ذکر در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از جمله مباحثی که در آموزههای دینی، مورد توجه قرار گرفته و حفظ و مراقبت از آن، به همگان توصیه شده است، «
ذکر» و یاد خدای متعال در تمام مراحل زندگی است، بدون این که به
زمان ،
مکان و شرایط خاصی، محدود و منحصر شده باشد و در
قرآن و
روایات درباره
ذکر شفارش شده است. یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله
ذکرا کثیرا؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! خدا را یاد کنید، یادی فراوان.
ذکر به معنای یاد آوردن چیزی و بر
زبان جاری کردن آن است.
نیز گفته شده است که
ذکر همان
تذکر در برابر غفلت و فراموشی و اعم از
تذکر به
قلب و زبان است.
آن واژه در معانی متعددی استعمال شده است. همچون احضار چیزی در
ذهن ، کتب انبیای پیشین، قرآن،
نماز ، محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
و... ولی
ذکر خدا، یادآوری خدا در قلب یا در زبان است.
ابن عباس از
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نقل کرده که فرمود: کسی که از تیرگی شب و رنج و عذاب آن ناتوان میگردد و از پیکار با دشمن میترسد و از
انفاق و هزینه نمودن دارایی خویش در راه خدا
بخل میورزد بر اوست که بسیار خدا را یاد کند دربارة یاد خدا در آیه دیدگاه یک سانی نیست. برخی
ذکر را به همواره به یاد خدا بودن و هرگز فراموش نکردن او دانستهاند و برخی گفتهاند:
ذکر آن است که او را با زیباترین نامها و برترین صفات بخوانیم و برخی دیگر همواره ستایش کردن
خدا را
ذکر دانستهاند.
در
روایات آمده: هر کس سی بار
ذکر «سبحان الله والحمدلله ولا اله الا الله والله اکبر» را با
اخلاص بگوید و به مفاهیم بلند آن دل سپارد، خدا را فراوان یاد کرده است. و از
امام صادق علیهالسّلام رسیده که «هر کس تسبیح
حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیهم را بگوید خدا را فراوان یاد کرده است».
یاد خداوند تنها با زبان نیست، بلکه در هر فکر، کار و حرکتی رضایت
خداوند را در نظر داشتن است.
«الذین یذکرون الله قیاما وقعودا...» ،
«
واذکر ربک کثیرا...» ،
«
واذکر ربک فی نفسک تضرعا وخفیة...» ،
«
واذکر اسم ربک بکرة واصیلا...»
و «
وذکر الله کثیرا...»
نمونهای از توصیههای قرآن در ادای
ذکر زیاد در مواقع گوناگون است.
۱. بهترین
ذکر خدا، تسبیح و تنزیه اوست (اذکروا الله... وسبحوه).
۲. آغاز و پایان روز را با تسبیح و یاد خدا بگذرانیم (سبحوه وبکرة واصیلا).
۳. خطاب زیبا و محترمانه، وسیله جذب مردم و زمینه پذیرش آنان است (یا ایها الذین آمنوا...) .
۴. یاد خداوند زمانی در
انسان مؤثر است که مستمر و بسیار باشد (اذکروا الله
ذکرا کثیرا).
۱. چه کنیم که خدا به یاد ما باشد؟
پاسخ آن است که ما باید خدا را یاد کنیم تا خدا نیز به یاد ما باشد (فاذکرونی اذکرکم).
۲. وقت
ذکر چه موقع است؟
پاسخ آن است که هر چیزی وقتی دارد ولی
ذکر خدا وقت ندارد. همیشه و در هر حال میتوان خدا را یاد کرد (الذین یذکرون الله قیاما وقعودا وعلی جنوبهم...) .
بلی گاهی اوقات مناسب تر است؛ مانند
صبح و
شام و وقت سحر.
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندران ظلمت
شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
۳. چه قدر
ذکر بگوییم؟
پاسخ آن است که هر چیز اندازه و مقدار دارد، اما
ذکر خدا اندازه ندارد، هرچه خواستید
ذکر بگویید (یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله
ذکرا کثیرا).
۴. چرا ما خدا را یاد میکنیم و از او درخواست مینماییم، ولی او به ما پاسخ نمیدهد؟
پاسخ این است که هرکه خدا را یاد کند، خدا او را یاد میکند و هرکه از خدا درخواست کند و
دعا نماید، خدا اجابت میکند، ولی گاهی اجابت فوری نیست، گاهی به جای مورد درخواست چیز مناسب تری داده میشود و گاهی جواب را گرفتهایم و توجه نداریم.
آرامش دلها،
اجتناب از گزافه گویی،
بصیرت،
پیروزی،
تامین منافع،
حیات دل،
خروج از حزب
شیطان ،
جلب رحمت خدا،
رستگاری،
نورانیت،
هدایت
و مانع از انجام فحشا
و بعضی از آثار
ذکر در
قرآن هستند.
۱. آلات لهو و لعب،
۲. دل بستگی به اموال،
۳. دل بستگی به اولاد،
۴. اقدام خیانت کاران،
۵. دوستان ناباب،
۶. شیطان،
۷. رذایل اخلاقی چون
کینه ،
۸.
شراب و
قمار ،
۹. قساوت قلب،
۱۰. سستی و کاهلی،
۱۱.
کفر ،
۱۲.
نفاق .
امام خمینی با استناد به آیات الهی، حب دنیا و استکبار را ازجمله
موانع ذکر خدا برمیشمارد و بر این باور است که اگر حب دنیا سبب شود که قلب تمام همت خود را صرف امور دنیایی کند، مانع از
ذکر خداوند میشود و هر چه علاقهمندی به دنیا بیشتر شود حجاب قلب فزونی مییابد تا آنجا که نور
فطرت را بهکلی خاموش میکند و درهای سعادت را بهسوی انسان میبندد.
به اعتقاد ایشان، شیطان کاری جز غافل کردن انسان از
ذکر خداوند ندارد
و بهواسطه دامهای گوناگون و وعدههای پوچ، انسان را از
ذکر خداوند و رسیدن به مقصد بازمیدارد
بلکه هر امری که انسان را از یاد خداوند غافل کند، حتی یاد بهشت در حقیقت شیطان است.
امام خمینی معتقد است اهل سلوک در همه حالات و مقامات خود نباید از یاد حق غافل شوند و باید در همه مناسک و عبادات، معرفت حقتعالی را طلب کنند و خداجو باشند و مقامات و کرامات، او را از
ذکر حق و خلوت و مناجات باز ندارند و این غایت
سلوک است.
به اعتقاد امام خمینی غفلت از
ذکر خداوند سبب میشود که انسان مرتکب گناه شود، اما اگر انسان این نکته را درک کند در محضر خداوند است، سبب میشود گناهان و خطاها از انسان صادر نشود و مواظب اعمال و حرکات خود باشد و همین سرّ عصمت پیامبران و اولیای الهی است. به اعتقاد ایشان، اگر در قلب
ذاکر ناپاکیهای عالم دنیا و طبیعت باشد مهیای
ذکر نمیگردد؛ چنانکه طهارت قلبی نیز نیاز به طهارت قالبی دارد. با رفع
موانع ذکر درهای ملکوت و لطف الهی مشمول انسان شده، سبب قوت بصیرت به واقعیتهایی که در جهان مادی و
عالم غیب رخ میدهد، میگردد، چنانکه
تذکر اسما و صفات و یادآوری حقتعالی سبب قوت و بصیرت باطنی میگردد.
انس بن مالک میگوید: همراه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به بیابان رفتیم، پرندهای را در آن جا دیدیم که آواز مخصوص از او شنیده میشد.
پیامبر (ص) به من فرمود : «آیا میدانی این پرنده چه میگوید؟» عرض کردم: خدا و رسولش آگاه تر است. فرمود: «میگوید: «یا رب اذهبت بصری وخلقتنی اعمی فارزقنی فانی جائع»؛ یعنی خداوندا! نور چشمم را از من گرفتی و مرا کور آفریدی، روزی مرا به من برسان که من گرسنهام.
ناگهان دیدیم پرنده دیگری که
ملخ بود پروازکنان آمد و در دهان او نشست و آن پرنده کور، ملخ را بلعید. در این هنگام آواز پرنده بلند شد. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به من فرمود: «آیا میدانی این پرنده چه میگوید؟» عرض کردم: خدا و رسولش آگاه تر است، فرمود: میگوید: «الحمدلله الذی لم ینس من
ذکره»؛ حمد و سپاس خداوندی را که یاد آورنده اش را فراموش نمیکند. و به نقل دیگر فرمود: من توکل علی الله کفاه.
حضرت موسی علیهالسّلام بیمار شد و درد شکمش سخت گردید. پس به درگاه خدای تعالی نالید، خدا او را به گیاهی در صحرا راهنمایی کرد، از آن خورد و به امر خدا عافیت یافت. سپس در وقت دیگری بیماری او عودت کرد، باز از آن گیاه خورد، ولی خوب نشد و بیماری اش افزون تر شد. پس گفت: پروردگارا! بار اول از آن گیاه خوردم فایده بردم، ولی این بار خوردم بیمارتر شدم. خدا فرمود: برای این که بار اول از پیش من به سراغ گیاه رفتی، مرا یاد کردی و از من خواستی، ولی بار دوم از پیش خودت رفتی آیا ندانستهای که دنیا همه
زهر کشنده است و پادزهر آن نام من است؟
قصه
توبه بشر حافی از کبار صالحان و صوفیان چنین بود که یک روز مست میرفت. در راه کاغذی دید افتاده و بر آن «بسم الله الرحمن الرحیم» نوشته. فوری بوی خوش خرید و آن کاغذ را معطر گردانید و بوسید و بر دیدهها مالید و به تعظیم تمام، جایی بنهاد. آن شب بزرگی به خواب دید که گفتند : برو و بشر را بگوی: «نام ما را پاک و طیب کردی، پس ما تو را پاک میکنیم، اسم ما را بزرگ داشتی و پاک و طاهر کردی، پس به
عزت خود قسم، که نام تو را در دنیا و آخرت پاک میکنم». آن بزرگ مرد گفت : بشر مردی فاسق است من حتما اشتباه میکنم،
وضو گرفت و
نماز خواند و خوابید. دوباره در خواب همین خطاب را شنید تا بار سوم. بامداد برخاست. وی را طلب کرد، گفتند: به مجلس شراب است، بر در شراب خانه رفت و او مست بود، گفت: بشر را بگویید که به تو پیغامی دارم. بشر گفت: بروید بگویید: پیغام از که دارد؟ گفت: پیغام خدا. بشر گریان شد و گفت: او با من عتابی دارد؟ شیخ گفت: نه. گفت: پس باش تا یاران را بگویم. پیش یاران درآمد و گفت: ای یاران! ما را خواندند، رفتیم و شما را بدرود کردیم؛ و دیگر هرگز ما را در این کار نخواهید یافت.
رابعه از
زنان عارف و زاهد
سال دوم هجری که در عرفان و زهد پیشوا و راهنمای مردان بزرگ بود. شبی را در تهجد و
نماز گذرانید. چون صبح شد خوابید، دزد به خانه او آمد و لباسها و وسایل او را گرفت و خواست که از در خارج شود، ولی درب را پیدا نمیکرد. وسایل را به
زمین گذاشت، درب خروج را پیدا کرد. خواست که اثاثیه را ببرد درب را گم کرد و این کار تا سه بار انجام شد. در این هنگام از گوشه خانه آوازی آمد که، پارچه را به زمین بگذار و بیرون شو، زیرا اگر دوست را خواب در رباید، سلطان بیدار باشد.
تو خدا را یاد کن خدا تو را یاد میکند (فاذکرونی اذکرکم).
• دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، سایت بلاغ، برگرفته از مقاله«
ذکر در قرآن و روایات».
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.