روضه شام غریبان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شب یازدهم محرم را شب شام غریبان نام نهادهاند. در این شب، به گوشهای از مصائب
حضرت زینب کبرا (سلاماللهعلیها) بعد از
شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (علیه
السّلام) اشاره میشود.
هر یک از شبهای
ماه محرم به نام یکی از شهدا یا شخصیتها یا وقایعی مرتبط با
حادثه کربلا نامگذاری شده و نامگذاری شبهای محرم به طور تعینی و با گذشت زمان صورت گرفته است. این کار از ناحیه ذاکران
اهل بیت (علیهمالسّلام) به تقلید از شبهای خاصی مانند:
عاشورا و
تاسوعا انجام گرفته است.
در واقعه خونبار و دردناک کربلا،
حضرت زینب (علیهاالسّلام) حضوری فعّال و سازنده داشت، امّا آنچه به این
حضور، جلوه دیگری میبخشد و آنرا پُررنگتر میسازد، نقش ویژه آن
حضرت بعد از
واقعه عاشورا در رهبری کاروان اُسرا است. دلیل این نامگذاری آن است که ایشان از این شب به بعد، پرستاری و اداره کاروان اسیران را بر عهده میگیرند و با از خودگذشتگی، کودکان بیسرپرست و زنان بیپناه اهلبیت (
علیهم
السّلام) را گردآورد و از آنان در برابر دشمن پاسداری نمود.
عملکرد
حضرت زینب (علیهاالسّلام) بعد از
شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (علیه
السّلام) به خاطر امتیازاتی از قبیل: وقتشناسی،
عقل و تدبیر،
فصاحت و بلاغت،
شجاعت و شهامت و... تأثیر بسزایی داشت و تحوّلات عظیمی به وجود آورد. ازجمله کارهای مدبّرانه و توأم با سیاست و کیاست
حضرت زینب (علیهاالسّلام) این بود که، شخصی را فرستاد تا از
یزید (لعنةاللهعلیه) بخواهد اجازه
عزاداری و ماتم به آنها بدهد.
این عزاداریها در ابتدای امر از نظر دشمنان بیاهمیت جلوه میکرد، چون اگر از اوّل احساس خطر میکردند جلوگیری مینمودند، امّا همین کارها در واقع زمینهساز قیام و انقلاب مردم، علیه قاتلان امام حسین (علیه
السلام) و تحقّق بخشی از اهداف عالیه
سیدالشهداء (علیهالسلام) بود. تا آنجا که وقتی یزید شنید مردم بر قاتلان حسین (علیه
السلام)
نفرین میکنند، با
شمر و همراهانش با خشونت برخورد کرد و گفت:
واللّه ِ! قَدْ کُنْتُ ارضی مِنْ طاعَتِکُمْ بِدونِ قَتْلِ الْحُسیْنِ لَعَنَ اللّه ُ بْنَ مَرْجانَة! سوگند به خدا! که از اطاعت شما بدون قتل حسین (علیه
السلام) راضی بودم. لعنت خدا بر
پسر مرجانه که به چنین امر شنیعی اقدام کرد.» سپس اسباب سفر اسرا به
مدینه را مهیّا نمود.
از حوادث بسیار تکاندهنده در غروب
عاشورا، سوزاندن خیمههای
آل رسول الله (صلی
اللهعلیهوآله
وسلّم) بود. این صحنه جانسوز در شرایطی اتفاق میافتاد که بدنهای پارهپاره امام مظلومان و یاران ایثارگر و شهیدش در بیابان رها شده و قبل از آن خیمهها غارت شده بودند.
دشمنان در تاراج خیمههای خاندان
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نور چشم
زهرای بتول (علیهاالسّلام)، بر هم پیشی جستند،
تا جایی که
خلخال از پای
فاطمه دختر خردسال امام حسین (علیه
السّلام) ربودند،
و حتّی روبندها و چادر زنان و دختران را از آنها کشیدند و به یغما بردند.
پس از غارت خیمهها، عدهای از سربازان
ابن زیاد شعلههایی از آتش آوردند و یکی از آنها فریاد میزد:
اَحْرِقُوا بُیُوتَ الظَّالِمِینَ «سراپرده ظالمین را بسوزانید.»
در حالیکه خیمهها به سرعت میسوخت و خاکستر میشد،
حضرت زینب (علیهاالسّلام) در مقابل رفتارهای ناجوانمردانه و وحشیانه کافران یزیدی، به امام حی زمان خویش
حضرت زینالعابدین (علیهالسّلام) مراجعه میکند و از ایشان چارهجویی مینماید. امام سجاد (علیه
السّلام) که با حالت نزار و بیمار در خیمهای در حال سوختن
حضور داشتند، میفرماید:
«علیکنّ بالفرار.» علامه مجلسی (رحمة
اللهعلیه) به نقل از
فاطمه صغرا (
سلام
الله
علیها)، دختر امام حسین (علیه
السّلام) مینویسد:
«دیدم سواری به سوی من میآید، با سرعت از آن جا گریختم ولی او به طرف من آمد و به یک باره ضربه سنگین ته نیزه را بر کتف خود احساس کردم و با صورت به زمین افتادم....»
امام سجاد (علیه
السّلام) میفرماید:
«به خدا سوگند! هیچگاه به عمّهها و خواهرانم نظر نمیکنم، جز اینکه
گریه گلویم را میگیرد و یاد میکنم آن لحظات را که آنها از خیمهای به خیمه دیگر میگریختند و منادی سپاه
کوفه فریاد میزد که خیمههای این ستمگران را بسوزانید.»
حضرت زینب (
سلام
الله
علیها) وظیفه پاسداری از کودکان یتیم و پرستاری از امام سجاد (علیه
السّلام) را بر عهده داشت. وی مراقب جان کودکان و دختران بود تا در تاخت و تاز دشمن برای غارت خیمهها، آسیبی به آنها نرسد. همه به او پناه میبردند و از ستم دشمنان شکایت میکردند. مصیبت
روز عاشورا هرچند بسیار سنگین بود و گران، ولی زینب (
سلام
الله
علیها) همچون کوهی استوار در برابر دشمنان ایستادند و خم به ابرو نیاوردند. وی از یک سو به نگهبانی کودکان یتیم و گردآوردن زنان و دختران همّت گماشت، و از دیگر سو به جمعآوری گمشدگان در بیابان مشغول شد.
حضرت زینب (
سلام
الله
علیها) با سپر قرار دادن خویش، از ضرب و شتم کودکان ممانعت مینمود و از ضربِ تازیانه، پیکرش میسوخت. به همین جهت بدن ایشان در اثر ضرب تازیانهها کبود شده بود
چنانکه در کلامی به سیدالشهدا (علیه
السّلام) چنین میفرمایند: «
«یَابْنَ اُمِّی لَقَدْ کَلَلْتُ عَنِ الْمُدَافِعَةِ لِهَؤُلاَءِ النِّسَاءِ وَالاَْطْفَالِ وَ هَذَا مَتْنِی قَدْ اُسْوِدَ مِنَ الضَّرْبِ»؛ ای پسر مادرم! از دفاع و نگهداری این کودکان و بانوان در برابر دشمن درمانده شدهام و این کمر و بازو یا چهره من است که بر اثر ضربه دشمن سیاه شده است.»
بعد از غارت و آتش زدن خیام آل
الله، زینب کبرا (علیهاالسّلام) زنان و کودکان آواره را در خیمهای جمع نمودند
و به تفقد و نوازش کودکان پرداختند تا اینکه متوجه شدند که دو کودک از کودکان کاروان اهلبیت گم شدهاند.
لذا سراسیمه به جستوجو پرداختند و پس از مدتی، آن دو کودک را زیر بوته خاری یافتند که در آغوش هم آرمیده بودند. زینب (
سلام
الله
علیها) خود را به آنان رساند ولی هر چه آنان را صدا زد، دید بیدار نمیشوند. آری، آن دو کودک بیگناه، از شدت مصیبتهای وارده و
ترس از غارتگری دشمن، جان باخته بودند.
مؤلّف کتاب «
معالی السبطین» چنین نقل کرده است: «شامگاه روز عاشورا دو طفل در اثر دهشت و تشنگی جان سپردند و چون زینب کبرا ( (
سلام
الله
علیها) ) برای جمع عیال و اطفال جستجو میکرد، آن دو طفل را نیافت. بعد از جستجوی زیاد آنها را در حالیکه دست در گردن یکدیگر داشتند و جان سپرده بودند، پیدا کرد.»
حضرت زینب (
سلام
الله
علیها) در شام تار غریبان، غریبانه دل را از هر آنچه غیرخدایی بود تهی کرده و با پیروی از
نماز ظهر عاشورای برادر و امام خویش، در شبانگاه به
نماز شب میایستد و حماسهای دیگر بر حماسههای کربلا میافزاید.
حضرت زینب (
سلام
الله
علیها) آنقدر ناتوان و خسته و مجروح شده بود که نتوانست ایستاده نماز بخواند و نماز شب را نشسته به جا آورد و با خدایِ خود به راز و نیاز پرداخت.
بعد از ظهر روز
یازدهم محرم عمر بن سعد و یارانش در حالیکه اجساد بیسر و مطهر امام (علیه
السّلام) و یارانش را بر روی زمین رها کرده بودند، بانگ الرحیل سر داده و امام سجاد (علیه
السّلام) را با همان حال بیماری، زنان و دختران و خواهران و اطفال سالار شهیدان را که امانتهای
رسول خدا (صلیاللهعلیهوالهوسلم) در میان امتش بودند در برابر دیدگان هزاران دشمن با رویی گشوده بر شترهای برهنه و بیجهاز سوار کردند و همانند اسیران در حالیکه در اوج مصیبت و غم و اندوه به سر میبردند به سوی
کوفه حرکت دادند.
به دستور عمر بن سعد سپاه کوفه کاروان اسرا را از میان
قتلگاه عبور دادند، البته در برخی از منابع آمده که عبور اسرا از میان قتلگاه به درخواست خود اسرا بوده است.
وقتی زینب (
سلام
الله
علیها) از کنار قتلگاه برادرش میگذشت میگفت: «
«يا مُحَمَّداه، يا مُحَمَّداه ، صَلّى عَلَيكَ مَلائِكَةُ السَّماءِ، هذَا الحُسَينُ بِالعَراءِ، مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ ، مُقَطَّعُ الأَعضاءِ ، يا مُحَمَّداه ، وبَناتُكَ سَبايا ، وذُرِّيَّتُكَ مُقَتَّلَةٌ تَسفي عَلَيهَا الصَّبا یا محمداه! یا محمداه!»؛ این همان حسین است زیر
آسمان قرار گرفته و به خاک و خون آغشته و اعضایش قطعهقطعه شده است. یا محمداه! دخترانت اسیر گردیده، فرزندانت کشته شدهاند، باد صبا گرد و غبارش را بر آنان میگستراند!» پس هر دوست و دشمنی به گریه افتاد! به طوریکه زنان صیحه زده بر صورتهای خویش سیلی میزدند.
بر اساس نقل مقاتل و منابع دوست و دشمن از دیدن این ماجرا به گریه افتادند.
امام زینالعابدین (علیه
السلام) میفرمایند:
هنگام عبور از قتلگاه، وقتی پیکر چاکچاک و غرقه در
خون برادر و عموها و پدر خود را دیدم که چگونه بیسر افتاده و زیر سُمّ اسبان پایمال شدهاند، بسیار منقلب شدم و بغض گلویم را گرفت به حدّی که نزدیک بود جان خود را از دست بدهم. امّا وقتی عمّهام زینب (علیهاالسّلام) متوجّه حال من شد، فرمود: «
«ما لی اراکَ تَجودُ بِنَفْسِکَ یا بَقیَّةَ جَدّی وَ اَبی وَ اِخْوَتی؟ فَقُلتُ: وکَیْفَ لااجْذَعُ و اَهْلَعُ وَ قَدْ اری سَیِّدی وَ اخْوَتی وعُمومَتی و وَلَد عَمّی وَ اَهْلی مُضَرَّجینَ بِدِمائِهِمْ مُرمَّلینَ بالعَراءِ مُسَلَّبینَ لایُکْفَنُونَ وَلا یُوارُونَ، وَلایَعْرجُ عَلَیْهِمْ اَحَدٌ» «ای یادگار جد و پدر و برادرانم! چرا با جان خود بازی میکنی و میخواهی جان خود را از دست بدهی؟» گفتم: چگونه با جان خود بازی نکنم و خود را از دست ندهم، در حالیکه مشاهده میکنم مولایم، برادرانم، عموهایم، پسر عموهایم، و همه اعضای خانوادهام! در این بیابان به خاک و خون آغشتهاند و بدنهای آنها برهنه و عریان روی زمین افتاده است و کسی آنها را
کفن نمیکند و به فکر دفن آنها نیست.»
زینب کبرا (علیهاالسّلام) به خوبی میدانست که بعد از سیّدالشهداء (علیه
السلام) امام سجّاد (علیه
السلام) است که وظیفه
امامت امّت و بار سنگین
ولایت بر دوش اوست، پس باید زنده بماند تا زمین از
حجّت الهی خالی نماند.
•
پایگاه اطلاعرسانی حوزه، برگرفته از مقاله «شبهای دهه محرم»، بازنویسی توسط گروه پژوهشی ویکی فقه.