• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خنده زیاد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شوخی و خنده زیاد از مباحث علم اخلاق و از منظر شرع و عقل نکوهیده و مذموم بوده و فقط مقدار کمی که منجر به معصیت [تمسخر، غیبت، بهتان] نشود، مجاز شمرده شده است؛ بنابراین می‌توان گفت شوخی و خنده از امور نسبی می‌باشند، به این معنا که اگر برای شاد کردن دل مومنان و عاری از گناه باشد، امری پسندیده و نیکو خواهد بود. اما اگر از حد اعتدال بگذرد و منجر به معصیت شود، مانند اینکه برای خنداندن دیگران از دروغ، غیبت، تمسخر و یا شکستن دل دیگری استفاده شود، نه تنها از منظر شرع نکوهیده است، بلکه عواقبی همچون، قساوت قلب، کینه و دشمنی و حزن و فقر در قیامت را به دنبال خواهد داشت. علاوه بر این، فردی که در شوخی و خنده افراط و زیاده‌روی می‌کند، به شخصیت و آبروی خود ضربه می‌زند و این عملش با ایمان منافات داشته و موجب زوال عقلش نیز می‌شود. چنین افرادی به تدریج و بر اثر عادت به مزاح و بذله‌گویی، حتی مسائل جدی زندگی را شوخی پنداشته و حس واقع‌بینی خود را از دست می‌دهند، در نتیجه آن‌گونه که باید نمی‌توانند حقایق را درک کنند و این در حالی است که دیگران نیز مطالب و سخنان آنها را جدی تلقی نکرده و به گفته‌های آنان ترتیب اثر نمی‌دهند. در این مقاله به اقسام خنده و آثار و عواقب خنده زیاد اشاره شده است.



کمتر جامعه و ملتی را می‌توان یافت که در ارتباطات مردم، چیزی به نام «شوخی و مزاح» وجود نداشته باشد و می‌توان گفت، لازمه زندگی اجتماعی و داشتن ارتباط‌های سالم و فرح‌بخش، مزاح و شوخی است. البته گاهی هم مزاح، به کدورت و کینه می‌انجامد و نتیجه معکوس می‌دهد که اشاره خواهد شد.
نسبت افراد جامعه به شوخی و خنده بدین صورت است که بعضی خصلت شوخی و مزاح را (چه با گفتار و چه رفتار) به عنوان عادت رفتاری خود قرار داده‌اند اما در مقابل برخی هم میانه خوشی با آن ندارند و اهل شوخی نیستند، لذا از آنجایی که از طرفی این نوع برخورد، در روابط مردم متداول است و از طرف دیگر نه می‌توان به طور کلی آن را مردود دانست و نه می‌توان بی‌حد و مرز طرفدار آن بود، در این مقاله به بیان آثار، حدّ و مرز، شیوه و شرایط آن بر اساس تعالیم دینی می‌پردازیم.


با توجه به بیانی که در مقدمه گذشت، علمای علم اخلاق در بیان شوخی و خنده به دو قسم اشاره کرده‌اند

۲.۱ - ممدوح

با توجه به اینکه خستگی جسم و روح، با تفریحات سالم، مزاح و لطیفه‌گویی برطرف می‌شود، پرداختن به نشاط و شادابی روح و روان، در سایۀ رعایت آداب، امری طبیعی، مقبول و مورد حمایت شرع و دین است. در نتیجه برخلاف تصور یا القاء افرادی که می‌کوشند چهره‌ای خشن و عبوس از اسلام ارائه دهند، در فرهنگ دینی مساله شادی و خوشحالی و به عبارت دیگر ادخال سرور و شاد کردن دیگران، جزء خصلت‌های مثبت و پسندیده محسوب شده و از مزاح و شوخ‌طبعی به عنوان خصلت مؤمنین یاد شده است، همانطور که اولیای دین و بزرگان مکتب نیز در عمل، این‌گونه بوده‌اند؛ چنانچه امام صادق (علیه‌السلام) فرمود، «ما من مؤمن الا و فیه دعابه، قلت و ما الدّعابه؟ قال المزاح؛ مؤمنی نباشد که در او دعابت نیست، گفتم، دعابت چیست؟ فرمود، مزاح».
برخی از مصادیق شوخی و خنده ممدوح عبارتند از،

۲.۱.۱ - شاد کردن مؤمن

طبق روایات و متون دینی، شاد کردن دل مردم و مؤمنین، کاری پسندیده بوده و در روایات، از این عمل تمجید شده است؛ چنانچه پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) در این‌باره فرمود، «اِنّ مِن اَحبِّ الاعمالِ اِلیَ اللّه عزّ و جلّ اِدخالُ السّرور علی المؤمنین؛ از محبوب‌ترین کارها نزد خداوند متعال، وارد کردن شادمانی در دل مؤمنان است».
همچنین یونس شیبانی می‌گوید حضرت صادق (علیه‌السلام) به من فرمود، «شوخی‌ شما با یکدیگر چگونه است؟ گفتم، کم. فرمود، چرا شوخی نمی‌کنید که شوخی از خوش اخلاقی مایه می‌گیرد و با شوخی دل برادر[مومن] خود را شاد می‌کنید. پیامبر با مردم شوخی می‌کرد، برای آنکه آنان را خوشحال کند»

۲.۱.۲ - خنده عاری از گناه

همان‌طور که در مقدمه هم اشاره شد، شوخی و خنده در صورتی مجاز است که همراه با معصیت و گناه نباشد؛ چنانچه امام باقر (علیه‌السلام) فرمود، «ان الله یحب المداعب فی الجماعد بلا رفث؛ به راستی که خداوند عزّ و جلّ دوست دارد کسی را که در میان جمع، شوخی‌ و خوشمزگی می‌کند، بی‌آنکه فحش دهد و هرزه‌گویی کند». از این‌رو اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) برای یاد دادن و سفارش به شوخی و مزاح‌های اسلامی به یاران و نزدیکان خود، توصیه‌های فراوانی در این زمینه، به گونه رفتاری و گفتاری داشته‌اند و در سیره و رفتار ایشان، نمونه‌های فراوانی از شوخی و مزاح‌های بجا و عاری از گناه دیده می‌شود، به عنوان نمونه،
در بین یاران امام رضا (علیه‌السلام) مرد شوخ طبعی بود که گاه دیگران را می‌خنداند. روزی با خود گفت بهتر است این مساله را از امام رضا (علیه‌السلام) بپرسد تا ببیند آیا کارش درست است، یا نه؟ خدمت امام رسید و پرسید، گاه پیش می‌آید که جمعی در جایی نشسته‌اند و با هم شوخی می‌نمایند و می‌خندند. آیا بر مردی که در میان آنان نشسته است رواست که در شوخی و خنده آنان شرکت نماید یا خیر؟ ‌ امام لبخندی زد و فرمود، «اشکالی ندارد به شرطی که در آن گناه نباشد. ‌» مرد دانست که منظور امام فحش و شوخی‌های زشت است. سپس امام رضا (علیه‌السلام) برای اینکه او منظورش را بهتر بفهمد، داستانی از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) نقل کرد و فرمود، پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) نیز این گونه بود. گاه عربی بیابان نشین نزد ایشان می‌آمد و هدیه‌ای می‌آورد و وقتی هدیه را می‌داد، به شوخی به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) می‌گفت، پولش را بده! ایشان نیز می‌خندید و از مزاح او شادمان می‌شد و گاه که حضرت را‌ اندوهگین می‌دیدند می‌فرمود، کجاست آن عرب بذله‌گوی بیابان گرد؟ کاش اکنون نزد ما بود و شوخی می‌کرد
همچنین نقل شده است، روزی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) در مقابل حضرت علی (علیه‌السلام) نشسته بود و ظرف خرمایی جلوی آنان بود. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) هر بار خرمایی بر می‌داشت و می‌خورد و هسته آن را پیش روی علی (علیه‌السلام) می‌گذاشت. وقتی مقداری خرما خوردند و همه هسته‌ها جلوی امام علی (علیه‌السلام) جمع شد؛ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) به شوخی به ایشان فرمود، «ای علی! تو چه قدر پرخور هستی؟! ‌» و اشاره به هسته‌های انباشته شده جلوی او کرد. علی (علیه‌السلام) نیز شوخی ایشان را با شوخی پاسخ داد و فرمود، «پرخور کسی است که خرماها را با هسته بخورد‌» و اشاره به پیامبر کرد که هیچ هسته خرمایی جلوی ایشان نبود
[۶] جزائری، سید نعمت الله، زهر الربیع، ص۳.


۲.۲ - مذموم

در شوخی کردن با دیگران باید طبق آداب و مقررات دین برخورد شود، به این صورت که، اولاً باید ظرفیت طرف مقابل سنجیده شود، ثانیاً از افراط و زیاده‌روی پرهیز گردد، ثالثاً از تحقیر و توهین و استهزاء دیگران اجتناب شود و در آخر هم وقار و هیبت خودِ شخص محفوظ بماند. نشاندن گل لبخند به چهره‌ها به قیمت خورد کردن شخصیت یک نفر و ایجاد شادی در عده‌ای به بهای غمگین ساختن یک مسلمان، زیبنده و شایسته نیست.
برخی از مصادیق شوخی و خنده‌های مذموم عبارتند از،

۲.۲.۱ - خنده بدون علت

به طور کلی انجام هر کاری بدون دلیل و علت از نظر عقل و شرع نکوهیده است. شوخی و خنده بدون علت نیز از این قاعده مستثنا نبوده و در زمره رذائل اخلاقی قرار می‌گیرد؛ لذا امام صادق (علیه‌السلام) در این‌باره فرمود، «ثلاث فیهن المقت من الله، نوم من غیر سهر، و ضحک من غیر عجب، و اکل علی الشبع؛ سه چیز مورد غضب شدید خداوند است، خوابیدن بدون شب‌زنده‌داری، خنده بدون تعجب [بدون علّت] و غذا خوردن از روی سیری».

۲.۲.۲ - قهقهه

خندیدن با صدای بلند که از آن تحت عنوان «قهقهه زدن» یاد می‌شود، از منظر دین مبین اسلام نکوهیده و مورد مذمت می‌باشد به حدی که امام صادق (علیه‌السلام) فرمود، «القهقهة من الشیطان؛ خنده قهقهه از شیطان است». در مذمت و نکوهش قهقهه همین بس که طبق روایات موجبات خشم الهی را فراهم می‌کند؛ چنانچه امام باقر (علیه‌السلام) در این‌باره فرمود، «اذا قَهْقَهتَ فقُلْ حینَ تَفرُغُ، اللّهُمّ لا تَمقُتْنی؛ هرگاه قهقهه زدی، پس از آن بگو، خدایا! بر من خشم مگیر». و این تعبیر نشان از عظمت و میزان قبح این عمل دارد؛ از همین‌رو خنده مؤمنان راستین همیشه به صورت تبسم می‌باشد، چنانچه امام صادق (علیه‌السلام) فرمود، «خنده مؤمن، تبسّم است»

۲.۲.۳ - شوخی منجر به گناه

در شریعت مقدس اسلام از هر عملی که ممکن است مقدمه ارتکاب گناه و معصیت شود، نهی شده است؛ حال چه به صورت جدی باشد یا شوخی؛ از همین‌رو برای در امان ماندن از زنا، از خلوت کردن با نامحرمان، نشست و برخاست بیش از حد و بی‌جهت با آنان و همچنین شوخی نمودن با نامحرمان نهی شده است؛ چنانچه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) فرمود، «هر کس با زن نامحرم دست دهد، روز قیامت در حالی که دست‌هایش در زنجیر است وارد می‌شود و فرمان ورود او به دوزخ صادر می‌گردد و هر کس با زن نامحرم شوخی‌ کند، برای هر کلمه‌ای که در دنیا با او سخن گفته است، هزار سال او را در دوزخ زندانی می‌کنند»
حکایت، شوخی با نامحرم و سرزنش امام (علیه‌السلام)
ابوبصیر (رحمت‌الله) می‌گوید، «در کوفه که بودم، به یکی از بانوان درس قرائت قرآن می‌آموختم. روزی در یک موردی با او شوخی نمودم. مدت‌ها گذشت تا اینکه در مدینه به حضور امام باقر (علیه‌السلام) رسیدم که آن حضرت مرا مورد سرزنش قرار داد و فرمود، کسی که در حال خلوت گناه کند، خداوند نظر لطفش را از او بر می‌گرداند، این چه سخنی بود که به آن زن گفتی؟ از شدت شرم، سرم را پایین‌انداخته و توبه نمودم. امام باقر (علیه‌السلام) فرمود، مراقب باش که تکرار نکنی»
همچنین شوخی‌ای که منجر به فحش، دروغ و یا آزردگی و خجالت دیگری شود، قطعاً مذموم و حرام خواهد بود. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) می‌فرماید، «اِنّی اَمزَحُ وَ لا اقُولُ اِلاّ حقاً؛ به درستی که من شوخی می‌کنم، اما هرگز جز حقیقت را نمی‌گویم.» بدین معنا که دروغ‌گویی حتی از روی شوخی هم جایز نمی‌باشد. اما متاسفانه دیده می‌شود برخی به خاطر شوخ طبعی حاضر هستند دروغ یا هر سخن نادرست دیگری نیز بگویند؛ غافل از اینکه در روایات از دروغ به صورت شوخی نیز نهی شده است؛ چنانچه امام باقر (علیه‌السلام) فرمود، علی بن الحسین (علیه‌السلام) به فرزندانش می‌فرمود، «از دروغ بپرهیزید، چه کوچک باشد و چه بزرگ، جدی باشد یا شوخی‌، زیرا چون کسی دروغ کوچکی گفت، به دروغ بزرگ دلیر می‌شود»

۲.۲.۴ - شوخی بی‌جا و نسنجیده

انسان عاقل در هر جایی و با هر کسی شوخی نمی‌کند؛ چرا که شوخی‌های بیجا و نسنجیده باعث شقاوت و حقارت خودِ شخص می‌شود؛ چنانچه لقمان حکیم در سفارشاتی که به فرزندش داشت، فرمود، «ای پسرکم! با دو طایفه ملاعبه و شوخی‌ مکن، یکی با مردمان شریف به جهت آنکه حقیر و پست می‌شوی و دیگر با مردمان پست و لئیم به جهت آنکه آنها را بر خود دلیر و چیره خواهی کرد»
[۱۵] ورّام بن ابی فراس حلی، نزهة النواظر فی ترجمة معدن الجواهر، ص۲۶.

در نکوهش بذله‌گویی بی‌جا همین بس که در روایتی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) چنین افرادی را در بدترین شرایط هلاکت و سقوط معرفی کرده است و می‌فرماید، «ان الرجل لیتکلم بکلمة فیضحک بها جلساءه یهوی بها ابعد من الثریا؛ گاه انسان سخنی می‌گوید تا هم محفلان خود را بخنداند، ولی همان سخن، او را [از نظر هلاکت و بدبختی] به دورتر از ستاره ثریا پرتاب می‌کند».

۲.۲.۵ - شوخی و خنده در اماکن مقدس

مسجد و به طور کلی اماکن مقدس، محلی برای نیایش و گردهمایی مسلمانان هستند؛ لذا مهمترین نقش این اماکن مقدس و خصوصاً مسجد، مرکزیت بخشی به عبادت مسلمانان در زمینی پاک و مطهّر و تعریف شده برای خداوند است. محیطی که انسان ناپاک نباید وارد آن شود و فضا و زمینش بایستی از هر گونه پلیدی مصون باشد. در واقع، مسجد تکیه‌گاه تمامی مسلمانان در اتکاء به خداوند واحد قهّار و سمبل قداست، پاکی، تقوا و وحدت جامعه اسلامی می‌باشد؛ از این‌رو باید حرمت این مکان مقدس را همواره حفظ نمود و از انجام برخی کارها در آن خودداری کرد. یکی از اموری که در مساجد باید از آن پرهیز شود، شوخی و خنده است. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) در این‌باره فرمودند، «الضحک فی المسجد ظلمة فی القبر؛ خندیدن در مسجد موجب تاریکی قبر است».


شوخی و خنده یکی از ویژگی‌های رفتاری انسان است که هم می‌تواند به عنوان یک قابلیت، جهت برقراری ارتباط با دیگران مورد استفاده قرار گیرد و هم می‌تواند به عنوان یکی از اخلاقیات ناپسند جلوه کند و نتایجی به بار آورد که نه تنها قابل جبران نبوده، بلکه مدت‌ها باید به دنبال رهایی از مشکلات ایجاد شده از آن بود. شاید بتوان گفت مهمترین جنبه نکوهش شوخی و خنده زیاد، تنافی و ناسازگاری آن با ایمان است؛ چرا که این عمل اغلب موجب غفلت آدمی از یاد خدا و انجام کارهای خیر می‌شود، در حالی مؤمنین واقعی لحظه‌ای از یاد خداوند غافل نمی‌شوند. امام صادق (علیه‌السلام) در این‌باره فرمود، «کثرة الضحک تمیث الدین کما یمیث الماء الملح؛ بسیار خندیدن دین را آب کند چنانچه که آب نمک را در خود حل می‌کند». و به همین دلیل اهل بیت(علیهم‌السلام) همواره به دیگران سفارش می‌کردند که از مزاح و خنده زیاد بپرهیزند؛ چنانچه از امام کاظم (علیه‌السلام) روایت شده است که در توصیه به یکی از پسران خود فرمود، «ایّاک وَ المزاحَ، فانّه یَذْهَبُ بِنُورِ ایمانِکَ و یَستخِفُّ مُروَّتکَ؛ بپرهیز از شوخی که نور ایمانت را می‌برد و مردانگیت را سبک می‌کند». از این‌رو دین مبین اسلام از شوخی و خنده زیاد نهی کرده است.
برخی از آثار و عواقب این رذیله اخلاقی عبارتند از:

۳.۱ - زوال عقل

مبنا و ملاک ارزیابی و ارزش‌گذاری انسان، مقدار بهره‌ای است که او از عقل و عقلانیت دارد. انسان اگر به تقویت بُعد عقلانی خود بپردازد و عقل را در حیات و زندگی خود‌هادی و راهبر قرار دهد، دارای خصوصیاتی خواهد شد که در احادیث به آنها اشاره شده است. مشروط بر اینکه از عوامل زوال عقل پرهیز کند؛ چنانچه در روایات اموری به عنوان زائل‌کننده عقل معرفی شده که یکی از آنها شوخی‌های بیهوده است. امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) در این رابطه فرمود، «ما مزح امرؤ مزحة الّا مجّ من عقله مجّة؛ شخص شوخی نمی‌کند مگر اینکه چیزی از عقلش پریده باشد».

۳.۲ - بی آبرویی

یکی از آموزه‌های مهم تربیتی که مورد تاکید مکتب انسان‌ساز اسلام قرار دارد، ضرورت محافظت از آبروی خود و دیگران است؛ بدین معنا که انسان نه حق دارد آبروی خود را از بین ببرد و نه حق دارد آبروی دیگران را بریزد؛ چرا که آبروی مؤمن به منزله تمام سرمایه و اعتباری می‌باشد که در طول زندگی با سختی آن را به ‌دست آورده است. از عواملی که باعث ریختن آبروی مؤمن می‌شود می‌توان از تهمت زدن به افراد، حسادت، استهزا، غیبت، اظهار نیاز نزد مردم و افراط در شوخی و خنده یاد کرد. امام صادق (علیه‌السلام) فرمود، «ایاکم و المزاح فانه یذهب بماء الوجه؛ از شوخی بپرهیزید که آبرو را می‌برد». همچنین امام حسن عسکری (علیه‌السلام) نیز در این‌باره فرمود، «لا تمازِحْ، فَیُجْتَرَءَ عَلَیکَ؛ شوخی مکن، که بر تو گستاخ می‌شوند». این روایات، اشاره به از بین رفتن ابهت و حرمتِ مزاح‌کننده دارد که وقتی با شوخی، حریم خود را شکست و ابهت و وقار خویش را زیر پا گذاشت، راه برای دیگران باز می‌شود که به حرمت شکنی وی بپردازند و در نتیجه موجب بی‌آبرویی شخص در نزد دیگران می‌شود.

۳.۳ - پرده‌دری

یکی از رذائل اخلاقی پرده‌دری و بیشرمی است؛ به این معنا که شخص در اثر کثرت معاصی و امور قبیح، گاهی به جایی می‌رسد که نه تنها از انجام گناه شرم نمی‌کند، بلکه با رضایت و خوشحالی مرتکب معاصی می‌شود. یکی از امور و عواملی که موجب پیدایش این رذیلۀ اخلاقی می‌شود، شوخی و خنده‌های بیهوده و بیش از حد است؛ چرا که انسان به دنبال خنده و شوخی‌های زیاد، دچار گناهانی همچون تمسخر، غیبت، بهتان، دروغ و اموری از این قبیل می‌شود و در صورت تداوم، پرده‌دری و بیشرمی را به دنبال می‌آورد. چنانچه امام سجاد (علیه‌السلام) در این زمینه فرمود، «و الذّنوب الّتی تهتک العصم، ... و تعاطی ما یضحک النّاس، و اللغو و المزاح‌؛ گناهانی که پردۀ عصمت را می‌درند عبارتند از، ... انجام دادن کاری که مردم را بخنداند، سخن بیهوده و شوخی‌ کردن».

۳.۴ - شوخی گرفتن زندگی

کسی که زندگی خود را با شوخی و بذله‌گویی سپری کرده و در مزاح کردن به حدّ افراط کشیده می‌شود، به تدریج در اثر عادت به مزاح، در برخورد با مسائل جدّی نیز جدّی نخواهد بود و کسی که در زندگی و در برابر وظایف خود احساس مسئولیت نکند، نمی‌تواند به حال خود و اجتماع مفید باشد. بدیهی است کسی که روح شوخی و مزاح بر او غلبه کند، حسّ واقع‌بینی خود را از دست می‌دهد و آن‌گونه که باید حقایق را درک نمی‌کند و دیگران نیز مطالب او را جدّی تلقّی نمی‌کنند؛ از همین‌رو امام علی (علیه‌السلام) فرمود، «غلبة الهزل تبطل عزیمة الجدّ؛ غلبه کردن شوخی در انسان، تصمیم جدّی او در کارها را باطل کند».

۳.۵ - قساوت قلب

قساوت قلب به معنای سختی دل است و حالتی است که به سبب آن آدمی از دردها و مصیبت‌هایی که به دیگران می‌رسد متاثّر نمی‌گردد و از پذیرش حق امتناع می‌کند. در نکوهش این صفت پست همین بس که اساس کفر و بی‌ایمانی است و طبق روایات هیچ بنده‌ای به عقوبتی بزرگتر از قساوت‌ قلب دچار نمی‌گردد. یکی از عواملی که موجب پیدایش این رذیله می‌شود، خندۀ زیاد است؛ چرا که شوخی و خندۀ زیاد و گذراندن عمر با تفریح و سرگرمی‌های لهوی و بیهوده موجب غفلت آدمی از یاد خداوند، مرگ و قیامت می‌شود و زمانی که قلب از یاد حق خالی شد، دچار قساوت می‌شود؛ چنانچه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) فرمود، «و لا تکثر الضّحک فانّ کثرة الضّحک تمیت القلوب؛
[۲۵] محمرضا عطایی، مجموعه ورام، ص۲۴.
زیاد نخند، زیرا خندۀ‌ زیاد دل را می‌میراند».

۳.۶ - ایجاد دشمنی و کینه

یکی از آثار و عواقب شوخی و خندۀ مذموم این است که موجب عداوت و دشمنی دوستان، یا سبب آزردن و خجل ساختن مردمان می‌گردد. چه بسیار شوخی‌هایی است که به جدّی می‌کشد و چه بسیار افرادی هستند که حرف‌های جدی و با قصد و منظور خود را در غالب شوخی به دیگران می‌زنند و چه بسیار دل‌هایی که از این‌ شوخی‌های بیجا و بی‌مورد، آزرده و شکسته می‌شود و به دنبال این آزرده‌خاطری چه کینه‌ها و دشمنی‌هایی که به وجود می‌آید و لذاست که گفته‌اند، با مردم صاحب شان شوخی مکن که کینۀ تو را در دل می‌گیرند، همچنین گفته‌اند، هر چیزی بذری دارد و بذر عداوت و دشمنی، شوخی است‌ امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) فرمود، «ایّاکم و المزاح فانّه یجرّ السّخیمة و یورث الضّغینة و هو السّبّ الاصغر؛ شوخی نکنید، زیرا شوخی موجب کینه و دشمنی است و مزاح دشنام کوچک است».

۳.۷ - غفلت از مرگ و قیامت

از جمله اموری که منشا بسیاری از رذائل و گناهان می‌شود، فراموشی مرگ و قیامت است؛ از این‌رو در روایات سفارش‌های زیادی به یاد مرگ و قیامت شده است. یکی از مهم‌ترین آثار شوخی و خندۀ زیاد این است که آدمی را دچار غفلت می‌کند، لذا قرآن کریم می‌فرماید، «فَلْیَضْحَکُوا قَلِیلًا وَ لْیَبْکُوا کَثِیراً»، بسیار کم بخندید و بسیار گریه کنید. و حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) نیز در این‌باره فرمود، «هرگاه بدانید آنچه من می‌دانم هر آینه کم خواهید خندید»؛ زیرا همان‌طور که بیان شد، خندۀ بسیار علامت غفلت از آخرت و مرگ است و اگر افراد نسبت به مرگ و قیامت خود آگاه باشند و بدانند چه شدائد و سختی‌های غیر قابل تحملی در انتظارشان هست و همواره مرگ را در پیش روی خود ببینند، قطعاً خنده‌هایشان کم‌تر خواهد بود.
امام صادق (علیه‌السلام) از پدرانش از علی (علیه‌السلام) نقل کرده است که فرمود، «خندۀ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) در حد تبسم و لبخند بود. روزی به جمعی از جوانان انصار برخورد که می‌گفتند و می‌خندیدند و دهان خود را از خنده پر کرده بودند. حضرت به آنان فرمود، مه یا هولاء من غره منکم امله و قصر به فی الخیر عمله فلیطلع القبور، و لیعتبر بالنشور، و اذکروا الموت فانه‌هادم اللذات؛ ‌ای بندگان خدا! هر یک از شما که آمال و آروزهایش او را فریفته و اعمال خیرش کم است، باید به سراغ قبور برود و از حشر و نشر عبرت گیرد، به یاد مرگ باشید که لذت‌ها را درهم می‌شکند».

۳.۸ - حزن و فقر در قیامت

طبق روایات دنیا مزرعۀ آخرت است و اعمالی که آدمی در دنیا انجام می‌دهد، بر حالات، جایگاه و مقامش در آخرت تاثیر مستقیم می‌گذارد. یکی از اموری که سبب می‌شود تا آدمی در قیامت جایگاه خوبی نداشته باشد، شوخی و خنده‌های افراطی و همراه با گناه است؛ زیرا همان‌طور که بیان کردیم شوخی و خنده‌های بیش از حد و مداوم، آدمی را از یاد قیامت غافل می‌کند و چنین اشخاصی کمتر توشه‌ای را برای سفر ابدی خود آماده می‌کنند و به همین دلیل در قیامت دستشان خالی خواهد بود و دچار حزن خواهند شد؛ چنانچه امام جعفر صادق (علیه‌السلام) فرمود، «کم ممن کثر ضحکه لاغیاً یکثر یوم القیامة بکاؤه، و کم ممن کثر بکاؤه علی ذنبه خائفاً یکثر یوم القیامة فی الجنة ضحکه و سروره؛ چه بسیارند کسانی که خندۀ بیهوده می‌کنند و گریۀ آنها در روز قیامت زیاد است و چه بسیارند کسانی که از خوف خدا زیاد گریه می‌کنند و در روز قیامت در بهشت خنده و شادی آنان زیاد است». همچنین ایشان در روایت دیگری از پدرش نقل فرموده است که حضرت داود (علیه‌السلام) به حضرت سلیمان (علیه‌السلام) فرمود، «پسرم از خندۀ زیاد بپرهیز؛ زیرا خندۀ زیاد انسان را در روز قیامت تهیدست و بی‌پناه می‌کند»
حکایت، خسران در قیامت
در مدینه دلقکی بود که مردم را می‌خندانید. او تلاش بسیار داشت تا امام سجاد (علیه‌السلام) را نیز بخنداند، اما موفق نمی‌شد. تا اینکه یک بار گفت، این مرد مرا خسته کرده است که بتوانم او را بخندانم. روزی امام (علیه‌السلام) با غلامان خود از کوچه‌های مدینه عبود می‌کرد، مرد دلقک که چشمش به ایشان افتاد، تصمیم گرفت با یک حرکت خنده‌آور امام (علیه‌السلام) را بخنداند. جلو آمد و عبای آن حضرت را از دوش او برداشت و رفت. اما حضرت اعتنایی به او نکرد. غلامان ایشان به دنبال مرد دلقک رفته و عبا را از او پس گرفتند و بر دوش حضرت‌انداختند. امام (علیه‌السلام) پرسید، این مرد چه کسی است؟ همراهان عرض کردند او مردی مسخره و دلقک است که اهل مدینه را می‌خنداند. حضرت فرمود، به او بگویید «ان لله یوما یخسر فیه المبطلون؛ برای خداوند روزی است که در آن روز بیهوده کاران خسارت می‌بینند»


۱- از آنجایی که در برخی از روایات شوخی به عنوان صفت حسنه و در برخی دیگر به عنوان صفت رذیله ذکر شده این تعارض چگونه قابل حل است؟
پاسخ، خوبی و بدی مزاح امری نسبی است[همان‌طور که در اقسام بیان کردیم] و دربارۀ آن به طور مطلق نباید قضاوت کرد؛ بدین معنا که از طرفی، لازم است تا مسلمانان در معاشرت‌ها و برخورد با یکدیگر بشّاش و گشاده‌رو باشند و از طرف دیگر، برخوردها باید مؤدبانه و جدّی باشد و رعایت این دو امر سهل و ممکن است؛ زیرا اگر کسی مؤدّب به آداب دینی بوده و حدّ و مرز سخن را خوب فرا گرفته باشد، مسلّماً در برخوردهای اجتماعی و خانوادگی نه آن‌قدر سخت‌گیر است که موجب ملال دیگران شود و نه آن‌اندازه سهل‌انگار که با شوخی‌های ناپسند و سخنان هرزه و زشت، هم شخصیّت خود را نابود کرده و هم دیگران را آزرده خاطر سازد. اما متاسفانه عدّه‌ای به حدّی عبوس و گرفته‌اند که با آنها سخنی نمی‌توان گفت و گروهی دیگر به قدری آزاد و بی‌قید هستند و در مزاح و بذله‌گویی زیاده‌روی می‌کنند که همه چیز را به شوخی گرفته و در اثر عدم‌ رعایت ادب و عفّت کلام، دیگران را آزرده خاطر ساخته و دچار گناه و معصیت می‌شوند.
۲- چگونه می‌توان در ایام غم و حزن ائمه معصومین (علیهم‌السلام) همانند محرم و صفر از خنده و شوخی بی‌مورد پرهیز نمود؟
پاسخ، انسان دارای ابعاد مختلفی است که یکی از آنها بُعد عاطفی می‌باشد. برخورداری انسان از این ویژگی، موجب می‌شود تا در مواردی خوشحال و شاد باشد و در مواردی نیز محزون و غمگین باشد. بدین جهت شادی و غم به خودی خود نه بار ارزشی و مثبت دارد و نه منفی؛ به این معنا که نمی‌شود کسی را به خاطر غمگینی و یا شادی، تحسین و یا مذمت کرد، بلکه شرایط مختلف و عوامل گوناگون فردی و اجتماعی، اعتقادی، ‌اخلاقی و غیره باعث می‌شود که برخی از شادی‌ها را مورد ملامت و سرزنش قرار دهیم، ‌ مثل شادی در برابر کسی که مصیبت دیده است و یا برخی از شادی‌ها را تحسین و تشویق نماییم، مثل اینکه در ایام ولادت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) جشن می‌گیریم و شادی می‌کنیم. همین‌طور بعضی از غم و‌اندوه‌ها هستند که مورد مذمت قرار می‌گیرند. مثل اینکه کسی در مراسم ازدواج برادرش به گوشه‌ای برود و ماتم گرفته و از خوشحالی بقیه هم ناراحت باشد و به عکس اگر در مراسم عزاداری، انسان محزون باشد، ظاهر و باطنش نشان از غم و‌ اندوه داشته باشد، سزاوار و شایسته است. در این صورت، هم به جای خودش، غم و شادی داریم و هم اینکه غم و شادی را وسیله تقرب به خداوند متعال قرار داده‌ایم. اولین شرط برای رسیدن به این هدف، اخلاص در نیت است. باید نگاه کرد که این رفتار من [از جمله خنده] مورد رضایت خداوند و اهل بیت (علیهم‌السلام) هست یا خیر؟ باید توجه کرد که این خنده و یا گریه به چه نیت و هدفی انجام می‌شود.
در اینجا به موارد دیگری که می‌تواند کارساز باشد اشاره می‌کنیم،
الف) توجه به مصائب اهل بیت، توجه به اینکه، مصیبت امام حسین (علیه‌السلام) و اهل بیتش (علیهم‌السلام) برای ما، اگر بیشتر از مصیبت یکی از خویشاوندان ما نیست، حداقل این است که نباید کمتر نباشد. مگر نه این است که آن حضرت همه چیز خود را برای ما مردم فدا کرد. مگر نه این است که ما حسینی هستیم، پس باید بیشتر مواظبت کرد که رفتارمان، ما را از آنها جدا نکند.
ب) یاد خدا و توسل به اهل بیت (علیهم‌السلام)
د) توجه به اجر و پاداش عزاداری، به اینکه هر چه در ایام عزاداری اهل بیت (علیهم‌السلام) رنج و سختی تحمل کنیم، با اجر فراوان رو به رو خواهیم شد. حتی اگر به‌اندازۀ یک نفس کشیدن همراه با حزن باشد، تاثیر بسزایی دارد. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) فرمود، «خداوند به زمین نگاه کرد و از میان همه، ما را انتخاب کرد و از میان همه، شیعیان را برای ما برگزید. آنان ما را یاری می‌کنند، به خاطر خوشحالی ما خوشحال می‌شوند و به خاطر‌اندوه ما ناراحت می‌شوند. جان و مال خود را در راه ما می‌بخشند. آنان از ما هستند و به ما منسوب می‌باشند» خوب است با یک مقداری مراقبت بیشتر در ایام محرم و همسان شدن با امام زمان (علیه‌السلام) که شب و روز در مصیبت جدشان گریه می‌کنند، این افتخار انتساب به اهل بیت (علیهم‌السلام) را از دست ندهیم.


۱. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۶، ص۵۶۷.    
۲. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۸۹.    
۳. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۲۱.    
۴. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۶۶۳.    
۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۶۶۳، ح۱.    
۶. جزائری، سید نعمت الله، زهر الربیع، ص۳.
۷. شیخ صدوق، محمد، خصال، ج۱، ص۸۹.    
۸. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۶۶۴.    
۹. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۶۶۴، ح۱۳.    
۱۰. کلینی،محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۶۶۴.    
۱۱. شیخ صدوق، محمد، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ج۱، ص۲۸۳.    
۱۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۲۴۷.    
۱۳. ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۳۳۰.    
۱۴. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۳۳۸.    
۱۵. ورّام بن ابی فراس حلی، نزهة النواظر فی ترجمة معدن الجواهر، ص۲۶.
۱۶. فیض کاشانی، محمدمحسن، محجة البیضاء، ج۵، ص۲۳۲.    
۱۷. الضحک متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال، ج۷، ص۶۶۸.    
۱۸. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۶۶۴.    
۱۹. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۶۶۵.    
۲۰. حضرت امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه (صبحی صالح)، حکمت۴۵۰.    
۲۱. حر عاملی، شیخ ابو جعفر، وسائل الشیعه، ج۱۰، باب۸۳    .
۲۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۷۰.    
۲۳. محمد حسین، ابن فهد حلی، عدة الداعی و نجاح الساعی، ص۲۱۳.    
۲۴. محمدی ری شهری، شیخ محمد، میزان الحکمة، ج۴، ص۱۱۳    .
۲۵. محمرضا عطایی، مجموعه ورام، ص۲۴.
۲۶. نراقی، مولی احمد، معراج السعادت، ص۵۵۷.    
۲۷. حر عاملی، شیخ ابو جعفر، وسائل الشیعه، ج۸، ص۴۸۲.    
۲۸. توبه/سوره۹، آیه۸۲.    
۲۹. فیض کاشانی، محمدمحسن، محجة البیضاء، ج۵، ص۲۳۲.    
۳۰. حر عاملی، شیخ ابو جعفر، وسائل الشیعه، ج۱۰، باب۸۳، ح۱۳.    
۳۱. شیخ صدوق، محمد، عیون اخبار الرضا، ص۶.    
۳۲. حمیری، أبو العباس، قرب الاسناد، ص۳۳.    
۳۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۶۸.    
۳۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۸۷، ح۲۶.    



سایت مجمع جهانی صادقین، برگرفته از مقاله «خنده زیاد»، تاریخ بازیابی ۹۹/۹/۲۹.    






جعبه ابزار