خیار حیوان (حقوق خصوصی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خیار حیوان از اصطلاحات
علم حقوق بوده و به معنای
اختیار فسخ معامله برای خریدار
حیوان است. ماده ۳۹۸
قانون مدنی خیار حیوان را مختص
مشتری میداند؛ همچنین
خیار حیوان ویژه موردی است که
مبیع، حیوان زنده و معین باشد.
واژۀ
خیار، اسم مصدر
اختیار یا مصدری است به معنای
اختیار و مقصود
اختیاری است که شخص در فسخ معامله دارد، به همین جهت گاه همراه با کلمه
فسخ میآید و میگویند
خیار فسخ.
چون امکان دارد در حیوان،
عیب پنهانی باشد که نتوان تمییز داد و شناسائی حیوان بیمار از سالم دست کم برای مردم عادی دشوار است قانون مدنی به خریدار حق داده است که تا سه روز از تاریخ
بیع،
عقد را فسخ کند.
امام خمینی در
تحریرالوسیله مینویسد: «
من اشتری حیواناً ثبت
له الخیار الی ثلاثة ایّام
من حین العقد. وفی ثبوته للبائع ایضاً اذا کان الثمن حیواناً اشکال، بل عدمه لا یخلو
من قوّة.»
هرکس حیوانی را بخرد برای او از
وقت عقد تا سه روز
خیار ثابت است. و در اینکه
فروشنده نیز درصورتیکه
ثمن حیوان باشد، این
خیار را داشته باشد اشکال است، بلکه نبود آن خالی از قوت نیست. و «اگر حیوان در مدت
خیار تلف شود از مال
بایع است؛ پس بیع باطل میشود و مشتری اگر ثمن را به بایع داده به او مراجعه میکند.»
و اگر «عیبی که بدون کوتاهی مشتری در آن سه روز، در حیوان پیدا شود مانع فسخ و
رد نمیشود.»
ظاهر آن است که تمام
خیارات در
صلح جاری میشود، مگر
خیار مجلس و حیوان و تاخیر، که این سه
خیار اختصاص به بیع دارند.
همچنین «ظاهر آن است که همه
خیارات مگر
خیار مجلس و
خیار حیوان و
خیار تاخیر، در
اجاره جریان دارد. پس در اجاره،
خیار شرط و تخلف شرط و
خیار عیب و
خیار غبن و
خیار رؤیت و غیر آنها، جاری میباشد.»
و در قسمت که «عبارت است از جداکردن حصههای بعضی از شرکا از بعضی دیگر؛ به این معنی که بعد از آنکه حصهها بهحسب واقع معیّن نبودند تعیین گردند، نه به معنای جداکردن چیزی که در واقع معیّن است ولی در ظاهر مشتبه شده است. و (ازآنجاکه) قسمت، بیع و
معاوضه نیست، پس در آن نه
خیار مجلس و نه
خیار حیوان - که اختصاص به بیع دارند - راه ندارد.»
روایت صحیحهای که
فضیل بن یسار از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل کرده است که گفت: گفتم به امام (علیهالسّلام) که شرط در حیوان چیست؟ فرمودند: سه روز برای مشتری.
حقوقدانان معتقدند ذکر
خیار برای مشتری، ناظر به مورد غالب است که حیوان مبیع میشود و خریدار آن را تملک میکند. مقصود این است که هر تملک کنندۀ حیوان در بیع تا سه روز حق فسخ دارد، خواه خریدار باشد (غالب) یا فروشنده، یا هر دو ولی هرگاه مبیع حیوان باشد، فروشنده حق فسخ ندارد.
ماده ۳۹۸ قانون مدنی را باید تفسیر محدود کرد و آن را به موردی اختصاص داد که تردید نباشد. از این تعبیر در دو مورد میتوان استفاده کرد:
۱-
خیار حیوان ویژه موردی است که مبیع، حیوان زنده باشد؛ زیرا در
عرف، حیوان کشته، مانند مرغ یا ماهی و گوسفند، در حکم اشیاء است و حکمتی که برای جلوگیری از ضرر ناشی از بیماری حیوان گفته شده است تنها در مورد حیوان زنده محملی پیدا میکند.
۲- در اینکه آیا ماده ۳۹۸ ناظر به موردی است که مبیع، حیوان معین باشد یا در
بیع کلی، به نظر میرسد که ویژه
عین معین باشد زیرا در بیع کلی، تملیک از هنگام عقد انجام نمیشود و هیچ نویسندهای ابتدای
خیار را، تاریخ قبض مشتری ندانسته است. بنابراین امکان فسخ عقد تا سه روز از تاریخ بیع، هیچ ضرری را نمیتواند جبران کند و حکمت ماده ۳۹۸، تنها در جایی مورد مییابد که مبیع عین معین باشد و به محض وقوع بیع به
ملکیت خریدار در آید. به اضافه در جایی که معلوم شود فروشنده، کالایی را که از مصداقهای کلی برگزیده، دارای صفات مشروط در عقد نباشد و به دید عرف معیب است، میتوان الزام او را به تسلیم فرد سالم در خواست کرد و جایی برای اعمال
خیار باقی نمیماند در واقع
خیار حیوان یکی از شاخههای
خیار عیب است، با این تفاوت که در این مورد قانونگذار عیب
مبیع را مفروض دانسته و به همین مناسبت خریدار را از اثبات آن معاف کرده است بنابراین همانطور که
خیار عیب ویژه مبیع معین است،
خیار حیوان نیز در مبیع کلی راه ندارد.
مبدا این
خیار از زمان عقد است بنابراین اگر
بایع و
مشتری سه روز از هم جدا نشوند،
خیار حیوان منقضی میشود ولی
خیار مجلس باقی میماند.
۱- در عقد، شرط سقوط این
خیار را بکنیم؛
۲- بعد از عقد صاحب
خیار آن را ساقط کند؛
۳- تصرف صاحب
خیار در حیوان.
امام خمینی در این باره در تحریرالوسیله مینویسد: «لو تصرّف المشتری فی الحیوان تصرّفاً یدلّ علی الرضا دلالة نوعیة، ویکشف عنه کشفاً غالبیاً، سقط
خیاره، مثل نعل الدابّة واخذ حافرها وقرض شعرها وصبغها بل وصبغ شعرها الی غیر ذلک، ولیس مطلق التصرّف منه، ولا احداث الحدث کرکوبها رکوباً غیر معتدّ به وتعلیفها وسقیها.»
اگر مشتری در حیوان تصرفی کند که نوعاً
دلالت بر رضایت دارد و غالباً
کشف از رضایت او میکند،
خیار او ساقط میشود، مانند نعل زدن چهارپا و بریدن سم و چیدن مو و رنگ نمودن آن، بلکه و رنگ نمودن موی آن (بدون چیدن) و غیر اینها، ولی هر تصرفی و انجام هر کاری جزء تصرفات کاشف از رضایت محسوب نمیشود مانند سوارشدن آن به مقداری که قابلتوجه نباشد و علف و آب دادن به آن.
•
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خیار حیوان»، تاریخ بازیابی ۹۹/۲/۱۸. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی