دعای امام حسین هنگام اصابت تیر به دهان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دعای امام حسین هنگام اصابت تیر به دهان، از مباحث مرتبط به دعاهای
امام حسین (علیهالسلام) در
روز عاشورا است. امام حسین (علیهالسلام) در روز عاشورا، پس
شهادت یاران و اصحابش، به تنهایی در برابر سپاه
یزید ایستادند و با رشادت تمام، نبردی حماسی را رقم زدند. بنابر گزارش منابع کهن و مقاتل، حسین (علیهالسلام) پیوسته جنگید تا تعداد زیادی از یزیدیان را کشت و بدن مبارک ایشان نیز زخم برداشت. تشنگی امام حسین (علیهالسّلام) در این حالت شدت یافت. امام خود را نزدیک
فرات رساند تا آب بنوشد اما فردی از دشمن تیری افکند که بر دهان مبارک امام نشست. امام حسین (علیهالسلام) در این هنگام دست به
دعا برداشتند.
امام حسین (علیهالسلام) در روز عاشورا، پس
شهادت یاران و اصحابش، به تنهایی در برابر سپاه
یزید ایستادند و با رشادت تمام، نبردی حماسی را رقم زدند. امام (علیهالسّلام) به سپاه دشمن، که تعداد آنان به سی هزار رسیده بود، یورش میبرد و آنان همانند ملخهای پراکنده شده، از برابر وی فرار میکردند و سپس حضرت به مرکز (جای نخست) خود بر میگشت و میفرمود:
«لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم.»امام پیوسته میجنگید تا تعداد زیادی از آنها را کشت و بدن مبارک ایشان نیز زخم برداشت. تشنگی امام حسین (علیهالسّلام) در این حالت شدت یافت. امام خود را نزدیک (فرات) رساند تا آب بنوشد.
حصین بن تمیم (نمیر)، تیری افکند که بر دهان امام نشست. امام شروع کرد به گرفتن خون از دهانش و آنرا به آسمان میپاشید. سپس حمد و ثنای الهی را به جای آورد و آن گاه گفت: «بار خدایا! از رفتاری که با پسرِ دختر پیامبرت میکنند، به تو شِکوه میبَرم. بار خدایا! یکایکشان را به شمار آور و یکایکِ آنان را بکُش و هیچ یک از ایشان را باقی مگذار».
•
«اِشتَدَّ عَطَشُ الحُسَینِ (علیهالسّلام) فَدَنا مِنَ الفُراتِ لِیَشرَبَ، فَرَماهُ حُصَینُ بنُ نُمَیرٍ بِسَهمٍ فَوَقَعَ فی فَمِهِ، فَجَعَلَ یَتَلَقَّی الدَّمَ بِیَدِهِ ورَمی بِهِ الَی السَّماءِ، ثُمَّ حَمِدَ اللّه َ واثنی عَلَیهِ، ثُمَّ قالَ: اللّهُمَّ انّی اشکو الَیکَ ما یُصنَعُ بِابنِ بِنتِ نَبِیِّکَ، اللّهُمَّ احصِهِم عَدَدا، وَاقتُلهُم بَدَدا، ولا تُبقِ مِنهُم احَدا.»در کتاب
الکامل فی التاریخ گزارش شده است: تشنگی حسین (علیهالسلام)، شدّت گرفت. نزدیک
فرات شد تا آبی بیاشامد.
حُصَین بن نُمَیر، تیری به سوی ایشان انداخت که به دهانش اصابت کرد. حسین (علیهالسلام)، خون را با دستش میگرفت و به سوی آسمان، پرتاب میکرد. سپس حمد و ثنای الهی را به جای آورد و آن گاه گفت: «بار خدایا! از رفتاری که با پسرِ دختر پیامبرت میکنند، به تو شِکوه میبَرم. بار خدایا! یکایکشان را به شمار آور و یکایکِ آنان را بکُش و هیچ یک از ایشان را باقی مگذار».
گزارش دیگر در اینباره این است که امام حسین (علیهالسّلام) با اسبش کنار فرات رفت و چون اسب میخواست آب بخورد، امام گفت: من و تو تشنه هستیم، به خدا سوگند، تا تو آب ننوشی من نمیآشامم. چون اسب این سخن را شنید، سرش را بلند کرد و از آب نخورد، گویا سخن امام را فهمید. حسین فرمود: بخور، من هم میخورم. بالاخره امام دستش دراز کرد آب برداشت (تا بنوشد) سوارهای گفت، تو آب مینوشی در حالیکه حرم تو مورد تعرض قرار گرفته است. حسین آب را ریخت و بر دشمن یورش برد: دید خیمهگاه سالم است (و مورد تعرض قرار نگرفته است).
ابن شهرآشوب این گزارش را از
ابومخنف و او از شخصی مجهول به نام جلودی نقل کرده است، اما با توجه به اینکه این خبر در منابع معتبر نیامده است و تنها در کتاب ضعیفی همانند
نورالعین فی مشهد الحسین (علیهالسّلام)، منسوب به
ابواسحاق اسفراینی (۴۱۷ یا ۴۱۸ق)
آمده است، که قابل اعتماد نیست.
بنابر نقل برخی منابع کهن، حُصَین بن تَمیم، تیری به سوی امام حسین (علیهالسّلام) انداخت که به لبهایش خورد و خون از آنها، سرازیر شد. امام حسین (علیهالسّلام)، در حالی که میگریست، میگفت: «خدایا! من از آنچه با من، برادرانم، فرزندانم و خاندانم میکنند، به تو شِکوه میبَرَم».
•
«عن هشام بن محمّد: رَماهُ (ایِ الحُسَینَ (علیهالسّلام)) حُصَینُ بنُ تَمیمٍ بِسَهمٍ فَوَقَعَ فی شَفَتَیهِ، فَجَعَلَ الدَّمُ یَسیلُ مِن شَفَتَیهِ، وهُوَ یَبکی ویَقولُ: اللّهُمَّ انّی اشکو الَیکَ ما یُفعَلُ بی وبِاِخوَتی ووُلدی واهلی.»در کتاب
تذکرة الخواص به نقل از
هشام بن محمّد آمده است: حُصَین بن تَمیم، تیری به سوی حسین (علیهالسّلام) انداخت که به لبهایش خورد و
خون از آنها، سرازیر شد. حسین (علیهالسلام)، در حالی که میگریست، میگفت: «خدایا! من از آنچه با من، برادرانم، فرزندانم و خاندانم میکنند، به تو شِکوه میبَرَم».
بر اساس گزارشات برخی دیگر از منابع، فردی که
تمیم بن حُصَین، نام داشت و از قبیله فَزار و جزو
سوارانی بود که از سپاه
عمر بن سعد برای جنگ تن به تن، گامْ جلو نهاد و با لحنی شماتت آمیز، آب فرات و تلالؤ آن را به رخ سپاه تشنه امام حسین (علیهالسّلام) کشید. از این رو، امام حسین (علیهالسّلام) او را نکوهید و وی را از اهل
دوزخ شمرد و نفرین کرد که تشنه کشته شود. بر اثر دعای امام (علیهالسّلام)، بلافاصله چنان عطشی بر او مسلّط شد که از اسب افتاد و
زیر سُم
سواران، له شد و مُرد.
امالی صدوق در روایتی از
امام صادق (علیهالسّلام) چنین آورده است:
«ثُمَّ بَرَزَ مِن عَسکَرِ عُمَرَ بنِ سَعدٍ رَجُلٌ آخَرُ یُقالُ لَهُ: تَمیمُ بنُ حُصَینٍ الفَزارِیُّ، فَنادی: یا حُسَینُ! ویا اصحابَ حُسَینٍ! اما تَرَونَ الی ماءِ الفُراتِ یَلوحُ کَاَنَّهُ بُطونُ الحَیّاتِ؟ وَاللّه ِ، لا ذُقتُم مِنهُ قَطرَةً حَتّی تَذوقُوا المَوتَ جُرَعا! فَقالَ الحُسَینُ (علیهالسّلام): مَنِ الرَّجُلُ؟ فَقیلَ: تَمیمُ بنُ حُصَینٍ. فَقالَ الحُسَینُ (علیهالسّلام): هذا وابوهُ مِن اهلِ النّارِ، اللّهُمَّ اقتُل هذا عَطَشا فی هذَا الیَومِ. قالَ: فَخَنَقَهُ العَطَشُ حَتّی سَقَطَ عَن فَرَسِهِ، فَوَطِئَتهُ الخَیلُ بِسَنابِکِها، فَماتَ»؛
«آن گاه مرد دیگری از لشکر عمر بن سعد به نام تمیم بن حُصَین فَزاری برای مبارزه بیرون آمد و بانگ برآورد: ای حسین! ای یاران حسین! آیا نمیبینید که آب فرات، همانند شکم ماهیان میدرخشد؟ به خدا سوگند، از آن، قطرهای نخواهید نوشید تا جرعه مرگ را سر کشید! امام حسین (علیهالسّلام) فرمود: «آن مرد کیست؟». گفتند: تمیم بن حُصَین. امام حسین (علیهالسّلام) فرمود: «این و پدرش، جهنّمیاند. خداوندا! او را همین امروز، تشنه بمیران». تشنگی بر او چیره شد تا این که از اسبش سقوط کرد و اسبان با سُمهایشان او را لگد کردند تا مُرد.»
در برخی از منابع هم نامی از فرد تیرانداز برده نشده است:
•
«عن رجل من کلب: صاحَ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ (علیهالسّلام): اِسقونا ماءً! فَرَمی رَجُلٌ بِسَهمٍ فَشَقَّ شِدقَهُ، فَقالَ: لا ارواکَ اللّه ُ! فَعَطِشَ الرَّجُلُ الی ان رَمی نَفسَهُ فِی الفُراتِ، فَشَرِبَ حَتّی ماتَ.»در کتاب
ذخائر العُقبی به نقل از مردی از قبیله کَلْب روایت شده است: حسین بن علی (علیهالسّلام)، بانگ زد: «به ما آب دهید!». مردی، تیری انداخت که گوشه دهان حسین (علیهالسّلام) را درید. حسین (علیهالسّلام) گفت: «خداوند، سیرابت نکند!». آن مرد، تشنه شد تا آن جا که خود را در
فرات انداخت و آن قدر آب نوشید تا مُرد.
•
«عن ابن عیینة: ادرَکتُ مِن قَتَلَةِ الحُسَینِ (علیهالسّلام) رَجُلَینِ، امّا احَدُهُما... فَاِنَّهُ کانَ یَستَقبِلُ الرّاوِیَةَ فَیَشرَبُها الی آخِرِها ولا یَروی، وذلِکَ انَّهُ نَظَرَ الَی الحُسَینِ (علیهالسّلام) وقَد اهوی الی فیهِ بِماءٍ وهُوَ یَشرَبُ فَرَماهُ بِسَهمٍ، فَقالَ الحُسَینُ (علیهالسّلام): لا ارواکَ اللّه ُ مِنَ الماءِ فی دُنیاکَ ولا آخِرَتِکَ.»در کتاب
المناقب ابن شهرآشوب به نقل از ابن عُیَینَه روایت شده است: دو تن از قاتلان حسین (علیهالسّلام) را دیدم: یکی از آنها...، ظرف آب را میگرفت و آن را تا آخر، سر میکشید؛ امّا سیراب نمیشد. این، از آن رو بود که روز
عاشورا دید که حسین (علیهالسّلام)، ظرف آبی را نزدیک دهان بُرده، از آن مینوشد. پس تیری به سوی او انداخت. حسین (علیهالسّلام) فرمود: «خداوند، تو را در دنیا و آخرت، سیراب نکند!».
• محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۲۲۶-۲۲۹.
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۸۵۲.