رَقْرَق (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رَقْرَق (به فتح راء و سکون قاف و فتح راء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای ريختن آب و غيره به طور خفيف است. از اين لفظ فقط يک مورد در
نهج البلاغه آمده است.
رَقْراق (به فتح راء و سکون قاف) هر شىء را گويند كه تلألؤ و روشنایى دارد.
رَقْرَق به معنای ريختن آب و غيره به طور خفيف است.
«رَقْرَقَ الماءَ: صبَّهُ رقيقاً» «سَرابٌ رَقْراق» به معنی سراب با تلألؤ است.
امام علی(علیهالسلام) درباره
قیامت در يک كلام بىنظيرى فرموده است:
«وَ يُنْفَخُ في الصّورِ، فَتَزْهَقُ كُلُّ مُهْجَة... وَ تَذِلُّ الشُّمُّ الشَّوامِخُ، وَ الصُّمُّ الرَّواسِخُ، فَيَصيرُ صَلْدُها سَراباً رَقْرَقاً، وَ مَعْهَدُها قاعاً سَمْلَقاً» يعنى: «نفخ صور مىشود همه قلبها مىميرند، كوههاى بلند و سر برافراشته و كوههاى سخت و پادار، كوبيده مىشوند، سنگهاى محكم آنها به صورت سراب متلألؤ و محلهاى آنها به صورت بيابان همواره در مىآيند.»
(شرحهای خطبه:
)
شُمّ جمع اشمّ است و به معنی بلند و بالا است،
اصُمّ جمع اصمّ یعنی سخت و محكم كه ميانش پر است،
صَلو به معنی سنگ سخت و صاف است،
مَعْهَد یعنی محلّى كه در آن معروف بوده است،
قاع یعنی بيابان و
سَمْلَق به معنی هموار است. در قرآن كريم آمده:
(وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ يَنْسِفُها رَبِّي نَسْفاً فَيَذَرُها قاعاً)
از اين لفظ فقط يک مورد در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «رعو»، ج۱، ص۴۶۱-۴۶۲.