دوران علمی آخوند خراسانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خراسانی،
آخوند ملا محمدکاظم، از
مراجع تقلید و اصولیان برجسته
امامی، مؤلف اثر مهم
کفایة الاصول واز حامیان اصلی
نهضت مشروطه ایران میباشد.
او در ۱۲۵۵ در
مشهد به دنیا آمد. در میان نیاکان او شخصیت نامداری در منابع ثبت نشده است.
پدرش، ملاحسین هروی خراسانی، روحانی و اصالتآ اهل و ساکن هرات بود و چند سال پیش از تولد
محمدکاظم به مشهد
هجرت کرد
(رجوع کنید به
عبدالرضا کفائی،
که
مهاجرت او را به مشهد، در جوانی و برای ادامه
تحصیل دانسته است).
محمدکاظم مقدمات
علوم دینی و نیز سطوح متوسطه و عالی را در مشهد نزد پدرش و دیگر عالمان آن دیار فرا گرفت. سپس در
رجب ۱۲۷۷ به قصد ادامه تحصیل در نجف از مشهد خارج شد.
به نقل برخی منابع، او حدود سه ماه
یا بیشتر
در سبزوار ماند و در درس
فلسفه حاج
ملا هادی سبزواری شرکت کرد (رجوع کنید به عبدالرضا کفائی
که حضور او را در درس سبزواری فقط یک جلسه، به سبب درنگ یکروزه کاروان در این شهر دانسته است).
او پس از رسیدن به
تهران، مدتی در مدرسه صدر ماند و نزد
میرزا ابوالحسن جلوه و
ملا حسین خوئی (شاگرد برجسته
حکیم زنوزی) فلسفه و
حکمت آموخت.
مدت ماندن او را در تهران، برخی منابع شش ماه،
و برخی دیگر بیش از یک سال،
گزارش کردهاند.
با توجه به اینکه مدت سفر او از مشهد تا
نجف حدود هفده ماه ثبت شده است، گزارش اخیر، بهویژه با فرض درنگ کوتاه در سبزوار، درستتر به نظر میرسد.
گزارشی دیگر، مدت اقامت او را در تهران سه سال ذکر کرده
که نادرست است.
خراسانی سپس در
ذیحجه ۱۲۷۸ از تهران به نجف رفت و در آنجا ماند.
آخوند در نجف از محضر اساتید زیادی بهره برد.
خراسانی در نجف از
ربیع الاول ۱۲۷۹ به حلقه شاگردان
شیخ مرتضی انصاری (متوفی ۱۲۸۱) پیوست و بیش از دو سال در درسهای
فقه و
اصول او شرکت کرد.
گفتهاند خراسانی و برخی دیگر از شاگردان جوان شیخ انصاری، سرفصلهای مباحث هر روز استاد را پیش از شرکت در درس او از میرزا
محمدحسن شیرازی، استاد دیگر خراسانی، میآموختند و پس از رفع اشکالات و ابهامات خود، به درس شیخ میرفتند.
خراسانی مبحث اصولی «
ظنون خاصه»، بهویژه مسئله «
حجّیت خبر واحد»، را نزد انصاری آموخت.
درباره سبب مشهور شدن او به «آخوند» گزارشی از مباحثه وی با انصاری در دفاع از رأی یکی از فقیهان معاصرِ انصاری («آخوند» اردکانی) نقل شده،
ولی عبدالرضا کفائی
آن را نپذیرفته و اظهار کرده است که حتی پدر و اجداد خراسانی به آخوند ملقب بودهاند.
استاد دیگر ملا محمدکاظم،
میرزای شیرازی بود که وی در درسهای عمومی و نیز در درسهای خصوصی او شرکت میکرد.
میرزا به او توجه فراوان داشت و چه بسا جلسه درس، با
مناظره میان این استاد و شاگرد سپری میشد و حتی اعجاب همدرسیها را برمیانگیخت.
از میرزای شیرازی نیز نقل شده که در وصف شاگرد خود گفته است: «ابتدای فکر آخوند، انتهای افکار دیگران است».
با توجه به طولانی بودن مدت تحصیل خراسانی نزد شیرازی (بیش از ده سال) و مناسبات صمیمانه آن دو،
میتوان خراسانی را در واقع تربیت یافته میرزا به شمار آورد. او برای میرزا
احترام ویژهای قائل بود و حتی پس از مرگ میرزا، منسوبان او را نیز بزرگ میداشت.
خراسانی چند سال نیز در درس فقه
سیدعلی شوشتری، که
استاد اخلاق او نیز بود
شرکت کرد.
از خراسانی نقل شده است که به سفارش شوشتری، پیش از هر جلسه درس، مباحث آن جلسه را مطالعه میکرد و نظر استنباطی خود را درباره هر فرع فقهی مینوشت و هنگام حضور در درس، بیشترِ آنها را موافق با نظر استاد مییافت، گاه نیز رأی استاد را تغییر میداد.
خراسانی عمل به این سفارش شوشتری را سبب موفقیت خود دانسته، همچنانکه شوشتری نیز او را «معین» خود در درس میخوانده است.
خراسانی در درس فقه
شیخ راضی نجفی (متوفی ۱۲۹۰) نیز شرکت میکرد.
زمان و مدت حضور خراسانی در درسهای فقه شوشتری و راضی به درستی مشخص نیست. بر پایه گزارش شهرستانی
که خراسانی پس از درگذشت
شیخ انصاری فقط نزد میرزای شیرازی درس خوانده است، میبایست در خلال دو تا سه سال نخستِ اقامتش در نجف در درسهای شوشتری و راضی حاضر شده باشد.
اما به گفته
آقابزرگ طهرانی،
وی پس از درگذشت انصاری در درس آن دو شرکت کرده است.
به گزارشی دیگر، خراسانی پس از درگذشت انصاری، در درسهای فقه و اصول شوشتری و پس از وفات شوشتری (۱۲۸۳)، به مدت هفت سال، در درسهای شیرازی و راضی شرکت کرد.
گفتهاند که
سید مهدی قزوینی حلّی (متوفی ۱۳۰۰) به خراسانی
اجازه روایت داده و در آن جایگاه علمی او را ستوده است.
بنابر برخی گزارشها، تحصیلات خراسانی در ۱۲۹۰ پایان یافت.
یکی از مشهورترین همدرسیهای او در نجف،
حاجآقا رضا همدانی بود.
درباره زمان آغاز تدریس
آخوند و متون درسی و شاگردان او در این درسها گزارش دقیقی در منابع نیامده است، ولی مسلّم است که هنگام هجرت میرزای شیرازی به
سامرا (۱۲۹۱)، خراسانی در نجف مدرّسی نامدار بوده است.
به گزارش برخی منابع، او به احترام استاد خود، شیرازی، همگام با بسیاری از شاگردان شیرازی به او پیوست وحدود نه ماه در سامرا ماند و علاوه بر حضور در درس میرزا، خود حوزه درسی دایر کرد و بیشتر شاگردان میرزا در درس وی نیز شرکت میکردند.
خراسانی سپس به سفارش استادش به نجف بازگشت و در آنجا به
تدریس پرداخت (رجوع کنید به این منابع،
که از رفتن او به سامرا سخنی به میان نیاورده بلکه گفتهاند که پس از هجرت میرزا، آخوند در نجف ماند).
بسیاری از شاگردان میرزا که در نجف مانده بودند، به سفارش او، در درس خراسانی که جانشین میرزا شناخته میشد شرکت میکردند.
با اینکه عالمان و اصولیانی بزرگ، مانند
میرزا حبیباللّه رشتی و
شیخ محمدهادی تهرانی، در نجف مجلس درس داشتند، خراسانی درخشید و درس
اصول فقه او سرآمد درسهای اصول فقه در
نجف شد.
چند ویژگی، یکی آگاهی خراسانی از مباحث فلسفی و در نتیجه، وسعت نظر و توانایی او در
استدلال و
احتجاج، و دیگر، قدرت بیان و توان علمی او و نیز رعایت
ایجاز بهویژه در طرح مباحث اصولی، سبب شد که روزبهروز بر شاگردانش افزوده گردد.
با درگذشت
محمدحسن شیرازی در ۱۳۱۲ و بازگشت بسیاری از فضلای
حوزه سامرا به نجف و پیوستن بیشتر ایشان به درس خراسانی
و نیز درگذشت عالمان بزرگ معاصر وی در
عتبات، به تدریج جایگاه خراسانی در مقام استاد برجسته
حوزه نجف تثبیت و درس او بزرگترین حوزه درسی و درس بیبدیل حوزه نجف شناخته شد.
شهرت روزافزون آخوند نیز سبب اقبال و رویآوری دانشطلبان از مناطق گوناگون
عراق و نیز کشورهایی مانند
ایران و
هند به حوزه نجف گردید.
شرکت کنندگان در درس خراسانی را فقیهانی نامدار در چند نوبت شمردهاند؛ از جمله
سید محسن امین و آقابزرگ طهرانی،
تعداد شاگردان درس اصول خراسانی را در جلسهای بیش از ۱۲۰۰ تن و
شهرستانی هزار تن و
عبدالحسین کفائی ۱۵۴۰ تن دانستهاند.
از
میرزا محمد فیض قمی هم نقل شده که او و
آقا ضیاءالدین عراقی در جلسهای تعداد شاگردان آخوند را بیش از ۱۷۰۰ تن شمارش کردهاند
و
نجفی قوچانی نیز، رقم هشتصد تا هزار تن را گزارش کرده است.
رتبه علمی شرکت کنندگان در این درسها از نکات درخور توجه است. بسیاری از
فقیهان برجسته اصولی
سده چهاردهم، محضر او را درک کردند و در حلقه درس او پرورش یافتند و به بالاترین مدارج علمی رسیدند.
نظام
مرجعیت شیعه از آن زمان تاکنون در انحصار شاگردان مکتب او بوده است. تعداد مجتهدان درس خراسانی را
مدرس تبریزی،
۱۲۰ تن و
سید محمود شاهرودی ۴۰۰ تن گزارش کردهاند.
آقابزرگ طهرانی،
که خود از شاگردان حوزه درس آخوند بود، نیز حدود پانصد تن از شاگردان خراسانی را
مجتهد یا
قریب الاجتهاد دانسته است (برای نام بیش از سیصد تن از شاگردان برجسته او که شمار زیادی از آنان مراجع بزرگ سده چهاردهم و
فقیهان نامآور و متنفذ
شیعه بودند به این منبع رجوع کنید
).
خراسانی درس
فقه را به
زبان فارسی و درس اصول فقه را به
زبان عربی القا میکرد.
وی صدای رسایی داشت، به گونهای که همه افراد حاضر در محل درس و حتی اطراف آن به خوبی صدای او را میشنیدند.
روش درس او این بود که مطالب خود را ایراد میکرد و پس از درس به اشکالات و پرسشها پاسخ میداد، مگر درباره سؤالات برخی از شاگردان ممتازش.
خراسانی به تربیت علمی شاگردانش بسیار اهمیت میداد و علاوه بر دو درس عمومی و رسمی یاد شده، عصرها در منزل خود به شاگردان برگزیدهاش که تعدادشان را افزون بر سیصد تن گزارش کردهاند، فقه درس میداد.
همچنین پس از درگذشت
میرزای شیرازی و رجوع برخی از مقلدان او به خراسانی، شبها پس از درس عمومی
اصول فقه، برای پاسخگویی به
استفتائات با حضور شاگردان ممتاز خراسانی، از جمله
سید ابوالحسن اصفهانی،
محمدحسین اصفهانی،
حاجآقا حسین طباطبائی بروجردی،
عبدالکریم حائری یزدی،
آقا ضیاءالدین عراقی،
حاجآقا حسین قمی،
عبداللّه گلپایگانی و
محمدحسین نائینی، که غالبآ پس از او به مرجعیت رسیدند، مجلسی خصوصی برپا میشد که در واقع نوعی کارگاه تمرین
اجتهاد بود.
او در این جلسه نخست رأی خود را با حاضران در میان میگذاشت و پس از تبادل نظر با آنان، برای صدور رأی نهایی به تحقیق در مبانی فقهی میپرداخت.
تعلیقات آخوند بر
رسالههای عملیه و آثار فتوایی او نیز در این جمع بررسی و سپس به صورت
فتوای قطعی او ثبت میشد.
خراسانی بر مراجعه به برخی منابع، از جمله کتاب تازه تألیف شده
مستدرک الوسایل در
حدیث، تأکید داشت.
خراسانی که افزون بر ده سال در مکتب اصولی و فقهی شیخ انصاری تربیت یافته بود، پس از انصاری تأثیرگذارترین مجتهد بر
حوزههای علمی شیعی بود و آرا و آثارش، نفوذ و محوریت خاصی پیدا کرد و بیش از سایر شاگردان مکتب اصولی انصاری، مورد توجه و تحلیل و شرح و نقد قرار گرفت. او بیش از اصولیان پیشین از قواعد و مسائل فلسفی در اصول فقه استفاده کرد.
وی علاوه بر اینکه مبانی جدیدی بنیان نهاد و نیز روشها و اسلوبهای نوینی برای
استنباط ابداع کرد، آرای تازهای هم عرضه کرد.
او هنگام تقریر نظر خود، ضمن بررسی و نقد آرای علمای پیشین و بهویژه ذکر نظر شیخ انصاری به عنوان متقنترین مبنا، بیش از آنکه به آرای دیگران استناد کند و در پی یافتن دیدگاهی مؤیّدِ نظر خود باشد، به ارائه استدلالی متقن، هر چند خلاف مشهور، اهمیت میداد.
بهرغم ابتکارات مهم او در فقه، بهویژه از مجرای علم اصول، و نیز جنبه سیاسی یافتن شخصیت او بهخصوص در ماجرای
مشروطیت، نبوغ اصلی او در عرصه اصول فقه بروز جدّی یافته است تا آنجا که کمتر بحثی در اصول فقه یافت میشود که آرای خراسانی در آن مطرح و مورد توجه و استناد نباشد و کمتر مبحث درسی یا اثری در این باب پیدا میشود که از روش او پیروی نکرده یا تأثیر نپذیرفته باشد.
خراسانی در عین نکتهسنجی و موشکافی کردن مطالب و دقت فوقالعاده در بیان آنها، دچار
تطویل و توضیح مسائل غیرضروری نمیشد.
ویژگی بارز درسهای او که در آثار قلمی وی هم جلوهگر است رعایت
ایجاز و خارج نشدن از موضوع و نیفتادن در ورطه مطالب
حشو و زاید یا افراط در نقل آرا و اقوال گوناگون است.
او به جای سرگشته کردن شاگردان خود در دریای گسترده آرای پیشینیان، بر تمرکز ذهن آنها پیرامون مباحث کلیدی تأکید داشت و لبّ مطلب را بیان میکرد.
او بهویژه در فشردهسازی مطالب اصول فقه کوششی مضاعف داشت و به اصطلاح «
تورم» اصول فقه را نمیپسندید و از پرداختن به مباحث بیثمر و صرفآ ذهنی یا مطالب کمثمر و فرعی پرهیز میکرد و آن را موجب
اتلاف عمر میدانست. از این حیث میتوان او را پیشتاز همه اصولیان تاریخ شیعه قلمداد کرد.
او یک دوره کامل اصول فقه را، پیش از تألیف
کفایه، در شش سال و پس از آن، در حدود سه سال درس میداده است.
بنابر این، سهم او در متقنسازی و پیشرفت
اصول فقه شیعه از یکسو و
تلخیص و
تهذیب و دستهبندی مباحث آن از سوی دیگر، بسیار چشمگیر بوده است (درباره ابتکارات و مسلک او در اصول فقه به کفایة الاصول رجوع کنید).
آخوند را در تفهیم مطالب علمی، بسیار توانا دانسته و گفتهاند که مباحث را به بهترین شکل و رساترین و شیواترین بیان تقریر میکرد.
به گفته
نجفی قوچانی درس آخوند در
حوزه نجف محوریت یافته بود و در صورت تعطیل شدن درس او همه درسهای حوزه تعطیل میشد.
او در برگزاری جلسات درس، بسیار جدّی بود و با هیچ عذری درس خود را تعطیل نمیکرد؛ حتی در ماجرای شیوع
وبا در
نجف (۱۳۲۲)، که بیشتر درسهای حوزه تعطیل شد، درس خود را حتی در روز درگذشت سه تن از نزدیکانش، تعطیل نکرد.
در برخی از سالها که در نیمه نخست رجب برای
زیارت به
کربلا میرفت، در همانجا نیز درس دایر میکرد و در
ماه رمضان نیز که درسهای متداول حوزه تعطیل بود، مباحثی مانند
اصول عقاید یا
اخلاق تدریس میکرد.
آخوند در دوره جوانی،
فلسفه و بهطور مشخص
اسفار ملاصدرا و
منظومه سبزوار ی را، نیز تدریس میکرد ولی در میانسالی از تدریس آن دست کشید.
سید احمد تهرانی کربلائی یکی از شاگردان فلسفه او بود.
آخوند پس از درگذشت استادش،
میرزای شیرازی، به
مرجعیت رسید و تا زمان مرگش یکی از
مراجع تقلید مشهور به شمار آمد و مقلدان بسیاری، بهویژه در
ایران داشت.
(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیفالشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: نقباءالبشر فیالقرن الرابع عشر، مشهد، ۱۴۰۴.
(۲) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: نقباءالبشر فیالقرن الرابع عشر، مشهد، چاپ محمد طباطبائی بهبهانی، ۱۳۸۸ش.
(۳) جعفر بن باقر آل
محبوبه، ماضیالنجف و حاضرها، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۴) علی ابوالحسنی، خانه بر دامنه آتشفشان: شهادتنامه شیخ فضلاللّه نوری (به ضمیمه وصیتنامه منتشر نشده او)، تهران ۱۳۸۲ش.
(۵) علی ابوالحسنی، کارنامه شیخ فضلاللّه نوری: پرسشها و پاسخها، تهران ۱۳۸۰ش.
(۶) اسناد روحانیت و مجلس، تدوین عبدالحسین حائری، تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، ۱۳۷۴ش.
(۷) امام خمینی، الرسائل، قم ۱۳۸۵.
(۸) امام خمینی، کتابالبیع، تهران ۱۳۷۹ش.
(۹) امین، اعیان الشیعه.
(۱۰) محمدهادی امینی، معجم رجالالفکر والادب فیالنجف خلال الف عام، نجف ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
(۱۰) عبداللّه امینیپور، معرفی سه اثر فقهی محقق خراسانی، فقه اهل بیت علیهمالسلام، ش ۳۸، تابستان ۱۳۸۳.
(۱۱) مرتضی انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری قدس سره، قم ۱۳۷۳ش.
(۱۲) مهدی انصاری، مصاحبه با آقای حجةالاسلام والمسلمین مهدی انصاری، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی: مجموعه گفتار، به کوشش محسن دریابیگی، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
(۱۳) اوراق تازهیاب مشروطیت مربوط به سالهای ۱۳۲۵ـ۱۳۳۰ قمری، چاپ ایرج افشار، تهران: جاویدان، ۱۳۵۹ش.
(۱۴) مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران ۱۳۵۷ش.
(۱۵) ادوارد گرانویل براون و محمدکاظم بن حسین خراسانی، مکتوب مرحوم ادوارد براون به مرحوم آخوند ملامحمد کاظم خراسانی و جواب آن، یادگار، سال ۱، ش ۲، مهر۱۳۲۳.
(۱۶) محمدتقی بروجردی، نهایةالافکار، تقریرات درس آیتاللّه عراقی، قم: مؤسسة النشرالاسلامی، ۱۳۶۴ش.
(۱۷) محمدتقی بهجت، مباحثالاصول، قم ۱۳۷۸ش.
(۱۸) صفاءالدین تبرّائیان، ساحت تاریخسازی: نقد و نظری در حوزه تاریخنگاری جنبش علمای بینالنهرین، تاریخ معاصر ایران، ش ۱۱، پاییز ۱۳۷۸.
(۱۹) محمد ترکمان، نظارت مجتهدین طراز اول: سیر تطور اصل دوم متمم قانون اساسی در دوره اول تقنینیه، در تاریخ معاصر ایران: مجموعه مقالات، کتاب ۱، تهران: مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، ۱۳۶۸ش.
(۲۰) محمد ترکمان، نظارت هیئت مجتهدین طراز اول: سیر تطور اصل دوم متمم قانون اساسی در دوره دوم تقنینیه، در تاریخ معاصر ایران، کتاب ۲، ۱۳۶۹ش.
(۲۱) حسن تقیزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، به کوشش عزیزاللّه علیزاده، تهران ۱۳۷۹ش.
(۲۲) حسن تقیزاده، زندگی طوفانی: خاطرات سیدحسن تقیزاده، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ش.
(۲۳)
محمدعلی جعفر تمیمی، مشهدالامام، او، مدینةالنجف، نجف ۱۳۷۴/۱۹۵۵.
(۲۴) جلال توکلیان، اندیشه سیاسی آخوند خراسانی، کیان، ش ۴۲، خرداد و تیر ۱۳۷۷.
(۲۵) اکبر ثبوت، مصاحبه با آقای اکبر ثبوت، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
(۲۶) محمدرضا جعفری، مصاحبه با استاد محمدرضا جعفری، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
(۲۷) رسول جعفریان، مقالات تاریخی، دفتر ۸، قم ۱۳۷۹ش.
(۲۸) عبدالحسین حائری، مصاحبه با استاد عبدالحسین حائری، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
(۲۹) عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران ۱۳۶۴ش.
(۳۰) عبدالهادی حائری، چرا رهبران مذهب در انقلاب مشروطیت ایران شرکت کردند؟، وحید، دوره۱۴، ش ۳، خرداد ۱۳۵۵.
(۳۱) عبدالکریم حائری یزدی، دررالفوائد، مع تعلیقات
محمدعلی اراکی، قم ۱۴۰۸.
(۳۲)
محمدعلی حبیبآبادی، مکارمالآثار، اصفهان ۱۳۵۵ش.
(۳۳) محمد حرزالدین، معارفالرجال فی تراجم العلماء والادباء، قم ۱۴۰۵.
(۳۴) احمد حسینی اشکوری، تراجمالرجال، قم ۱۴۱۴.
(۳۵) محمدکاظم بن حسین خراسانی، سیاستنامه خراسانی: قطعات سیاسی در آثار آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، تدوین محسن کدیور، تهران ۱۳۸۵ش.
(۳۶) محمدکاظم بن حسین خراسانی، ضرورت علاج عاجل امراض مهلکه، در رسایل مشروطیت: مشروطه به روایت موافقان و مخالفان، تصحیح و تحشیه غلامحسین زرگرینژاد، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۷ش.
(۳۷) محمدکاظم بن حسین خراسانی، کفایةالاصول، قم ۱۴۲۳.
(۳۸) محمدکاظم بن حسین خراسانی، اللمعات النیّرة فی شرح تکملة التبصرة، چاپ صالح مدرسی، قم ۱۳۸۰ش.
(۳۹) موسی خوانساری نجفی، منیةالطالب فی شرح المکاسب، تقریرات درس آیتاللّه نائینی، قم۱۴۱۸ـ۱۴۲۱.
(۴۰) علی دوانی، مصاحبه با حجةالاسلام آقای علی دوانی، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
(۴۱) علیمحمد دولتآبادی، یادداشتهای سیدعلیمحمد دولتآبادی لیدر حزب اعتدالیون.
(۴۱) خاطرات وحید، سال ۹، ش ۴، ۱۵ دی ـ ۱۵ بهمن ۱۳۵۰.
(۴۲) یحیی دولتآبادی، حیات یحیی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۴۳) محمد دهنوی، برگهایی از تاریخ، در تاریخ معاصر ایران، مجموعه مقالات، کتاب ۲، ۱۳۶۹ش.
(۴۴) محمد دهنوی، برگهایی از تاریخ، در تاریخ معاصر ایران، مجموعه مقالات، کتاب ۳، ۱۳۷۰ش.
(۴۵) محمدحسن ربّانی، فقه و فقهای امامیه در گذر زمان، تهران ۱۳۸۶ش.
(۴۶) عزالدین زنجانی، مصاحبه با حضرت آیتاللّه سیدعزالدین زنجانی، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
(۴۷) موسی شبیری زنجانی، جرعهای از دریا، قم ۱۳۸۹ش.
(۴۸) موسی شبیری زنجانی، مصاحبه با حضرت آیتاللّه العظمی شبیری زنجانی، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
(۴۹) محمد شریف رازی، آثارالحجّة، یا، تاریخ و دائرةالمعارف حوزه علمیه قم، قم ۱۳۳۲ـ۱۳۳۳ش.
(۵۰) محمدمهدی شریف کاشانی، واقعات اتفاقیه در روزگار، چاپ منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۲ش.
(۵۱) ابوالفضل شکوری، خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران: پژوهشی گسترده درباره زندگینامه علمی ـ سیاسی آخوند ملاقربانعلی زنجانی معروف به حجةالاسلام یکی از رهبران نهضت مشروعهخواهی، زنجان ۱۳۷۱ش.
(۵۲) ابوالفضل شکوری، سیره صالحان: زندگینامه مصلح خودساخته آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، یاد، ش ۲۵، زمستان ۱۳۷۰.
(۵۳) ابوالفضل شکوری، نقش آیتاللّه آخوند خراسانی در رهبری نهضت مشروطیت، تاریخ معاصر ایران، ش ۱۸، تابستان ۱۳۸۰.
(۵۴) هبةالدین شهرستانی، فاجعة حضرة آیةاللّه الخراسانی، العلم، ش ۷، محرّم ۱۳۳۰.
(۵۵) رضی شیرازی، مصاحبه با آیتاللّه سیدرضی شیرازی، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
(۵۶) منوچهر صدوقی سها، مصاحبه با آقای منوچهر صدوقی سُها، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
(۵۷) باقر عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۰ش.
(۵۸) عبدالرحیم
محمدعلی، المصلح المجاهد: الشیخ محمدکاظم الخراسانی، نجف ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۵۹) عبداللّه علوی، نقد تصحیح حاشیه آخوند بر رسائل، آینه پژوهش، سال ۱، ش ۵، بهمن و اسفند ۱۳۶۹.
(۶۰) محمود فاضل، آیتاللّه کفائی خراسانی، وحید، دوره۱۰، ش ۱۱، بهمن ۱۳۵۱.
(۶۱) فضلاللّه نوری، مجموعهای از رسائل، اعلامیهها، مکتوبات و روزنامه شیخ شهید فضلالله نوری، گردآورنده: محمد ترکمان، تهران ۱۳۶۲ـ۱۳۶۳ش.
(۶۲) داود فیرحی، مبانی فقهی مشروطهخواهی از دیدگاه آخوند خراسانی، در مجموعه مقالات همایش بررسی مبانی فکری و اجتماعی مشروطیت ایران: بزرگداشت آیتاللّه محمدکاظم خراسانی، تهران- دی ماه ۱۳۸۲، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۴ش.
(۶۳) محسن کدیور، اندیشه سیاسی آخوند خراسانی، در مجموعه مقالات همایش بررسی مبانی فکری و اجتماعی مشروطیت ایران: بزرگداشت آیتاللّه محمدکاظم خراسانی، تهران- دی ماه ۱۳۸۲، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۴ش.
(۶۴) احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، تهران ۱۳۶۳ش.
(۶۷) احمد کسروی، تاریخ هیجده ساله آذربایجان، تهران ۱۳۵۵ش.
(۶۸) عبدالحسین کفائی، مرگی در نور: زندگانی آخوند خراسانی، تهران ۱۳۵۹ش.
(۶۹) عبدالرضا کفائی، بیان و شرحی مختصر از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی: ۱۲۵۵-۱۳۲۹ ه ق، نشریه دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد، ش ۳۵ و ۳۶، بهار و تابستان ۱۳۷۶ش.
(۷۰) عبدالرضا کفائی، شرح و بیانی مختصر و موجز از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، ۱۳۸۶ش الف.
(۷۱) عبدالرضا کفائی، مصاحبه با حجةالاسلام والمسلمین عبدالرضا کفائی، ۱۳۸۶شب.
(۷۲) ابوالقاسم گرجی، مصاحبه با دکتر ابوالقاسم گرجی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
(۷۳) یوسف محسن اردبیلی، مصاحبه با استاد یوسف محسن اردبیلی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
(۷۴)
محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، تهران ۱۳۶۹ش.
(۷۵) مرتضی مدرسی چهاردهی، آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در راه مشروطیت ایران، خاطرات، ش ۱، پاییز ۱۳۵۸.
(۷۶) حسین مدرسی طباطبائی، مقدمهای بر فقه شیعه: کلیات و کتابشناسی، ترجمه محمد آصف فکرت، مشهد ۱۳۶۸ش.
(۷۷) محمدحسین مرعشی شوشتری، مصاحبه با آیتاللّه سیدمحمدحسین مرعشی شوشتری، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
(۷۸) خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی عربی، تهران ۱۳۴۴ش.
(۷۹) ناصر مکارم شیرازی، القواعدالفقهیة، قم ۱۴۱۱.
(۸۰) مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران ۱۳۷۱ش.
(۸۱) حسینعلی منتظری، کتاب نهایةالاصول، تقریرات درس آیةاللّه بروجردی، قم ۱۳۷۵.
(۸۲) محمدمهدی موسوی اصفهانی، احسن الودیعة فی تراجم اشهر مشاهیر مجتهدی الشیعة، او، تتمیم روضاتالجنات، بغداد ۱۳۴۸.
(۸۳) محمد موسوی بجنوردی، مصاحبه با آیتاللّه دکتر سیدمحمدموسوی بجنوردی، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
(۸۴) محمدبن علی ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۷۶ـ۱۳۷۷ش.
(۸۵) محمدحسین نائینی، تنبیهالامة و تنزیهالملة، چاپ جواد ورعی، قم ۱۳۸۲ش.
(۸۶) محمدحسن نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیةالملک العلّام، پیرامون شخصیت نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۷۸ش.
(۸۷) محمدحسن نجفی قوچانی، سیاحت شرق، یا، زندگینامه آقانجفی قوچانی، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۶۲ش.
(۸۸) حسن نظامالدینزاده، هجوم روس و اقدامات رؤسای دین برای حفظ ایران، به کوشش نصراللّه صالحی، تهران ۱۳۷۷ش.
(۸۹) نقد تصحیح فوائدالاصول آخوند خراسانی، حوزه، سال ۵، ش ۱، فروردین و اردیبهشت ۱۳۶۷.
(۹۰)
حبیباللّه نوبخت، آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، وحید، دوره ۱۴، ش ۳، خرداد ۱۳۵۵.
(۹۱) محمد واعظزاده خراسانی، مصاحبه با استاد واعظ زاده خراسانی، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
(۹۲) مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، تهران ۱۳۶۳ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خراسانی، آخوند ملامحمدکاظم»، ص۶۹۶۶.