• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رشد شخصیت (روان‌شناسی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



رشد شخصیت، یکی از مباحث مطرح در روانشناسی بوده که به بررسی ابعاد مختلف رشد شخصیت در انسان می‌پردازد. شخصیت، جذاب‌ترین، پیچیده‌ترین و مهمترین مبحث دانش روانشناسی به‌شمار می‌رود. به گفته‌ عده‌ای از روانشناسان، شخصیت از ابتدای تولد تا خاتمه عمر در حال شکل گرفتن و تکامل است و به همین دلیل هیچ‌گاه نمی‌توان از آن به عنوان حالتی ثابت و غیرقابل تغییر سخن گفت.
[۱] احدی، حسن، روانشناسی رشد، ص۸۵، تهران، بنیاد، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


فهرست مندرجات

۱ - مقددمه
۲ - مراحل
       ۲.۱ - رشد شخصیت در دوره شیرخوارگی
              ۲.۱.۱ - شخصیت و رشد
              ۲.۱.۲ - رشد جسمانی
              ۲.۱.۳ - رشد حرکتی
              ۲.۱.۴ - رشد شناختی
              ۲.۱.۵ - رشد هیجانی و اجتماعی
              ۲.۱.۶ - رشد مهارت‌های جنبشی
       ۲.۲ - رشد شخصیت در دوره دبستان
              ۲.۲.۱ - اریکسون
              ۲.۲.۲ - مدرسه و اجتماعی شدن
              ۲.۲.۳ - آثار مدرسه در شخصیت کودک
                     ۲.۲.۳.۱ - جو عاطفی کلاس
                     ۲.۲.۳.۲ - معلمان
                     ۲.۲.۳.۳ - انضباط
                     ۲.۲.۳.۴ - انتقال‌دهنده ارزش‌های فرهنگی
                     ۲.۲.۳.۵ - پیشرفت تحصیلی
                     ۲.۲.۳.۶ - پیشرفت اجتماعی
                     ۲.۲.۳.۷ - همبازی‌ها و دوستان
                     ۲.۲.۳.۸ - تجارب نخستین مدرسه
       ۲.۳ - رشد شخصیت در دوران بلوغ
              ۲.۳.۱ - مفاهیم
                     ۲.۳.۱.۱ - شخصیت
                     ۲.۳.۱.۲ - بلوغ
                     ۲.۳.۱.۳ - رشد شخصیت
              ۲.۳.۲ - نظریه‌ها
                     ۲.۳.۲.۱ - گروه اول
                     ۲.۳.۲.۲ - گروه دوم
              ۲.۳.۳ - ویژگی‌ها
                     ۲.۳.۳.۱ - خودمختاری
                     ۲.۳.۳.۲ - هویت جنسی
۳ - رشد شخصیت در تئوری فروم
       ۳.۱ - مقدمه
       ۳.۲ - رابطه میان‌فردی
              ۳.۲.۱ - رابطه همزیستی
              ۳.۲.۲ - رابطه ویران‌سازی
              ۳.۲.۳ - عشق
       ۳.۳ - نیازهای روان‌شناختی
              ۳.۳.۱ - نیاز به وابستگی یا مراوده
              ۳.۳.۲ - نیاز به ریشه‌دار بودن
              ۳.۳.۳ - نیاز به تعالی
              ۳.۳.۴ - نیاز به هویت
              ۳.۳.۵ - نیاز به چارچوب جهت‌گیری
              ۳.۳.۶ - نیاز به تهییج و تحریک
۴ - پانویس
۵ - منبع


در بحث رشد شخصیت مراحل مختلفی مانند دوره شیرخوارگی، دوره دبستان و دوران بلوغ مورد مطالعه قرار می‌گیرد و در هر مرحله از مباحثی بحث می‌شود. در دوران شیرخوارگی از مفاهیمی چون رشد جسمانی، رشد حرکتی، رشد شناختی، رشد شناختی، رشد هیجانی و اجتماعی و رشد مهارت‌های جنبشی بحث می‌شود و در دیگر مراحل به تناسب خود در باب رشد شخصیت در آن دوره مطالبی به میان می‌آید. به گفته‌ عده‌ای از روانشناسان، شخصیت از ابتدای تولد تا خاتمه عمر در حال شکل گرفتن و تکامل است و به همین دلیل هیچ‌گاه نمی‌توان از آن به عنوان حالتی ثابت و غیرقابل تغییر سخن گفت.
[۲] احدی، حسن، روانشناسی رشد، ص۸۵، تهران، بنیاد، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.

نخستین جنبه‌های تفاوت‌های شخصیتی، از آغاز تولد در میان نوزادان مشاهده می‌شود. بیشتر محققان روانشناسی که رشد شخصیت را حاصل تعامل بین فرد و محیط اطراف می‌دانند، سال‌های دبستانی را برای رشد بعضی جنبه‌های شخصیتی بسیار اساسی و مهم می‌دانند. رشد شخصیت در دوران بلوغ عبارت است از، مجموعه تغییراتی که از لحاظ کمی و کیفی در شخصیت نوجوان، بین سنین ۱۳ تا ۱۹ اتفاق می‌افتد.


رشد شخصیت در مراحل گوناگون اتفاق می‌افتد و در هر مرحله قسمتی از شخصیت رشد یافته و شکل می‌گیرد که در ادامه به این مراحل می‌پردازیم.

۲.۱ - رشد شخصیت در دوره شیرخوارگی

بحث رشد شخصیت در کودک شیرخواره و نوزاد، بحث پیچیده‌ای است و تصویر واضحی از آن در اختیار ما قرار نگرفته است. به‌طور مثال، آلپورت نوزاد را به صورت موجودی کاملا لذت‌جو، مخرب، ناخوشایند و غیراجتماعی، کاملا خودخواه، ناشکیبا و وابسته توصیف می‌کند. مواد خام ژنتیکی جسم، خلق‌ و خو و هوش در او وجود دارند، اما در دوران نوزادی، چیز کمی وجود دارد که بتوان آن را شخصیت نامید. نوزاد مطابق سائق‌ها و بازتاب‌های خود که با کاهش تنش و افزایش لذت در ارتباط هستند، عمل می‌کند.
[۳] شولتز، دوان‌پی، نظریه‌های شخصیت، ص۲۷۴، یوسف کریمی و همکاران، تهران، ارسباران، ۱۳۷۸، چاپ دوم.


۲.۱.۱ - شخصیت و رشد

نوزادی، اولین مرحله رشد روانی – اجتماعی است، دوره‌ای که تقریبا سال اول زندگی را دربرمی‌گیرد و با مرحله دهانی رشد فروید برابر است. این دوره، از تولد شروع شده و تا زمانی که کودک معمولا در ۱۸ تا ۲۴ ماهگی به‌صورت شمرده صحبت کند، ادامه می‌یابد.
[۴] فیست، جس، نظریه‌های شخصیت، ص۲۶۴، یحیی سیدمحمدی، تهران، روان، ۱۳۸۶، چاپ دوم.
به عبارت دیگر دوره شیرخوارگی یا نوزادی به بخشی از کودکی گفته می‌شود که از تولد تا زبان باز کردن ادامه دارد و به خاطر عدم توانایی سخن گفتن، این دوره را می‌توان دوره پیش‌کلامی نیز نامید.
[۵] منصور، محمود، روانشناسی ژنتیک، ص۱۶۹، تهران، سمت، ۱۳۸۱، چاپ سوم.


۲.۱.۲ - رشد جسمانی

نخستین جنبه‌های تفاوت‌های شخصیتی، از آغاز تولد در میان نوزادان مشاهده می‌شود. واضح‌ترین این تفاوت‌ها در میزان رشد جسمی در هنگام تولد است. نوزادانی که زودتر از ۹ ماه به دنیا می‌آیند، یا در هنگام تولد کمتر از ۵/۲ کیلو می‌باشند، نارس محسوب می‌شوند و نیاز به مراقبت‌های ویژه دارند تا در برابر عفونت‌ها، تغییرات درجه حرارت و فشار روانی مادر به سازگاری و رشد مناسب برسند.
[۶] کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۲۵، تهران، ویرایش، ۱۳۷۸، چاپ پنجم.

یکی از تغییرات آشکار و قابل توجه در سال اول زندگی در رشد جسمانی کودک روی می‌دهد. قد نوزادان معمولا بین ۴۸ تا ۵۰ سانتی‌متر و وزن آنها حدود ۷/۲ تا ۸۵/۳ کیلوگرم است. در ۱۲ ماه اول زندگی، حدود ۵۰ درصد به قد کودکان و ۲۰۰ درصد به وزنشان افزوده می‌شود. تغییرات قد و وزن در ۲ سال اول زندگی سریع هستند. افزایش چربی در حدود ۹ ماهگی به اوج خود می‌رسد، به بچه کمک می‌کند دمای ثابت بدن را حفظ کند، در حالی که رشد عضله کند و تدریجی است. رشد‌ اندام‌های بدن از گرایش‌های سری – پایی و مرکزی – پیرامونی تبعیت می‌کند که موجب تغییر در تناسب‌های بدن می‌شود. مغز و مناطق مختلف قشر مخ، به همان ترتیبی که توانایی‌های گوناگون در کودک نمایان می‌شوند، رشد می‌کنند.
[۷] برک، لورا‌ای، روانشناسی رشد، ص۲۰۹، یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، ۱۳۸۱، چاپ اول.
نوزاد بیشتر وقت خود را صرف خوابیدن می‌کند و هنگام خواب با آرامش تمام استراحت می‌کند. گریه، از ویژگی‌های آشکار نوزادان است و شیوه خاص آن را، حتی در پنج روز اول زندگی، می‌توان به خوبی مشاهده نمود. نوزادان در هفته‌های اول زندگی اشیائی را که در فاصله ۲۰ تا ۲۲ سانتی‌متر قرار گرفته‌اند می‌توانند ببینند و صدای زیر و بم را از یکدیگر تشخیص دهند.
[۸] برک، لورا‌ای، روانشناسی رشد، ص۱۴۸، یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، ۱۳۸۱، چاپ اول.


۲.۱.۳ - رشد حرکتی

رشد حرکتی در دوران کودکی، مثال خوبی است از عملکردهایی که به رسش ("رسش" عبارت است از توالی همگانی بیولوژیکی در دستگاه عصبی مرکزی که زمینه را برای ظاهر شدن عملکردی روان‌شناختی آماده می‌کند.) بستگی دارند. در سال اول زندگی، کودکان می‌توانند بدون کمک دیگران بنشینند، سپس سینه‌خیز و بالاخره راه بروند. هرچند این توانایی‌ها به رسش بستگی دارند، ولی داشتن امکان برای تمرین مهارت‌های حرکتی نیز در آن موثر است. به‌طور کلی، زمان ظاهر شدن عملکردهای حرکتی کودک مانند راه رفتن، باهوش یا حتی رشد جسمانی بعدی کودک ارتباطی ندارد و نمو حرکتی زمانی به انجام می‌رسد که کودک به سطح رشد لازم برای تحقق پاره‌ای از فعالیت‌ها رسیده باشد و رفتارهای بازتابی ابتدایی در او کمتر شده باشد.
[۹] ماسن، هنری و همکاران، رشد و شخصیت کودک، ص۱۳۴، مهشید پارسایی، تهران، سعدی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


۲.۱.۴ - رشد شناختی

رشد شناختی، در سال اول زندگی در قلمروهای مختلفی بروز می‌کند که از میان آنها چهار قلمرو اهمیت خاصی دارند. اولین توانایی "ادراک" است. کودک خردسال می‌تواند اشیاء و کیفیات آنها مانند، رنگ، عمق و شکل را ادراک کند. دومین توانایی "توانایی تشخیص اطلاعات" است. کودکان قادرند محرک‌هایی را که به هم شباهت دارند، ولی یکسان نیستند تشخیص دهند، مانند تصاویر تکرای از یک چهره که از زوایای مختلف دیده می‌شود. سومین توانایی "رده‌بندی" است، یعنی گروه‌بندی اشیاء یا امور براساس مشخصه‌های مشترک. برای مثال در سن یک‌سالگی، کودکان احتمالا اشیاء را برحسب رنگ رده‌بندی می‌کنند. چهارمین توانایی شناختی کودک در سال اول زندگی "افزایش حافظه" است. کودکان خردسال می‌توانند محرکی را که قبلا دیده‌اند تشخیص دهند و همچنان که بزرگتر می‌شوند محرکی را که قبلا با فاصله زمانی طولانی‌تری دیده‌اند تشخیص خواهند داد.
[۱۰] ماسن، هنری و همکاران، رشد و شخصیت کودک، ص۱۳۵، مهشید پارسایی، تهران، سعدی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


۲.۱.۵ - رشد هیجانی و اجتماعی

مطالعاتی که در این زمینه انجام شده به میزان دلبستگی کودکان به مادرانشان می‌پردازد. نظریه‌پردازان چنین مطرح کرده‌اند که نوزاد انسان به‌طور ژنتیکی آماده است تا به افرادی که از او مراقبت می‌کنند دلبسته شود و این دلبستگی‌ها باعث سازش بیشتر او با محیط می‌شود. بدین‌ترتیب کودک به دلیل دلبستگی به والدین خود، ارزش‌ها و معیارهای افرادی را که از او مراقبت می‌کنند را می‌پذیرد. شدیدترین دلبستگی‌ها زمانی ایجاد می‌شود که مراقبت‌کننده در برابر حرکات و رفتار کودک حساس و پاسخگو و حامی او باشد.
[۱۱] ماسن، هنری و همکاران، رشد و شخصیت کودک، ص۱۷۳، مهشید پارسایی، تهران، سعدی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.

در این دوره تقریبا همه علائم هیجان‌های اصلی در کودک وجود دارد. لبخند اجتماعی بین ۶ تا ۱۰ هفتگی و خنده تقریبا بین ۳ تا ۴ ماهگی نمایان می‌شود. خشم و ترس، مخصوصا به ‌صورت اضطراب غریبه در نیمه دوم یک‌سالگی افزایش می‌یابد و توانایی پی‌بردن به احساسات دیگران در سال اول بیشتر می‌شود. همچنین نوباوگان بین ۷ تا ۱۰ ماهگی، جلوه‌های صورت را به گونه‌ طرح‌های سازمان‌یافته، درک می‌کنند و در اواسط سال دوم، می‌فهمند که واکنش‌های هیجانی دیگران با آنها فرق دارند.
[۱۲] برک، لورا‌ای، روانشناسی رشد، ص۲۹۱، یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، ۱۳۸۱، چاپ اول.


۲.۱.۶ - رشد مهارت‌های جنبشی

سخن گفتن، از جمله مهارت‌های جنبشی کودکان به شمار می‌آید و اکثر آنها از ۱۲ ماهگی به بعد زبان را برای بیان خواست‌ها و نیازهای خود به‌کار می‌برند، هرچند که بعضی از کودکان تا ۲ سالگی هم قادر به سخن‌گویی نیستند. در این دوره قدرت تقلید و ایجاد صدا در کودک بسیار زیاد است و اگر از پیشرفت‌ محروم بماند ممکن است بعدها به اختلال‌های گفتاری دچار شود.
[۱۳] پارسا، محمد، روانشناسی رشد کودک و نوجوان، ص۱۴۹، تهران، بعثت، ۱۳۷۵، چاپ یازدهم.
البته باید توجه داشت که در آغاز سخن گفتن، زبان کودکان همواره تایید نمی‌شود، بلکه در سطح فردی یا خودمحور صورت می‌گیرد. این دوره از نوباوگی با زبان اوتیستیک مشخص می‌شود، یعنی زبان خصوصی‌ای که برای دیگران معنی چندانی ندارد. ارتباط اولیه به صورت جلوه‌های صورت و به صدا درآوردن واج‌های مختلف بیان می‌شود که هر دو آنها از طریق تقلید آموخته می‌شوند و سرانجام ژست‌ها و صداهای گویایی، برای کودک همان معنایی را پیدا می‌کنند که برای دیگران دارند. این ارتباط، علامت شروع زبان نحوی و پایانی دوره نوباوگی است.
[۱۴] فیست، جس، نظریه‌های شخصیت، ص۲۶۵، یحیی سیدمحمدی، تهران، روان، ۱۳۸۶، چاپ دوم.


۲.۲ - رشد شخصیت در دوره دبستان

رشد و تکامل شخصیت در دوره دبستان، به کم و کیف رشد و تکامل همه جانبه و کل فرد در دوران دبستان اشاره دارد.
[۱۵] شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روانشناسی شخصیت، ص۲۲۵، تهران، مرکز نشر و پخش کتاب‌های روانشناسی و تربیتی، ۱۳۸۲، چاپ هفتم.

مدرسه در رشد و تکامل شخصیت کودک تاثیر فراوان و انکارناپذیر دارد. زیرا مدرسه جانشین خانواده و معلم جانشین پدر و مادر می‌شود.
[۱۶] شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روانشناسی شخصیت، ص۲۴۳، تهران، مرکز نشر و پخش کتاب‌های روانشناسی و تربیتی، ۱۳۸۲، چاپ هفتم.

در اغلب جامعه‌ها کودکان در سنین ۵/۵ تا ۶ سالگی وارد مدرسه می‌شوند و قسمت بیشتری از وقت خود را در محیط مدرسه می‌گذرانند. بیشتر محققان روانشناسی که رشد شخصیت را حاصل تعامل بین فرد و محیط اطراف می‌دانند، سال‌های دبستانی را برای رشد بعضی جنبه‌های شخصیتی بسیار اساسی و مهم می‌دانند.
[۱۷] کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۵۴، تهران، پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.


۲.۲.۱ - اریکسون

اریکسون (Erikson) معتقد است که، کودک در سن دبستان برای اولین بار مهارت‌ها و فعالیت‌های فرهنگی اولیه را می‌آموزد. این فعالیت‌ها شامل خواندن، نوشتن و همکاری با دیگران است که از طریق آموزش و پرورش به او منتقل می‌گردد. همچنین او بر اساس سلسله مقررات و قواعد خاصی، قدرت استدلال، انضباط و ارتباط با همسالان را در خود تقویت می‌کند. در این دوره، کودکان مهارت‌های اجتماعی و وسایل و ابزار تکنولوژیک زمان خود را می‌آموزند. همچنین کودکان در این دوره، به کار، کوشش، پیشرفت، یادگیری مهارت‌ها و احساس لیاقت و کفایت اجتماعی اهمیت زیادی می‌دهند.
[۱۸] کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۸۰، تهران، پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.


۲.۲.۲ - مدرسه و اجتماعی شدن

مدرسه و کارکنان آن، عوامل اجتماعی کردن کودک هستند، کارکرد آن‌ها فقط انتقال دانش به کودکان و تربیت آنان نیست بلکه وظیفه مهم دیگر آن‌ها این است که، فرایندی را که والدین در خانواده برای تربیت آن‌ها آغاز کرده‌اند، ادامه داده به سرانجام برسانند و هماهنگ و همسو با خانواده‌ها، ارزش‌ها و الگوهای رفتاری مورد نظر فرهنگ جامعه را به کودکان منتقل کنند.
[۱۹] کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۵۵، تهران، پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.

کرندال (Crandall) گفته است: «پیشرفت‌های شغلی و تحصیلی، بهترین شاخص‌های پایگاه طبقه اجتماعی است». نتایج بیشتر تحقیقات حاکی از آن است که قوی‌ترین انگیزه پیشرفت در میان طبقه متوسط دیده می‌شود. طبعا چنین انگیزه‌ای در مدارس به عنوان یک نهاد اجتماعی نیز ترویج می‌شود و مدرسه به عنوان یک عامل برای اجتماعی کردن، انگیزه پیشرفت را در دانش‌آموزان القا می‌کند.
[۲۰] کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۵۶، تهران، پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.


۲.۲.۳ - آثار مدرسه در شخصیت کودک

طبق نظر برخی از صاحب‌نظران، مدرسه دارای آثاری در شخصیت کودک است که در این مرحله به آنها اشاره می‌کنیم.

۲.۲.۳.۱ - جو عاطفی کلاس

جو عاطفی سالم کلاس، کودک را آرام، همکار، خوشحال و برانگیخته به مطالعه و رعایت مقررات می‌گرداند، در حالی که جو عاطفی ناسالم باعث ناآرامی، تنش، عصبانیت، تندخویی، خرده‌گیری بیش از حد و بی‌میلی به مطالعه می‌شود. جو عاطفی کلاس به گرایش معلمان نسبت به کارشان و دانش‌آموزان، نوع انضباط مورد استفاده و کوشش‌های معلمان به این که تکالیف و کار مدرسه را رغبت‌انگیز و تحریک‌آمیز گردانند بستگی دارد.
[۲۱] شعاری‌نژاد، علی‌اکبر، روانشناسی رشد (۱)، ص۲۴۳، تهران، پیام نور، ۱۳۸۳، چاپ نهم.


۲.۲.۳.۲ - معلمان

در سال‌های نخست مدرسه‌، تاثیر معلم بر شخصیت کودک مهمترین و یگانه عامل مؤثر در محیط مدرسه است. معلم مستقیما از راه اصلاح رفتار کودک و با تعبیر و تفسیر کارهای تحصیلی او و غیرمستقیم به وسیله کمک به کودک برای سازگاری با اجتماع مدرسه و فراهم کردن موجبات کسب محبوبیت در شخصیت او اثر می‌گذارد. معلمی که کارش و کودکان را دوست می‌دارد و با علاقه و رغبت انجام وظیفه می‌کند سبب می‌شود که رشد و پرورش شخصیت تمام دانش‌آموزان آرام‌تر و بهتر صورت پذیرد.
[۲۲] شعاری‌نژاد، علی‌اکبر، روانشناسی رشد (۱)، ص۲۴۴، تهران، پیام نور، ۱۳۸۳، چاپ نهم.
ارزش‌هایی که در نظر معلم اعتبار دارند نیز در شخصیت کودک مؤثرند. چون اغلب معلمان از طبقات متوسط جامعه هستند، عموما دارای ارزش‌های طبقات متوسط نیز می‌باشند در این صورت ارزش‌هایی که کودکان طبقات متوسط در محیط خانواده آموخته‌اند تایید می‌شود. شدت و ضعف تاثیر معلم در رشد و پرورش شخصیت کودک با چگونگی رابطه بین آن‌ها نیز نسبت مستقیم دارد.
[۲۳] شعاری‌نژاد، علی‌اکبر، روانشناسی رشد (۱)، ص۲۴۵، تهران، پیام نور، ۱۳۸۳، چاپ نهم.


۲.۲.۳.۳ - انضباط

نوع انضباط مورد استفاده در مدرسه، گرایش و رفتار کودکان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. انضباط استبدادی کودک را مضطرب، عصبانی و ستیزه‌جو می‌کند. انضباط سهل‌گیر به فقدان مسئولیت و خودمحوری می‌انجامد. انضباط دموکراتیک سبب می‌شود تا کودکان احساس ارزشمندی کنند.

۲.۲.۳.۴ - انتقال‌دهنده ارزش‌های فرهنگی

در این که کودک ارزش‌های فرهنگی را بپذیرد و آن را ارزشی برای پذیرش اجتماعی تلقی کند، مدرسه مؤثرتر از خانه است.

۲.۲.۳.۵ - پیشرفت تحصیلی

درجات یا نمرات درسی یا امتحانی، معیارهایی هستند که کودکان موفقیت و پیشرفت‌شان را با آن‌ها ارزیابی می‌کنند. مسلم است که موفقیت باعث افتخار و شکست و ناکامی موجب احساس حقارت کودکان می‌شود.

۲.۲.۳.۶ - پیشرفت اجتماعی

کودک، پیشرفت و موفقیت اجتماعی را بر حسب پذیرش اجتماعی و عهده‌دار شدن نقش‌های رهبری می‌سنجد. اگر کودک در فعالیت‌های فوق‌برنامه، موفقیت کسب کند در شخصیت او اثر مثبت دارد.

۲.۲.۳.۷ - همبازی‌ها و دوستان

کودک وقتی وارد مدرسه می‌شود جلب توجه همسالان برای او بسیار اهمیت پیدا می‌کند. از این موقع است که می‌کوشد آن صفاتی را در خود تقویت کند که مورد تحسین همسالان هستند و آن صفاتی را که همسالانش ناپسند می‌شمارند کاملا از بین ببرد و یا تضعیف کند تا بدین وسیله از طرد شدن از گروه در امان باشد.

۲.۲.۳.۸ - تجارب نخستین مدرسه

نخستین تجربه‌های دوران دبستان، در رشد و تکامل شخصیت کودک بسیار مؤثرند. کودکی که نخستین تجارب اجتماعی او رضایت‌بخش بوده‌ است، در شخصیت خود احساس اطمینان و امنیت می‌کند و درباره زندگی خوش‌بین‌تر می‌شود.
[۲۴] شعاری‌نژاد، علی‌اکبر، روانشناسی رشد (۱)، ص۲۴۶، تهران، پیام نور، ۱۳۸۳، چاپ نهم.


۲.۳ - رشد شخصیت در دوران بلوغ

رشد شخصیت در دوران بلوغ، یکی از مباحث مطرح در روانشناسی بوده که در مورد رشد شخصیت در دوران خاص و ویژه بلوغ بحث می‌کند. رشد شخصیت در دوران بلوغ عبارت است از، مجموعه تغییراتی که از لحاظ کمی و کیفی در شخصیت نوجوان، بین سنین ۱۳ تا ۱۹ اتفاق می‌افتد.

۲.۳.۱ - مفاهیم

برای بررسی رشد شخصیت در دوران بلوغ، ابتدا به دو واژه شخصیت و بلوغ می‌پردازیم.

۲.۳.۱.۱ - شخصیت

واژه شخصیت (Personality) ریشه در کلمه لاتین Persona دارد
[۲۵] کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۱۵، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.
و عبارت است از، مجموعه سازمان یافته و واحدی متشکل از خصوصیات نسبتا ثابت و پایدار که بر روی هم، یک فرد را از فرد یا افراد دیگر متمایز می‌کند.
[۲۶] کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۱۷، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.


۲.۳.۱.۲ - بلوغ

بلوغ (Puberty) در زبان انگلیسی از کلمه لاتین Pubertas به معنای "سن مردانگی یا سن بزرگسالی" مشتق شده است و در زبان فارسی کلمه بلوغ به معنای "رسیدن میوه یا حد تکلیف شرعی" به کار برده می‌شود.

دوره‌ بلوغ، دوره بعد از کودکی و قبل از جوانی و بزرگسالی است. بلوغ، نخستین علامت مرحله نوجوانی است به این معنی که نوجوانی با شروع بلوغ آغاز می‌شود. بلوغ با علایم و خصایصی که عمدتا بدنی و جنسی هستند مشخص می‌شود. فرد حالت و خاصیت کودکی را پشت سر ‌گذاشته و خصایص شخصی بالغ یا به اصطلاح مردانگی یا زنانگی را پیدا می‌کند. این تغییرات سریع فیزیولوژیکی و هورمونی، باعث بسیاری از تغییرات در شخصیت نوجوان می‌شود که در بحث رشد شخصیت در دوران بلوغ مطرح می‌شود.

۲.۳.۱.۳ - رشد شخصیت

بنابراین، رشد شخصیت در دوران بلوغ عبارت است از، مجموعه تغییراتی که از لحاظ کمی و کیفی در شخصیت نوجوان، بین سنین ۱۳ تا ۱۹ اتفاق می‌افتد.
[۲۷] شعاری‌نژاد، علی اکبر، روانشناسی رشد، ص۳۲-۳۴، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۵، چاپ هفدهم.
البته باید توجه داشت که در مورد سن دقیق بلوغ اختلاف نظر وجود دارد. علاوه بر این، سن بلوغ دختر و پسر نیز با هم فرق می‌کنند.

بررسی و تحقیق در زمینه روانشناسی بلوغ که شامل مسایل شخصیتی از جمله، کیفیت روابط عاطفی، خلق‌وخو و غیره می‌باشد به عنوان یک پدیده اجتماعی خطیر، از خصایص قرن حاضر است. البته مراجعه به نوشته‌های قدیم در شرق و غرب، حتی پیش از میلاد مسیح (علیه‌السّلام) نشان می‌دهد که توجه به این مرحله از فراخنای زندگی و تغییرات مربوط به آن، همیشه و همه جا از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. مطالعه علمی در این زمینه با تحقیقات استانلی‌ هال (Stanley hall) که او را پدر روانشناسی بلوغ و نوجوانی می‌نامند آغاز شد. بعد از آن تقریبا روانشناسان بلوغ از افکار و عقاید او متاثر شده‌اند.
[۲۸] شعاری‌نژاد، علی اکبر، روانشناسی رشد، ص۴۲-۴۴، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۵، چاپ هفدهم.


۲.۳.۲ - نظریه‌ها

بررسی رشد شخصیت و تغییرات روانی مرحله بلوغ به طور عمده توسط دو گروه با دیدگاه‌های متفاوت انجام شده است:

۲.۳.۲.۱ - گروه اول

مردم‌شناسان فرهنگی که غالبا علل این تغییرات شخصیتی در دوران بلوغ را در نهادهای اجتماعی، عادات، سنن، عقاید، مراسم دینی و مذهبی در جوامع گوناگون جستجو می‌کنند. از معروفترین آنان می‌توان به خانم مارگات مید (Margaret Mead) و کورت لوین (Kurt Lewin) اشاره کرد. لوین به تاثیر تعامل مجموعه عوامل محیطی و شخصیتی بر کیفیت شخصیت معتقد است. او کیفیت رفتاری را به کیفیت موقعیت اجتماعی فرد وابسته می‌داند.

۲.۳.۲.۲ - گروه دوم

روانشناسانی که نوجوانی و رشد شخصیت مربوط به این دوران را بیشتر یک پدیده روان‌شناختی می‌دانند بدون آن که تاثیر عوامل اجتماعی یا فرهنگی را انکار کنند. بیشتر روانشناسان جزء این گروه هستند که از جمله آن‌ها می‌توان به‌ هال و اریکسون اشاره کرد.
[۲۹] شعاری‌نژاد، علی اکبر، روانشناسی رشد، ص۳۵، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۵، چاپ هفدهم.
به عقیده‌هال، نوجوان به همان‌اندازه که احساس غرور می‌کند احساس شرمندگی نیز در وی برانگیخته می‌شود. در عین این که خودخواهی و بی‌قیدی کودکانه را حفظ می‌کند نوع دوستی و خیرخواهی نیز در وی پدید می‌آید. با وجود علاقه به ارتباط با دوستان، گاهی می‌خواهد که در تنهایی به سر برد. گاه احساسات ظریف و گاه خشن از او سر می‌زند. کنجکاوی او شدیدا تحریک می‌شود و به حل مسایل علاقه فراوان دارد.
[۳۰] شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روانشناسی شخصیت، ص۸۱، تهران، رشد، ۱۳۸۲، چاپ هفتم.


به عقیده اریکسون، نوجوانی، پنجمین مرحله از رشد و تکامل انسان می‌باشد. شخص در این مرحله، هنوز یک انسان بزرگسال نیست، بلکه نوجوان بالغی است که جامعه به لحاظ سازگاری با محیط و اتخاذ نقش‌های جدید برای برآوردن توقعات اجتماعی از او انتظارات بسیاری دارد.

۲.۳.۳ - ویژگی‌ها

بعد روانی اجتماعی و شخصیتی جدیدی که در این دوره پدید می‌آید از یک‌سو دارای جنبه مثبت یافتن هویت خود یا هویتی مستقل برای فرد است و از سوی دیگر دارای جنبه منفی احساس بی‌هویتی و گیجی در اتخاذ نقش روانی – اجتماعی است. او در گذشته، دانش و برداشتی درباره خود به دست آورده است، حال باید آن‌ها را به نحوی در یک مجموعه و قالب جای دهد که از خود، هویتی واحد و منسجم احساس کند. هویتی که در گذشته و آینده تداوم داشته باشد.
[۳۱] کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۶۱-۶۳، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.


۲.۳.۳.۱ - خودمختاری

از دیگر ویژگی‌های مهم این دوره، خودمختاری است که شامل خود – رهبری و پذیرش مسئولیت‌های اضافی و روزافزون است. نوجوان ضمن برقراری رابطه دوستانه با همسالان از نظر عاطفی، از خانواده فاصله گرفته و به استقلال نسبی در این مورد می‌رسد. اینجاست که مساله‌ طغیان و شورش نوجوان نسبت به اقتدار والدین مطرح می‌شود. این دوره، همچنین دوره دوستی‌های پایدار، فداکاری و وفاداری نسبت به دوستان و بالاخره علاقه به جنس مخالف و عشق‌های زودگذر در آغاز دوره و عشق‌های بادوام و ثابت در پایان دوره است.
[۳۲] شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روانشناسی شخصیت، ص۸۲، تهران، رشد، ۱۳۸۲، چاپ هفتم.


۲.۳.۳.۲ - هویت جنسی

مساله مهم دیگر، نقش جنسی یا هویت جنسی مناسب است. هنگامی که در دوران بلوغ همانندسازی به صورتی سالم رخ دهد، شخصیت فرد که مجموعه‌ای از خصوصیات و صفات سالم و همگون جنسی است به گونه‌ای مشخص تشکیل می‌شود.
بلوغ و تغییرات آن، بالاخص تغییراتی که در شخصیت و اخلاق فرد پدید می‌آید کاملا طبیعی است و هرگز نباید آن را بیمارگونه تلقی کرد بلکه با آگاه کردن نوجوان و اطرافیان او می‌توان تحمل این تغییرات را تا زمان رسیدن به تعادل آسان کرد.


رشد شخصیت در تئوری فروم، یکی از مباحث مطرح در روانشناسی بوده که در تئوری فروم بحث رشد شخصیت را مورد بررسی قرار می‌دهد. اریک فروم یک روانکاو با نگرش اجتماعی است. اهمیت کار او در روانشناسی در تاکید وی بر نیروهای عظیم اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و نقش آن‌ها در شکل‌دهی شخصیت است. او منحصرا یک روانکاو نبود بلکه از اطلاعات رشته‌های علمی دیگر چون تاریخ، جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی در آثار خود بهره فراوان برد.

۳.۱ - مقدمه

اریک فروم یک روانکاو با نگرش اجتماعی است. اهمیت کار او در روانشناسی در تاکید وی بر نیروهای عظیم اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و نقش آن‌ها در شکل‌دهی شخصیت است. او منحصرا یک روانکاو نبود بلکه از اطلاعات رشته‌های علمی دیگر چون تاریخ، جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی در آثار خود بهره فراوان برد.
فروم، معتقد بود که رشد فرد در دوران کودکی، موازی الگوی رشد و تحول بشریت است. به یک معنی "تاریخ هرگونه حیوانی، در دوران کودکی هر فرد تکرار می‌شود"، از این جهت که، ضمن اینکه کودک رشد می‌کند، به‌تدریج استقلال و آزادی بیشتری به دست می‌آورد و هرچه کودک کمتر متکی به پیوندهای اولیه به مادرش می‌شود، احساس امنیت کمتری پیدا می‌کند. نوزاد چیزی از استقلال نمی‌داند اما از وابستگی خود (به مادر) احساس ایمنی می‌کند.

۳.۲ - رابطه میان‌فردی

به تصور فروم، مقداری جدایی و درماندگی همواره با فرایند رشد همراه است و کودک می‌کوشد تا پیوندهای اولیه خود را با احساس امنیت به دست آورد. اینکه کودک چه مکانیزمی را به‌کار می‌گیرد، به وسیله ماهیت رابطه والدین و فرزندان تعیین می‌شود. فروم سه نوع رابطه میان‌فردی (متقابل) را مطرح می‌کند: رابطه همزیستی، رابطه ویران‌سازی و عشق.

۳.۲.۱ - رابطه همزیستی

در رابطه همزیستی، شخص هیچ‌گاه به یک حالت استقلال نمی‌رسد، بلکه با جزئی از کس دیگری شدن از تنها شدن و عدم امنیت می‌گریزد و با "بلعیدن" دیگری یا با "بلعیده شدن" از سوی دیگران، به این یکی‌شدن می‌رسد. رفتارهای خودآزاری از بلعیده شدن ناشی می‌شوند. کودک به‌طور کامل به والدین خود وابسته می‌ماند و از "خویشتن" خود به کلی چشم‌پوشی می‌کند. دیگر‌آزاری از وضعیت عکس برمی‌خیزد (از بلعیدن)، والدین با تسلیم به خواسته‌های کودک درباره هر موضوعی کل اختیارات را به او می‌دهند. اعم از اینکه کودک بلعیدن یا بلعیده‌شدن را اعمال کند، هر دو نوع این روابط، روابطی نزدیک و صمیمی است. کودک برای احساس امنیت خود واقعا به والدین خود نیاز دارد.

۳.۲.۲ - رابطه ویران‌سازی

تعامل ویران‌سازی بر عکس، با فاصله گرفتن و جدایی از دیگران مشخص می‌شود. بنا به اظهار فروم ترک و ویران‌سازی صرفا صورت‌های منفعل و فعال یک نوع وابستگی به والدین است. اینکه رفتار کودک کدام صورت را پیدا کند، بستگی به رفتار والدین دارد.
[۳۳] شولتز، دوان، نظریه‌های شخصیت، ص۲۰۶-۲۰۵، یوسف کریمی و دیگران، تهران، ارسباران، ۱۳۷۸، چاپ اول.


۳.۲.۳ - عشق

عشق، یعنی سومین نوع تعامل، مطلوب‌ترین صورت رابطه والدین فرزند است. در این مورد والدین بیشترین فرصت‌ها را برای کودک فراهم می‌کنند تا با احترام گذاشتن و تعادل مناسب بین امنیت و مسئولیت، "خویشتن" خود را رشد و گسترش بدهد. در نتیجه، کودک احساس نیاز کمی به گریز از آزادی فزاینده پیدا می‌کند و قادر است تا خود و دیگران را دوست بدارد. فروم با فروید در این موضوع هم عقیده بود که پنج سال اول زندگی دارای اهمیت فوق‌العاده‌ای است. اما او معتقد نبود که شخصیت تا سن پنج سالگی به شکلی استوار و ثابت درمی‌آید.

به اعتقاد فروم، رویدادهای بعدی زندگی می‌توانند در تحت تاثیر قرار دادن شخصیت به همان‌اندازه رویدادهای پنج سال اول زندگی مهم باشند. او همچنین با فروید، در نگریستن به خانواده به عنوان عامل روانی یا نماینده جامعه در زندگی کودک، موافق بود. از طریق تعامل با خانواده است که کودک منش خود و راه‌های سازگار شدن با جامعه را فرامی‌گیرد، اگرچه در هر خانواده‌ای از این لحاظ تفاوت‌هایی وجود دارد. احساس فروم این بود که اکثر مردم یک فرهنگ دارای منش اجتماعی مشابهی هستند. کودک، این منش اجتماعی و همچنین منش فردی خود را از تعامل‌های منحصر به فرد با والدین به اضافه موهبت‌های ژنتیکی خود شکل می‌دهد. این امر، به گفته فروم بیان‌گر آن است که چرا افراد مختلف به یک محیط یکسان به شکل‌های متفاوتی واکنش نشان می‌دهند.
روی‌هم‌رفته تجربه‌های اجتماعی – محیطی به‌ویژه چگونگی عملکرد و رفتار والدین با کودک است که ماهیت شخصیت بزرگسالی را تعیین می‌کند، هر چند نمی‌توان به طور قاطع چنین تصوری را داشت.
[۳۴] شولتز، دوان، نظریه‌های شخصیت، ص۲۰۶-۲۰۵، یوسف کریمی و دیگران، تهران، ارسباران، ۱۳۷۸، چاپ اول.


۳.۳ - نیازهای روان‌شناختی

آدمی، به عنوان موجود زنده، دارای تعدادی نیازهای فیزیولوژیکی است که در انسان و حیوان خاستگاه و ماهیت یکسانی دارند. اما آدمی با حیوانات رده‌های پایین‌تر، از دو جنبه تفاوت دارد. نخست از این جهت که انسان این نیازها را به شیوه‌ای غریزی یعنی با پیروی از الگوهای رفتاری خشک و ثابت ارضاء نمی‌کند. رفتار آدمی بی‌نهایت متغیر، متنوع و انعطاف‌پذیر است. تفاوت دوم در این جاست که انسان به وسیله مجموعه‌ای از نیازهای ثانوی (یعنی نیازهای دارای ماهیت روان‌شناختی) برانگیخته می‌شود، نیازهایی که به جهات اجتماعی ایجاد شده‌اند و از یک فرد به فرد دیگر تفاوت‌های زیادی دارند.
اما به عقیده فروم دو سایق امنیت‌جویی‌ (برای گریز از تنهایی) و سایق متعارض با آن برای آزادی، جهانی هستند. انتخاب میان برگشت به امنیت از یک‌سو و پیش رفتن به سوی آزادی از سوی دیگر، غیرقابل گریز است. همه تلاش‌ها و کوشش‌های آدمی به وسیله این قطبیت تعیین می‌شود.
[۳۵] کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۱۱۰، تهران، ویرایش، ۱۳۷۷، چاپ چهارم.

فروم این نیازهای روان‌شناختی را به شش مقوله زیر طبقه‌بندی کرده است:

۳.۳.۱ - نیاز به وابستگی یا مراوده

این نیاز از این حقیقت سرچشمه می‌گیرد که آدمی، به لحاظ اینکه توانایی تصور و استدلال دارد، رابطه غریزی‌اش را با طبیعت از دست داده است. در نتیجه انسان باید روابط خاص خود را بیافریند و رضایت‌آمیزترین رابطه، رابطه‌ای است مبتنی بر محبت سازنده با انسان دیگر که به غمخواری، مسئولیت، احترام و تفاهم متقابل منجر شود.

۳.۳.۲ - نیاز به ریشه‌دار بودن

ناشی از این است که انسان احساس می‌کند که جزء جدایی‌ناپذیر جهان است و به جایی تعلق دارد. در دوران کودکی، این نیاز با چسبیدن به مادر ارضاء می‌شود. پس از دوران کودکی، شخص می‌کوشد این نیاز را با ایجاد احساس دوستی با دیگر زنان و مردان برآورده سازد.

۳.۳.۳ - نیاز به تعالی

آدمی نیاز شدیدی به این دارد که از طبیعت حیوانی‌اش فراتر رود. او می‌خواهد شخص خلاق و خیال‌پرداز باشد، نه اینکه در حد یک مخلوق صرف باقی بماند.

۳.۳.۴ - نیاز به هویت

نیاز به کسب هویت، تلاش یک انسان است برای اینکه فردی منحصر به فرد شناخته شود و احساس کند که هویت خاصی دارد. احساس هویت از طریق فضایلی که انسان شخصا کسب می‌کند و یا از راه پیوستن و همکاری با فرد یا گروه دیگر، حاصل می‌شود.
[۳۶] نور، دبی، ورنون.‌هال، کالوین، راهنمای زندگی‌نامه و نظریه‌های روانشناسان بزرگ، ص۸۴، احمد به‌پژوه و رمضان دولتی، تهران، تربیت، ۱۳۷۷، چاپ دوم.


۳.۳.۵ - نیاز به چارچوب جهت‌گیری

هر فرد به یک جهان‌بینی نیاز دارد. به عبارت دیگر، در هر فردی میل به داشتن یک طریق ثابت و مداوم در درک و فهم جهان هستی وجود دارد. این نیاز که در واقع یک قالب روانی است و الزاما در هر فردی پدید می‌آید، ممکن است در اصل منطقی یا غیرمنطقی و یا مخلوطی از این دو باشد.
[۳۷] شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روانشناسی شخصیت، ص۸۱، تهران، رشد، ۱۳۷۷، چاپ ششم.


۳.۳.۶ - نیاز به تهییج و تحریک

به نیاز مداوم ما برای یک محیط محرک اطلاق می‌شود که در آن ما بتوانیم در سطوح بالایی از هوشیاری و فعالیت عمل کنیم. مغز چنین تحریک بیرونی مداومی را می‌طلبد تا سطوح متعالی عملکرد خود را حفظ کند. بدون چنین تهییج و تحریکی، حفظ ارتباط ما با جهان اطرافمان دشوار خواهد بود.
[۳۸] شولتز، دوان، نظریه‌های شخصیت، ص۲۰۸، یوسف کریمی و دیگران، تهران، ارسباران، ۱۳۷۸، چاپ اول.

شیوه‌ای که این نیازها به نمایش درمی‌آیند یا برآورده می‌شوند، بستگی به شرایط و فرصت‌هایی دارد که به وسیله فرهنگ فراهم می‌شوند. بدین‌ترتیب، طریقی که یک شخص با جامعه کنار می‌آید یا سازگار می‌شود عبارت از آن نوع سازشی است که فرد بین این نیازها و شرایط اجتماعی که در آن زندگی می‌کند، ایجاد می‌نماید.


۱. احدی، حسن، روانشناسی رشد، ص۸۵، تهران، بنیاد، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۲. احدی، حسن، روانشناسی رشد، ص۸۵، تهران، بنیاد، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۳. شولتز، دوان‌پی، نظریه‌های شخصیت، ص۲۷۴، یوسف کریمی و همکاران، تهران، ارسباران، ۱۳۷۸، چاپ دوم.
۴. فیست، جس، نظریه‌های شخصیت، ص۲۶۴، یحیی سیدمحمدی، تهران، روان، ۱۳۸۶، چاپ دوم.
۵. منصور، محمود، روانشناسی ژنتیک، ص۱۶۹، تهران، سمت، ۱۳۸۱، چاپ سوم.
۶. کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۲۵، تهران، ویرایش، ۱۳۷۸، چاپ پنجم.
۷. برک، لورا‌ای، روانشناسی رشد، ص۲۰۹، یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، ۱۳۸۱، چاپ اول.
۸. برک، لورا‌ای، روانشناسی رشد، ص۱۴۸، یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، ۱۳۸۱، چاپ اول.
۹. ماسن، هنری و همکاران، رشد و شخصیت کودک، ص۱۳۴، مهشید پارسایی، تهران، سعدی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۱۰. ماسن، هنری و همکاران، رشد و شخصیت کودک، ص۱۳۵، مهشید پارسایی، تهران، سعدی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۱۱. ماسن، هنری و همکاران، رشد و شخصیت کودک، ص۱۷۳، مهشید پارسایی، تهران، سعدی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۱۲. برک، لورا‌ای، روانشناسی رشد، ص۲۹۱، یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، ۱۳۸۱، چاپ اول.
۱۳. پارسا، محمد، روانشناسی رشد کودک و نوجوان، ص۱۴۹، تهران، بعثت، ۱۳۷۵، چاپ یازدهم.
۱۴. فیست، جس، نظریه‌های شخصیت، ص۲۶۵، یحیی سیدمحمدی، تهران، روان، ۱۳۸۶، چاپ دوم.
۱۵. شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روانشناسی شخصیت، ص۲۲۵، تهران، مرکز نشر و پخش کتاب‌های روانشناسی و تربیتی، ۱۳۸۲، چاپ هفتم.
۱۶. شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روانشناسی شخصیت، ص۲۴۳، تهران، مرکز نشر و پخش کتاب‌های روانشناسی و تربیتی، ۱۳۸۲، چاپ هفتم.
۱۷. کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۵۴، تهران، پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.
۱۸. کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۸۰، تهران، پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.
۱۹. کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۵۵، تهران، پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.
۲۰. کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۵۶، تهران، پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.
۲۱. شعاری‌نژاد، علی‌اکبر، روانشناسی رشد (۱)، ص۲۴۳، تهران، پیام نور، ۱۳۸۳، چاپ نهم.
۲۲. شعاری‌نژاد، علی‌اکبر، روانشناسی رشد (۱)، ص۲۴۴، تهران، پیام نور، ۱۳۸۳، چاپ نهم.
۲۳. شعاری‌نژاد، علی‌اکبر، روانشناسی رشد (۱)، ص۲۴۵، تهران، پیام نور، ۱۳۸۳، چاپ نهم.
۲۴. شعاری‌نژاد، علی‌اکبر، روانشناسی رشد (۱)، ص۲۴۶، تهران، پیام نور، ۱۳۸۳، چاپ نهم.
۲۵. کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۱۵، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.
۲۶. کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۱۷، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.
۲۷. شعاری‌نژاد، علی اکبر، روانشناسی رشد، ص۳۲-۳۴، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۵، چاپ هفدهم.
۲۸. شعاری‌نژاد، علی اکبر، روانشناسی رشد، ص۴۲-۴۴، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۵، چاپ هفدهم.
۲۹. شعاری‌نژاد، علی اکبر، روانشناسی رشد، ص۳۵، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۵، چاپ هفدهم.
۳۰. شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روانشناسی شخصیت، ص۸۱، تهران، رشد، ۱۳۸۲، چاپ هفتم.
۳۱. کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۶۱-۶۳، تهران، انتشارات پیام نور، ۱۳۸۴، چاپ پانزدهم.
۳۲. شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روانشناسی شخصیت، ص۸۲، تهران، رشد، ۱۳۸۲، چاپ هفتم.
۳۳. شولتز، دوان، نظریه‌های شخصیت، ص۲۰۶-۲۰۵، یوسف کریمی و دیگران، تهران، ارسباران، ۱۳۷۸، چاپ اول.
۳۴. شولتز، دوان، نظریه‌های شخصیت، ص۲۰۶-۲۰۵، یوسف کریمی و دیگران، تهران، ارسباران، ۱۳۷۸، چاپ اول.
۳۵. کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، ص۱۱۰، تهران، ویرایش، ۱۳۷۷، چاپ چهارم.
۳۶. نور، دبی، ورنون.‌هال، کالوین، راهنمای زندگی‌نامه و نظریه‌های روانشناسان بزرگ، ص۸۴، احمد به‌پژوه و رمضان دولتی، تهران، تربیت، ۱۳۷۷، چاپ دوم.
۳۷. شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روانشناسی شخصیت، ص۸۱، تهران، رشد، ۱۳۷۷، چاپ ششم.
۳۸. شولتز، دوان، نظریه‌های شخصیت، ص۲۰۸، یوسف کریمی و دیگران، تهران، ارسباران، ۱۳۷۸، چاپ اول.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «رشد شخصیت در تئوری فروم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۵/۰۴.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «رشد شخصیت در دوره شیرخوارگی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۵/۰۵.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «رشد شخصیت در دوره دبستان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۵/۰۴.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «رشد شخصیت در دوران بلوغ»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۵/۰۴.    






جعبه ابزار