خُطیً متعثّرة علی طریق تجدید النحو العربی( الأخفش- الکوفیّون) (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«خُطیً متعثّرة علی طریق تجدید النحو العربی (
الأخفش ـ الکوفیّون)»، تألیف عفیف دمشقیه است.
«خُطیً متعثّرة علی طریق تجدید النحو العربی (
الأخفش- الکوفیّون)»، تألیف عفیف دمشقیه، از جمله آثار جدیدی است که به بررسی مکتب نحوی
اخفش از یکسو و علمای نحو کوفی از سوی دیگر و ذکر مهمترین آراء و ابتکارات نحوی آنها پرداخته است.
کتاب، مشتمل بر یک مقدمه، دو باب و یک خاتمه است. مطالب ابواب کتاب به ترتیب در ضمن دو و سه فصل تنظیم شده است.
نویسنده در مقدمه کتاب، این اثر را در مقام طرح مباحثی چون شرح حال
اخفش اوسط و علاقه او به سیبویه و شاگردی او، تعلق خاطر او به کوفیون و طرح دیدگاههایی که درباره تأثیر و تأثرات او با آنها وجود دارد، نمیداند و لذا بدون اینکه ذکری از این مباحث به میان آورد، به تبیین مباحث مورد نظرش میپردازد.
لازم به توضیح است که سعید بن مسعده (متوفی ۲۱۱ یا ۲۱۴ ق)، ملقب به
اخفش، در خوارزم متولد شد و در بصره رشد و نمود کرد. وی از نحویون بصره و از شاگردان سیبویه در نحو بود. پس از آنکه علی بن سلیمان نحوی به
اخفش معروف شد، او را
اخفش اوسط و علی بن سلیمان را
اخفش اصغر خواندند. چون از لحاظ سنی از سیبویه بزرگتر بود، نهتنها از سیبویه، بلکه از محضر استادان سیبویه نیز استفاده کرد.
نویسنده، باب اول کتاب را با این عبارت آغاز میکند که در توان
اخفش نبود که اصول نحوی را با اصول دیگری جایگزین کند؛ چراکه قواعد نظری مکتب بصری به دلیل وجود «الکتاب» سیبویه تثبیت شده بود. در چنین اوضاعی تنها راه چاره تفریع زدن و استخراج فروع از آن اصول، بهمنزله ستونهایی در جهت ترمیم و اصلاح بنای نحو بصری، بود. بیشتر این اجتهادات بهمنزله آجرهایی بود که تنها بنا را سنگین نمود و هر دو لنگه دروازه را بر ورود آراء مختلف باز نمود.
نویسنده سپس تعدادی از اجتهادات نحوی
اخفش را در سه بخش مطرح میکند: در بخش اول، آراء وی در باره بعضی صیغهها مانند: ما تعجبیه، لات، إن و أیّ ذکر شده است. نویسنده تنها به
ذکر دیدگاه
اخفش بسنده نکرده است و نظرات وی را مورد نقد و بررسی نیز قرار داده است؛ بهعنوان مثال
اخفش «أیّ» را که در اسلوب نداء «یا أیها الناس» منادا شناخته میشود، اسم موصول میداند. نویسنده بر اسم موصول بودن «أیّ» دو اشکال وارد کرده و آن را صحیح نمیداند. در آخر نیز دیدگاه
اخفش را حمل بر« أیّ» ندائیه موصوله کرده است.
در دو بخش دیگر این فصل نیز بخش دیگری از آراء
اخفش درباره عوامل و معمولات و قیاس مورد بررسی قرار گرفته است.
باب دوم کتاب نیز در ضمن سه فصل آمده است. نویسنده در مقدمه این باب با ذکر این نکته که وی در صدد بیان اختلافات نحوی مکتب بصری و کوفی نیست، به تعدادی از این اختلافات اشاره کرده است. وی خاطرنشان میکند که هدف در این کتاب، ذکر آراء جدید کوفیون است.
وی همچنین در ابتدای فصل اول، به تمایل شدید کوفیون بر
استقلال کامل از نحو بصری و عدم قدرت آنها بر این کار اشاره کرده است. وی تأکید میکند که بسیاری از آراء کوفیون در حقیقت نظریه جدیدی در برابر اصل نظریه بصریون نیست، بلکه دیدگاهی بر فروع آن است؛ مثلاً بصریون معتقدند که مبتدا به عامل معنوی «ابتدا» مرفوع میشود و خبر بهوسیله مبتدا مرفوع میشود؛ چراکه خبر بر مبتدا بنا شده است. کوفیون، عامل معنوی را قبول نداشته و رفع مبتدا و خبر را به واسطه یکدیگر میدانند؛ چراکه هرکدام دیگری را طلب کرده و محتاج به آن است.
وی در دو فصل دیگر کتاب نیز تعداد دیگری از آراء جدید کوفیون را متذکر شده است. پس از آن در خاتمه اثر، نیز چنین نتیجهگیری میکند که اگرچه شیوه کوفیون بر دوری از تکلف بوده، اما
اخفش و کوفیون نیز نتوانستند از تأویل و
تقدیر خلاصی یابند، بلکه گاه بهگونهای بدتر از بصریون گرفتار آن شدند.
منابع و مصادر و فهرست مطالب در انتهای
کتاب آمده است.
آدرس مطالب و برخی ارجاعات و توضیحات در پاورقیهای کتاب ذکر شده است.
نرمافزار ادبيات عرب، مرکز تحقيقات کامپيوتری علوم اسلامی.