دعاهای اولواالالباب (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بر طبق
آیات قرآن ، تنها صاحبان اندیشه هستند که در برابر
حق متذکّر میشوند؛ این امر نشان دهنده
احترام به
اولواالالباب است.
واسطه قرار دادن
صفت ربوبیت در
دعا برای آمرزش
گناه از سوی
اولواالالباب بود.
«... لایـت لاولی الالبـب»؛ مسلما در
آفرینش آسمانها و زمين و آمد و رفت
شب و
روز ، نشانههاى (روشنى) براى صاحبان خرد و
عقل است.
آیات
قرآن تنها براى خواندن نیست ، بلکه براى فهم و درک مردم نازل شده و
تلاوت و خواندن آیات مقدمه اى است ، براى اندیشیدن ، لذا در
آیه فوق نخست اشاره به عظمت آفرینش آسمان و زمین کرده و مى گوید: ((در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز نشانه هاى روشنى براى صاحبان خرد و اندیشمندان است (ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لایات لاولى الالباب ).
و به این ترتیب مردم را به اندیشه در این آفرینش بزرگ جلب و جذب مى کند، تا هر کس به اندازه پیمانه
استعداد و تفکرش از این اقیانوس بیکران . سهمى ببرد و از سرچشمه صاف اسرار آفرینش
سیراب گردد. و براستى ،
جهان آفرینش ، و نقشه اى بدیع و طرحهاى زیبا و دل انگیز آن و نظامات خیره کننده اى که بر آنها حکومت مى کند کتاب فوق العاده بزرگى است که هر حرف و کلمه آن دلیل بسیار روشن ، بر وجود و یکتائى آفریدگار جهان است .
گویا مراد از (
خلق ) کیفیت وجود و
آثار و افعال از حرکت و سکون و دگرگونیهاى آسمان و زمین باشد نه پیدایش آنها، در نتیجه خلقت آسمانها و زمین و
اختلاف لیل و نهار مشتمل بر بیشتر
آیات محسوسه خداى تعالى است.
«ربنآ اننا سمعنا منادیا ینادی للایمـن ان ءامنوا بربکم فـامنا ربنا...»؛ پروردگارا! ما صدای منادی (تو) را شنیدیم که به
ایمان دعوت میکرد که: «به
پروردگار خود، ایمان بیاورید!» و ما ایمان آوردیم؛ پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و بدیهای ما را بپوشان! و ما را با نیکان (و در مسیر آنها) بمیران!
صاحبان
عقل و خرد، پس از دریافت هدف آفرینش، به این نکته نیز متوجه میشوند، که این راه پر فراز و نشیب را بدون رهبران الهی، هرگز نمیتوانند بپیمایند. به همین دلیل همواره مترصد شنیدن صدای منادیان ایمان و راستین هستند و تا نخستین ندای آنها را بشنوند به
سرعت به سوی آنها میشتابند، پس از کنجکاوی و بررسی لازم دعوت آنها را پاسخ میگویند، و با تمام وجود خود، ایمان میآورند.
و لذا به پیشگاه پروردگار خود، عرض میکنند: بار الها! ما صدای، منادی توحید را شنیدیم که ما را دعوت به سوی
ایمان میکرد، و به دنبال آن ایمان آوردیم.
تقاضای
اولواالالباب از پروردگار خود برای
آمرزش آنان و نادیده گرفتن گناهانشان است.
... لایـت لاولی الالبـب• ... ربنا فاغفرلنا ذنوبنا وکفر عنا سیـاتنا وتوفنا مع الابرار.
بهره مندی از پاداشهای موعود الهی، خواسته خردمندان از
پروردگار خویش است.
ان فی خلق السمـوت والارض واختلـف الیل والنهار لایـت لاولی الالبـب
«ربنا وءاتنا ما وعدتنا علی رسلک ولاتخزنا یوم القیـمة انک لاتخلف المیعاد»؛ پروردگارا! آنچه را به وسیله پیامبرانت به ما
وعده فرمودی، به ما عطا کن! و ما را در روز
رستاخیز ، رسوا مگردان! زیرا تو هیچگاه از وعده خود، تخلف نمیکنی.
آنها در آخرین مرحله و پس از پیمودن راه
توحید و ایمان به رستاخیز و اجابت دعوت پیامبران و انجام وظائف و مسئولیتهای خویش از خدای خود تقاضا میکنند و میگویند اکنون که ما به پیمان خویش
وفا کردیم بار الها آنچه را تو به وسیله پیامبران وعده فرمودی و مژده دادی به ما مرحمت کن، و ما را در روز رستاخیز رسوا مگردان زیرا تو هر چه را وعده دهی تخلف ناپذیر است.
تکیه کردن روی عنوان" رسوا نشدن" بار دیگر این حقیقت را تاکید میکند که آنها به خاطر اهمیتی که برای شخصیت خویش قائلند، رسوایی را از دردناکترین مجازاتها میدانند و لذا انگشت روی آن میگذارند.
از
امام صادق علیهالسّلام نقل شده که فرمود: هر کسی را کار مهمی پیش آید پنج بار بگوید" ربنا" خداوند او را از آنچه میترسد رهایی میبخشد و به آنچه امید دارد نائل میگرداند عرض کردند چگونه پنج بار" ربنا" بگوید فرمود این آیات- را که مشتمل بر پنج" ربنا" است بخواند و به دنبال آن
اجابت پروردگار است زیرا میفرماید: " فاستجاب لهم ربهم... " ناگفته پیداست که تاثیر واقعی و عمیق این آیات در صورتی است که زبان انسان در آن هماهنگ با دل و عمل
انسان باشد، و مضمون آیات که طرز تفکر خردمندان و عشق و علاقه آنها را به خدا و توجه آنها را به مسئولیتها و انجام اعمال نیک میرساند در جان آنها جایگزین شود، و همان حال
خضوع و
خشوع را پیدا کنند که خردمندان با ایمان، به هنگام مناجات با خدای خود، پیدا میکردند.
معناى جمله : ((على رسلک )) این است که خدایا آن وعده اى که بر رسولانت حمل کردى (و بر رسولانت نیروى تحمل بار رسالت دادى )، و رسولان هم آن وعده را از طرف تو ضمانت کردند، در
حق ما منجز فرما، و معناى جمله : ((و لا تخزنا...)) این است که خدایا وعده ات را خلف مکن که اگر چنین کنى ، بیچاره مى شویم ، و لذا دنبالش فرمود: ((انک لا تخلف المیعاد )).
از آیات مورد بحث این معنا روشن گردید که صاحبان این مناجات اعتقاد به خدا و
روز جزا و مساءله نبوت
انبیا را به طور اجمال از راه نظر کردن به آیات آسمانى و زمینى به دست آوردند و اما
ایمان به جزئیات احکامى که پیامبر اسلام آورده از راه ایمان به
رسالت رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) به دست آوردند پس صاحبان این مناجات بر طریق فطرتند و هر حکمى را که
فطرت کند به سمع و
طاعت پذیرفتند.
دعای اولواالالباب به پیشگاه
خداوند برای رهایی خود از
آتش دوزخ است.
... لایـت لاولی الالبـب
«... ربنا ما خلقت هـذا بـطلا سبحـنک فقنا عذاب النار»؛ همانها که
خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آنگاه که بر پهلو خوابیدهاند، یاد میکنند؛ و در اسرار آفرینش آسمانها و
زمین میاندیشند؛ (و میگویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریدهای! منزهی تو! ما را از
عذاب آتش، نگاه دار!
بار الها! این جهان بى نهایت بزرگ و این نظام شگفت انگیز همه روى
حکمت و مصلحت و هدف صحیح آفریده شده اند، همگى نشانه وحدانیت تو است و تو از کردار
عبث و بیهوده منزهى .
صاحبان عقل و خرد پس از
اعتراف به وجود هدف در آفرینش بلافاصله ، بیاد آفرینش خود مى افتند و مى فهمند انسان که
میوه این جهان هستى مى باشد، بیهوده آفریده نشده است و هدفى جز تربیت و پرورش و تکامل وى در کار نبوده او تنها براى زندگى زودگذر و کم ارزش این جهان آفریده نشده است بلکه سراى دیگر در پیش دارد که در آنجا پاداش و کیفر اعمال در برابر او قرار مى گیرد، در این موقع متوجه مسئولیتهاى خود مى شوند، و از خدا تقاضاى توفیق انجام آنها را مى طلبند، تا از
کیفر او در امان باشند و لذا مى گویند خداوندا! ((تو منزه و پاکى ما را از عذاب
آتش نگاهدار)) (سبحانک فقنا عذاب النار).
رهایی از ذلت و خواری آخرتی، از دعاهای
اولواالالباب میباشد.
... لایـت لاولی الالبـب
«ربنآ انک من تدخل النار فقد اخزیته وما للظـلمین من انصار»؛ پروردگارا! هر که را تو (بخاطر اعمالش،) به
آتش افکنی، او را خوار و
رسوا ساختهای! و برای افراد
ستمگر ، هیچ یاوری نیست!
از این جمله استفاده میشود، که خردمندان بیش از آنچه از آتش دوزخ میترسند از رسوایی
وحشت دارند، و همین است حال افراد با شخصیت، آنها حاضرند همه گونه رنج و ناراحتی را تحمل کنند اما حیثیت و آبروی آنها محفوظ بماند. بنا بر این دردناکترین
عذاب رستاخیز، برای این دسته همان رسوایی در پیشگاه خدا، و بندگان خدا است.
نکتهای که در جمله" ما للظالمین من انصار" نهفته است این است که:
خردمندان، پس از آشنایی با اهداف تربیتی انسان به این حقیقت میرسند که تنها وسیله پیروزی و نجات
انسان اعمال و کردار اوست، و بنا بر این افراد ستمگر نمیتوانند یاوری داشته باشند. زیرا یاور اصلی را که عمل پاک است از دست دادهاند و تکیه روی کلمه ظلم یا بخاطر اهمیت این
گناه از میان گناهان است و یا به خاطر آنست که تمام گناهان بازگشت به
ظلم و ستم بر خویشتن میکند.
البته این آیه منافاتی با مسئله
شفاعت (به معنی صحیح) ندارد، زیرا همانطور که در بحث شفاعت گفتیم، شفاعت، نیاز به آمادگی خاصی در شفاعت شونده دارد، و این آمادگی، در پرتو پارهای از اعمال نیک پیدا میشود.
ربنا وءاتنا ما وعدتنا علی رسلک ولاتخزنا یوم القیـمة انک لاتخلف المیعاد.
همراهی با
ابرار ، از دعاهای
اولواالالباب است.
... لایـت لاولی الالبـب• ربنآ اننا سمعنا منادیا ینادی للایمـن ان ءامنوا بربکم فـامنا ربنا فاغفر لنا ذنوبنا وکفر عنا سیـاتنا وتوفنا مع الابرار.
اجابت دعاهای زنان و مردان
اولواالالباب از سوی پروردگار است.
... لایـت لاولی الالبـب
... ربنا ما خلقت هـذا بـطلا سبحـنک فقنا عذاب النار
ربنا وءاتنا ما وعدتنا علی رسلک ولاتخزنا یوم القیـمة...
«فاستجاب لهم ربهم انی لا اضیع عمل عـمل منکم من ذکر او انثی...»؛ خداوند، درخواست آنها را پذیرفت؛ (و فرمود:) من عمل هیچ عملکنندهای از شما را،
زن باشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد؛ شما همنوعید، و از جنس یکدیگر! آنها که در راه خدا
هجرت کردند، و از خانههای خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند، و
جنگ کردند و کشته شدند، بیقین گناهانشان را میبخشم؛ و آنها را در باغهای بهشتی، که از زیر درختانش نهرها جاری است، وارد میکنم. این پاداشی است از طرف
خداوند ؛ و بهترین پاداشها نزد پروردگار است.
این آیه دنباله آیات پیشین در باره صاحبان
عقل و خرد، و نتیجه اعمال آنها میباشد و شروع آیه با" فاء تفریع" روشنترین دلیل این پیوند است، با این حال شان نزولهایی برای آیه در
روایات و کلمات مفسران آمده است که البته منافاتی با پیوستگی آیه با آیات قبل ندارد.
از جمله نقل شده است کهام سلمه (یکی از همسران رسول خدا) خدمت
پیامبر صلیاللهعلیهوآله عرض کرد: در
قرآن از
جهاد و
هجرت و فداکاری مردان، فراوان بحث شده، آیا
زنان هم در این قسمت سهمی دارند؟ آیه فوق نازل شد و به این سؤال پاسخ گفت.
و نیز نقل شده که
علی علیهالسلام هنگامی که با فواطم (
فاطمه بنت اسد و
فاطمه دختر پیامبر و فاطمه دختر
زبیر ) از
مکه بمدینه
هجرت کرد، وام ایمن یکی دیگر از زنان با
ایمان در بین راه نیز به آنها پیوست، آیه فوق نازل گردید.
همانطور که اشاره کردیم وجود این شان نزولها برای آیه فوق منافاتی با پیوستگی آن با آیات قبل ندارد همانطور که بین این دو شان نزول نیز منافاتی نیست.
در این آیه میفرماید: فاستجاب لهم ربهم: " پروردگارشان، بلا فاصله درخواستهای آنها را اجابت میکند" و تعبیر به" ربهم" (پروردگارشان) حکایت از نهایت
لطف و مرحمت پروردگار نسبت به- آنان دارد. سپس اضافه میکند: انی لا اضیع عمل عامل منکم: برای اینکه اشتباه نشود و ارتباط پیروزی و نجات آدمی با اعمال و کردار او قطع نگردد بلا فاصله میفرماید: " من هرگز عمل هیچ عمل کنندهای از شما را ضایع نمیکنم" که در این جمله هم اشاره به
اصل عمل شده و هم اشاره به عامل و کننده کار، تا معلوم شود که محور اصلی پذیرش و استجابت
دعا ، اعمال صالح ناشی از ایمان است و درخواستهایی فورا به اجابت میرسد که بدرقه آن عمل صالح بوده باشد.
من ذکر او انثی بعضکم من بعض و برای اینکه تصور نشود که این وعده الهی اختصاص به دسته معینی دارد صریحا میفرماید: " این عمل کننده خواه مرد باشد یا زن تفاوتی نمیکند" زیرا همه شما در آفرینش بیکدگر بستگی دارید" بعضی از شما از بعض دیگر تولد یافتهاید" زنان از مردان و مردان از زنان.
جمله بعضکم من بعض ممکن است اشاره به این باشد که شما همه پیروان یک آئین و طرفدار یک حقیقت هستید و با یکدگر همکاری دارید بنا بر این دلیلی ندارد که خداوند، در میان شما تبعیض قائل شود.
فالذین هاجروا و اخرجوا من دیارهم و اوذوا فی سبیلی و قاتلوا و قتلوا لاکفرن عنهم سیئاتهم.
سپس نتیجه گیری میشود که" بنا بر این تمام کسانی که در راه
خدا هجرت کردهاند و از خانه و
وطن خود بیرون رانده شدهاند و در راه خدا آزار دیدهاند و
جهاد کردند و کشته دادند نخستین احسانی که از طرف خداوند در
حق آنان خواهد شد این است که خداوند،
قسم یاد کرده که گناهان آنها را خواهد بخشید و تحمل این شدائد و رنجها را کفاره گناهانشان قرار میدهد تا بکلی از گناه پاک شوند".
و لادخلنهم جنات تجری من تحتها الانهار سپس میفرماید: علاوه بر اینکه گناهان آنها را میبخشم بطور مسلم آنها را در بهشتی جای میدهم که از زیر درختان آن، نهرها در جریان است و مملو از انواع نعمتها است.
ثوابا من عند الله و الله عنده حسن الثواب این پاداشی است که به پاس فداکاری آنها از ناحیه خداوند، به آنها داده میشود و بهترین پاداشها و اجرها در نزد پروردگار است- اشاره به اینکه پاداشهای الهی برای مردم این
جهان بطور کامل قابل توصیف نیست همین اندازه باید بدانند که از هر پاداشی بالاتر است.
از آیه فوق بخوبی استفاده میشود که نخست باید در پرتو اعمال صالح از گناهان پاک شد سپس وارد بساط قرب پروردگار و
بهشت و نعمتهای او گردید، زیرا در آغاز میفرماید: لاکفرن عنهم سیئاتهم و سپس و لادخلنهم جنات... به- عبارت دیگر بهشت جای پاکان است و تا کسی پاک نشود در آن راه نخواهد یافت.
آیه فوق همانند آیات بسیار دیگر از
قرآن مجید ، زن و مرد را در پیشگاه خدا و در وصول به مقامات معنوی در شرائط مشابه یکسان میشمارد و هرگز
اختلاف جنسیت و تفاوت ساختمان جسمانی و بدنبال آن پارهای از تفاوتها در مسئولیتهای اجتماعی را دلیل بر تفاوت میان این دو از نظر بدست آوردن تکامل انسانی نمیشمارد بلکه هر دو را از این نظر کاملا در یک سطح قرار میدهد و لذا آنها را با هم ذکر کرده است این موضوع درست به آن میماند که از نظر انضباط اداری یک نفر را بعنوان رئیس، انتخاب میکنند و دیگری را بعنوان معاون و یا عضو، رئیس باید توانایی بیشتر و یا تجربه و اطلاعات وسیع تری در کار خود داشته باشد، ولی این تفاوت و سلسله مراتب هرگز دلیل بر این نیست که شخصیت انسانی و ارزش وجودی رئیس از معاون یا کارمندانش بیشتر است.
قرآن مجید با صراحت میگوید: و من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنة یرزقون فیها بغیر حساب
" هر کس از مرد و زن عمل شایسته انجام دهد و ایمان داشته باشد داخل
بهشت خواهد شد و بدون حساب، روزی داده میشود (و از مواهب روحانی و جسمانی آن جهان برخوردار میگردد). و در آیه دیگر میخوانیم من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبة و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون
" هر کس از مرد و زن عمل صالح انجام دهد و
مؤمن باشد به او
حیات و زندگی پاکیزهای میبخشیم و پاداش آنها را به نحو احسن خواهیم داد".
این آیات و آیات فراوان دیگر در عصر و زمانی نازل گردید که بسیاری از ملل
دنیا در
انسان بودن جنس زن تردید داشتند و آن را یک موجود
نفرین شده، و سرچشمه
گناه و
انحراف و
مرگ میدانستند!.
بسیاری از ملل پیشین حتی معتقد بودند که عبادات زن در پیشگاه خدا مقبول نیست. بسیاری از یونانیها زن را یک موجود پلید و از عمل
شیطان میدانستند، رومیها و بعضی از یونانیها معتقد بودند که اصولا زن دارای
روح انسانی نیست و بنا بر این روح انسانی منحصرا در اختیار مردان است.
جالب اینکه تا همین اواخر علمای مسیحی در اسپانیا در این باره بحث میکردند که آیا زن مثل مرد، روح انسانی دارد و
روح او بعد از
مرگ جاودان خواهد ماند یا نه؟ و پس از مباحثاتی به اینجا رسیدند که چون روح زن برزخی است میان روح انسان و
حیوان ، جاویدان نیست بجز روح مریم! از اینجا روشن میشود اینکه پارهای از افراد بی اطلاع گاهی اسلام را متهم میکنند که اسلام دین مردها است نه زنها، چه اندازه از حقیقت دور است، به طور کلی اگر در پارهای از قوانین
اسلام به خاطر تفاوتهای جسمی و عاطفی که میان زن و مرد وجود دارد تفاوتهایی از نظر مسئولیتهای اجتماعی دیده میشود به هیچ وجه به ارزش معنوی زن لطمه نمیزند، و از این لحاظ زن و مرد با یکدیگر تفاوتی ندارند و درهای سعادت به طور یکسان بروی هر دو باز است، چنان که در
آیه مورد بحث خواندیم بعضکم من بعض" همه از یک جنس و یک جامعه هستید".
توجه به
ربوبیت خداوند زمینه استجابت دعاهای
اولواالالباب میباشد.
... لاولی الالبـب• ... ربنا ما خلقت... • ربنآ انک... • ربنآ اننا سمعنا... • ربنا وءاتنا... • فاستجاب لهم ربهم...(از
امام صادق علیهالسّلام روایت شده است که هر کس برای کار مهمی پنج بار بگوید: «ربنا»، خداوند او را از آن چه میترسد رهایی میبخشد و به آن چه
امید دارد نایل میگرداند. پرسیدند: چگونه پنج بار «ربنا» بگوید؟ فرمود: این
آیات مشتمل بر پنج «ربنا» است و به دنبال آن
اجابت پروردگار آمده است «فاستجاب لهم ربهم...»
)
نقش اعمال
انسان در استجابت
دعای اولواالالباب از سوی خداوند است.
... لاولی الالبـب• فاستجاب لهم ربهم انی لا اضیع عمل عـمل منکم...(جمله «انی لا اضیع» بیان سبب
اجابت دعای خردمندان است. یعنی اجابت
دعای خردمندان به سبب اعمال نیک آنان بوده است.
)
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۳۰۹، برگرفته از مقاله «دعاهای اولواالالباب».