• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

روضه شب سوم محرم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





Rozeh_Shab_3روضه شب سوم محرم، به ذکر مصائب دردانه سه ساله امام حسین (علیه‌السّلام)، حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) پس از شهادت حضرت ابا عبدالله و ماجرای اسارت وی و اهل بیت امام حسین از کوفه تا شام اختصاص دارد. لازم به ذکر است که هر یک از شب‌های ماه محرم به نام یکی از شهدا یا شخصیت‌ها یا وقایعی مرتبط با حادثه کربلا نام‌گذاری شده و این نام‌گذاری به طور تعینی و با گذشت زمان صورت گرفته است. این کار از ناحیه‌ ذاکران اهل بیت (علیهم‌السّلام) به تقلید از شب‌های خاصی مانند: عاشورا و تاسوعا انجام شده است. از همین رو شب سوم محرم، به نام حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) سه ساله امام حسین (علیه‌السّلام) نام‌گذاری شده است.



حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) در روز سوم یا پنجم صفر سال ۶۱ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است. شاید نام‌گذاری روز سوم محرم به نام این دختر کوچک و با کرامت به این انگیزه بوده که در گرماگرم عزاداری دهه اول، از مظلومیت او یادی شود. حضرت رقیه الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریده پدر به زبان آورده به‌خوبی می‌توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است. برخی منابع از رقیه با نام فاطمه کوچک اسم برده‌اند و چنین گزارش کرده‌اند: «هنگامی که چشم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) در کوفه به سر نازنین برادر که بر روی نیزه بود افتاد، فرمود: ‌ای برادرم! با این فاطمه‌ کوچک سخن بگو، زیرا نزدیک است دلش از شدّت‌ اندوه آب شود.»
این فاطمه، همان رقیّه (سلام‌الله‌علیها) است که به علّت نداشتن مادر، امام حسین (علیه‌السلام) بسیار به او علاقه داشت و به زینب (سلام‌الله‌علیها) نیز توصیه می‌کرد که او را نگهداری کند.
[۸] محمدى اشتهاردى، محمد، سرگذشت جانسوز حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها)، ص۱۶.



محلّ اقامت حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) و سایر اسیران در شام، خرابه‌ای بود که یزید به قصد زیر آوار ماندن و کشتن اهل‌ بیت (علیهم‌السّلام)، آنان را در آن، جای داده است.
[۹] قمی، شیخ عباس، وقایع کربلا، ص۲۰۳.
شیخ صدوق (رحمة‌الله‌علیه) می‌گوید: این بازداشتگاه، زندانی بود که اسیران، در آن از نظر سرما و گرما آزار می‌دیدند. به طوری که صورت‌هایشان پوست‌ انداخته بود.
سید نعمت‌الله جزائری در کتاب انوار نعمانیه می‌نویسد: «منهال امام سجاد (علیه‌السّلام) را دید در حالتی که تکیه بر عصا کرده بود و ساق‌های پای او مانند دو نی بود و خون از آن‌ها جاری بود و رنگ شریفش زرد بود، و چون حال او را پرسیدم فرمود: چگونه است حال کسی که اسیر یزید بن معاویه است، و زن‌های ما تا به حال شکم‌هایشان از طعام سیر نگشته، ... و شب و روز به نوحه و گریه می‌گذرانند، ... منهال گفت: عرضه داشتم اکنون کجا می‌روید؟ فرمود: آن جایی که ما را منزل داده‌اند، سقف ندارد و آفتاب ما را گداخته است و هوای خوبی در آنجا نمی‌بینیم، ...»
[۱۹] قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ج۲، ص۱۰۰۱.



در کامل بهایی چنین آمده است: «در میان اسیران، دخترکی بود چهار ساله. شبی از خواب بیدار شد و گفت: پدر من، حسین (علیه‌السلام) کجاست؟ در این ساعت او را به خواب دیدم. سخت پریشان بود. زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست. یزید خفته بود. از خواب بیدار شد و تفحّص کرد. خبر بردند که حال (اوضاع)، چنین است. آن لعین گفت که بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او نهند. ملاعین، سر را بیاوردند و در کنار آن دختر چهار ساله نهادند.
وقتی که آن دختر کوچک سر پدر را شناخت، آن‌را به سینه چسبانید و با لحن سوزناکی با سر بریده‌ پدر عزیزش چنین سخن گفت: «یا اَبَتاه مَنْ ذَالَّذی خَضَبَکَ بِدِمائِکَ؟ یا اَبَتاه مَنْ ذَالَّذی قَطَعَ وَ ریدَکَ؟ یا اَبَتاه مَن ذَالَّذی اَیْتَمَنی عَلی صِغَرِ سِنّی؟ یا اَبَتاه مَنْ لِلْیَتیمَةِ حَتّی تَکْبُر؟ یا اَبَتاه مَنْ لِلنِّساء الْحاسِراتِ؟» «پدر چه کسی تو را با خونت رنگین کرد؟ بابا چه کسی رگ‌های گردنت را قطع کرد؟ بابا چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ بابا دختر یتیم را چه کسی پرستاری می‌کند تا بزرگ شود؟ بابا چه کسی بر بانوان غارت شده ترحم می‌کند؟ پدر جان! چه کسی نظر مرحمتی به سوی این چشم‌های گریان ما می‌کند؟ ‌ای پدر! چه کسی به این زنان بی‌صاحب و غریب توجه خواهد کرد؟ پدر جان! ما پس از تو کسی را نداریم. داد از غریبی و بی‌کسی؟ ‌ای پدر! کاش من فدای تو شده و عوض تو مرا کشته بودند. پدر جان! کاش پیش از این کور شده و تو را به این حال مشاهده نکرده بودم. ‌ای پدر جان! کاش مرا در زیر خاک پنهان کرده بودند و نمی‌دیدم که محاسن مبارکت به خون خضاب شده باشد. در همان موقع لب‌های کوچک خود را بر لب‌های بابای شهیدش نهاد و آن چنان گریه کرد که غش کرد و به شهادت رسید».
[۲۶] یزدی، محمد حسن، انوار الشهادة، ص۲۴۴-۲۴۵.
[۲۸] مازندرانی حائری، محمد مهدی، معالی السبطین فی احوال الحسن و الحسین (علیهماالسّلام)، ج۲، ص۱۷۱.
[۲۹] موسوی زنجانی، ابراهیم، وسیلة الدارین، ص۳۹۳.



هنگامی که غسّاله، مشغول غسل دختر امام حسین (علیه‌السلام) بود، ناگهان دست از کار کشید. رو به حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) کرد و گفت: ‌ای بانوی بزرگوار! تو از حال این کودک آگاهی. او بر اثر کدام بیماری از دنیا رفته است؟ زینب (سلام‌الله‌علیها) فرمود: چرا چنین سؤالی را می‌پرسی؟ مگر در بدن او جراحتی دیده می‌شود؟ گفت: تمام‌ اندام این دختر کبود است. شاید این کبودی، علامت کسالت مخصوصی باشد. زینب (سلام‌الله‌علیها) با چشمان گریان فرمود: ‌ای زن غسّاله! این کودک هیچ‌گونه مریضی نداشت. این لکّه‌های کبود و پوست نیلگون، اثر تازیانه دشمن است که در راه کوفه و شام به او می‌زدند.
[۳۱] ملبوبي، محمدباقر، الوقایع و الحوادث، ج۵، ص۸۱.
هنگامی که حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) با همراهان به مدینه بازگشتند، زن‌های مدینه برای عرض تسلیت به حضور زینب (سلام‌الله‌علیها) آمدند. زینب (سلام‌الله‌علیها) حوادث جانسوز کربلا، کوفه و شام را برای آن‌ها بیان می‌کرد و آن‌ها می‌گریستند، تا اینکه به یاد رقیه (سلام‌الله‌علیها) افتاد و فرمود: اما مصیبت وفات رقیه (سلام‌الله‌علیها) در خرابه شام کمرم را خم و مویم را سفید کرد. زن‌ها وقتی این سخن را شنیدند، صدایشان به گریه بلند شد و آن روز به یاد رنج‌های جانگداز رقّیه (سلام‌الله‌علیها) بسیار گریستند.
[۳۲] محمدى اشتهاردى، محمد، سرگذشت جانسوز حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها)، ص۵۰-۵۱.



حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) با تشکیل مجلس عزا در خرابه شام، آنچنان تحولی در مرکز حکومت یزید بپا کرد که زنان شامی و دیگران دسته‌دسته و گروه‌گروه برای عرض تسلیت به زینب کبری و بازماندگان دیگر امام (علیه‌السّلام) به نزد آن حضرت می‌آمدند و دختر امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) نیز جزئیات شهادت امام (علیه‌السّلام) و مصایب دیگر وارد شده بر آن‌ها را در قالب نثر و نظم برای زنان شامی تشریح می‌کرد. کار مجلس عزاداری تا آنجا بالا گرفت که حتی زنان آل ابوسفیان از جمله هند، همسر یزید (در خرابه) به پیشواز اهل بیت (علیه‌السّلام) رفتند و دست و پای دختران رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را می‌بوسیدند و گریه و زاری می‌کردند. این برنامه بنابر نقلی هفت و به نقلی سه روز ادامه داشت.


۱. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۱۵.    
۲. قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری (علیهاالسّلام) من المهد الی اللحد، ص۳۳۷.    
۳. قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده لذو القربی، ج۳، ص۸۷.    
۴. قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۳۶۵.    
۵. شبّر، جواد، ادب الطّف او شعراء الحسین (علیه‌السّلام)، ج۴، ص۳۱۰.    
۶. نمازی، علی، مستدرک سفینه البحار، ج۵، ص۴۷۹.    
۷. بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، ج۲، ص۲۶۸.    
۸. محمدى اشتهاردى، محمد، سرگذشت جانسوز حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها)، ص۱۶.
۹. قمی، شیخ عباس، وقایع کربلا، ص۲۰۳.
۱۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۸۴.    
۱۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۸۵.    
۱۲. شیخ صدوق، الامالی، ص۲۳۱.    
۱۳. قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری (علیهاالسّلام) من المهد الی اللحد، ص۴۹۳.    
۱۴. سید ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطّفوف، ص۲۱۹.    
۱۵. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۴۰.    
۱۶. قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، ج۲، ص۳۳.    
۱۷. بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، ج۲، ص۴۸۰.    
۱۸. جزائری، سید نعمت‌الله، انوار النعمانیة، ج۳، ص۱۷۶.    
۱۹. قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ج۲، ص۱۰۰۱.
۲۰. قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری (علیهاالسّلام) من المهد الی اللحد، ص۴۹۵.    
۲۱. بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، ج۲، ص۴۹۹.    
۲۲. عمادالدین طبری، حسن‌ بن‌ علی، کامل بهایی، ج۲، ص۲۳۵.    
۲۳. کاشفی، ملا حسین، روضة الشهداء، ج۱، ص۴۸۴.    
۲۴. محمدی ری‌شهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و أصحابه (علیهم‌السّلام)، ص۱۷۸.    
۲۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱، ص۳۸۶.    
۲۶. یزدی، محمد حسن، انوار الشهادة، ص۲۴۴-۲۴۵.
۲۷. قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۴۱۶.    
۲۸. مازندرانی حائری، محمد مهدی، معالی السبطین فی احوال الحسن و الحسین (علیهماالسّلام)، ج۲، ص۱۷۱.
۲۹. موسوی زنجانی، ابراهیم، وسیلة الدارین، ص۳۹۳.
۳۰. بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، ج۲، ص۴۸۵.    
۳۱. ملبوبي، محمدباقر، الوقایع و الحوادث، ج۵، ص۸۱.
۳۲. محمدى اشتهاردى، محمد، سرگذشت جانسوز حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها)، ص۵۰-۵۱.
۳۳. ذهنی تهرانی، سید محمدجواد، از مدینه تا مدینه (مقتل)، ص۹۵۴.    
۳۴. قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج۳، ص۳۰۸.    
۳۵. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۲۸۷.    
۳۶. بحرانی، عبدالله، العوالم، الامام الحسین (علیه‌السّلام)، ص۵۸۴.    
۳۷. ابومخنف الازدی، لوط بن یحیی، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ص۲۲۸.    



پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «شب‌های دهه محرم»، بازنویسی توسط گروه پژوهشی ویکی فقه.    






جعبه ابزار