روایت انی تارک فیکم خلیفتین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از روایات در شأن
اهلبیت، روایت «انی تارک فیکم خلیفتین» است. این
روایت مفاد مهمی در اثبات حقانیت
شیعه دارد؛ از همین رو در این مقاله به بررسی این روایت در منابع
اهلسنت پرداخته میشود.
این
روایت با تعبیرات گوناگون؛ از جمله: «اِنِّی تَرَکْتُ فِیکُمُ الْخَلِیفَتَیْنِ کَامِلَتَیْنِ»؛ «انی قد تَرَکْتُ فِیکُمْ خَلِیفَتَیْنِ»؛ «انی تارک فیکم الخلیفتین»؛ «انی تَارِکٌ فِیکُمْ خَلِیفَتَیْنِ» در منابع
اهلسنت با سند معتبر نقل شده است.
از آن جایی که سند همه این روایت، تقریبا یک سند است، ما تنها متن
ابن ابیشیبه را که قدیمیترین کتاب در این باره است نقل میکنیم:
«نا ابودَاوُدَ عُمَرُ
بْنُ سَعْدٍ، عَنْ شَرِیکٍ، عَنِ الرُّکَیْنِ، عَنِ الْقَاسِمِ
بْنِ حَسَّانَ، عَنْ زَیْدِ
بْنِ ثَابِتٍ، یَرْفَعُهُ، قَالَ: اِنِّی تَرَکْتُ فِیکُمُ الْخَلِیفَتَیْنِ کَامِلَتَیْنِ: کِتَابَ اللَّهِ، وَعِتْرَتِی، وَاِنَّهُمَا لَنْ یَتَفَرَّقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ؛
من در میان شما دو جانشین میگذارم که کامل هستند، کتاب خدا و عترت من، آن دو از همدیگر جدا نمیشوند تا در کنار
حوض کوثر بر من وارد شوند.»
و...
در سند این روایت افراد متعددی هستند که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.
عمر بن سعد از روات
مسلم و سایر
صحاح سته اهلسنت است.
عمر
بن سعد
بن عبید ابوداود الحفری بفتح المهملة والفاء نسبة الی موضع بالکوفة ثقة عابدمن التاسعة مات سنة ثلاث ومائتین م ۴
شریک بن عبدالله از روات بخاری، مسلم و سایر صحاح سته است.
شریک
بن عبدالله النخعی الکوفی القاضی بواسط ثم الکوفة ابوعبدالله صدوق یخطیء کثیرا تغیر حفظه منذ ولی القضاء بالکوفة وکان عادلا فاضلا عابدا شدیدا علی اهل البدعمن الثامنة مات سنة سبع او ثمان وسبعین خت م۴
رکین بن الربیع الفزاری از روات مسلم و سایر صحاح سته است.
رکین بالتصغیر
بن الربیع بن عمیلة بفتح المهملة الفزاری ابوالربیع الکوفی ثقة من
الرابعة مات سنة احدی وثلاثین بخ م ۴
القاسم
بن حسان العامری الکوفی مقبول من الثالثة د س
زید بن ثابت صحابی است.
ناصرالدین البانی که از او با عنوان بخاری دوران یاد کردهاند، این روایت را «صحیح» دانسته است:
۲۴۵۷. انی تارک فیکم خلیفتین: کتاب الله حبل ممدود ما بین السماء و الارض و عترتی اهلبیتی و انهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض
(حم طب) عن زید
بن ثابت.
(صحیح)
علی بن ابیبکر هیثمی نیز در دو جا از کتاب خود سند این روایت را تصحیح کرده است:
رواه الطبرانی فی الکبیر ورجاله ثقات.
رواه احمد واسناده جید
این روایت نتایج قابل توجهی دارد؛ از جمله:
قرآن و
اهلبیت (علیهمالسّلام)، هر دو در کنارهم، جانشینان آخرین
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هستند، عدم پذیرش رهبری آنها و یا عدم تمسک به یکی از آنها، انکار سخن پیامبر خدا است و منجر به گمراهی ابدی خواهد شد:
«وَما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَةٍ اِذا قَضَی اللَّهُ وَرَسُولُهُ اَمْراً اَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ اَمْرِهِمْ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبیناً؛
هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری (در برابر فرمان خدا) داشته باشد و هر کس نافرمانی خدا و رسولش را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است!»
با این توضیح تکلیف کسانی که اطاعت از اهلبیت (علیهمالسّلام) را با اطاعت از دیگران عوض کردهاند، مشخص میشود.
اطاعت مطلق از اهلالبیت (علیهمالسّلام)
واجب است؛ همان طوری که اطاعت مطلق از قرآن واجب است، کسی نمیتواند ادعا کند که با اطاعت از قرآن، نیازی به اطاعت از «اهلالبیت» نیست؛ زیرا در این صورت سخن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را رد کرده است.
این دو تا قیام
قیامت از یکدیگر جدا نخواهند شد. (وَاِنَّهُمَا لَنْ یَتَفَرَّقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ).
این جا است که عصمت مطلق «اهلالبیت» (علیهالسّلام) ثابت میشود؛ زیرا اگر اهلبیت معصوم نباشند و از آنهای خطای سر بزند، در همان لحظه از قرآن فاصله گرفتهاند و این بر خلاف نص صریح رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است؛ پس همان طوری که قرآن از هر خطای مصون است و هیچ باطلی در آن راه ندارد، اهل البیت نیز این چنین هستند.
«لا یَاْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزیلٌ مِنْ حَکیمٍ حَمید؛
هیچگونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمیآید چرا که از سوی
خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است.»
تاکید بر عدم جدائی قرآن از اهلبیت تا ورود بر حوض کوثر، از یک طرف جاودانه بودن قرآن را تا قیام قیامت ثابت میکند و از طرف دیگر بر همگان گوشزد میکند که باید تا قیامت شخصی از اهلبیت در کنار قرآن باشد. و شیعیان از این مساله بر زنده بودن امام زمان (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) استدلال کردهاند.
علامه
مناوی، از علمای برجسته اهلسنت در این باره مینویسد:
قال (الشریف): هذا الخبر یفهم وجود من یکون اهلا للتمسک به من اهل البیت والعترة الطاهرة فی کل زمن الی قیام الساعة حتی یتوجه الحث المذکور الی التمسک به کما ان الکتاب کذلک فلذلک کانوا امانا لاهل الارض فاذا ذهبوا ذهب اهل الارض) حم طب عن زید
بن ثابت (قال الهیثمی: رجاله موثقون ورواه ایضا ابویعلی بسند لا باس به والحافظ عبد العزیز
بن الاخضر.
این حدیث به ما میفهماند که همواره یک نفر از اهلبیت و عترت پاک در هر زمانی تا قیام قیامت باشد، تا تشویق به تمسک به او مصداق پیدا کند؛ همان طوری که قرآن این چنین است؛ به همین خاطر است که آنان مایه امان برای اهل زمین هستند و وقتی نباشند، اهل زمین نیز نخواهند بود. این روایت را
احمد بن حنبل در مسند خود و
طبرانی در
معجم کبیر از
زید بن ثابت نقل کردهاند و هیثمی گفته است که «راویان آن موثق هستند. همیچنین
ابویعلی و
حافظ عبدالعزیز بن اخضر آن را با سندی نقل کرده است که اشکالی در آن نیست».
همان طوری که قرآن کریم ««تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ ء»
هست، «اهل البیت» نیز باید این گونه باشند؛ زیرا کسی که همیشه با قرآن است، از تمام حقایق قرآن نیز با خبر است؛ پس او نیز باید «تبیانا لکل شیء» باشد تا مفهوم «عدم جدائی» بین قرآن و عترت تحقق یابد.
بنابراین، بر طبق این روایت، قرآن و «اهل البیت» در هر چیز همتراز یکدیگر هستند؛ پس پیروان قرآن وظیفه دارند که از «اهل البیت» نیز پیروی کنند و از رفتن به خانه دیگران خودداری نمایند.
مراد از «اهلبیتی» نمیتواند
همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باشند؛ چرا که ویژگیهای شمرده شده در این روایت بر آنان تطبیق نمیکند؛ زیرا در این روایت رسول خدا از جمله «وَاِنَّهُمَا لَنْ یَتَفَرَّقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ» استفاده کرده است.
واضح است که زنان امهات المؤمنین همگی از دنیا رفتهاند و کسی از آنان باقی نمانده است تا قرآن را تا قیامت همراهی نماید.
از این گذشته، رفتار و کردار برخی از همسران رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) طوری بوده است که این جمله هرگز شامل آنها نخواهد شد؛ از جمله
عائشه در
جنگ جمل علیه خلیفه برحق رسول خدا خروج کرد و باعث شد که در این جنگ بیش از بیست هزار نفر کشته شوند؛ و حال آن که خداوند میفرماید:
«وَمَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَلَعَنَهُ وَاَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظیما؛
و هر کس، فرد باایمانی را از روی عمد به قتل برساند، مجازاتِ او
دوزخ است در حالی که جاودانه در آن میماند و خداوند بر او غضب میکند و او را از رحمتش دور میسازد و عذاب عظیمی برای او آماده ساخته است.»
آیا میتوان پذیرفت که عائشه در زمان جنگ جمل، با قرآن بوده است؟
علامه
آلوسی تصریح میکند که «اهلبیت» مورد نظر در حدیث ثقلین شامل همسران پیامبر نخواهد شد:
وانت تعلم ان ظاهر ما صح من قوله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): انی تارک فیکم خلیفتین وفی روایة ثقلین کتاب الله حبل ممدود ما بین السماء والارض وعترتی اهلبیتی وانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض یقتضی ان النساء المطهرات غیر داخلات فی اهل البیت الذین هم احد الثقلین لان عترة الرجل کما فی الصحاح نسله ورهطه الادنون...
تو میدانی که
حدیث صحیح پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که فرمود: «انی تارک فیکم خلیفتین...» اقتضا دارد که همسران پاک داخل اهلبیتی نباشند که یکی از ثقلین قرار گرفت. زیرا عترت مرد همانگونه که در کتاب
صحاح (جوهری) وارد شد، نسل و گروه نزدیک او میباشند....
موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا روایت إنی تارک فیکم خلیفتین با سند معتبر در منابع اهلسنت نقل شده است؟»