خُفّ (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خُفّ (به ضم خاء و سکون راء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای پای
شتر و
شتر مرغ است.
این واژه دو بار در
نهجالبلاغه آمده است.
خُفّ به معنای پای شتر و شتر مرغ آمده است، چنانکه «حافر» در پای حیوانات دیگر، جمع آن اخفاف است.
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» استفاده شده به شرح ذیل می باشد:
امام علی (علیهالسلام) در رابطه با
کعبه فرموده:
«أَنَّ اللهَ سُبْحانَهُ، اخْتَبَرَ الاَْوَّلينَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ صَلَّى اللهِ عَلَيْهِ...بَأَحْجار لا تَضُرُّ وَ لا تَنْفَعُ...فَعَجَلَها بَيْتَهُ الْحَرامَ... ثُمَّ وَضَعَهُ بِأَوْعَرِ بِقاعِ الاَْرْضِ حَجَراً... لا يَزْكو بِها خُفٌّ وَ لا حافِرٌ وَ لا ظِلْفٌ.» «
خداوند سبحان آدمیان را از
آدم (علیهالسلام)... امتحان کرد با سنگهائی که
ضرر نمیزند و
نفع نمیرساند، آنها را خانه محترم خویش کرد... و آن خانه را در صعبترین بقعههای سنگلاخ زمین قرار داد که در آن نه شتری رشد میکند و نه اسبی و نه
بقر و غنمی.»
پای شتر را
خفّ و
سمّ اسب و نظیر آنرا
حافر و پای
گوسفند و
گاو را
ظلف (ناخن) گویند. در اینجا امام (صلواتاللّهعلیه) از
حیوان تعبیر کرده با چیزهائی که بدن حیوان روی آنها میایستد.
در رابطه با اهل
جاهلیت فرموده:
«في فِتَن داسَتْهُمْ بِأَخْفافِها.» «در فتنههائی که مردم را در زیر پاهای خود له کرده بود.»
واژه
خُفّ دو بار در «نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «خفّ»، ج۱، ص۳۵۴-۳۵۵.