْفادی‌ لَهُ الواقی‌ السَّاعی‌ اِلَیْهِ بِمائِه، الْمَقطُوعَةِ یَداه»؛ «سلام بر ابوالفضل العباس فرزند امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، آن‌که در راه برادر از جان خود گذشت. همو که از دیروز برای فردای خود برداشت و پیش فرستاد. خود را فدا و سپر قرار داد و تلاش بسیار در رساندن‌ آب نمود و دستانش جدا گردید.»


در شمارى از منابع متأخّر، مطالبى در باره ابو الفضل العبّاس (عليه‌السلام) گزارش شده است كه در منابع قابل استناد ، ديده نمى شود. براى نمونه، به شمارى از گزارش‌هاى بى‌اساس، اشاره مى‌كنيم.
۱. در معالی السبطین آمده است كه: آن هنگام كه شبِ بیست و یکم ماه رمضان شد و على (علیه‌السلام) در آستانه مرگ قرار گرفت، عبّاس (علیه‌السلام) را به سينه چسبانْد و فرمود: «فرزندم كه چشم من در قیامت، با تو روشن خواهد شد! فرزندم! هنگامى كه روز عاشورا شد و وارد شريعه شدى، مبادا آب بنوشى، در حالى كه برادرت حسين، تشنه است!»
۲. در كتاب شعشعة الحسینی آمده است: جناب امير مؤمنان (علیه‌السلام) خلوت نمودند. حسنين (عليهماالسلام) و زینب (علیهاالسلام) و ام کلثوم (علیهاالسلام) را طلب فرمود و دست مبارک بر سر و روىِ ايشان كشيد و به شدّت مى‌گريست و ايشان هم مى‌گريستند، به نوعى كه ساير اولادهاى آن حضرت كه در بيرون خانه بودند، بى‌اختيار داخل خانه شدند و مى‌گريستند. پس حضرت امير المؤمنين (علیه‌السلام) دست امام حسن (علیه‌السلام) را گرفت و فرزندان خود را به امانت به آن بزرگوار سپرد. پس نظر فرمود به عبّاس. ديد گريه او از همه شديدتر است. پس او را به نزد خود، طلب فرمود و شيون بلندى كرد و مفصّل گريست و آن گاه فرمود: «اى پسرم! اى جانم! از حسين، مراقبت كن ، كه او امانت خدا و پيامبر خدا و فاطمه (علیهاالسلام) و امانت من است. تو ياور او باش و خودت را فداى او كن». آن گاه ، شيون زد و از گريه و فرياد زياد، بيهوش شد.
۳. همچنين در كتاب أسرار الشهادات، آمده است: گفته شده: زُهَیر، پيش از كشته شدنش، نزد عبداللّه بن جعفر بن عقیل آمد و به او گفت: برادرم ! پرچم را به من بده. عبد اللّه به وى گفت: آيا من در حمل آن، كوتاهى كرده ام؟ زهير گفت: نه؛ ولى من به آن، نياز دارم. راوى گفت: عبد اللّه ، پرچم را به زهير داد و زهير، آن را گرفت و به صورت ناگهانى، پيش عبّاس بن على (عليه‌السلام) آورد و گفت: يا ابن امير المؤمنين! مى خواهم خبرى را برايت بازگو كنم كه حفظش كرده ام. عبّاس گفت : بگو كه الآن، وقت بازگويىِ خبر است، عيبى ندارد. بگو، كه تو براى ما، خبر قطعى نقل مى كنى. زهير به وى گفت: اى ابوالفضل! بدان كه پدرت امير المؤمنين (عليه‌السلام)، وقتى تصميم گرفت با مادرت اُم البنین ازدواج كند، دنبال برادرش عقيل ـكه نسب شناسِ عرب بودـ فرستاد و فرمود: «برادرم! از تو مى‌خواهم كه برايم زنى را از خانواده‌هاى اصيل و نَسَب دار و شجاع، انتخاب كنى تا با او پسرى شجاع بياورم كه ياور اين پسرم ـو اشاره به حسين (عليه‌السلام) كردـ باشد و او را در سرزمين طفّ كربلا همراهى كند». پدرت، تو را براى اين روز، ذخيره كرد. پس تو در دفاع از حرم برادر و برادرانت، كوتاهى نكن. راوى گفت: عبّاس (عليه‌السلام)، تكان خورد و دست به ركابش كشيد و آن را كَند و گفت: «اى زهير! در چنين روزى، مرا تشجيع مى كنى؟! به خدا سوگند، تو را به گونه‌اى مى‌بينم كه هرگز چنين نديده بودم».
۴. نيز در تذکرة الشهدا آمده است: بعضى ذكر كرده‌اند كه عبّاس (عليه‌السلام)، در آن حال، عرض كرد كه: «مى‌خواهم يک بار ديگر، نظر به صورتت نمايم، ولكن حَرمَله، تير بر چشم‌هاى من زده است».


۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۷۶.    
۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۷۷.    
۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۷۶.    
۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۷۷.    
۵. امین، محسن، اعیان‌ الشیعه، ج۷، ص۴۲۹.    
۶. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، ج۱، ص۹۰.    
۷. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، ج۱، ص۸۹.    
۸. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، ج۱، ص۹۰.    
۹. قمی، ابن قولویه، کامل الزیارات، ج۱، ص۴۴۱.    
۱۰. شیخ مفید، المزار، ج۱، ص۱۲۴.    
۱۱. مظفر، عبدالواحد، بطل العلقمی، ج۲، ص۷۰.
۱۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۸۸.    
۱۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۸۹.    
۱۴. ابن عنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ج۱، ص۳۵۶.    
۱۵. موسوی مقرّم، سید عبدالرزاق، العباس (علیه‌السّلام)، ص۱۷۸.    
۱۶. شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۶، ص۲۹.    
۱۷. امین عاملی، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۴۳۰.    
۱۸. ابو‌مخنف کوفی، لوط بن یحیی، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ص۱۷۶.    
۱۹. قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۳۰۲.    
۲۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۷۶.    
۲۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۷۷.    
۲۲. شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۶۸.    
۲۳. شیخ صدوق، الخصال، ص۶۸، ذیل حدیث شماره ۱۰۱.    
۲۴. شیخ صدوق، الامالی، ص۵۴۸.    
۲۵. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۲۲، ص۲۷۴.    
۲۶. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۹۸.    
۲۷. ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۵۶.    
۲۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۵.    
۲۹. سماوی، محمد بن طاهر، ابصار العین، ج۱، ص۵۸.    
۳۰. سید بن‌ طاووس، الملهوف فی قتلی الطفوف، ج۱، ص۱۴۹.    
۳۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۷۶.    
۳۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج،۷ ص۷۷.    
۳۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۶.    
۳۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۹.    
۳۵. زبیری، مصعب بن عبدالله، نسب قریش، ص۴۳.    
۳۶. ابن ابی‌الدنیا، محمدعبید بغدادی، مقتل الامام امیرالمومنین، ص۱۲۰.    
۳۷. ابن‌ حِبّان‌ بُستی، ابوحاتم محمد بن حبان، الثقات، ج۲، ص۳۱۰.    
۳۸. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین‌، مقاتل الطالبیین، ص۱۱۷.    
۳۹. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۳۴۷.    
۴۰. شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۰۹.    
۴۱. طوسی، محمد بن علی، الثاقب فی المناقب، ص۳۴۱.    
۴۲. ابوحنیفه دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ص۲۵۷.    
۴۳. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۱۰۴.    
۴۴. ابن اعثم کوفی، ابومحمد احمد بن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۱۷.    
۴۵. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص۷۱.    
۴۶. شیخ صدوق، الامالی، ص۲۲۶.    
۴۷. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۸۹.    
۴۸. طبری، محمد بن محمد، تاریخ الامم والملوک، ج۵، ص۴۵۰.    
۴۹. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، ترجمة الحسین و مقتله، ص۷۴.    
۵۰. طوسی، محمد بن علی، الثاقب فی المناقب، ص۳۴۱.    
۵۱. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۱۰۴.    
۵۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۹۲.    
۵۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۹۳.    
۵۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم والملوک، ج۵، ص۴۴۹-۴۵۰.    
۵۵. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۱.    
۵۶. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۰۹.    
۵۷. شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۰۹.    
۵۸. ابن اعثم کوفی، ابومحمد احمد بن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۱۴.    
۵۹. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۳۴.    
۶۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۹۶.    
۶۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۹۷.    
۶۲. ابن شهرآشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۳، ص۲۵۶.    
۶۳. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۵، ص۴۰-۴۱.    
۶۴. تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۹۳.    
۶۵. فضیل بن زبیر، تسمیة من قتل مع الحسین، ج۱، ص۲۳، تحقیق، حسینی جلالی، محمدرضا.    
۶۶. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، ترجمة الحسین و مقتله، ص۷۵.    
۶۷. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین‌، مقاتل الطالبیین، ص۹۰.    
۶۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۶۸.    
۶۹. سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج۷، ص۲۵۳.    
۷۰. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ص۷۵، ذیل ترجمه ابان بن ارقم اسدی.    
۷۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۹۶.    
۷۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۹۷.    
۷۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۹۶.    
۷۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۹۷.    
۷۵. ابن شهرآشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۳، ص۲۵۶.    
۷۶. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۵، ص۴۰-۴۱.    
۷۷. شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۰۹-۱۱۰.    
۷۸. شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۰۹-۱۱۰.    
۷۹. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۴۶۸.    
۸۰. سید بن‌ طاووس، الملهوف فی قتلی الطفوف، ص۱۷۰.    
۸۱. ابن اعثم کوفی، ابومحمد احمد بن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۱۴.    
۸۲. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۳۴.    
۸۳. سید بن‌ طاووس، الملهوف فی قتلی الطفوف، ص۱۷۰.    
۸۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۷۶.    
۸۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۷۷.    
۸۶. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۳۴.    
۸۷. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۵، ص۴۲.    
۸۸. کاشفی، ملا حسین، روضة الشهداء، ج۱، ص۴۱۵.    
۸۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۷۶.    
۹۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۷۷.    
۹۱. سید بن‌ طاووس، الاقبال بالاعمال الحسنه، ج۳، ص۷۴.    
۹۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۷۶.    
۹۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۷۷.    
۹۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۷۶.    
۹۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۷۷.    
۹۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۷۶.    
۹۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۷۷.    
۹۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۷۶.    
۹۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۷۷.    



پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «شب‌های دهه محرم»، بازنویسی توسط گروه پژوهشی ویکی فقه.    






جعبه ابزار