روشهای دریافت وحی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
آیات قرآن به روشهای نزول
وحی اشاره شده است.
تكلّم از پس
حجاب، از راههاى
وحى به انبيا:
«وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ؛
و امكان ندارد خدا با هيچ انسانى سخن بگويد، مگر از راه
وحى يا از پشت حجابى (همچون ايجاد صوت)، يا رسولى (فرشتهاى) مىفرستد و به فرمان خود آنچه را بخواهد
وحى مىكند؛ چرا كه او بلند مقام و حكيم است.»
سخن گفتن خدا با
انبیا، يكى از روشهاى
وحى به آنان:
۱. «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ ...؛
ما بعضى از آن پيامبران را بر بعضى ديگر برترى بخشيديم؛ برخى از آنها، خدا با او سخن مىگفت....»
۲. «... وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً؛
... و
خداوند با موسى سخن گفت. و اين امتياز، از آن او بود.»
۳. «وَ لَمَّا جاءَ مُوسى لِمِيقاتِنا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ ...؛
و هنگامى كه
موسی به ميعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت....»
۴. «قالَ يا مُوسى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسالاتِي وَ بِكَلامِي ...؛
(
خداوند) فرمود: اى موسى! من تو را با رسالتهاى خويش، و با سخن گفتنم (با تو)، بر مردم برترى دادم و برگزيدم....»
۵. «فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي يَا مُوسَى • إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى • وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى • إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي • إِنَّ السَّاعَةَ ءاَتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى • فَلاَ يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَنْ لاَ يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى • وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى • قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى • قَالَ أَلْقِهَا يَا مُوسَى • فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى • قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى • وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى • لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى • اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى • قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي • وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي • وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي • يَفْقَهُوا قَوْلِي • وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي • هَارُونَ أَخِي • اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي • وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي • كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا • وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا • إِنَّكَ كُنتَ بِنَا بَصِيرًا • قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى • وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرَى • إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى • أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّي وَعَدُوٌّ لَّهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي • إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَن يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى • وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي • اذْهَبْ أَنتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي • اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى • فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى • قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَن يَطْغَى • قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى؛
هنگامى كه نزد آتش آمد، ندا داده شد كه: اى موسى! من پروردگار تو هستم؛ كفشهايت را بيرون آر، كه تو در سرزمين مقدّس «طوى» هستى. و من تو را براى مقام رسالت برگزيدم؛ اكنون به آنچه بر تو
وحى مىشود، گوش فرا ده. منم
خداوند يگانه؛ معبودى جز من نيست؛ مرا پرستش كن، و نماز رابراى ياد من بپادار. به يقين قيامت خواهد آمد؛ مىخواهم آن را پنهان كنم، تا هركس در برابر سعى و كوشش خود، جزا داده شود. پس مبادا كسى كه به آن ايمان ندارد و از هوسهاى خويش پيروى مىكند، تو را از آن باز دارد؛ كه هلاك خواهى شد! و آن چيست در دست راست تو، اى موسى؟! گفت: اين عصاى من است؛ بر آن تكيه مىكنم، برگ درختان را با آن براى گوسفندانم فرو مىريزم؛ و من در آن منافع ديگرى نيز دارم. گفت: اى موسى! آن رابيفكن. پس موسى آن
عصا را افكند و ناگهان اژدهايى شد كه به هر سو مىشتافت. گفت: آن را بگير و نترس، به زودى آن را به صورت اوّلش باز مىگردانيم. و دستت را به گريبانت ببر، تا سفيد و بىعيب بيرون آيد؛ اين
معجزه ديگرى از سوى
خداوند است. تا به اين صورت از نشانههاى بزرگ خويش به تو نشان دهيم. اينك به سوى
فرعون برو، كه او
طغیان كرده است. موسى گفت: پروردگارا! سينهام را گشاده كن؛ و كارم را برايم آسان گردان؛ و گره از زبانم بگشاى؛ تا سخن مرا بفهمند. و وزيرى از خاندانم براى من قرار ده، برادرم هارون را. با او پشتم را محكم كن؛ و او را در كارم شريك ساز؛ تا تو را بسيار
تسبیح گوييم؛ و تو را بسيار ياد كنيم؛ چرا كه تو هميشه از حال ما آگاه بودهاى! فرمود: اى موسى! خواستهات به تو داده شد. و ما بار ديگر تو را مشمول نعمت خود ساخته بوديم، آن زمان كه به مادرت آنچه لازم بود الهام كرديم؛ كه: او را در صندوقى بيفكن، و آن را به دريا بينداز، تا دريا آن را به
ساحل افكند؛ تا كسى كه هم دشمن من و هم دشمن اوست، آن را برگيرد. و من محبّتى از خودم بر تو افكندم، تا تحت مراقبت من پرورش يابى. در آن هنگام كه خواهرت در نزديكى كاخ فرعون راه مىرفت و گفت: آيا كسى را به شما نشان دهم كه اين نوزاد را كفالت كند (و دايه خوبى براى او باشد)؟! پس تو را به مادرت بازگردانديم، تا چشمش به تو روشن شود؛ و غمگين نگردد. و تو كسى از
فرعونیان را كُشتى؛ امّا ما تو را از اندوه تعقيب فرعونيان
نجات داديم؛ و بارها تو را آزموديم. پس از آن، ساليانى در ميان مردم «
مدین» توقف نمودى؛ سپس بنابر
تقدیر الهی براى فرمان رسالت به اين جا آمدى. و من تو را براى خودم پرورش دادم. اكنون تو و برادرت با نشانههاى من برويد، و در ياد من كوتاهى نكنيد. به سوى فرعون برويد؛ كه او طغيان كرده است. و به نرمى با او سخن بگوييد؛ شايد متذكّر شود، يا از مجازات الهى بترسد. موسى و
هارون گفتند: پروردگارا! از اين مىترسيم كه به ما مهلت ندهد يا طغيان كند (و نپذيرد)! فرمود: نترسيد! من با شما هستم؛ همه چيز را مىشنوم و مىبينم.»
وحى خداوند به پيامبر صلىاللهعليهوآله با سخن گفتن با ايشان در
معراج:
«وَ النَّجْمِ إِذا هَوى • ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى • وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى • إِنْ هُوَ إِلَّا
وَحْيٌ يُوحى • عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوى• ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوى • وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى • ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى • فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى • فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى؛
سوگند به
ستاره هنگامى كه افول مىكند، كه هرگز دوست شما (رسول خدا) گمراه نشده و منحرف نگرديده است، و هرگز از روى
هوای نفس سخن نمىگويد. آنچه مىگويد چيزى جز
وحى الهى كه بر او القا شده نيست. آن كس كه قدرت عظيمى دارد (جبرئيل امين) او را تعليم داده است؛ همان كس كه توانايى فوقالعاده دارد؛ آنگاه او (پيامبر) به حدّ كمال رسيد، در حالى كه در
افق اعلی بود. سپس نزديك و نزديكتر شد، تا آنكه فاصله او با جبرئيل به اندازه فاصله دو قوس كمان يا كمتر بود؛ در اين جا
خداوند آنچه را
وحى كردنى بود به بندهاش
وحى نمود.»
دريافت
وحى به وسيله پيامبراكرم صلىاللهعليهوآله در
رؤیا:
۱. «إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنامِكَ قَلِيلًا وَ لَوْ أَراكَهُمْ كَثِيراً لَفَشِلْتُمْ ...؛
در آن هنگام كه
خداوند تعداد آنها را درخواب به تو كم نشان داد؛ و اگر آنان را فراوان نشان مىداد، به يقين سست مىشديد....»
امام رضا علیهالسلام از جدّش
امیرالمؤمنین علیهالسلام مىفرمايد: رؤياى پيامبران،
وحى است.
۲. «وَ إِذْ قُلْنا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحاطَ بِالنَّاسِ وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْناكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ ...؛
به ياد آور زمانى را كه به تو گفتيم: پروردگارت احاطه و آگاهى كامل به مردم دارد؛ و رؤيايى را كه به تو نشان داديم و
درخت نفرين شده را كه در قرآن ذكر كردهايم، فقط براى آزمايش مردم بود....» امام رضا علیهالسلام از جدّش اميرالمؤمنين علیهالسلام مىفرمايد: رؤياى پيامبران،
وحى است.
۳. «لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ ...؛
خداوند آنچه را به پيامبرش در رؤيا نشان داد، به حق راست گفت؛ بطور قطع همه شما به خواست خدا وارد
مسجدالحرام مىشويد در نهايت
امنیت....» امام رضا علیهالسلام از جدّش اميرالمؤمنين علیهالسلام مىفرمايد: رؤياى پيامبران،
وحى است.
یوسف علیهالسلام دريافتكننده
وحى در رؤيا:
«إِذْ قالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي ساجِدِينَ • قالَ يا بُنَيَّ لا تَقْصُصْ رُؤْياكَ عَلى إِخْوَتِكَ ... • وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً وَ قالَ يا أَبَتِ هذا تَأْوِيلُ رُءْيايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّي حَقًّا ...؛
به خاطر بياور هنگامى را كه يوسف به پدرش گفت: پدرم! من در خواب ديدم كه يازده ستاره، و خورشيد و ماه در برابرم
سجده مىكنند. گفت: پسرم! خواب خود را براى برادرانت بازگو مكن ... و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند؛ و همگى براى او در پيشگاه
خداوند به سجده افتادند؛ و گفت: پدر! اين تعبير همان خوابى است كه پيش از اين ديدم؛ پروردگارم آن را تحقق بخشد....»
امام رضا علیهالسلام از جدّش اميرالمؤمنين علیهالسلام مىفرمايد: رؤياى پيامبران،
وحى است.
ابراهیم علیهالسلام دريافتكننده
وحى در رؤيا:
«فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ ... • قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا ...؛
هنگامى كه با او به مقام سعى و كوشش و حد رشد رسيد، گفت: پسرم! من در خواب ديدم كه تو را
ذبح مىكنم ... آن رويا را تحقق بخشيدى (و آماده قربانى فرزند شدى)....»
امام رضا علیهالسلام از جدّش اميرالمؤمنين علیهالسلام مىفرمايد: رؤياى پيامبران،
وحى است.
وحى فرستادن به انبيا به وسيله
ملائکه (
جبرئیل):
«... أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ ...؛
... يا رسولى (فرشتهاى) مىفرستد و به فرمان خود آنچه را بخواهد
وحى مىكند....»
تحقّق روشهاى سهگانه
وحى (تكلّم بىواسطه، نزول فرشته و
وحى از پس حجاب) براى
پیامبر صلیاللهعلیهوآله:
«وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ • وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ؛
و امكان ندارد خدا با هيچ انسانى سخن بگويد، مگر از راه
وحى يا از پشت حجابى (همچون ايجاد صوت)، يا رسولى (فرشتهاى) مىفرستد و به فرمان خود آنچه را بخواهد
وحى مىكند؛ چرا كه او بلند مقام و حكيم است. همان گونه كه بر پيامبران پيشين
وحى فرستاديم بر تو نيز حقايقى را به فرمان خود
وحى كرديم؛ تو پيش از اين نمىدانستى كتاب و ايمان چيست؛ و از محتواى قرآن آگاه نبودى ولى ما آن را نورى قرار داديم كه بوسيله آن هركساز بندگان خويش را بخواهيم
هدایت مىكنيم؛ و به يقين تو به سوى راه راست هدايت مىكنى.»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳۲، ص۲۴۸، برگرفته از مقاله «روشهای دریافت وحی».