رقابت (علم اقتصاد)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رقابت از واژگان
علم اقتصاد است که بین فروشندگان در تلاش برای دستیابی به اهدافی چون سود فزاینده، سهم
بازار، و حجم فروش از طریق تغییر دادن عناصر ترکیب
بازاریابی انجام میگیرد. مانند:
قیمت،
محصول،
توزیع و تبلیغ.
آدام اسمیت در ثروت ملل رقابت را تخصیص منابع تولیدی به باارزشترین کاربردهای آنها تعریف میکند.
در جهان امروز، پدیده «رقابت» بهعنوان یک پدیده ذاتی در فعالیتهای مالی و بازرگانی به ظهور رسیده است و بهموازات توسعه و
رشد اقتصادی در جهت دستیابی به برتریهای مدنی در چالشهای زندگی بشر قرار گرفته است. رقابت در عرصه فعالیتهای اقتصادی یکی از عوامل مهم و تعیینکننده در سرنوشت سازمانها و مؤسسات تجاری است.
اما رقابت در
اسلام بهمعنای "مسابقه برای کسب
درآمد" در چارچوب قواعد اخلاقی و حقوقی اسلام پذیرفته میشود. این چارچوبها همچون فیلتری رقابت را از اثرهای سوء آن پاکسازی کرده و در جهت اهداف
نظام اقتصادی اسلام قرار میدهند.
رقابت در اقتصاد بهمعنی سبقت و همچشمی آمده و حالتی را گویند که در بازار، شمار نامحدودی بازرگانان نتوانند
کالا بهاندازهای
عرضه یا
تقاضا کنند که در قیمت بازار مؤثر افتد. این حالت، عموما به حالت رقابت محض یا خالص (Competition pure) یاد میشود و دارای مشخصات زیر است؛ «شمار فروشندگان بسیار است؛
کالا و خدمات مشابه یکدیگر فروخته میشود و فروشندگان اضافی، برای ورود به بازار، آزاد هستند.»
البته بعضی آنرا این طور معنی کردهاند «گروهی برای دستیابی به امکانات اقتصادی با یکدیگر مبارزه کنند و هرکدام در پیشی گرفتن بر دیگران بکوشد.» روشن است که زیربنای رقابت به این معنا، اصالت دادن به تعقیب منافع شخصی بهوسیلهی هر فرد است؛ که شعار اصلی اقتصاددانان
کلاسیک و
نئوکلاسیک بود؛ بنابراین مبنای رقابت در
نظام سرمایهداری چشم و همچشمی برای دستیابی بیشتر برای رسیدن به مواهب اقتصادی در مقایسه با دیگران است؛
چراکه هر فردی میکوشد تا نفع خود را تامین کند و هرچه بیشتر بر منافع خود بیفزاید و یک وضعیت استثنایی برای خود پدید آورد. دیگران نیز در پی حداکثر کردن منافع خود هستند.
رقابت بهمعنی یاد شده از مهمترین عناصر مبنایی بازار است که از زمان نخستین اقتصاددانان کلاسیک تاکنون تفاسیر گوناگونی از آن شده است.
در جهان امروز، پدیده «رقابت» بهعنوان یک پدیده ذاتی در فعالیتهای مالی و بازرگانی به ظهور رسیده است و بهموازات توسعه و رشد اقتصادی در جهت دستیابی به برتریهای مدنی در چالشهای زندگی بشر قرار گرفته است. رقابت در عرصه فعالیتهای اقتصادی یکی از عوامل مهم و تعیینکننده در سرنوشت سازمانهاو مؤسسات تجاری است.
رقابت آزاد (Free Competition)، بهمعنای مسابقه افراد در جلب منافع شخصی، بدون کنترل و ایجاد محدودیت از ناحیه دولت یا هر نیروی قاهر دیگری است. در رقابت آزاد،
دولت،
اخلاق و
دین، این رقابت را محدود نمیکند و هرکسی در حد توان خود میکوشد از دیگران عقب نماند؛ بلکه بر آنان سبقت بگیرد.
دو نوع رقابت در اقتصاد وجود دارد:
رقابت کامل (Perfect Competition) بازاری است که تعداد زیادی تولیدکننده و مصرفکننده بر سر یک
کالای همگن و خاص به
داد و ستد میپردازند. در این نوع بازار سهم هر تولیدکننده از تولید آن
کالای خاص اندک است. در نتیجه هیچ تولیدکنندهای نمیتواند با استفاده از کم و زیاد کردن تولیدش روی قیمت بازار تاثیر بگذارد. قیمت
کالا در بازار رقابتی بهصورت یک داده است. اگر تولیدکنندهای
کالای خود را با قیمتی بالاتر از از قیمت بازار ارائه کند، خریداری نخواهد داشت و اگر با قیمتی پایینتر ارائه کند، تمام کالایش بهسرعت فروش خواهد رفت. بازار رقابت کامل بر مفروضاتی استوار است:
ا: رفتار عقلایی؛ از تولیدکننده انتظار میرود که بر حسب رفتار عقلانی بهدنبال حداکثر کردن
سود باشد و از مصرفکننده انتظار میرود بهدنبال بیشتر کردن مطلوبیت خود باشد. اگر غیر از این باشد، رقابت، مفهومی نخواهد داشت.
ب: اطلاعات کافی عرضهکننده و تقاضاکننده از شرایط بازار؛ تمام افرادی که در این نوع بازار، هستند باید از تمام شرایط بازار مانند قیمت فروش همه عرضهکنندگان و کیفیت کالاها اطلاع داشته باشند. در غیر این صورت، ممکن است یک عرضهکننده،
کالای خود را با قیمت بالاتر و با کیفیت پایینتر نسبت به سایر عرضهکنندگان به فروش برساند.
ج: عدمبرتری و ترجیح؛ که به دلایل غیراقتصادی مانند شهرت یک شرکت یا روابط انسانی یا رفتار فروشنده توسط یک مصرفکننده بهوجود میآید. این ترجیح باعث نقص بازار رقابت کامل میشود.
د: جابهجایی سریع عوامل
تولید؛ اگر قیمت
کالا پایینتر از هزینه متوسط تولید قرار گرفت و تولیدکنندگان دچار ضرر شدند، تولیدکنندگان میتوانند بهسرعت عوامل تولید خود را به بازاری دیگر منتقل کنند. همینطور اگر قیمت
کالا بالاتر از هزینههای متوسط تولید قرار گرفت، تولیدکنندگان دیگر از بازارهای دیگر بتوانند بهسرعت عوامل تولید خود را به این بازار بیاورند.
طبق این مفروضات، ادعا میشود که در این نوع بازار، قیمت برابر با حداقل هزینههای متوسط
تولید است و از آنجا که منحنی هزینه نهایی نیز در پایینترین نقطه منحنی هزینه متوسط تولید را قطع میکند، در نتیجه با هزینه نهایی نیز مساوی است.
بنابراین قیمت در بازار رقابت کامل هرگز نمیتواند در درازمدت بالاتر یا پایینتر از حداقل هزینه متوسط تولید باشد. هرگاه قیمت بالاتر از هزینه متوسط تولید قرار بگیرد به علت آنکه سود در این بازار زیاد میشود، سایر تولیدکنندگان از بازارهای دیگر وارد این بازار میشوند و ورود عوامل تولید به این بازار تا جایی ادامه مییابد که نهایتاً به سبب افزایش عرضه قیمت کاهش یافته و بهاندازه حداقل هزینههای متوسط تولید میرسد.
همینطور اگر قیمت
کالا پایینتر از متوسط هزینه تولید قرار بگیرد، تولیدکنندهای که قیمت بازار برایش زیانآور میشود بازار را ترک نموده و با کاهش عرضهکننده و عرضه، قیمت به جای قبلی خود بازمیگردد. در نتیجه قیمت
کالا در بازار رقابت کامل در درازمدت به علت آنکه برابر با حداقل هزینه متوسط تولید است، سود متعارف تولیدکننده و منافع مصرفکننده را در بردارد.
ه: تعداد فروشندگان و خریداران زیاد است؛ تعداد فروشندگان و خریداران بهقدری زیاد است که هیچیک از آنها توان تاثیرگذاری در قیمت بازار را ندارند؛
و: کالاهای تولید شده، همگن و مشابه است.
ز: مانعی برای ورود و خروج به بازار برای تولیدکنندگان وجود ندارد.
ح. هزینه
حمل و نقل وجود ندارد.
ط. تفکیکپذیری کامل محصول؛ بنگاه هر میزانی که بخواهد میتواند تولید کند و مصرفکننده نیز میتواند هر میزانی را که نیاز دارد خریداری کند.
بازار رقابت کامل، در دنیای واقعی وجود ندارند و بیشتر محکی برای سنجش میزان رقابت در بازارهای دیگر هستند.
رقابت ناقص (Imperfect Competition) بازاری هست که از تغییر در مفروضات مربوط به تئوری رقابت کامل ناشی میشود؛ که خود، بر دو نوع است.
رقابت انحصاری (Monopolistic Competition) به بازاری گفته میشود که در آن، تعداد زیادی عرضهکننده، کالاهای غیر همگنی را به فروش برسانند. از آنجایی که کالاها دقیقا یکسان نیستند، لذا فروشندگان این قدرت را دارند تا برای کالاهایشان قیمتگذاری کنند.
برخلاف رقابت کامل، در رقابت انحصاری، رقابت بین فروشندگانی است که به میزان زیادتر یا کمتری از یکدیگر آگاهی دارند و خریدارانی که فروشندگان
کالای مشابه را میتواند از هم تشخیص دهند. باید توجه داشته باشیم که تنها تفاوت بین رقابت کامل و رقابت انحصاری، تفاوت در تولیدات است. در حالت رقابت انحصاری، تعداد زیادی از بنگاهها به سهولت، تولیدات جانشین هم شده کالاها را میفروشند.
انحصار چندقطبی (Oligopoly) بازاری است که در آن چند
بنگاه کالاهای همگن یا غیر همگن را به فروش میرساند. اگر
کالا همگن باشد (مانند
طلا) انحصار چند قطبی خالص و اگر کالاها غیر همگن باشد (مانند تلوزیون و ماشین) چندقطبی ناخالص نام دارد. اگر تعداد بنگاهها خیلی شود این بازار، به رقابت کامل و اگر یکی باشد به انحصار کامل نزدیک میشود. مهمترین ویژگی این بازار وابستگی متقابل بین بنگاهها است. یعنی بنگاهاه از یکدیگر تاثیر میپذیرند و بر یکدیگر تاثیر میگذارند.
۱) از نظر سود؛ در بازار رقابت کامل و رقابت انحصاری، سود حتما صفر است؛
۲) از نظر
قیمت؛ قیمت در بازار رقابت کامل حتما در مینیمم هزینههای متوسط قرار میگیرد ولی قیمت در بازار رقابت انحصاری، بالاتر از حداقل هزینههای متوسط قرار میگیرد. لذا قیمت در بازار رقابت کامل حتما کمتر است.
۳) هزینه تولید؛ تولید در بازار رقابت کامل حتما در بلندمدت در حداقل هزینههای متوسط صورت میگیرد. ولی در رقابت انحصاری، بنگاه بههیچ عنوان در حداقل هزینههای متوسط تولید نمیکند بلکه تولید بالاتر از حداقل هزینههای متوسط صورت میگیرد.
دیدگاهها مختلفی پیرامون رقابت وجود دارد که به اختصار برخی از آنها ذکر بیان میشود:
آدام اسمیت (Adam Smith: ۱۷۲۳-۱۷۹۰)؛ از نظر او، رقابت فعالیت و حرکتی است که فقط در وضعیتهای "عدم تعادل" یعنی هنگامی که برابری عرضه و تقاضا بههم میخورد، پدید میآید. هنگامی که اضافه عرضهای بهوجود میآید، عرضهکنندگان برای تحمیل آن به دیگران با یکدیگر رقابت میکنند و برعکس، هر گاه عرضه کاهش مییابد متقاضیان به رقابت برای اختصاص دادن کالاهای موجود به خود برمیخیزند.
از دیدگاه اسمیت اجزای رقابت را میتوان در چنین خلاصه کرد:
۱. آزادی رقابت نتیجه منطقی آزادی طبیعی است.
۲. منافع خصوصی بهعنوان انگیزههای رهبریکننده افراد آنان را به انجام کارهایی وامیدارد که جامعه حاضر است به آنها پاداش دهد و نتیجهی نهایی آن برابری عرضه و تقاضا است.
۳. رقابت افراد در استفاده از هر فرصتی برای کسب منافع خصوصی باعث میشود تا این منافع ناهمگن بهسوی منافع جامعه رهنمون شوند و جامعه به بقای خویش ادامه دهد.
از اواخر قرن نوزدهم با ظهور اقتصاددانان نئوکلاسیک، رقابت به طرز دیگری تعبیر شد. آنها رقابت را به ساختار وضع تعادلی بازار، تعریف میکردند. بهعقیدهی آنها، اگر در بازاری، فروشندگان بسیار با خریدارن متعددی معامله کنند و هرکس از قیمتهایی که دیگران بر اساس آن خرید و فروش میکنند، بهخوبی آگاه باشند میتوان گفت رقابت وجود دارد.
بهنظر
شومپیتر (Joseph Schumpeter: ۱۸۸۳-۱۹۵۰)، رقابت واقعی میان بنگاههای کوچکی که تولیدکنندهی
کالای یکسان هستند درنمیگیرد؛ بلکه میان بنگاههای مبدع و دیگر بنگاهها رخ میدهد. براساس نظر شومپیتر، ابتدا ابداعی صورت میگیرد (
خلاقیّت) و انحصار گذرا را شکل میدهد و سودهای انحصاری به ارمغان میآورد؛ آنگاه این ابداع پخش میشود؛ سپس در معرض ابداعات جدید قرار میگیرد که سودهای انحصاری آنرا از بین میبرد (تخریب) و این جریان همچنان ادامه مییابد (فرایند رقابتی تخریب خلاق).
هایک (Friedrich Hayek: ۱۸۹۹-۱۹۹۲) غیر واقعی بودن فروض رقابت کامل، امری است که بسیاری از اقتصاددانان به آن اعتراف کردهاند. هایک، معتقد است که موضوع مورد بحث نظریهی رقابت کامل، ربط چندانی به رقابت ندارد و حتی اگر وضعیت مفروض رقابت کامل واقعاً موجود باشد -که نیست-، نه تنها تمام فعالیتهایی که رقابت کردن بر آنها دلالت دارد، بیمعنا میشود، بلکه احراز این وضعیت چنین فعالیتهایی را عملاً غیر ممکن میسازد.
اگر رقابت را «کوشش برای بهدست آوردن آنچه دیگران در بهدست آوردن آن در همان زمان میکوشند»، بدانیم، این امر در بازار رقابت کامل معنا ندارد؛ زیرا فرض بر این است که همهی فروشندگان از تقاضای همهی خریداران، شناخت کامل دارند. به عقیدهی وی، برای درک بهتر ماهیت و معنای فرایند رقابتی باید مفروضات مصنوعی نظریه رقابت کامل را کنار بگذاریم و به واقعیتهای خارجی توجه کنیم. از نظر او، رقابت دارای کارکردهای سهگانه است که عبارتند از:
ایجاد نظام اطلاعرسانی، وحدت و انسجام میان فعالیتهای پراکندهی اقتصادی؛ در عالم واقع، اطلاعات در مورد منابع و قیمتها و هزینهها و غیره پراکنده است و مسالهی مهم عبارت از چگونگی دستیابی بر این اطلاعات و انجام فعالیتها براساس آگاهی کامل است. هایک میگوید: قیمتها در بازار بهصورت نظام اطّلاعرسانی کارآمد عمل میکنند و از طریق فرایند رقابت، وظیفهی اطلاعرسانی و هماهنگ ساختن تصمیمها را انجام میدهند.
هایک بر این باور است که رقابت همانند آزمایش در علوم، پیش از هر چیز، یک اسلوب اکتشاف است. رقابت، بهتر از هر اسلوب شناختهشدهی دیگری، سبب استفادهی بهینه از منابع و بالا بردن شناخت، اطلاعات و تواناییهای افراد میشود؛ امّا هیچکدام از این دستاوردهای مهم قابلاندازهگیری نیستند.
برخلاف نظریهی رقابت کامل که رفتار عقلایی را پیش شرط نظریهی بازار رقابتی میداند، هایک مدّعی این است که رقابت، افراد را وا میدارد تا برای بقا و موقعیت خود کردار عقلایی داشته باشند؛ یعنی امر کاملاً برعکس است. هرگاه و در هر زمینهای که رقابت ضد ارزش تلقّی شود، امکان نوآوری محدود و راه برای پیشرفت اندیشه و عمل مسدود میشود.
۱. افزایش میزان عرضه کالاها؛ هریک از رقبا در جهت کسب سود بیشتر، سعی میکند بیش از دیگران،
کالای مورد نیاز مردم را
عرضه کند؛ در نتیجه، عرضه کل افزایش مییابد.
۲. کاهش سطح عمومی قیمتها؛ افزایش عرضه، قیمت را پایین میآورد. بهعلاوه، هریک از رقیبان برای جلب مشتری بیشتر، میکوشد
کالای خود را با قیمتی ارزانتر از دیگران عرضه کند.
۳. بهتر شدن کیفیت کالاها؛ هر تولیدکنندهای در صدد جلب مشتری است و سعی در عرضه
کالا با کیفیتی برتر دارد.
۴. پدید آمدن ابتکارهای تازه؛ هر بنگاهی برای سبقت از دیگر مشتریان، بخشی از سود خود را صرف انجام تحقیقات، بهمنظور بالا بردن کیفیت و کاهش هزینه تولید میکند. در نتیجه ابتکارات و اختراعات تازهای نصیب بشر میسازد.
۵. کاهش ضایعات تولید؛ برای کاهش هزینههای تولید، هر تولیدکنندهای سعی در کاهش ضایعات و انجام صرفهجویی بیشتر دارد؛ تا جاییکه ضایعات یک کارخانه را نیز تبدیل به کالاهای قابل استفاده نماید.
۱: از بین رفتن اخلاق؛ رقابت و چشم همچشمی موجب میشود، بنگاهها با استفاده از هر وسیلهای، در صدد جلب منافع خود باشد و حدود اخلاقی را رعایت نکنند؛ چراکه هدف، شکست نخوردن از رقبا، هر وسیلهای را توجیه میکند. سعی در مخفی داشتن ابتکارات تازه، کارشکنی در ابتکارات رقبا، احساس سود خود در زیان دیگران و تصور زیان خود در سود رقبا، همه نشانه از بین رفتن اخلاق در
جامعه است.
۲: تبلیغات غیر واقعی و مخرّب؛ رقابت موجب میشود که بعضی از بنگاههای تولیدی، بهجای بهتر کردن
کالای خود، در صدد جلب مشتری از راه تبلیغات نادرست، بهنفع خود یا پخش شایعات بر ضد رقیب برآیند.
۳: گرایش تولید به طرف کالاهای
لوکس و نیازهای غیر واقعی؛ در رقابت، هر بنگاهی در صدد جلب تمایلات مشتریان ثروتمند است و این در حالی است که آنان، بیشتر خواهان کالاهای کوکس و تجمّلی هستند. اینگونه کالاها را میتوان با سود بیشتری فروخت و مشتریان نیز حاضرند
پول بیشتری در برابر
کالای خریداریشده بپردازند.
۴: حذف رقبای کوچک؛ از آنجایی که رقابت جز تامین منافع شخصی، هدفی را دنبال نمیکند، رقبای بزرگ توانایی این را پیدا میکنند که رقیبان کوچک را بهزودی از میدان رقابت بیرون کنند و بر قدرت خود بیفزایند.
۵: پیدایش
انحصار؛ رقابت، کارفرما را وادار میکند که بهمنظور تقلیل هزینه تولید، از یک طرف از مزد کارگران بکاهد و از طرف دیگر ماشین را جانشین کار سازد و بهمنظور فروش واحد بیشتر، تولید را افزایش دهد و شرایط تولید اضافی بهوجود آورده موجبات بحران را فراهم کند. این وضع، باعث از بین رفتن کارخانههای کوچک شده و کم کم رقابت را از بین برده و شرایط انحصار را بهوجود میآورد.
ریشه رقابت، نفع شخصی و تضاد منافع فرد با دیگران است. با توجه به دیدگاه اسلام درباره نفع شخصی و اینکه آنرا بهگونهای جهت میدهد که در راستای منافع مشروع دیگران باشد، نه در تضاد با آنها، معلوم میشود؛ که در اسلام "رقابت" بهمعنای مراقبت از یکدیگر و پیشی گرفتن از هم، در جلب منافع مادی خویش را نفی میکند. از طرف دیگر، رقابت با اخلاق، ناسازگار است و
فساد را حاکم میکند و آثار سوء اقتصادی و اجتماعی دیگری دارد که اسلام درصدد نفی آن آثار ناپسند و مبارزه با ریشه اینگونه مفاسد است. بنابرین، از نظر اسلام، رقابت و چشم و همچشمی پذیرفته نیست.
اما رقابت بهمعنای "مسابقه برای کسب درآمد" در چارچوب قواعد اخلاقی و حقوقی اسلام پذیرفته میشود. این چارچوبها همچون فیلتری رقابت را از اثرهای سوء آن پاکسازی کرده و در جهت اهداف نظام اقتصادی اسلام قرار میدهند.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «رقابت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۱۱/۲۶.