• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

روان‌شناسی بالینی جدید

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




روان‌شناسی بالینی جدید، یکی از مباحث مطرح شده در روان‌شناسی بوده و به معنای پیشرفت روانشناسی بالینی در عرصه ایجاد گروه‌های حرفه‌ای، موسسات و کلینیک‌های روان‌شناسی و همچنین کامل تدریجی وسایل کلینیکی می‌باشد. که در این مقاله به بررسی این دو مقوله می‌پردازیم.



در روان‌شناسی جدید، تاثیر دو عامل را می‌توان از آغاز نهضت‌اندازه‌گیری روانی مشاهده کرد. یکی از این عوامل، ایجاد گروه‌های حرفه‌ای، موسسات و کلینیک‌های روان‌شناسی و عامل دیگر، تکامل تدریجی وسایل کلینیکی بود. بدون وجود این دو عامل، پیشرفت قابل ملاحظه روان‌شناسی امروز امکان‌پذیر نبود. ارزیابی تحول و تکامل وسایل‌اندازه‌گیری در روان‌شناسی بسیار دشوار است. زیرا از زمان "بینه" تاکنون ابزارهای بی‌شماری توسط روان‌شناسان مختلف تهیه شده است. در اینجا به چند ابزار مهم و اساسی در روان‌شناسی بالینی اشاره می‌شود.


اندازه‌گیری دقیق و علمی هوش، از زمان بینه شروع شد. آلفرد بینه در سال ۱۹۰۵ اولین آزمون‌ هوش را به کمک همکارش سیمون منتشر کرد. در سال ۱۹۰۸ این آزمون به صورت کامل‌تر تجدید چاپ شد. این نسخه از آزمون نظریه "سن روانی (Mental age)" را نیز دربرداشت. مجددا در سال ۱۹۱۱ گدارد (Goddard) آمریکایی آزمون بینه را به انگلیسی ترجمه و منتشر کرد. چند ماه بعد در سال ۱۹۱۱ و بعد هم در سال ۱۹۱۲ کالمن، (kuhlmann) آزمون بینه را تجدید چاپ نمود. در سال ۱۹۱۶ ترمن (Terman) استاد دانشگاه استنفورد آمریکا، آزمون بینه را کامل‌تر نمود و آن را برای مردم آمریکا تنظیم کرد. این نسخه از آزمون، تا سال ۱۹۳۷ بهترین و مشهورترین آزمون هوش کودکان محسوب می‌شد.
در سال ۱۹۳۷ ترمن و همکارش مریل (Merill) این آزمون را مجددا چاپ کردند و تغییرات مطلوبی در آن دادند. در سال ۱۹۶۰ این آزمون با وسعت، تنوع و تکامل بیشتری تجدید چاپ شد. در سال ۱۹۸۶ چهارمین تجدید نظر این آزمون صورت گرفت. آزمون‌های هوش گروهی (Group intelligencetest) در سال‌های جنگ جهانی اول به وجود آمد. دو آزمون مشهور نظامی آلفا (Army alfa) برای باسوادان و نظامی بتا (Army beta) برای بی‌سوادان تنظیم شد که در انتخاب سربازان و افسران از آنها استفاده زیادی به عمل آمد.

تا سال ۱۹۲۰ آزمون‌های هوش فردی و گروهی، کلامی و غیرکلامی به نسبت قابل ملاحظه‌ای افزایش یافت. اصطلاح بهره هوشی (Intelligence Quotient (IQ)) و‌اندازه‌گیری هوش عملی نیز در همین سال‌ها متداول شد. آزمون‌های استعداد همزمان با جنگ جهانی اول ساخته شد. در کنار این آزمون‌ها، آزمون‌های علاقه و استعداد‌های مکانیکی نیز ساخته شد. این آزمون‌ها در راهنمایی تحصیلی و شغلی و جنگ مورد استفاده قرار گرفت. آرنولد گزل (Arnold Gesell) در سال ۱۹۲۸ تحقیقات وسیعی در زمینه تکامل کودکان انجام داد که تاثیر چشمگیری در پیشرفت و توسعه رشته آزمون‌سازی داشت.
گزل آزمون‌هایی ساخت که اساس تحقیقات بعدی درباره کودکان شد. در سال ۱۹۲۷ ترستون (Thruston) تحقیقات خود را درباره تحلیل عاملی (Factor analysis) هوش شروع کرد. او پس از تحقیق و بررسی نظریه‌ای را مطرح کرد که با نظریه اسپیرمن (spearman) تفاوت داشت. اسپیرمن، سال‌ها قبل به این نتیجه رسیده بود که اساس هوش، یک عامل کلی است، اما ترستون بیان کرد که هوش از تعداد عوامل مستقل تشکیل شده است و می‌توان آنها را تفکیک کرد.

در سال ۱۹۳۹ وکسلر، (Wechsler) آزمون وکسلربلویو (Wechsler- Bellevue) را برای‌اندازه‌گیری هوش بزرگسالان درست کرد. تا این سال آزمون هوش مناسبی برای‌اندازه‌گیری هوش افراد بزرگسال موجود نبود. آزمون استنفورد بینه هم برای کودکان تا سن ۱۵ سال مناسب بود. به کمک آزمون وکسلربلویو هم هوشبهر افراد به دست می‌آمد و هم تا حدی استعدادهای افراد نیز تعیین می‌گردید. بعدها نام این آزمون به نام آزمون هوش وکسلر برای بزرگسالان (Wechsler Adult Intelligencescale (WAIS)) تغییر یافت و چندین بار مورد تجدیدنظر قرار گرفت. در سال ۱۹۸۱ نیز آزمون وکسلر تحت عنوان WAIS-R تجدیدنظر شد.
[۱] فیرس‌ای. جری و جی‌تدال، تیموتی، روان‌شناسی بالینی، ص۲۶۴-۲۶۵، مهرداد فیروزبخت و سیف‌الله بهاری، تهران، رشد، ۱۳۸۷، چاپ چهارم.



تحقیقات در زمینه بررسی و سنجش شخصیت دیرتر از هوش شروع شد ولی با سرعت به پیشرفت منجر شد. مشکل اساسی در زمینه ساخت آزمون‌های شخصیت، عدم توافق نظر دانشمندان در زمینه تعریف و ماهیت شخصیت بود. در سال ۱۹۱۸ اولین آزمون‌اندازه‌گیری حالات عصبی (Neurosis) به وسیله وودورث (Woodworth) منتشر شد. این آزمون به منظور انتخاب افراد در ارتش ساخته شد اما بعدها از آن در موسسات غیرنظامی استفاده کردند. این پرسش‌نامه که بر اساس علایم معمول حالات عصبی ساخته شده بود، الگویی برای آزمون‌های بعدی از این نوع شد. یکی از این آزمون‌ها، آزمون "تحقیق در ارزش‌ها توسط آلپورتورنون" (Allport- vernon study of ralues) بود. اغلب آزمون‌های اولیه شخصیت، امروزه از طرف روان‌شناسان مورد استفاده قرار نمی‌گیرد.
آزمون‌های فرافکن که در حال حاضر برای ارزیابی شخصیت کاربرد زیادی دارند، به وسیله روان‌شناسانی که به محرک‌های عمقی بشر توجه دارند، ساخته شده است. نظرات و عقاید فروید در ایجاد این آزمون‌ها تاثیر چشمگیری داشت. پدر آزمون‌های فرافکن، گالتن است. او با انتشار "روش تداعی لغات" (word- Association test) در سال ۱۸۸۵ افرادی مانند بلویلر (Bleuler) و یونگ (Jing) را به ساخت این‌گونه آزمون‌ها علاقمند ساخت. این تست‌ها با وجود تغییرات زیاد، هنوز هم رایج است. در سال ۱۹۲۱ هرمن رورشاخ، (Herman Roschach) روان‌پزشک سویسی بعد از تحقیقات بسیار، آزمونی را ساخت که مهمترین واقعه در تاریخ آزمون‌های فرافکن به شمار می‌رود.

آزمون رورشاخ بر اساس این نظریه بود که برای تشخیص امراض روانی، می‌توان از لکه‌های جوهر استفاده کرد. او معتقد بود که افراد با نگاه کردن به لکه‌های جوهری که روی کاغذ پخش شده است، اطلاعات مفیدی درباره خود به متخصص می‌دهند. به این صورت که لکه‌ها انگیزه‌های مبهمی می‌شوند و عواطف، احساسات و افکار شخص را برمی‌انگیزانند. نحوه عکس‌العمل شخص به این انگیزه‌های مبهم، طرز رفتار او را در زندگی واقعی نشان می‌دهد.

از جمله آزمون‌های فرافکن مهم، آزمون تی‌. ای. تی (Thematic Apprecepation Test (TAT)) است که توسط مورگان (Morgan) و مورای (Murray) ساخته شد. این آزمون مانند آزمون رورشاخ از تعدادی کارت درست شده است ولی انگیزه‌ها در این آزمون روشن‌تر از انگیزه‌های رورشاخ است. کارت‌ها در این آزمون اشخاص و موقعیت‌های مختلف را نشان می‌دهند و آزمون‌گر باید درباره آنها داستانی بگوید که این داستان‌ها معرف روحیه او خواهد بود.
[۲] فیرس‌ای. جری و جی‌تدال، تیموتی، روان‌شناسی بالینی، ص۳۲۰، مهرداد فیروزبخت و سیف‌الله بهاری، تهران، رشد، ۱۳۸۷، چاپ چهارم.
[۳] فیرس‌ای. جری و جی‌تدال، تیموتی، روان‌شناسی بالینی، ص۳۲۷، مهرداد فیروزبخت و سیف‌الله بهاری، تهران، رشد، ۱۳۸۷، چاپ چهارم.



رشد روان‌شناسی بالینی جدید با پیشرفت وسایل تشخیص و درمان و ایجاد کلینیک‌های روان‌شناسی ارتباط عمیقی دارد. در سال ۱۸۹۶ لایتنر ویتمر، (Lightner Witmer) روان‌شناس آمریکایی، کودک عقب‌مانده‌ای را در لابراتوار دانشگاه پنسیلوانیا مورد آزمایش قرار داد. او در همین سال نتایج تحقیقات خود را در زمینه مشکلات کودکان و طرز تشخیص علمی آن در انجمن روان‌شناسان آمریکا (American psychological Association) بیان کرد.

تحقیقات این دانشمند، علاقه سایر روان‌شناسان را به مطالعه در این زمینه جلب نمود و در نتیجه مکان‌هایی برای نگاهداری، تشخیص و درمان این نوع کودکان تاسیس شد. از این فعالیت‌ها به عنوان اساس ایجاد کلینیک‌های روان‌شناسی یاد می‌شود و روان‌شناسان، ویتمر را پدر روان‌شناسی بالینی می‌دانند. روش ویتمر شبیه روشی است که امروزه در کلینیک‌ها به‌کار می‌رود، البته در آن زمان به‌اندازه کافی، آزمون‌های روان‌شناسی ساخته نشده بود. او از روش‌هایی مانند گرفتن تاریخچه مریض، معاینه طبی و مشاهده رفتار استفاده می‌کرد. هدف او پیدا کردن علل اختلال رفتار کودکان و تجویز راه‌هایی برای معالجه آنها بود. در ابتدا کلینیک‌های روان‌شناسی به منظور کمک به کودکان عقب‌مانده به وجود آمد، اما به تدریج مشکلات بزرگسالان نیز مورد توجه قرار گرفت. امروزه کلینیک‌های روان‌شناسی در دانشگاه‌ها، موسسات دولتی و خصوصی به تشخیص و درمان بیماری‌های روانی و همچنین راهنمایی حرفه‌ای و شغلی می‌پردازند.
[۴] شاملو، سعید، روان‌شناسی بالینی، ص۳۱-۳۴، تهران، رشد، ۱۳۸۶، چاپ دهم.



۱. فیرس‌ای. جری و جی‌تدال، تیموتی، روان‌شناسی بالینی، ص۲۶۴-۲۶۵، مهرداد فیروزبخت و سیف‌الله بهاری، تهران، رشد، ۱۳۸۷، چاپ چهارم.
۲. فیرس‌ای. جری و جی‌تدال، تیموتی، روان‌شناسی بالینی، ص۳۲۰، مهرداد فیروزبخت و سیف‌الله بهاری، تهران، رشد، ۱۳۸۷، چاپ چهارم.
۳. فیرس‌ای. جری و جی‌تدال، تیموتی، روان‌شناسی بالینی، ص۳۲۷، مهرداد فیروزبخت و سیف‌الله بهاری، تهران، رشد، ۱۳۸۷، چاپ چهارم.
۴. شاملو، سعید، روان‌شناسی بالینی، ص۳۱-۳۴، تهران، رشد، ۱۳۸۶، چاپ دهم.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «روانشناسی بالینی جدید»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۴/۲۴.    






جعبه ابزار