خودبینی در نهجالبلاغه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
نهج البلاغه به شدت از خود بینی و
تکبر نکوهش شده است.
تکبر (خود بینی) در لغت به معنای
تعظم (خود را بزرگ پنداشتن) آمده است.
برخی،
کبر و
استکبار و تکبر را برای اشاره به همین معنا به صورت یکسان به کار بردهاند،
حضرت علی (علیه السلام) در مناسبتهای مختلف در خطب و نامه ها تکبر و خود بینی را مورد نهی و نکوهش قرار داده است.
گناه برتر از نیکی : «سیئه تسوءک، خیر عندالله من حسنه تعجبک؛
گناهی که تو را ناراحت (
پشیمان ) سازد، نزد
خدا بهتر است از کار نیکی که تو را
مغرور سازد.»
دوری از
کبر :« الله الله فی کبر الحمیه و فخر الجاهلیه، فانه ملاقح الشنان، و منافخ الشیطان، التی خدع بها الامم الماضیه، و القرون الخالیه؛
خدا را! خدا را! از کبر تعصب آمیز و
تفاخر جاهلی ، که آن مرکز پرورش
کینه و جایگاه
وسوسههای شیطان است که ملتهای پیشین و امتهای قرون گذشته را فریفته است.»
ذلت جباران: « ان الله یذل کل جبار، و یهین کل مختال؛
خداوند هر جباری را ذلیل و هر خودپسندی را خوار میسازد.»
آفت عقل: اعلم ان الاعجاب ضد الصواب، و افه الالباب؛
بدان که خودبینی ضد
حق و راستی است و آفت
عقل و
خرد است.»
امام خمینی عقل را یکی از منابع شناخت میداند، البته زمانی که در تصرف قانون الهی و شرعی باشد، اما عقلی که پشتیبانی شرع و تعالیم انبیاء را نپذیرد، استقلال ندارد و برده و
بنده شهوت و غضب و
شیطان خواهد بود.
ازاینرو ایشان برای عقل آفاتی را برمیشمارد که اگر عقل انسان گرفتار آنها گردد از مسیر حق منحرف شده قادر به درک حقایق نخواهد بود. این آفتها عبارتاند از:
۱- غرور و خودبینی: اگرچه همه
رذایل نفسانی و افکار
شیطانی دشمن عقل است. برخی از آنها از آفات بزرگ عقل به شمار میروند: نظیر غرور که بیماری است که بدون ایجاد درد، قلب و روح را فاسد و انسان را هلاک میکند.
۲- غضب: خشم و غضب موجب تعطیل شدن قوای عقلانی انسان میشود و در این صورت فرد خشمگین تصمیمات غیرمنطقی و اقدامات غیرعاقلانه انجام میدهد همچنین
غضب نور عقل و ایمان را خاموش میکند.
۳- پرگویی: سخنان لغو و بیهوده، مضر به حال روح و نفس است و آن را از صفا و سلامت و طمانینه ساقط میکند.
۴- هوای نفس: هوای نفس دشمن خطرناک عقل است بهگونهای که تمام انوار عقل و ایمان را خاموش میکند.
۵- بیماری مزاج: بیماریهای جسمی و مزاجی باعث میشود توجه عقل به بدن و مزاج بیشتر شود و هرقدر این توجه بیشتر باشد، ادراکات عقلی ضعیف و کمتر میشود زیرا
عقل سالم در بدن سالم است.
از اعمال ناپسند بر حذر باش: «احذر کل عمل یرضاه صاحبه لنفسه، و یکره لعامه المسلمین؛
از انجام هر عملی که صاحبش آن را پسند خود داند و در نزد مسلمانان ناپسند باشد، برحذر باش.»
هرچه بر خود پسندی بر دیگران هم!: « من نظر فی عیوب الناس، فانکرها، ثم رضیها لنفسه، فذلک الاحمق بعینه ؛
هر که عیبهای مردم را دید و بر آنها نپسندید، پس همان را بر خود پسندید بعینه
احمق است.»
مانع افزودن: «الاعجاب یمنع الازدیاد؛
عجب و خودبینی مانع زیاد کردن و افزودن است.»
ترسناکترین وحشت: «ان... اوحش الوحشه العجب؛
یکی از ترسناکترین وحشتها، عجب و خودپسندی است.»
تعجب از کبر متکبر : «عجبت للمتکبر الذی کان بالامس نطفه، و یکون غدا جیفه؛
در شگفتم از متکبر، که دیروز
نطفه (بی ارزشی) بود و فردا
مردار گندیدهای است. (پس تکبر چرا؟)»
غرور طاووس: «یمشی مشی المرح المختال، و یتصفح ذنبه و جناحیه، فیقهقه ضاحکا لجمال سرباله.
طاووس همچو موجودی متکبر که به حسن خود مینازد گام برمی دارد و در زیبایی
دم و دو
بال خود، اندکی مینگرد، سپس با قهقهه میخندد و این قهقهه برای زیبایی جامه و رنگ آمیزی بالهای وی است.»
حسودان خرد: «عجب المرء بنفسه، احد حساد عقله.
عجب و خودپسندی مرد، یکی از حسودان خرد اوست.»
تنهایی هراس انگیز: «لا وحده اوحش من العجب؛
هیچ تنهایی هراس آورتر از خودبینی نیست.»
فرو رفتن در گناهان: « الحرص و الکبر و الحسد دواع الی التقحم فی الذنوب؛
حرص ،
کبر و
حسد ،
انسان را به فرورفتن در گناهان فرا میخواند.»
قوم پاک علی ( علیهالسّلام): «انی لمن قوم لا تاخذهم فی الله لومه لائم... لا یستکبرون و لا یعلون، و لا یغلون و لا یفسدون؛
همانا من از قومی هستم که سرزنش هیچ سرزنش کنندهای آنان را در راه
خدا از کار باز نمیدارد، نه تکبر میورزند و نه بلندگرایاناند و نه مردم را به
زنجیر میکشند و نه فساد در روی
زمین به راه میاندازند.»
آثار تکبر: «استعیذوا بالله من لواقع الکبر، کما تستعیذونه من طوارق الدهر. فلو رخص الله فی الکبر لاحد من عباده لرخص فیه لخاصه انبیائنه و اولیائه. و لکنه سبحانه کره الیهم التکابر، و رضی لهم التواضع؛
از آثار بدی که تکبر در دلها میگذارد به خدا پناه ببرید، همان گونه که از حوادث روزگار به او پناه میبرید و اگر قرار بود خداوند به یکی از بندگانش اجازه دهد کبر ورزد، به پیامبران و اولیای مخصوصش اجازه میداد، ولی تکبر را برای همه منفور شمرده و
تواضع و
فروتنی را برای آنان پسندیده است.»
انسان گستاخ: «ما جراک علی ذنبک، و ما غرک بربک، و ما انسک بهلکه نفسک؟؛
ای انسان! چه چیز تو را به
گناه کردن
گستاخ کرده و چه چیز تو را در مقابل پروردگارت به غرور واداشته و چه چیز تو را به تباه کردن خویش خو داده است؟»
خطای گناهکار: «یا ایها الانسان، ما جراک علی ذنبک... اما ترحم من نفسک ما ترحم من غیرک؟؛
هان! ای انسان! چه چیز تو را در گناه ورزی گستاخ کرده است...؟ ! چرا همچنان که به دیگران رحم میکنی به خودت رحم نمیکنی؟»
نخستین آدم متکبر:«لا تکونوا کالمتکبر علی ابن امه من غیر ما فضل جعله الله فیه سوی ما الحقت العظمه بنفسه من عداوه الحسد، و قدحت الحمیه فی قلبه من نار الغضب، و نفخ الشیطان فی انفه من ریح الکبر الذی اعقبه الله به الندامه؛
مانند
قابیل مباشید که به فرزند مادرش (برادرش
هابیل ) تکبر ورزید، بدون فضیلتی که
خدا به او داده باشد، جز این که او خود را بزرگ پنداشت؛ زیرا
حسد او را به عداوت با برادرش واداشت و
تعصب در دل او
آتش غصب را شعله ور ساخت و
شیطان در بینی او از باد کبر دمید که پشیمانی را به دنبال داشت.»
سرپوش عیوب: المساله خبا العیوب، و من رضی عن نفسه کثر الساخط علیه؛
سوال کردن سرپوش عیبها است و آن کس که از خود راضی باشد، دشمنانش زیاد خواهند شد.»
خودپسند مباش: «لا تکن ممن... یعجب بنفسه اذا عوفی، و یقنط اذا ابتلی؛
مباش از کسانی که خود را میپسندد و از خویشتن خوشش میآید، وقتی که در
عافیت به سر میبرد و مایوس میگردد در موقعی که مبتلا شود.»
آفت خودپسندی: «من کتابه للاشتر لما ولاه مصر: ایاک و الاعجاب بنفسک، و الثقه بما یعجبک منها، و حب الاطرا، فان ذلک من اوثق فرص الشیطان فی نفسه لیمحق ما یکون من احسان المحسنین؛
امام علی (علیهالسّلام) در فرمان استانداری مصر به مالک اشتر میفرماید: از خودپسندی و اعتماد به چیزی که تو را به خودپسندی میاندازد و علاقه به
ستایش دیگران از تو
پرهیز کن؛ زیرا این کارها بهترین فرصتها را به
شیطان میدهد تا کارهای خوب نیکوکاران از نظر تو نابود گردد.»
مبارزه با
شیطان: «اطفئوا ما کمن فی قلوبکم من نیران العصبیه و احقاد الجاهلیه؛ فانما تلک الحمیه تکون فی المسلم من خطرات الشیطان و نخواته، و نزغاته و نفثاته. و اعتمدوا وضع التذلل علی رووسکم، و القا التعزز تحت اقدامکم، و خلع التکبر من اعناقکم. و اتخذوا التواضع مسلحه بینکم و بین عدوکم ابلیس؛
خاموش کنید آن آتشهای
عصبیت و
کینههای جاهلیت را که در دل هایتان مخفی است؛ زیرا آن عصبیت در شخص
مسلمان از
وسوسههای شیطان و
نخوت و افسارها و دمیدنها و تلقینات او است.
تواضع و
فروتنی را بر سر نهید و تکبر و نخوت را زیر پا محو و نابود بسازید.
خودپرستی و
خودستایی را از گردن هایتان در آورید. فروتنی را ما بین خود و دشمنتان
شیطان و لشکریانش قرار دهید.»
جزای متکرین نزد خدا:« اترجو ان یعطیک الله اجر المتواضعین و انت عنده من المتکرین؟!؛
آیا تو امید داری که خداوند،
پاداش مردمان
فروتن را به تو عطا کند، در حالی که تو در نزد او از مردمان متکبر و گردنکش بوده باشی؟»
پردهای از غرور: «بینکم و بین الموعظه، حجاب من الغره؛
میان شما و
نصیحت ، پردهای از
غرور است.»
غرور و تکبر: «اعتبروا بما کان من فعل الله بابلیس اذ احبط عمله الطویل وجهده الجهید... عن کبر ساعه واحده. فمن ذا بعد ابلیس یسلم علی الله بمثل معصیته؟!.
عبرت بگیرید از کاری که خداوند درباره
شیطان انجام داد؛ زیرا عمل طولانی و کوشش جدی او را به جهت تکبر در یک
ساعت (زمانی اندک) پوچ ساخت. کیست که بعد از
شیطان مانند
معصیت شیطان را مرتکب شود و در پیشگاه خداوند سالم بماند؟»
خودبینی را کنار بگذار!: «ضع فخرک، و احطط کبرک، و اذکر قبرک؛
تفاخر را کنار بگذار و تکبر را فرو ریز و به یاد قبرت باش.»
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تکبر و خودبینی». • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.