رنگ حیوانات (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اختلاف رنگ در انسان
ها،
حیوانات و
نباتات، یكى از نشانههاى
قدرت و عظمت الهى است.
تنوع
رنگ
ها در حیوانات، از
آیات الهی و زمینه ساز برای پندآموزی عالمان خداترس:
• «ومن الناس والدواب
والانعـم مختلف الونه کذلک انما یخشی الله من عباده العلمـؤا ان الله عزیز غفور؛
و از
مردم و جنبندگان و
چهارپایان نیز انواع متعدد و
رنگهاى مختلف است، (آرى، امر
قدرت و
حکمت خدا) این گونه است (و) جز این نیست كه از میان بندگان خدا تنها دانشمندان از او مىترسند، همانا خداوند مقتدر غالب و
آمرزنده است.»
لَوْن به معنای
رنگ است و به معناى جنس و نوع نیز آید چنانكه راغب گفته است.
در
آیه «ثُمَیخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ»
ظاهرا منظور اصناف باشد ایضا در آیه «... وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوانِكُمْ»
انسان
ها با اینكه همه از یك
پدر و مادرند داراى نژادها و
رنگهاى كاملا متفاوتند، بعضى سفید همچون
برف، بعضى سیاه همچون مركب، حتى در یك
نژاد نیز تفاوت در میان
رنگها بسیار است، بلكه فرزندان دوقلو هم كه تمام مراحل جنینى را با یكدیگر طى كرده، و از آغاز در آغوش هم بودهاند با دقت كه نگاه كنیم از نظر
رنگ كاملا یكسان نیستند، با اینكه از یك پدر و یك
مادر و در یك
زمان نطفه آنها منعقد شده و از یك نوع غذا
تغذیه كردهاند. گذشته از چهره ظاهرى،
رنگهاى باطنى آنها، و خلق و خوهاى آنها، و صفحات و ویژگیهاى آنان و استعداد و ذوقهایشان، كاملا متنوع و مختلف است، تا مجموعا یك واحد منسجم با تمام نیازمندی
ها را به وجود آورد. در
جهان جنبندگان هزاران هزار نوع
حشره،
پرنده،
خزنده،
حیوانات دریایی، و
حیوانات وحشی بیابانى وجود دارد كه هر كدام با ویژگی
ها و عجائب خلقتشان نشانهاى از قدرت و عظمت و
علم آفریدگارند.
در دنباله
آیه مىفرماید: تنها بندگان عالم و دانشمندند كه از خدا مىترسند (إِنَّما یخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ). آرى از میان تمام بندگان، دانشمندانند كه به مقام عالى
خشیت یعنى ترس از مسئولیت توأم با درك عظمت مقام پروردگار نائل مىگردند، این حالت مولود سیر در آیات آفاقى و انفسى و آگاهى از علم و قدرت پروردگار، و
هدف آفرینش است.
راغب در
مفردات مىگوید: خشیت به معنى ترسى است آمیخته با تعظیم، و غالبا در مواردى به كار مىرود كه از علم و آگاهى به چیزى سرچشمه مىگیرد و لذا در
قرآن مجید این مقام مخصوص عالمان شمرده شده است.
ترس از خدا به معنى ترس از مسئولیتهایى است كه انسان در برابر او دارد، ترس از اینكه در اداى
رسالت و وظیفه خویش كوتاهى كند، و از این گذشته اصولا درك عظمت آن هم عظمتى كه نامحدود و بى پایان است براى موجود محدودى همچون انسان خوف آفرین است. از این جمله ضمنا این نتیجه به خوبى گرفته مىشود كه عالمان واقعى آنها هستند كه در برابر وظائف خود
احساس مسئولیت شدید دارند و به تعبیر دیگر اهل علمند نه سخن چرا كه علم بىعمل
دلیل بر عدم خشیت است، و صاحبان آن در آیه فوق در زمره علماء محسوب نیستند.
همین حقیقت در حدیثى از
امام زین العابدین علی بن الحسین (علیهالسّلام) آمده است كه فرمود: «و ما العلم باللَّه و العمل الا الفان مؤتلفان فمن عرف اللَّه خافه، و حثه الخوف على العمل بطاعة اللَّه، و ان ارباب العلم و اتباعهم (هم) الذین عرفوا اللَّه فعملوا له، و رغبوا الیه، و قد قال اللَّه: إِنَّما یخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ:
علم و عمل دو دوست صمیمىاند، كسى كه خدا را بشناسد از او مىترسد، و همین ترس او را وادار به عمل و اطاعت فرمان خدا مىكند، صاحبان علم و پیروان آنها كسانى هستند كه خدا را به خوبى شناختهاند و براى او عمل مىكنند، و به او
عشق مىورزند، چنان كه خداوند فرموده: إِنَّما یخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ.»
و در
حدیث دیگرى از
امام صادق (علیهالسّلام) در
تفسیر همین آیه مىخوانیم: «یعنى بالعلماء من صدق قوله فعله و من لم یصدق قوله فعله فلیس بعالم: منظور از علما كسانى هستند كه اعمال آنها هماهنگ با سخنان آنها باشد كسى كه گفتار و كردارش هماهنگ نباشد عالم نیست.»
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «رنگ حیوانات».