خودسازی علما
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
علمای دین دائماً مترصّد نفس خویش بوده و اهمیّت فوق العادهای برای
تهذیب نفس و خودسازی قائل بودهاند و بر اثر همین مجاهدتها و مراقبتها به جائی رسیدند که به راحتی هوای دوست را بر هوای نفس خویش بر میگزیدند و رحمت پروردگار بر او سرازیر گشته و در نتیجه به مقام خلیفة اللّهی نائل میگردیدند.
انسان موجودی دو بعدی است که هم صلاحیت تعالی، تکامل و رسیدن به درجات
ملائکه و صعود به «قابَ قَوْسَیْنِ اَوْ اَدْنی»
را دارد و هم قابلیت تنزّل از مقام انسانیّت و رسیدن به درجهای را داراست که از درجه چهار پایان نیز فروتر رفته و به فرمودة قرآن «کَالْاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ»
می شود.
نفس لوّامه و
قوه عاقله بشر در پرتو ارشادات
انبیاء الهی پیوسته اورا به سمت تکامل و ترقّی سوق میدهند و در مقابل،
نفس امّاره همراه با وساوس
شیطان همواره او را به ورطة حیوانیّت میکشانند. در اینجاست که ضرورت مجاهدة دائمی با نفس، مراقبت و مهذب ساختن آن از هواهای نفسانی روشن میگردد، مجاهدهای که پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از آن به «
جهاد اکبر» تعبیر فرمودند و در صورت غفلت از آن انسان به وادی هلاکت سقوط خواهد کرد. از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده است که
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لشگری را به جنگ فرستادند، بعد از اینکه بازگشتند فرمودند: مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر وبقی علیهم الجهاد الاکبر. فقیل: یا رسول الله، ما الجهاد الاکبر؟ قال: جهاد النفس.
تزکیه و تهذیب نفوس از اهداف اولیه
بعثت انبیاء به شمار میرود. «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْاُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ؛
او خداوندی است که در میان مردمی امّی پیامبری از خودشان فرستاد تا آیات خدا را بر آنها خوانده و آنها را تزکیه نماید و کتاب و حکمت به آنها بیاموزد» و وقتی به اهمیت بیشتر آن پی میبریم که میبینیم
خداوند در
قرآن کریم بعد از یازده بار
قسم، تنها راه
رستگاری را تزکیه نفس ذکر میکند. «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحیها... قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَکَّیها؛
۱ـ۹ هر که نفس خویش را تزکیه کرد رستگار شد.» و آنچه به این مجاهده ویژگی فوق العاده میدهد دائمی بودن آن است و اینکه انسان همیشه باید مترصد دامهای شیطان و نفس اماره باشد
حضرت علی (علیهالسّلام) میفرمود: «حتی یک لحظه مسامحه و سهلانگاری در مورد نفوس خود نکنید که این سهلانگاریها در مورد نفس، شما را به راههای تاریکی میکشاند»
از همین روست که در مناجات
امام سجاد (علیهالسّلام) مشاهده میکنیم که چطور از شرّ نفس خویش به خداوند شکایت میکند: «الهی الیک اشکو نفساً بالسوء امّارة والی الخطیئةِ مبادَرَةَّ...؛
خدای من به تو شکایت نفسی را میکنم که امرکننده به بدیهاست و به خطا سبقت میگیرد و به
معصیت و گناهان حریص است و در معرض سخط تو قرار میگیرد و مرا به وادی هلاکت میکشاند و مرا در نزد تو خوارترین هلاک شدگان قرار میدهد، تعلل او زیاد و آرزوی او بلند است...»
در حالات علماء ربّانی و بزرگان
دین نیز وقتی نظر میافکنیم، دائماً مترصّد نفس خویش بوده و اهمیّت فوق العادهای برای
تهذیب نفس و خود سازی قائل بودهاند، به طوری که پیوسته به مراقبت و محاسبه از نفس خویش میپرداختهاند و در اثر همین مجاهدتها، پروردگار عالم نیز طبق وعدهای که در قرآن کریم داده، «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»
افقهای جدیدی از معرفت و هدایت را به روی آنها گشوده است. (در نگارش مقدمه، از کتاب: اخلاق اسلامی (شرح خطبة متقین نهج البلاغه)
و شرح اربعین حدیث امام (رحمةاللهعلیه)
استفاده شده است)
تهذیب نفس و خودسازی در کلام بزرگان و علما نمودها و ظهورهای متعددی داشته است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
حضرت
امام خمینی (رحمةاللهعلیه) میفرمایند: «تا فرصت از دست نرفته بیدار شوید، در مرحله اوّل در مقام تهذیب و تزکیه نفس و اصلاح خود بر آئید.»
«اگر شما درس بخوانید ممکن است عالم شوید ولی باید بدانید که میان مهذّب و عالم خیلی فاصله است. هر چه این مفاهیم در قلب سیاه و غیر مهذّب انباشته گردد حجاب زیادتر میشود، در نفسی که مهذّب نشده
علم حجاب ظلمانی است، علم نور است ولی در دل سیاه دامنه ظلمت و سیاهی را گستردهتر میسازد.»
«... حوزههای علمیه بیدار باشند،
تقوا را، تقوا را، تقوا را، نصب العین خود قرار بدهید ـ فضلا و طلاب علوم دینیه، تقوی، تقوی،
تنزیه نفس و مجاهده با نفس میتواند بر یک امّت حکومت کند.»
آیتالله نجفی قوچانی (رحمةاللهعلیه) میگویند: «... و بالجمله،
طلبه باید اوّلاً در تغیل باطن خود جدیّت نماید و چنانچه در اوّل طفولیّت است و باطن او هنوز چرکین و
نجس نشده، مواظب باشد که نجس نشود....»
آیتالله سید احمد کربلائی (رحمةاللهعلیه) در دستور العملی به یکی از شاگردان خویش مینویسد: «مواظبت کامل بر اداء واجبات و ترک محرمات داشته باش و اولاً: در ابتدای صبح در ایناندیشه کن. ثانیاً: کمال مراقبت را در طول روز داشته باش. ثالثاً: هنگام اراده خوابیدن محاسبه نفس کن. رابعاً: در صورتی که نفس مخالفتی نموده آنرا جبران نما و نفس را با انجام ضّد میل آن مجازات و سیاست نما».
آیتالله العظمی بهاءالدینی (رحمةاللهعلیه) میگویند: «با تهذیب نفس علم به بار مینشیند و ثمر میدهد. قدرت، مفید میشود و خدمت، ارزش مییابد. ارج و بهای افراد به
خودسازی، تهذیب نفس و توجه به خداست. هرچه تهذیب افزایش یابد، مشکلات و نابسامانیها آسان و قابل تحمّل میشوند و در پی آن تائید الهی مسائل را حل میکند و اگر خدای نکرده این وظیفه اصلی فراموش شد، تمامی زحمات هدر میرود.»
«علم بدون تهذیب نفس، زهر است و کشنده جان و آبرو و شخصیت افراد.»
«معارف دین و دعاها تنها با تزکیه درک میشود»
تهذیب نفس و خودسازی در در سیره عملی بزرگان و علما نمودها و ظهورهای متعددی داشته است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
آیتالله مظاهری در مورد حضرت امام فرمودند: «درس ایشان فقط تعلیم و تعلّم نبود بلکه مقیّد بودند در ضمن
تعلیم، تهذیب هم باشد و به عبارت دیگر درس ایشان کار رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود که: «وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ» آنچه برای ما اعجاب انگیز و از الطاف بزرگ ایشان بود تهذیب عملی بود که ایشان داشتند.»
«بیش از ۱۲ سال که شرکت در دروس عالیه ایشان داشتهام، در این مدت یک عمل
مکروه از ایشان ندیدم. بلکه اگر شهبه
مراء و جدالی، شهبه
غیبت و دروغی... پیش میآمد حالت نگرانی به خوبی از ایشان نمایان میشد. یادم نمیرود روزی امام در درس تشریف آوردند و به قدری ناراحت بودند که نفس ایشان به شماره افتاده بود. درس نگفتند و به جای درس نصیحت تندی نمودند و رفتند. و تب مالتی که داشتند عود کرد و سه روز درس نیامدند. چرا؟ چون شنیده بودند یکی از شاگردان ایشان درباره یکی از مراجع غیبتی کرده بود.»
«ایشان بعد از فوت
آیتالله العظمی بروجردی (رحمةاللهعلیه) برای فرار از مطرح شدن نام ایشان به عنوان
مرجع تقلید خصوصاً در بین مردمی که از شهرستانها میآمدند از منزل خارج نشدند و تنها پانزده روز بعد از وفات ایشان با اصرار شاگردان، بعد از اینکه فاتحه از طرف خیلی از بزرگان گرفته شد، آن هم در وقت طلاب
مشهد، فاتحه برگزار کردند و به مسئول اعلان جلسه تذکّر اکید دادند که از اعلام نام ایشان خـودداری نماید»
همچنین آیتالله العظمی بهاءالدینی (رحمةاللهعلیه) در مورد ایشان میگویند: «در سالهای اوّل طلبگی که در
مدرسه فیضیه بودیم با حاج آقا روح الله آشنا شدیم ـ مدّتی نگذشت که رفاقت و دوستی ما با ایشان بسیار صمیمی گشت. او را در حد بسیار بالائی از پاکی و تقوا دیدم.»
«از ابتدای تاسیس
حوزه علمیه قم تاکنون، ما برای امام نظیر نیافتیم و همه به خاطر خودسازی و تهذیب ایشان بوده است.»
از تمام قسمتهای ایران برای استفاده از درس
ملاصدرا به
شیراز میرفتند و استاد شاگرد را نمیپذیرفت مگر اینکه شاگرد چهار شرط را بپذیرد و بدان عمل نماید. اوّل این که در صدد تحصیل مال نباشد مگر بهاندازه تحصیل معاش دوّم اینکه در صدد تحصیل مقام نباشد سوّم اینکه معصیت نکند چهارم اینکه تقلید ننماید.»
آیتالله العظمی بهاءالدینی (رحمةاللهعلیه) ابتداء شروع به تهذیب نفس خود را اینگونه ذکر فرمودهاند: «در چهارده سالگی... به طور جدّی ـ امّا معقول و منطقی ـ شروع به تهذیب کردم ـ در کنار درس و بحث که تمام ساعات روزانهام را فرا میگرفت، لحظهای از خدا غافل نمیشدم. خود را در برابر او هیچ میدانستم. از آن روز، تحت تاثیر تشویق، تعریف و یا شهرت قرار نمیگرفتم؛ روزها به درس و
روزه و شبها به مطالعه، تفکر و تهجّد اشتغال داشتم ـ در خود امید عجیبی به خدا و قطع امید از غیر خدا احساس میکردم از این رو سعی فراوانی در راز و نیاز در شبها و یاد خدا در روزهاداشتم».
آیتالله ابراهیم امینی از استادشان
علامه طباطبائی، نقل کردهاند: هنگامی که از
تبریز به قصد ادامه تحصیل علوم اسلامی به سوی
نجف اشرف حرکت کردم در بین راه همواره به فکر بودم که چه درسی بخوانم، پیش چه استادی تلمّذ نمایم و چه روشی را انتخاب کنم که مرضّی خدا باشد. وقتی به نجف رسیدم لدَیَ الوُرود رو کردم به قبّه و بارگاه
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) و عرض کردم: «یاعلی! من برای ادامه تحصیل به محضر شما شرفیاب شدهام ولی نمیدانم چه روشی را پیش گیرم و چه برنامهای را انتخاب کنم از شما میخواهم که در آنچه صلاح است مرا راهنمائی کنید.» منزلی اجاره کرده ودر آن ساکن شدم. در همان روزهای اوّل، قبل از اینکه در جلسه درسی شرکت کنم، ناگاه درب خانه را زدند، درب را باز کردم. دیدم یکی از علمای بزرگ است سلام کرد و داخل منزل شد. بعد از گفتگوئی کوتاه فرمودند: «کسی که به قصد تحصیل به نجف میآید خوبست علاوه بر تحصیل، به فکر تهذیب و تکمیل نفس خویش نیز باشد و از نفس خود غافل نماند.» این را فرمود و حرکت کرد. سخنان کوتاه و با نفوذ آن عالم ربّانی چنان در دل من اثر کرد که برنامة آیندهام را شناختم و تا مدتی که در نجف بودم محضر ایشان را رها نکردم و در درس اخلاقش شرکت میکردم.
ایشان حاج میرزا علی آقای قاضی (رحمةاللهعلیه) بودند.»
آیتالله بهجت در جواب این سؤال که آیا برای تهذیب نفس میتوانیم به دستوراتی که از بزرگان رسیده، مثل مرحوم بید آبادی (رحمةاللهعلیه) عمل نمائیم؛ فرمودند: مرحوم بید آبادی و بزرگان دیگر برای اسلام زحمات زیادی کشیدند ولی هر کدام از یک راه افراد را به سوی خدا میبردند ولی من راهم این است که دستورات العمل فقط در یک چیز جمع شده، در یک کلمه خیلی کوچک _ خیلی کوچک و آن «ترک گناه» است ولی فکر نکن ترک گناه چیز سادهای است. گاهی خیلی مشکل است و تمام دستورات خودش بعداً میآید، ترک گناه مانند چشمهای است که همه چیز را خود به همراه دارد.»
شیخ آقا بزرگ تهرانی (رحمةاللهعلیه) درباره آخوند
ملا حسینقلی همدانی (رحمةاللهعلیه) میگوید: او در
علم اخلاق وزنه عظیمی است که به وصف نیاید. مدتها گذشت و زمانه بسان او را در علم اخلاق و تهذیب نفوس ندید...»
سید صدر در «
تکملة امل الآمل» میگوید: او دائم المراقبة بود به طوری که چه بسا در اثنای درس از ترس اینکه از خداوند سبحان غافل شود، ساکت میشد. وی شیوهای همانند
ابن طاووس داشت و در اثر مجاهدتها و ریاضتها، انوار ملکوت بر او تابیدن گرفت.»
آری، در اثر همین مجاهدتها و مراقبتها است که انسان به جائی میرسد که به راحتی هوای دوست را بر هوای نفس خویش بر میگزیند و رحمت پروردگار بر او سرازیر گشته و در نتیجه به مقام خلیفة اللّهی نائل میگردد.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «خودسازی و تهذیب نفس»، تاریخ بازیابی۹۷/۳/۲.