آن حکیم خود به جمع و تدوین آثار منظوم خویش رغبتی نشان نمیداد و بعدها یکی از شاگردانش (میرزا علی خان عبدالرسولی) در سال ۱۳۴۸ ق. اشعار وی را که مشتمل بر قصاید، غزلیات و مثنویات بود جمع و تدوین نمود که به سعی و اهتمام احمد سهیلیخوانساری در تهران به طبع رسید. در مقدمه دیوان مزبور میرزا علی خان شرح حالی از جلوه و خاندانش را آورده و در پایان آن سهیلیخوانساریرباعی زیر را درج نموده است:
این نامه که گنجینه درّ سخن است
هر نکته وی شمع هزار انجمن است
از کیست سهیلی که چنین جلوهگر است
از جلوه که نام نامیش بوالحسن است.