رساله توضیح المسایل (بنی هاشمی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مؤلف کتاب رساله
توضیح المسایل ، جناب آقای سید
محمد حسن بنی هاشمی خمینی حفظه
الله میباشد. در کتاب مذکور به مبحث نیاز به
تقلید و اهمیت آن و همچنین به راهنای استفاده از توضیح المسایل مراجع اشاره شده است.
هر مسلمانی پس از رسیدن به حد
بلوغ در دایره مکلفین قرار میگیرد، و موظف است همه
واجبات الهی را انجام داده و نواهی او را ترک کند؛ و چون در دوران کودکی نمیتوانسته به تحصیل علوم لازم برای
استنباط احکام الهی بپردازد، هنگام بلوغ چارهای جز مراجعه به متخصصین مربوطه (که مراجع
عظام تقلیدند) ندارد.
گذشته از اینها، بزرگسالان نیز بر دو گروهند: اقلیتی خود را وقف کسب دانش و رسیدن به قله رفیع
اجتهاد و تخصص در
احکام الهی میکنند، و پس از سالها قدرت استنباط احکام الهی را از کتاب و سنت پیدا میکنند؛ ولی اکثریت قریب به اتفاق آنها در پی تامین سایر نیازمندیهای زندگی شخصی و اجتماعیند و طبعا نمیتوانند به مدارج رفیع علمی و استنباط احکام دینی، نایل شوند. این اکثریت نیز عقلا و شرعا باید به متخصص این فن مراجعه کنند، و گر نه از عهده تکالیف دینی خود برنمی آیند.
خلاصه آن که: اکثریت قریب به اتفاق مردم برای عمل به وظایف الهی خود، راهی جز مراجعه به آرای فقهای بزرگ و اسلام شناسان
فقیه اعلم ندارند.
جای بسی خوشبختی است که حوزههای علمیه
شیعه همیشه غنی بوده و در هر عصر و زمانی شخصیتهای بزرگی مرجعیت عالم تشیع را به عهده داشتهاند، به طوری که وجود آنان در طول
تاریخ اسلام مورد افتخار پیروان
اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسّلام بوده است؛ شخصیتهایی نظیر
شیخ مفید ،
شیخ طوسی ،
سید مرتضی ،
علامه حلی ... تا مرحوم
آیت
الله العظمی بروجردی،
امام خمینی قدس سره و سایر مراجع
معظمی که در زمان معاصر، درخشیدهاند.
اکنون نیز
بحمد الله و المنه فقهای ما مسئولیت خطیر استنباط احکام را پذیرفته و نظرات فقهی خویش را تدوین کردهاند؛ اما چون رسالهها متعدد بوده (و استفاده از همه آنها بویژه برای گویندگان مسائل شرعی مشکلاتی به همراه دارد) فاضل محترم جناب آقای سید
محمد حسن بنی هاشمی خمینی حفظه
الله همت گماشته و آنها را جمع و تنظیم نمودهاند، تا وصول به فتاوای مراجع
عظام مد ظلهم العالی آسان باشد.
مؤلف در این زمینه مینویسد:
... هر مسلمانی طبق ضوابط
دین و
عقل ، یکی از مراجع تقلید را به عنوان مرجع دینی خود برگزیده، خود را متعهد و ملتزم میکند به فتاوای او عمل نماید. بدین جهت، همواره و در هر زمان، عدهای از علمای
عظام شیعه، مرجعیت دینی و الهی داشته و رساله فقهی آنان در دسترس مقلدین، بویژه فضلا و مروجین احکام، وجود داشته است.
از طرفی امروزه مشکل است که مروجین احکام به راحتی رسالههای همه مراجع را با خود داشته یا به فتاوای آنان استحضار داشته باشند، و از سوی دیگر باید پاسخگوی مقلدین مراجع پیشین قدس
الله اسرارهم و مراجع حی مد ظلهم العالی باشند. لذا این جانب با استغاثه از ذات لا یزال الهی و استمداد از اولیای دین علیهمالسّلام تصمیم گرفتم رسالههای مراجع
عظام را با سبکی نوین، در یک توضیح المسائل تهیه و تنظیم کنم و در اختیار علاقه مندان قرار دهم؛ که
بحمد الله این کار (با صرف وقت نزدیک به چهار
سال مستمر، از اول روز تا پاسی از نیمه شب و قرائت مکرر رسالههای مراجع
عظام در سایه عنایات ذات اقدس الهی و توجهات اولیای دین علیهم السلام، در دو جلد به صورتی که ملاحظه میفرمایید انجام گرفت.
۱. رسالههایی که مورد استفاده قرار گرفته، مطابق با آخرین رسالههای تهیه شده از سوی دفاتر
آیات عظام است. با وجود این، قبل از چاپ این مجموعه فتاوای همه مراجع
معظم با آخرین نظرات فقهی آنها تطبیق شده و نماینده ویژه هر یک از مراجع
معظم تقلید فتوای همان مرجع
معظم را، کلمه به کلمه، کنترل و تطبیق کردهاند، لذا آخرین نظرات و فتاوای فقهی مراجع حاضر مد ظلهم العالی در این رساله آمده است.
۲. از ویرایش رسالهها خودداری شده (و به همان عبارات موجود در رسالهها بسنده شده) مگر در بعضی از موارد بسیار جزئی که به تصدیق نمایندگان مراجع
معظم مضر به معنی نبوده است.
۳. هر چند حکم برخی از مسائلی که در پاورقی آمده با متن اصلی فرقی نداشته ولی چون عبارات آنها متفاوت بوده، در پاورقی ذکر شده تا امانتداری شده باشد. البته در تفاوت بعضی از عبارات، فواید خاصی هم وجود دارد که برای اهل فن سودمند است.
۱. متن اصلی این توضیح المسائل، رساله قائد
عظیم الشان اسلام حضرت
امام خمینی «قدس سره الشریف» است. و در هر موردی که عبارت رساله یکی از مراجع متوفی؛ یعنی
آیات عظام:
خوئی ،
گلپایگانی و
اراکی «قدس سرهم»، یا حاضر؛ یعنی
آیات عظام:
فاضل لنکرانی ،
بهجت ،
خامنهای ، تبریزی،
شبیری زنجانی ،
مکارم شیرازی ،
نوری همدانی ،
سیستانی و صافی گلپایگانی «مد ظلهم»، با رساله امام مغایر باشد، روی همان مورد شمارهای قرار گرفته و در پاورقی طبق همان شماره عبارت مغایر (با حروف ریزتر) ذکر شده است.
بنا بر این اگر در پاورقی هر مساله عبارت مغایری از مراجع تقلید نقل نشده باشد به معنای آن است که نظر او با متن اصلی موافق بوده است.
۲. در هر مسالهای که یکی از مراجع
معظم مطلبی اضافه بر متن اصلی یا جملهای مغایر با آن داشته باشند در محل مورد نظر شمارهای گذاشته شده و مطلب اضافه یا جمله مغایر در پاورقی ذکر شده و سپس نقطه چین شده است (..) یعنی باید خواننده پس از مطالعه پاورقی به متن اصلی برگردد.
۳. در هر مسالهای که فتوای یکی از مراجع با قسمتی از متن اصلی موافق ولی با بقیه آن مغایر باشد در پایان همان قسمت شمارهای گذاشته شده و بقیه نظر آن مرجع در پاورقی درج گردیده و سپس نقطه پایان یا عبارت(پایان مساله) آمده است. یعنی مقلد آن مرجع پس از مطالعه پاورقی نباید به متن اصلی برگردد.
۴. اگر مسالهای در متن اصلی آمده ولی در رساله یکی از مراجع
عظام نیامده، پس از پایان متن اصلی، تذکر داده شده است.
۵. اگر مسالهای در متن اصلی نیامده ولی در رساله یکی از مراجع آمده، آن مساله (با شمارهای که در رساله همان مرجع است) تحت عنوان «مساله اختصاصی» درج شده است.
۶. اگر یکی از مراجع، نظر خود را درباره مسالهای در جای دیگری ذکر کرده باشند، نشانی آن داده شده است.
۷. در هر مسالهای که رساله یکی یا عدهای از مراجع
عظام با متن اصلی آن قدر مغایرت داشته که قابل تلفیق نبوده تمام آن مساله (بعد از پنج ستاره) مطابق رساله یا رسالههای مغایر آورده شده است ولی در چنین مواردی حتی المقدور عبارت رسالههای مغایر تلفیق شده، یعنی اگر قسمتهایی از عبارات آنها مشترک بوده، مساله مورد نظر از روی رساله مرجعی که تقدم زمانی داشته نقل گردیده و هر جا که عبارت رساله دیگران با آن مغایر بوده علامت مخصوصی گذاشته شده و پس از پایان آن مساله با همان علامت در طول سطر کوتاهتر آورده شده است.
۸. چون توضیح المسائل مقام
معظم رهبری «مد ظله» در دسترس نیست در پایان هر بخش از این کتاب، نظرات ایشان از ترجمه فارسی رساله اجوبة الاستفتاءات که مربوط به همان بخش است عینا درج شده است.
۹. در بخش پایانی رسالههای مراجع
عظام، مسائل مستحدثهای (در رابطه با معاملات بانکی،
سفته ،
بیمه ، دفاع، و غیره) آمده است. که چون با یکدیگر قابل تلفیق نبوده بصورت جداگانه تنظیم گردیده است، هر چند سعی شده حتی المقدور نظراتی که نزدیک به یکدیگر است تلفیق شود.
نرم افزار تاحضور، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.