• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

دین (کلام جدید)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دین از مقولاتی است که متکلمان، مفسران، فیلسوفان، جامعه‌شناسان، روان‌شناسان و مورخان هر یک با انگیزه‌ و به شیوه‌ای خاص به بحث درباره دین پرداخته و از منظر ویژه‌ای آن را تعریف کرده‌اند؛ بدین‌جهت برای دین تعریف‌های بسیاری ارائه شده است که با یکدیگر متفاوت و گاهی متعارض می‌باشند.
واژه دین بیش از نود بار در قرآن با معانی ذیل: جزا و پاداش، اطاعت و بندگی، ملک و سلطنت، شریعت و قانون و غیره به کار رفته است. می‌توان گفت دین مجموعه‌ای از هست‌ها و بایدهاست که هست‌ها ناظر به واقع بوده و باید نیز مبتنی بر همان هست‌هاست. و باید‌ها را می‌توان به احکام دین و اخلاق و ارزش‌های اخلاقی تقسیم نمود.



دین در لغت به معنای جزا، اطاعت، ملک، قرض و غیره آمده است.


در اصطلاح تعاریف فراوانی از‌ دین شده است. برخی از این تعاریف تا حدی گسترده است که هر گونه مکاتب بشری، آیین خرافی و منکر خدا و حتی ضد خدا چون مارکسیسم را هم شامل می‌شود. و برخی به قدری محدود است که تنها یک دین خاص را در بر می‌گیرد.
[۲] حسین‌زاده، محمد، مبانی معرفت دینی، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ‌ ۱۳۸۰، ص۱۷.
تعدادی از این تعاریف متفاوت را مرور می‌نماییم: ‌

۲.۱ - تعاریف دانشمندان غربی

برخی متکلمان غربی در تعریف دین گفته‌اند: ‌ دین نظام الهی است که برای صاحبان خرد وضع شده و مشتمل بر اصول و فروع است.
[۳] جان ناس، تاریخ جامع ادیان، علی اصغر حکمت، تهران، انقلاب اسلامی، ص۷۹-۸۱.

اسپنسر می‌گوید: ‌ دین وسیله‌ای برای توضیح راز جهان و تبیین پدیده‌های دینی بر اساس حالات درونی و تحول زندگی اجتماعی است.
[۴] ویل دورانت، لذات فلسفه، عباس زریاب خویی، تهران، ‌انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴، ص۳۸۲.

همچنین کلیفورد گیرتز می‌گوید: ‌دین نظامی از نمادها و سمبل‌ها است که طوری عمل می‌کند که موجب انگیزه‌ها و آمادگی‌های نیرومند یا عمیق و پایدارتر انسان‌ها می‌شود. به تدوین و تنظیم مفاهیم و تصورات نظم کلی وجود می‌پردازد و بر این تصورات چنان نمود و ظهوری از حقیقت می‌پوشاند که گویی این انگیزه‌ها و ترتیبات مبتنی بر حقیقت هستند.
[۵] ژان پل ویلهم، ‌ جامعه‌شناسی ادیان، عبدالرحیم گواهی، نشر تبیان، ص۱۶۸.

پارسونز می‌گوید: دین مجموعه‌ای از باورها، اعمال، شعایر و نهادهای دینی که افراد بنا کرده‌اند.
[۶] J. Hick،philosophy of religion، p۲

از نظر اینشتین مذهب عبارت است از مجموعه احساس عارفانه در مقابل قوانین جهان و احساس مسئولیت اخلاقی در مقابل همنوعان ما.
[۷] کمپانی، فضل‌الله، ماهیت و منشا دین، تهران، فراهانی، بی تا، ص۱۱۲.


۲.۱.۱ - موانع و مشكلات تعريف دين

اختلاف در تعریف دین و عدم امکان جمع آنها عوامل متعددی دارد که از مهم‌ترین آنها می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود:
۱: اختلاف در روش‌شناسی: عده‌ای بر اساس پژوهش‌های تجربی و کارکردهای خارجی دین را تعریف کرده‌اند مانند تعاریف روانشناختی و جامعه‌شناختی و برخی با مفاهیم پیشینی و روش عقلی آن را تعریف کرده‌اند مانند تعاریف مفهومی.
۲- اختلاف در مصادیق دین: ‌برخی از ابتدا مکاتب فلسفی و اجتماعی را نیز از مصادیق دین شمرده و تعریف گسترده‌تری از دین ارائه کرده‌اند.
۳- تفاوت در روش برون‌دینی و درون‌دینی: عده‌ای برای وصول به حقیقت دین، مراجعه به وحی و متون دینی را پیشنهاد می‌دهند و از ابزارها و روش‌هایی غیر از متون وحیانی پرهیز می‌کنند و گروهی نیز روش‌های برون‌دینی (غیر از متون دینی) مانند روش عقلی، تجربی، تاریخی و غیره را ترجیح می‌دهند.
۴- تاثیر پیش فرض‌های معرفت‌شناختی، انسان‌شناختی، هستی‌شناختی و غیره: فیلسوفان دین هیچگاه ابتدا به ساکن و بدون مبانی خاص خود به تعریف دین اقدام نکرده‌اند و این اختلاف در مبانی سبب اختلاف در تعاریف متعدد دین شده است.
[۱۱] خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه قم، ‌ چاپ سوم، ۱۳۸۳، ص۲۶.

۵- تحریف پاره‌ای از ادیان: بسیاری از ادیان در طول تاریخ حیات بشر، دست خوش تحریف، چه از حیث اضافه شدن خرافات بشری و چه از حیث حذف بخشی از معارف دینی شده‌اند و به همین دلیل به فرقه‌ها و مذاهب گوناگون تنوع یافته‌اند. این تحریف متنی و معرفتی ادیان نیز در اختلاف تعریف دین نقش به سزایی دارد.
۶- نگرش جزء‌نگرانه به جای نگرش کل‌نگرانه: جهل به بخشی از حقیقت دین و توجه به جزیی از دین نیز در اختلاف شناخت دین موثر است.
۷- خلط میان دین و تدین و یا خلط میان دین و ایمان: مثلا کسانی که دین را به اعتقاد به هستی روحانی و یا اعتقاد به خدای سرمد و یا احساس وابستگی مطلق تعریف کرده‌اند.
[۱۴] جوادی آملی، عبدالله، دین‌شناسی، قم، ‌ اسراء، ۱۳۸۱، ص۲۶.


۲.۲ - تعاریف متفکران مسلمان

متفکران مسلمان با توجه به مساله ضرورت بعثت انبیا و رسیدن انسان به قرب الهی و تعاریف لغوی و قرآنی دین به تعاریف اصطلاحی اقدام کرده‌اند که عدم‌افراط و تفریط از مزایای این تعاریف است:
علامه طباطبایی: او دین را به مجموع اعتقاد به خدا و زندگی جاودان و احساس و مقررات متناسب با آن که در مسیر زندگی مورد عمل قرار می‌گیرد اطلاق می‌کند.
استاد مصباح یزدی: دین اصطلاحاً به معنای اعتقاد به آفریننده‌ای برای جهان و انسان و دستورات عملی متناسب با این عقاید است.
استاد جوادی آملی: معنای اصطلاحی دین مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی است که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسان‌ها باشد.
برخی از متفکران اسلامی تنها دین الهی که منشا الهی داشته باشد را شایسته لفظ دین می‌دانند: «دین مجموعه‌ای از هست‌ها و بایدهای مستند به خداوند است که از طریق وحی و سنت برای هدایت انسان‌ها ظهور یافته است.»
[۱۸] جعفری، محمدتقی، فلسفه دین، دفتر نخست، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و‌اندیشه اسلامی، ‌۱۳۷۵، ص۱۷.
[۱۹] حسین‌زاده، محمد، مبانی معرفت دینی، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ‌ ۱۳۸۰، ‌ص۱۸.
و در مقابل عده‌ای دین را اعم از الهی و بشری می‌دانند.
دین بشری دینی است که به سبب برخی نیازهای روانی یا اجتماعی انسان به دست او ساخته شده و یا آمیخته با افکار بشری شده باشد مانند بت‌پرستی و اعتقاد به نیروهای جادویی یا ادیان التقاطی. دین الهی دینی است که ریشه در غیب داشته، پایه و اساس آ‌ن وحی و پیام الهی است و برای سعادت انسان‌ها نازل شده است.
[۲۰] جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجا، ۱۳۷۲، ص۲۶.

با توجه به آنچه گفته شد می‌توان تعاریف متفکران مسلمان را که جامع‌تر و دقیق‌تر از تعاریف دیگر است، در این تعریف خلاصه نمود: ‌دین مجموعه‌ای از عقاید و گزاره‌های حقیقی و دستورات عملی و ارزشی است که برپایه همان گزاره‌های اعتقادی برای سعادت انسان‌ها وضع شده است.
[۲۱] جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجا، ۱۳۷۲، ص۲۷.
به عبارت دیگر می‌توان گفت دین مجموعه‌ای از هست‌ها و بایدهاست که هست‌ها ناظر به واقع بوده و باید نیز مبتنی بر همان هست‌هاست. و باید‌ها را می‌توان به احکام دین و اخلاق و ارزش‌های اخلاقی تقسیم نمود. به طور خلاصه دین مجموعه‌ای از عقاید، احکام و اخلاق است.


واژه دین بیش از نود بار در قرآن با معانی ذیل به کار رفته است:
جزا و پاداش: مالک یوم الدین؛
اطاعت و بندگی، مانند: قل انی امرت ان اعبدالله مخلصاً له الدین؛
ملک و سلطنت، مانند: و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الدین کله لله؛
شریعت و قانون، مانند: لکم دینکم و لی دین؛
ملت، مانند: قل اننی هدانی ربی الی صراط مستقیم دینا قیماً ملة ابراهیم حنیفاً؛
مستقیم، مانند: ان الدین عندالله الاسلام؛
اعتقادات، مانند: لا اکراه فی الدین.
دین در میان روایات معصومین (علیه‌السّلام) بیشتر به معانی ایمان، یقین، حب و بغض قلبی، معرفت داشتن، دوستی ورزیدن، اخلاق حسن، نورانیت، عزت، طلب علم، مایه حیات و غیره به کار رفته است.
[۳۰] محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۳، ص۳۶۹.
[۳۲] محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۳، ص۳۷۸.
[۳۳] محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۳، ص۳۹۵.
که در واقع بیشتر ناظر به کارکردهای دین و دینداری بوده است.


۱. مصطفوی، سیدحسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ‌۱۳۷۴، ج۳، ص۲۸۸.    
۲. حسین‌زاده، محمد، مبانی معرفت دینی، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ‌ ۱۳۸۰، ص۱۷.
۳. جان ناس، تاریخ جامع ادیان، علی اصغر حکمت، تهران، انقلاب اسلامی، ص۷۹-۸۱.
۴. ویل دورانت، لذات فلسفه، عباس زریاب خویی، تهران، ‌انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴، ص۳۸۲.
۵. ژان پل ویلهم، ‌ جامعه‌شناسی ادیان، عبدالرحیم گواهی، نشر تبیان، ص۱۶۸.
۶. J. Hick،philosophy of religion، p۲
۷. کمپانی، فضل‌الله، ماهیت و منشا دین، تهران، فراهانی، بی تا، ص۱۱۲.
۸. خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه قم، ‌ چاپ سوم، ۱۳۸۳، ص۱۳.    
۹. خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه قم، ‌ چاپ سوم، ۱۳۸۳، ص۱۳.    
۱۰. خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه قم، ‌ چاپ سوم، ۱۳۸۳، ص۱۳.    
۱۱. خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه قم، ‌ چاپ سوم، ۱۳۸۳، ص۲۶.
۱۲. خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه قم، ‌ چاپ سوم، ۱۳۸۳، ص۱۴.    
۱۳. خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه قم، ‌ چاپ سوم، ۱۳۸۳، ص۱۴.    
۱۴. جوادی آملی، عبدالله، دین‌شناسی، قم، ‌ اسراء، ۱۳۸۱، ص۲۶.
۱۵. طباطبایی، محمدحسین، شیعه در اسلام، قم، انتشارات دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، ۱۳۶۸، ص۲۷.    
۱۶. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۴، ج۱، ص۱۱.    
۱۷. جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجا، ۱۳۷۲، ص۹۵.    
۱۸. جعفری، محمدتقی، فلسفه دین، دفتر نخست، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و‌اندیشه اسلامی، ‌۱۳۷۵، ص۱۷.
۱۹. حسین‌زاده، محمد، مبانی معرفت دینی، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ‌ ۱۳۸۰، ‌ص۱۸.
۲۰. جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجا، ۱۳۷۲، ص۲۶.
۲۱. جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجا، ۱۳۷۲، ص۲۷.
۲۲. خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه قم، ‌ چاپ سوم، ۱۳۸۳، ص۱۹.    
۲۳. فاتحه/سوره۱، آیه۳.    
۲۴. زمر/سوره۳۹، آیه۱۱.    
۲۵. بقره/سوره۲، آیه۱۹۳.    
۲۶. کافرون/سوره۱۰۹، آیه۶.    
۲۷. انعام/سوره۶، آیه۱۶۱.    
۲۸. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۹.    
۲۹. بقره/سوره۲، آیه۲۵۶.    
۳۰. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۳، ص۳۶۹.
۳۱. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۳، ص۳۷۵.    
۳۲. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۳، ص۳۷۸.
۳۳. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۳، ص۳۹۵.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «دین»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۱۰/۲۱.    


رده‌های این صفحه : دین شناسی | فلسفه دین | کلام جدید




جعبه ابزار