خیار ما یفسد من یومه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خیار ثابت در
کالایی که زود
فاسد میشود را خیار مایَفسُدُ مِن یَوْمِهِ گویند. از آن در باب
تجارت سخن گفتهاند.
هرگاه کسی کالایی بفروشد که بیشتر از یک
شبانهروز نمیماند و
فاسد میشود، مانند
سبزی و برخی
میوهها، در صورتی که
خریدار آن را تحویل نگرفته و بهای آن را نپرداخته باشد،
فروشنده تا شب
صبر میکند و با داخل
شدن شب،
حق خیار پیدا میکند و میتواند
معامله را برهم زند. مراد از «
یوم» یک شبانه روز است نه
روز به تنهایی.
خیار یاد شده از مصادیق
خیار تأخیر است و
احکام آن را دارد.
برخی گفتهاند: خیار ما
یَفسُدُ من یومه در هر کالای زود
فاسد شدنی، حتی در کمتر از نصف روز یا بیشتر از یک شبانه روز، از زمان خوف
فساد، برای فروشنده ثابت میشود و خصوصیتی برای
فاسد شدنی در یک شبانه روز نیست.
این
خیار، پس از اینکه شب داخل شود و مشتری هنوز
ثمن را نیاورده باشد ثابت است و پس از داخل
شدن شب، بایع می تواند
معامله را
فسخ کند و مبیع را به کس دیگری بفروشد و این حکم مطابق با مضمون روایت است که در این زمینه وارد شده است.
اما این اشکال به حکم مذکور وارد است که هدف از ثبوت خیار آن است که ضرری به صاحب خیار وارد نشود در حالی که وقت ثابت
شدن خیار، موقوف به داخل
شدن شب میباشد با فرض اینکه مبیع در همان روز
فاسد میگردد، در این صورت ضرر به واسطه خیار دفع نمی گردد بلکه ضرر وقتی دفع می شود که ثبل از
فاسد شدن مبیع، بیع فسخ شده باشد؛ و به خاطر این اشکال است که مصنف (منظور
شهید اول) در کتاب
دروس، خیار را چنین فرض کرده است: «خیار مبیعی که به واسطه ماندن در طول شب،
فاسد می گردد» و از نظر
شهید ثانی این فرض نیکو و پسندیده است هرچند سبب خارج
شدن از چیزی است که در روایت آمده و علت نیکو بودن این فرض آن است که خارج
شدن از مورد روایت، به وسیله حدیث «
لا ضرر و لاضرار فی الاسلام» جبران می شود.
مراد از
فساد،
فساد حقیقی، یعنی از بین رفتن نیست، بلکه مراد دگرگون
شدن عین و
نقصان وصف، همچون تغییر
رنگ و
طعم میوه و سبزی است.
مشهور فقها قائل به ثبوت خیار در فرض یاد شدهاند؛
لیکن برخی قائلاند با داخل
شدن شب معامله
باطل میشود نه آنکه فروشنده حقّ خیار پیدا میکند.
امام خمینی «خیار ما
یفسد من یومه» را در
تحریرالوسیله در ضمن بحث از
خیار تاخیر بیان نموده است. خیار تاخیر «در موردی است که چیزی را بفروشد و تمام ثمن را قبض نکند و
مبیع را به
مشتری تسلیم نکرده باشد و تاخیر در تسلیم یکی از عوض و معوض
شرط نشده باشد، که در این صورت بیع سه روز
لازم است، پس اگر مشتری ثمن را بیاورد پس او به جنس (و کالای فروخته شده) سزاوارتر است، وگرنه
بایع حقّ فسخ معامله را دارد. و اگر کالا
تلف شود از مال فروشنده است و قبض بعضی از ثمن مانند قبض نکردن آن است.»
و «ظاهر آن است که این خیار
فوریت ندارد، پس اگر فسخ را از سه روز تاخیر بیندازد خیار ساقط نمیشود، مگر با یکی از چیزهایی که خیار را ساقط مینماید.»
و «این خیار در
معاملات دیگر، غیر از بیع جاری نمیشود.»
امام خمینی در ادامه مینویسد: «لو باع ما یتسارع الیه
الفساد؛ بحیث
یفسد لو صار بائتاً، کالبقول وبعض الفواکه و اللحم فی بعض الاوقات ونحوها، وبقی عنده وتاخّر المشتری، فللبائع الخیار قبل ان یطرا علیه
الفساد، فیفسخ البیع ویتصرّف فی المبیع کیف شاء.»
اگر چیزی را بفروشد که سریعاً
فاسد میشود، به طوری که اگر شب بر آن بگذرد
فاسد میشود، مانند
سبزیجات و بعضی از میوهها و گوشت در بعضی از وقتها و مانند اینها و نزد فروشنده بماند و مشتری تاخیر کند، پس بایع، قبل از آنکه خرابی به آن عارض شود، خیار دارد و بیع را فسخ میکند و در مبیع هرطور که بخواهد،
تصرف میکند.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص۵۵۶. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی