• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خواجه جلال‌الدین تورانشاه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جلالالدین تورانشاه از امرا و وزرای مشهور قرن هشتم هجری قمری است. خواجه جلالالدین (د ۲۱ صفر ۷۸۷ق/۳ آوریل ۱۳۸۵م)، وزیر دورۀ شاه شجاع (سل‌ ۷۵۹-۷۸۶ق/ ۱۳۵۸-۱۳۸۴م) شد. شخصیت بزرگوار، طبع منیع، شعور عارفانه و رفتار درویشانۀ تورانشاه موجب شد تا شاعر بزرگ عصر، خواجه حافظ شیرازی دلبستۀ محبت و کرم او باشد، چنان‌که در اشعار خود از او با چنین لقب‌هایی: خواجه، خواجه جلالالدین، آصف، آصف عهد، آصف‌ثانی و غیره یاد کرده است.



تورانْشاه، خواجه جلالالدین (د ۲۱ صفر ۷۸۷ق/۳ آوریل ۱۳۸۵م)، وزیر و دولتمرد دورۀ شاه شجاع (سل‌ ۷۵۹-۷۸۶ق/ ۱۳۵۸-۱۳۸۴م) و ممدوح حافظ. قاسم غنی بنابر اطلاعات شفاهی، احتمال داده که او از نوادگان شیخ محمود شبستری (د ح۷۲۰ق/۱۳۲۰م)، یا حتیٰ برادر وی بوده است.
[۱] غنی، قاسم، «بحثی دربارۀ یک غزل حافظ»،آینده، ص۳۸، تهران، ۱۳۵۹ش، س۶.
به هر روی ظاهراً نخستین شغل دیوانی او حکومت ابرقو بوده،
[۲] کتبی، محمود، تاریخ آل مظفر، ج۱، ص۷۵، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۵ش.
[۳] خواندمیر، غیاث‌الدین، دستورالوزراء، ج۱، ص۲۴۹، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۱۷ش.
و اگر پیش از آن شغلی داشته، در جایی از آن یاد نشده است.


در ۷۶۵ق/۱۳۶۴م که سپاهیان شاه محمود و نیروی کمکی سلطان اویس ایلکانی از تبریز و سایر افراد خاندان مظفری، شاه شجاع را در شیراز محاصره کردند و او ناچار به سوی ابرقو رفت، تنها کسی که به او روی خوش نشان داد، حاکم برگماشتۀ وی خواجه جلالالدین تورانشاه بود. تورانشاه او را چونان پادشاه پذیرفت و به خدمتش ایستاد.
[۴] کتبی، محمود، تاریخ آل مظفر، ج۱، ص۷۵، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۵ش.
[۵] خواندمیر، غیاث‌الدین، دستورالوزراء، ج۱، ص۲۴۹، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۱۷ش.
[۶] خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، ج۳، ص۲۹۹، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
که از پهلوان خرّم به عنوان حاکم ابرقو نام برده است.


شاه شجاع که چند ماهی در ابرقو ماند، از کفایت و یکدلی خواجه جلالالدین تورانشاه اطمینان حاصل کرد و او را به وزارت خویش برگمارد. بی‌گمان خواجه نه‌تنها در بازگرداندن اعتماد به نفس شاه شجاع مؤثر بود، بلکه همراهی مردی با کفایت و خوش‌نام چون او، بر قدرت شاه رانده شده نیز افزود. پس به صواب‌دید همو، نخست به سوی کرمان که دولتشاه آن ولایت را ضبط کرده بود، حرکت کرد. اگرچه دولتشاه سرانجام تقاضای بخشودگی کرد، اما امان شاه شجاع را تنها پس از تضمین خواجه جلالالدین تورانشاه باور داشت.
[۷] میرخواند، محمد، روضة الصفا، ج۴، ص۳۴۹۷، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۸] کتبی، محمود، تاریخ آل مظفر، ج۱، ص۷۶، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۵ش.


احوال تورانشاه در فاصلۀ میان فتح کرمان تا فتح شیراز در ۲۴ ذیقعدۀ ۷۶۷ق/۲ اوت ۱۳۶۶م که شامل رویدادهای بسیار بود، روشن نیست، اما چنین پیداست که در این مدت او همچنان وزیر شـاه شجـاع بـود.
[۹] غنی، قاسم، بحث در آثار و افکار و احوال حافظ،ج۱، ص۲۶۸-۲۶۹، تهران، ۱۳۲۱ش.
در ۷۶۸ق، پس از استقرار دوباره در شیراز، شاه شجاع ضمن تغییرات کاملی که در امور قلمرو خویش پدید آورد، بنابر سیاستی که گویا ضروری می‌نمود، مقام وزارت را نخست به خواجه قطب‌الدین سلیمان شاه و سپس به رکن‌الدین شاه حسن سپرد.
[۱۰] کتبی، محمود، تاریخ آل مظفر، ج۱، ص۸۱-۸۳، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۵ش.


برکناری تورانشاه از وزارت، آن‌گونه که از سیر رویدادها می‌توان دریافت، گویا بدین‌سبب بود که شاه شجاع او را برای مأموریت حساس و مهمی در نظر گرفته بود: چند ماه پس از استقرار در شیراز، شاه شجاع برای تثبیت قدرت خود، می‌بایست طغیان طوایف هزارۀ مغول اوغانی و جَرمایی را سرکوب کند. این طوایف در زمان ایلخان ارغون پادشاه مغول ایران، برای حفظ تعادل نیروی محلی قراختاییان کرمان که با هم رقابت داشتند، بـه نواحـی میان کـرمان و فارس کوچـانـده شـده
[۱۱] ناصرالدین منشی کرمانی، سمط العلیٰ، ج۱، ص۵۸، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۳۸ش.
و بارها برای دولت آل مظفر مزاحمت ایجاد کرده بودند. در این زمان شاه شجاع پسر بزرگ خود قطب‌الدین اویس را به سرکوب آنان فرستاد و خواجه جلالالدین تورانشاه را راهنما و مشاور او قرار داد.
[۱۲] عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۱، ص۳۹۰، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۳ش.


موفقیت در این مأموریت، تورانشاه را چندان در نظر شاه عزیز ساخت که رکن‌الدین شاه حسن وزیر، برای از میان برداشتن خواجـه توطئـه‌ای چیـد.
[۱۳] خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، ج۳، ص۳۰۴، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
در این هنگام (احتمالاً میان سال‌های ۷۶۹ و ۷۷۰ق) شاه محمود با پشت‌گرمی سلطان اویس ایلکانی و سپاه چشمگیری که از تبریز به کمک او فرستاده شده بود، بار دیگر به شیراز حمله کرد.

پس از برخوردهای بسیاری که میان دو سپاه روی داد، رکن‌الدین شاه حسن فرصت را مناسب یافت و نامه‌ای از تورانشاه و خواجه همام‌الدین، خطاب به شاه محمود جعل کرد. آن نامه را به شاه شجاع رسانید و شاه با آن‌که چندین‌بار وفاداری تورانشاه را آزموده بود، دستور داد هر دو مرد را در بند کنند، اما سرانجام براثر ضد و نقیض‌گویی رکن‌الدین شاه حسن، به او ظنین شد و حقیقتِ توطئه فاش گردید. با قتل رکن‌الدین حسن، وزارت بار دیگر به خواجه جلالالدین تورانشاه رسید،
[۱۴] کتبی، محمود، تاریخ آل مظفر، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۵ش.
[۱۵] کتبی، محمود، تاریخ آل مظفر، ج۱، ص۸۴-۸۵، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۵ش.
[۱۶] حـافظ ابرو، عبدالله، جغـرافیا، ج۲، ص۲۴۴-۲۴۶، به کوشش صادق سجـادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۱۷] میرخواند، محمد، روضة الصفا، ج۴، ص۳۵۱۳-۳۵۱۵، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، ۱۳۸۰ش.
چون در ۷۷۶ق/۱۳۷۴م، شاه شجاع نخست به اصفهان و سپس به آذربایجان لشکر کشید و تبریز را گرفت، از آن‌جا هر یک از امیران خود را به تسخیر جایی، و تورانشاه را به اصفهان فرستاد.
[۱۸] حـافظ ابرو، عبدالله، جغـرافیا، ج۲، ص۲۴۸-۲۴۹، به کوشش صادق سجـادی، تهران، ۱۳۷۸ش.


اگرچه در مآخذ دیگر، از فرستادن تورانشاه به اصفهان، یاد نشده است، اما این گزارش پذیرفتنی به نظر می‌رسد، زیرا شاه شجاع از تمایل گروهی از اصفهانیان به اویس پسرش اطلاع داشت و زمانی که به تبریز رسید، می‌باید فردی قابل اعتماد همچون تورانشاه را به اصفهان می‌فرستاد تا ضمن حفظ شهر، در غیبت او از فارس، میان او و شیراز قرار داشته باشد. چنین به نظر می‌رسد که تورانشاه از زمان قتل رکن‌الدین شاه حسن تا حرکت به سوی اصفهان، یکسره وزارت شاه شجاع را برعهده داشت.

چون در ۷۸۵ق/۱۳۸۳م، شاه شجاع به پسر دیگر خود شبلی که پس از مرگ اویس، پسر بزرگ او محسوب می‌شد، بدگمان شد، و نخست او را با امیر سلغُر رشیدی به زندان افکند و سپس در مستی حکم به کور کردن شبلی و قتل امیر داد. تورانشاهِ وزیر در میانه افتاد و توانست بخشش هر دو را از شاه بگیرد، اما فرستادگان وزیر برای نجات چشم‌های شبلی دیر رسیدند.
[۱۹] حـافظ ابرو، عبدالله، جغـرافیا، ج۲، ص۲۵۲، به کوشش صادق سجـادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۲۰] خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، ج۳، ص۳۱۳، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.



از این سال تا مرگ شاه شجاع در ۷۸۶ق، پیداست که تورانشاه، وزارت شاه شجاع را برعهده داشته است. شاه به هنگام مرگ به پسر و جانشین خود سلطان زین‌العابدین، ضمن سفارش تورانشاه، وجود او را موجب استحکام دولت زین‌العابدین خواند.
[۲۱] حـافظ ابرو، عبدالله، جغـرافیا، ج۲، ص۲۵۷، به کوشش صادق سجـادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
در واقع با وجود مخالفان جانشینی زین‌العابدین، کوشش‌های تورانشاه، شاه جوان را پس از مرگ پدرش به شاهی رساند.

در چند ماه نخست شاهی او نیز، خواجه وزارت او را داشت،
[۲۲] خواندمیر، غیاث‌الدین، دستورالوزراء، ج۱، ص۲۴۹، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۱۷ش.
تا آن‌که امیر معزالدین اصفهانشاه بر اوضاع مسلط شد و به خلع و آزار اطرافیان شاه جدید، از جمله تورانشاه پرداخت. خواجه در این دوران رنج و آسیب بسیار دید و شاه اگرچه سرانجام با زحمت توانست امیر معزالدین را از میان بردارد،
[۲۳] میرخواند، محمد، روضة الصفا، ج۴، ص۳۵۵۹، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۲۴] خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، ج۳، ص۳۱۶، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
اما تورانشاه نیز اندکی بعد، یعنی یک سال پس از مرگ شاه شجاع، درگذشت.
[۲۵] حافظ، دیوان، ج۱، ص۳۶۱، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، ۱۳۲۰ش.
[۲۶] تهران، ج۱، ص۲۶۸-۲۶۹، غنی، قاسم، بحث در آثار و افکار و احوال حافظ، تهران، ۱۳۲۱ش.



شخصیت بزرگوار، طبع منیع، شعور عارفانه و رفتار درویشانۀ تورانشاه موجب شد تا شاعر بزرگ عصر، خواجه حافظ شیرازی دلبستۀ محبت و کرم او باشد، چنان‌که در اشعار خود از او با چنین لقب‌هایی یاد کرده است: آصف، آصف عهد، آصف‌ثانی، جناب آصف، آصف مُلک سلیمان، آصف صاحبقران، خواجه، خواجه جلالالدین، خواجه تورانشاه عادل، تورانشه خجسته، و جلال‌الحق والـدین.
[۲۷] حافظ، دیوان، ج۱، ص۳۵-۳۶، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، ۱۳۲۰ش.
[۲۸] حافظ، دیوان، ج۱، ص۱۱۶، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، ۱۳۲۰ش.
[۲۹] حافظ، دیوان، ج۱، ص۲۳۶، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، ۱۳۲۰ش.
[۳۰] حافظ، دیوان، ج۱، ص۲۴۵، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، ۱۳۲۰ش.
[۳۱] حافظ، دیوان، ج۱، ص۳۴۱، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، ۱۳۲۰ش.
[۳۲] حافظ، دیوان، ج۱، ص۳۴۷، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، ۱۳۲۰ش.
[۳۳] زریاب، عباس، آیینۀ جام، ج۱، ص۲۱۳، تهران، ۱۳۶۷ش.



احتمالاً حافظ، تورانشاه را پیش از وزارت نیز می‌شناخته است و چون در سفر یزد دلتنگ شیراز شده بود، «همراه کوکبۀ آصف دوران» به شیراز بازگشت.
[۳۴] معین، محمد، حافظ شیرین سخن، ج۱، ص۱۵۵، به کوشش مهدخت معین، تهران، ۱۳۶۹ش.
گویا پس از همین سفر و به واسطۀ دوستی شاعر و وزیر بود که شاعر به بزم‌های شاه شجاع راه یافت، آن‌چنان که خاطرۀ شیراز دورۀ شاه شیخ ابواسحاق اینجو، دوباره در یاد حافظ زنده شد.
[۳۵] زرین‌کوب، عبدالحسین، از کوچۀ رندان، ج۱، ص۱۲۰-۱۲۱، تهران، ۱۳۶۴ش.


به زندان افتادن تورانشاه به دسیسۀ رکن‌الدین شاه حسن، گرچه کوتاه مدت بود، حافظ را سخت متأثر کرد، چنان‌که هم در حادثۀ زندانی شدن و هم در آزادی و وزارت دوبارۀ او غزل‌های چندی سرود و در برخی از آن‌ها با عبارت «میرنوروزی» به دولت ناکام و بد فرجام رکن‌الدین شاه حسن اشاره کرد.
[۳۶] قزوینی، محمد، «میرنوروزی»، ج۱، ص۲۳۹-۲۴۰، حافظ از دیـدگـاه (نک‌ : هم‌، صارمی).
برای غزل‌هایی که ذکر خواجه جلالالدین تورانشاه در آن‌ها آمده است.
[۳۷] صارمی، اسماعیل، حافظ از دیدگاه علامه محمد قزوینی، ج۱، ص۴۰۹-۴۱۰، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۳۸] غنی، قاسم، «بحثی دربارۀ یک غزل حافظ»، ص۳۸،۳۹، ،آینده، تهران، ۱۳۵۹ش، س۶.




(۱) حافظ، دیوان، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، ۱۳۲۰ش.
(۲) حـافظ ابرو، عبدالله، جغـرافیا، به کوشش صادق سجـادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۳) حـافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۴) خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
(۵) خواندمیر، غیاث‌الدین، دستورالوزراء، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۱۷ش.
(۶) زریاب، عباس، آیینۀ جام، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۷) زرین‌کوب، عبدالحسین، از کوچۀ رندان، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۸) صارمی، اسماعیل، حافظ از دیدگاه علامه محمد قزوینی، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۹) عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۳ش.
(۱۰) غنی، قاسم، بحث در آثار و افکار و احوال حافظ، تهران، ۱۳۲۱ش.
(۱۱) غنی، قاسم، «بحثی دربارۀ یک غزل حافظ»، آینده، تهران، ۱۳۵۹ش، س ۶.
(۱۲) قزوینی، محمد، «میرنوروزی»، حافظ از دیـدگـاه (نک‌ : هم‌، صارمی).
(۱۳) کتبی، محمود، تاریخ آل مظفر، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۵ش.
(۱۴) معین، محمد، حافظ شیرین سخن، به کوشش مهدخت معین، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۱۵) میرخواند، محمد، روضة الصفا، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۱۶) ناصرالدین منشی کرمانی، سمط العلیٰ، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۳۸ش.
(۱۷) یزدی، حسن، جامع التواریخ حسنی، نسخۀ خطی موجود در کتابخانۀ مرکز، جزء ۴.


۱. غنی، قاسم، «بحثی دربارۀ یک غزل حافظ»،آینده، ص۳۸، تهران، ۱۳۵۹ش، س۶.
۲. کتبی، محمود، تاریخ آل مظفر، ج۱، ص۷۵، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۵ش.
۳. خواندمیر، غیاث‌الدین، دستورالوزراء، ج۱، ص۲۴۹، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۱۷ش.
۴. کتبی، محمود، تاریخ آل مظفر، ج۱، ص۷۵، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۵ش.
۵. خواندمیر، غیاث‌الدین، دستورالوزراء، ج۱، ص۲۴۹، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۱۷ش.
۶. خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، ج۳، ص۲۹۹، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
۷. میرخواند، محمد، روضة الصفا، ج۴، ص۳۴۹۷، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، ۱۳۸۰ش.
۸. کتبی، محمود، تاریخ آل مظفر، ج۱، ص۷۶، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۵ش.
۹. غنی، قاسم، بحث در آثار و افکار و احوال حافظ،ج۱، ص۲۶۸-۲۶۹، تهران، ۱۳۲۱ش.
۱۰. کتبی، محمود، تاریخ آل مظفر، ج۱، ص۸۱-۸۳، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۵ش.
۱۱. ناصرالدین منشی کرمانی، سمط العلیٰ، ج۱، ص۵۸، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۳۸ش.
۱۲. عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۱، ص۳۹۰، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۳ش.
۱۳. خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، ج۳، ص۳۰۴، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
۱۴. کتبی، محمود، تاریخ آل مظفر، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۵ش.
۱۵. کتبی، محمود، تاریخ آل مظفر، ج۱، ص۸۴-۸۵، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۵ش.
۱۶. حـافظ ابرو، عبدالله، جغـرافیا، ج۲، ص۲۴۴-۲۴۶، به کوشش صادق سجـادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
۱۷. میرخواند، محمد، روضة الصفا، ج۴، ص۳۵۱۳-۳۵۱۵، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، ۱۳۸۰ش.
۱۸. حـافظ ابرو، عبدالله، جغـرافیا، ج۲، ص۲۴۸-۲۴۹، به کوشش صادق سجـادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
۱۹. حـافظ ابرو، عبدالله، جغـرافیا، ج۲، ص۲۵۲، به کوشش صادق سجـادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
۲۰. خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، ج۳، ص۳۱۳، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
۲۱. حـافظ ابرو، عبدالله، جغـرافیا، ج۲، ص۲۵۷، به کوشش صادق سجـادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
۲۲. خواندمیر، غیاث‌الدین، دستورالوزراء، ج۱، ص۲۴۹، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۱۷ش.
۲۳. میرخواند، محمد، روضة الصفا، ج۴، ص۳۵۵۹، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، ۱۳۸۰ش.
۲۴. خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، ج۳، ص۳۱۶، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
۲۵. حافظ، دیوان، ج۱، ص۳۶۱، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، ۱۳۲۰ش.
۲۶. تهران، ج۱، ص۲۶۸-۲۶۹، غنی، قاسم، بحث در آثار و افکار و احوال حافظ، تهران، ۱۳۲۱ش.
۲۷. حافظ، دیوان، ج۱، ص۳۵-۳۶، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، ۱۳۲۰ش.
۲۸. حافظ، دیوان، ج۱، ص۱۱۶، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، ۱۳۲۰ش.
۲۹. حافظ، دیوان، ج۱، ص۲۳۶، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، ۱۳۲۰ش.
۳۰. حافظ، دیوان، ج۱، ص۲۴۵، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، ۱۳۲۰ش.
۳۱. حافظ، دیوان، ج۱، ص۳۴۱، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، ۱۳۲۰ش.
۳۲. حافظ، دیوان، ج۱، ص۳۴۷، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، ۱۳۲۰ش.
۳۳. زریاب، عباس، آیینۀ جام، ج۱، ص۲۱۳، تهران، ۱۳۶۷ش.
۳۴. معین، محمد، حافظ شیرین سخن، ج۱، ص۱۵۵، به کوشش مهدخت معین، تهران، ۱۳۶۹ش.
۳۵. زرین‌کوب، عبدالحسین، از کوچۀ رندان، ج۱، ص۱۲۰-۱۲۱، تهران، ۱۳۶۴ش.
۳۶. قزوینی، محمد، «میرنوروزی»، ج۱، ص۲۳۹-۲۴۰، حافظ از دیـدگـاه (نک‌ : هم‌، صارمی).
۳۷. صارمی، اسماعیل، حافظ از دیدگاه علامه محمد قزوینی، ج۱، ص۴۰۹-۴۱۰، تهران، ۱۳۶۷ش.
۳۸. غنی، قاسم، «بحثی دربارۀ یک غزل حافظ»، ص۳۸،۳۹، ،آینده، تهران، ۱۳۵۹ش، س۶.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله « تورانشاه، خواجه جلال الدین»، شماره۶۱۶۱.    


رده‌های این صفحه : اهالی شیراز | مظفریان | وزیران ایرانی




جعبه ابزار