• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

داریوش فروهر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



داریوش فروهر در هفتم دی‌ماه ۱۳۰۷ش در شهر اصفهان متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در اصفهان سپری کرد و سپس بدلیل انتقال پدرش به ارومیه وی نیز به آن شهر می‌رود. واقعه سوم شهریور و اشغال ایران توسط ارتش روسیه در همان زمان (شمال ایران) بوقوع می‌پیوندد.
[۱] کاویان، امیر، مردی که از تاریخ آمد، ص۴، تهران، کلک خیال، ۱۳۷۸، چاپ اول.




پدرش سرهنگ صادق فروهر از افسران ناسیونالیست بود که بهنگام واقعه سوم شهریور ۱۳۲۰ در ماموریت ارومیه بسر می‌برد و در ۱۳۲۱ که معاون لشکر اصفهان بود، به علت مخالفت و مبارزه با نیروهای اشغالگر بیگانه بازداشت و به اردوگاه اسیران جنگی در اراک فرستاده شد. داریوش در سال ۱۳۲۲ در سن پانزده ‌سالگی که دانش‌آموز دبیرستان ایرانشهر در تهران بود، با اهداف و افکار دکتر مصدق در مجلس چهاردهم آشنا شد و در همان زمان وارد مبارزات سیاسی شد. فروهر در سال ۱۳۲۷ وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و سال بعد؛ یعنی در ۱۳۲۸ مصدق را در راه بنیانگذاری جبهه ملی ایران به همراه دیگر دانشجویان مبارز یاری می‌دهد. یعنی همراه با محسن پزشکپور و محمد مهرداد و چند تن از ناسیونالیست‌ها حزبی بر پایه مکتب پان‌ایرانیسم تاسیس کردند که شعار آن «فلات ایران به زیر یک پرچم» بود و افکار ناسیونالیستی داشت. در دوران نهضت ملی هنگامی‌که اختلاف میان مصدق و شاه آشکار شد و پزشکپور جانب شاه را گرفت، فروهر انشعاب کرد و حزب ملت ایران بر بنیاد پان‌ایرانیسم را بنیان نهاد که از جمله احزاب تشکیل دهنده جبهه ملی بود و بعدها نام خود را به حزب ملت ایران تغییر داد.
[۲] هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۸۷، تهران، علم، ۱۳۸۳، چاپ اول.
فروهر دبیر کل این حزب شد و این حزب تا پایان به دولت مصدق وفادار ماند.
[۳] زارعشاهی، احمدعلی، علل تشکیل و انحلال جبهه ملی ایران، ص۹۷، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰، چاپ اول.



فروهر در سال ۱۳۲۹ش برای نخستین بار زندانی شد. در زمان حکومت رزم‌آرا نیز به خاطر مبارزات ملی شدن صنعت نفت در دانشگاه بار دیگر زندانی شد. در سال ۱۳۳۰ حزب «مکتب» به «حزب ملت ایران» تبدیل شد و فروهر در دی‌ماه همان سال به دبیری این حزب انتخاب شد.
[۴] علوی مقدم، مهدیقلی، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص۲۹۳، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۳، چاپ اول.
وی در ۲۹ خرداد ۱۳۳۱ سالروز خلع ید استعمارگران برای سومین بار بازداشت شد. در این روز که هیئت اعزامی‌ از سوی دکتر مصدق نخست‌وزیر توانست از شرکت نفت جنوب با مسالمت خلع ید کند، فروهر نیز با جمعی از دانشجویان دانشکده حقوق جایگاه‌های فروش بنزین در سطح شهر تهران را ملی کردند.
[۵] هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۸۸.
افراد حزب ملت ایران از دستاوردهای نهضت ملی پاسداری کردند. در واقعه ۳۰ تیر و ۱۹ اسفند۱۳۳۱ همراه با دیگر احزاب و گروه‌های ملی و مذهبی، با تظاهرات وسیع خود و پشتیبانی از دولت در صحنه‌های مبارزه حضور داشتند. فروهر در این قضایا نقشی فعال داشت. آنان در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ زد و خورد خونین با عوامل کودتا (و اعضای حزب توده) در میدان بهارستان داشتند که منجر به مجروح شدن جمعی از جمله زخمی‌ و بی‌هوش شدن داریوش فروهر گردید. با استقرار رژیم کودتا، افراد حزب ملت ایران در کنار دیگر ملّیون و دانشگاهیان به مبارزه قهر‌آمیز علیه رژیم شاه ادامه دادند.
[۶] نجاتی، غلامرضا، جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تهران، شرکت سهامی‌انتشار، ۱۳۷۳، چاپ هفتم، ص۸۸.



در اول شهریور۱۳۳۲ نخستین اعلامیه ستاد پنهانی حزب ملت ایران بر ضد کودتاچیان به امضای داریوش فروهر منتشر شد. در این اعلامیه مردم به مبارزه و مقاومت در برابر حکومت کودتا دعوت شده بودند. فروهر در ۱۰ دی ماه آن سال بازداشت و در مرداد ۱۳۳۳ به جزیره قشم تبعید شد. او پس از چندی از زندان آزاد شد و به تهران بازگشت؛ اما به علت برگزاری تظاهرات علیه قرارداد کنسرسیوم یکبار دیگر به زندان افتاد؛
[۷] هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۸۸.
ولی در نوروز ۱۳۳۵ او به دنبال مخالفت با عضویت ایران در پیمان «بغداد» و انتخابات فرمایشی دوره نوزدهم مجلس به همراه آیت‌الله سیدرضا زنجانی به مدت چند ماه روانه زندان می‌شود. در هشتم خرداد۱۳۳۸ به دنبال فعالیت‌های حزبی، وی به همراه تعدادی از دانش‌آموزان، دانشجویان و کارگران هم‌فکرش بازداشت می‌شود. فروهر دو ماه پس از آزادی از زندان از سوی جبهه ملی نامزد نمایندگی مجلس بیستم می‌شود؛ اما بار دیگر از ۱۷ دی ماه به زندان می‌افتد و تا ۲۵ فروردین سال ۱۳۴۰ در زندان می‌ماند.


روز سوم اردیبهشت ۱۳۴۰ داریوش فروهر با یکی از همرزمان خود به نام «پروانه اسکندری» که او نیز در پیکارهای دانشجویی چندین بار به زندان افتاده بود، ازدواج ‌کرد.
[۸] کاویان، امیر، مردی که از تاریخ آمد، ص۵.
اسکندری متولد ۱۳۱۷ در تهران بود. در ۱۶ آذر ۱۳۳۹ که اولین تظاهرات دانشجویی در دانشگاه تهران به مناسبت سالگرد شهدای ۱۶ آذر ۱۳۳۲ برگزار شد، وی تنها سخنران این مراسم بود.
[۹] جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، ص۴۸، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۹، چاپ اول.
در شامگاه ۲۹ تیر همان سال هنگامی‌که همراه با شخصیت‌های سیاسی ملی برای فاتحهخوانی به مزار شهدای قیام ۳۰ تیر رفته بود، بازداشت شد؛ اما در اثر فشار افکار عمومی‌ آزاد گردید.
[۱۰] هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۸۹.
در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۴۰ پس از سخنرانی دکتر سنجابی و دکتر صدیقی در میتینگ جبهه ملی در میدان جلالیه، در پایان فروهر قطعنامه میتینگ را قرائت کرد که اهم آن تامین آزادی‌ها و تشکیل فوری مجلس از طریق انتخابات آزاد بود.
[۱۱] هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۰۶.



گزارش مورخ ۲۸/۰۴/۴۰ ساواک که راجع به جبهه ملی و داریوش فروهر می‌باشد از تغییرات بوجود آمده، در این جبهه سخن می‌گوید. از جمله این ‌که داریوش فروهر در ضمن رهبری حزب پان‌ایرانیست، مسئول تبلیغات جبهه ملی شده است و نیز بانو پروانه اسکندری همسر داریوش فروهر نیز مسئولیت سازمان زنان جبهه ملی را عهده‌دار شده است. و نیز موضوع نگران کننده این گزارش برای ساواک این‌که داریوش فروهر با سیاوش کسرایی و ارسلان پوریا که از توده‌ای‌های سابق هستند، تماس دارند.
[۱۲] جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، ص۸۲.



از آبان ماه ۱۳۴۰ جبهه ملی که در اوایل حکومت امینی تجدید حیات کرد و اجتماعاتی ترتیب داده بود، به مخالفت با دولت برخاست و نخستین نشانه‌های این مخالفت در دانشگاه تهران پدیدار شد. عدم موفقیت دولت در حل مشکلات اقتصادی کشور و تعلل در انجام انتخابات نیز در نارضایتی‌ها افزود. روز اول بهمن ماه ۱۳۴۰ نیز تظاهرات شدیدی در محوطه دانشگاه تهران و خیابان‌های اطراف آن علیه دولت برپا گردید. در نتیجه درگیری بین نیروهای پلیس و دانشجویان، صدها نفر مجروح شدند. به تاسیسات دانشگاه و مراکز اتمی‌ و آزمایشگاه‌های دانشگاه نیز خساراتی وارد آمد و دولت دستور تعطیلی دانشگاه را صادر کرد. به دنبال وقایع دانشگاه، دولت عده‌ای از رهبران جبهه ملی؛ از جمله شاپور بختیار، دکتر سنجابی، داریوش فروهر و... را به عنوان محرکین این واقعه دستگیر کرد.
[۱۳] طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، ج۱، ص۴۳۴، تهران، علم، ۱۳۷۳، چاپ دوم.



در اواسط اسفند۱۳۴۱ داریوش فروهر به دلیل شرکت در تظاهرات بر ضد انقلاب سفید با عده‌ای از رهبران جبهه ملی روانه زندان شد و تا شهریور ۱۳۴۲ در زندان بود. فروهر پس از آزادی طرح تازه‌ای به نام «ایستادگی و کوشش» ارائه داد و نیز با ارسال نامه‌هایی برای دکتر مصدق به احمدآباد، برای سازماندهی و چگونگی مبارزات آینده رهنمود طلبید.
[۱۴] هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۸۹.
داریوش فروهر به عنوان وکیل دادگستری از اعضای شورای مرکزی جبهه ملی بود.
[۱۵] جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، ص۱۰۲.
در ۳۰ شهریور ۱۳۴۳ و به دنبال ادامه فعالیت‌های سیاسی و حزبی به همراه گروهی از یارانش روانه زندان می‌شود. در سال ۱۳۴۴ فروهر پس از محاکمه در دادگاه به ۳ سال زندان محکوم می‌شود. در آبان‌ماه سال بعد آزاد می‌شود و بدنبال درگذشت دکتر مصدق در اسفندماه حضوری فعال در مراسم بزرگداشت وی دارد. فروهر در اعلامیه‌ای از مردم ایران می‌خواهد به مدت ۴۰ روز عزاداری کنند.
[۱۶] کاویان، امیر، مردی که از تاریخ آمد، ص۶.
از طرف فروهر و دیگر اعضای جبهه ملی برای مصدق در مدفنش در احمدآباد مراسم مختلف به مناسبت شب هفت و نیز چهلمین روز درگذشت برگزار می‌شود.
[۱۷] جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص۲۰۴ و ۲۰۷.
در سال ۱۳۴۹ که مسئله بحرین مطرح شد، فروهر طی اعلامیه‌ای جدایی بحرین را بشدت محکوم کرد و آن را خیانت به میهن دانست. از این رو در ۱۷ فروردین آن سال بازداشت شد. فروهر در فاصله سال‌های ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۵ ضمن تلاش در نوسازی سازمان‌های مبارزاتی به وکالت دادگستری اشتغال داشت.
[۱۸] هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۹۰.



در تاریخ۲۲ خرداد ۱۳۵۶ نامه سرگشاده‌ای از سوی دکتر کریم سنجابی، دکتر شاپور بختیار و داریوش فروهر به عنوان محمدرضاشاه انتشار یافت. آن‌ها ضمن انتقاد از نابسامانی اوضاع و طرز مدیریت مملکت و آرایش نظام شاهنشاهی، خواسته بودند برای خلاصی از تنگناها و دشواری‌هایی که آینده ایران را تهدید می‌کند، حکومتی بر سر کار آید که با احترام به قانون اساسی و اعلامیه حقوق بشر خود را مسئول اداره مملکت بداند. در این نامه شاه مسئول اداره مملکت و به عبارت دیگر عامل نابسامانی‌ها شناخته شده بود. همچنین آن‌ها با اشاره به خرابی وضع مملکت، شکست برنامه‌های صنعتی و کشاورزی، حیف و میل درآمد نفت و رواج فساد، فحشا و تملق را نتیجه حکومت استبدادی دانسته بودند. در پایان نامه ضمن تعریف حقوق ملت و حقوق سلطنت مندرج در قانون اساسی و مبری بودن پادشاه از مسئولیت، برای خلاصی از بن‌بست تمکین مطلق به اصول مشروعیت و احترام به قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر تاکید شده بود.
[۱۹] نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، ج۲، ص۲۲، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۱، چاپ سوم.
البته این نکته نیز قابل توجه است که شخص فروهر و به طور کل جبهه ملی سعی داشتند تا اعمال خود را در چارچوب قانون اساسی انجام دهند. آن‌ها حتی در زمانی که تظاهرات خیابانی مردم به اوج رسیده بود و اعلامیه‌های امام خمینی یکی پس از دیگری مردم را به قیام تا سرنگونی رژیم شاهنشاهی دعوت ‌می‌کرد، فعالیت خود را به گونه‌ای مصالحه‌آمیز و در چارچوب حفظ رژیم و قانون اساسی سازمان داده بودند.
[۲۰] جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، ص۲۵۹.
حتی اسنادی موجود است که آن‌ها از تکثیر اعلامیه امام خودداری می‌کردند و در پیامی‌ محرمانه از سوی فروهر و توسط احسان نراقی به شاه منتقل شد، بر حمایت از شخص شاه و پسرش مشروط بر رعایت حقوق مردم تاکید شد.
[۲۱] جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، ص۲۶۱، سند مورخ ۱۵/۱/۳۷.



طبق گزارش ساواک پس از بازگشت، سنجابی رهبر جبهه ملی (آبان ۱۳۵۷) از فرانسه(دیدار با امام خمینی) وی و داریوش فروهر توسط ماموران حکومت نظامی‌ بازداشت شدند. این امر در راستای بزرگنمایی نقش و موقعیت آن‌ها در برابر رهبری مذهبی انقلاب بود. در طول این مدت مذاکراتی میان آن‌ها با ریاست ساواک صورت گرفت و شخص سنجابی با شاه نیز دیدار خصوصی داشت که در آن جلسه شاه به وی پیشنهاد نخست‌وزیری داد. سنجابی نپذیرفت و فردی دیگر از رهبران جبهه ملی؛ یعنی شاپور بختیار این پیشنهاد را قبول کرد.
[۲۲] جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، ص۲۷۹.
بعدها در کتابی که بنام شاه چاپ شد (پاسخ به تاریخ) نوشته شده بود که سنجابی خود تقاضای ملاقات با شاه را داشته است؛ امّا سنجابی در خاطراتش این موضوع را تکذیب کرد.
[۲۳] فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۲، ص۵۹۰_ ۵۹۱، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۳، ششم.



در ۶ آذر ۵۷ امام خمینی به مناسبت حمله نیروهای ارتش به تظاهر کنندگان در صحن حرم امام رضا‌ (علیه‌السّلام) که منجر به کشته و مجروح شدن ده‌ها تن گردید، عزای عمومی‌ اعلام کرد و مردم را به ادامه مبارزه تا سرنگونی رژیم شاه دعوت نمود. با نزدیک شدن تاسوعا و عاشورا، درگیری‌های شبانه کمتر شد و دولت نظامی، کاهش یافتن تظاهرات و برخوردها را به حساب خود گذاشت و از شدت فشار و خشونت‌ها کاست و حتی برای ارائه حسن نیت خود، سنجابی و فروهر و ۴۷ تن از زندانیان سیاسی را آزاد کرد.
[۲۴] نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، ص۱۸۲.
در آذرماه ۵۷ دکتر غلامحسین صدیقی (وزیر کشور مصدق که تا آخرین لحظه با او مانده بود.) برای نخست‌وزیری به شاه پیشنهاد شد، فروهر نامه‌ای از دکتر سنجابی برای دکتر صدیقی آورد که او را از قبول نخست‌وزیری برحذر داشت.
[۲۵] هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۶۳.
فروهر که عضو شورای هفت نفره جبهه ملی چهارم بود، در آستانه انقلاب به منظور دیدار با امام خمینی به فرانسه رفت.
[۲۶] هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۹۱.
در روز ۲۲ بهمن ۵۷ که هویدا متوجه شد، محافظین او فرار کردند، برای نجات خود به چاره‌جویی افتاد. از جمله این‌ که به خاطرش آمد که چندی قبل داریوش فروهر (وزیر کار دولت موقت) را از زندان نجات داده و ممکن است در این شرایط برای نجات او قدمی‌ بردارد؛ امّا همان روز هویدا دستگیر شد.
[۲۷] طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، ص۵۳۰.



پس از انقلاب داریوش فروهر در دولت موقت مهندس بازرگان به سمت وزیر کار و امور اجتماعی منصوب شد. وی در این سمت ماموریتی نیز به کردستان داشت. فروهر در ۲۸ خرداد ۵۸ اعلام داشت که هم‌کاری خود و حزب ملت ایران را با جبهه ملی قطع می‌کند. او از طرز رفتار دکتر سنجابی در جریان انقلاب ناراضی بود. فروهر در ۶ مهر ۵۸ از وزارت کار برکنار و وزیر مشاور شد و بار دیگر به کردستان اعزام شد. با استعفای بازرگان در ۴ آبان، دولت موقت منحل شد و فروهر به فعالیت‌های حزبی پرداخت. در نخستین انتخابات ریاست‌ جمهوری نامزد شد؛ امّا توفیقی نیافت.


سرانجام فروهر به همراه همسرش در شب اول آذر ۱۳۷۷ در منزل خود به قتل رسید.
[۲۸] هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۹۲



۱. کاویان، امیر، مردی که از تاریخ آمد، ص۴، تهران، کلک خیال، ۱۳۷۸، چاپ اول.
۲. هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۸۷، تهران، علم، ۱۳۸۳، چاپ اول.
۳. زارعشاهی، احمدعلی، علل تشکیل و انحلال جبهه ملی ایران، ص۹۷، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰، چاپ اول.
۴. علوی مقدم، مهدیقلی، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص۲۹۳، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۳، چاپ اول.
۵. هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۸۸.
۶. نجاتی، غلامرضا، جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تهران، شرکت سهامی‌انتشار، ۱۳۷۳، چاپ هفتم، ص۸۸.
۷. هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۸۸.
۸. کاویان، امیر، مردی که از تاریخ آمد، ص۵.
۹. جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، ص۴۸، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۱۰. هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۸۹.
۱۱. هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۰۶.
۱۲. جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، ص۸۲.
۱۳. طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، ج۱، ص۴۳۴، تهران، علم، ۱۳۷۳، چاپ دوم.
۱۴. هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۸۹.
۱۵. جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، ص۱۰۲.
۱۶. کاویان، امیر، مردی که از تاریخ آمد، ص۶.
۱۷. جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص۲۰۴ و ۲۰۷.
۱۸. هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۹۰.
۱۹. نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، ج۲، ص۲۲، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۱، چاپ سوم.
۲۰. جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، ص۲۵۹.
۲۱. جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، ص۲۶۱، سند مورخ ۱۵/۱/۳۷.
۲۲. جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، ص۲۷۹.
۲۳. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۲، ص۵۹۰_ ۵۹۱، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۳، ششم.
۲۴. نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، ص۱۸۲.
۲۵. هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۶۳.
۲۶. هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۹۱.
۲۷. طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، ص۵۳۰.
۲۸. هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سرنوشت یاران دکتر مصدق، ص۱۹۲



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «داریوش فروهر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۴/۰۵.    






جعبه ابزار