خطاب شفاهی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ـــ مراد از
خطابات شفاهی کلیه
خطاباتی است که با ادات
خطاب شروع میشود.
ـــ
خطاب شفاهی به
خطاب لفظیِ غیر کتبی اطلاق میشود.
خطاب شفاهی، مقابل
خطاب غیر شفاهی بوده و عبارت است از
خطابی لفظی و شفاهی که از طریق آن مراد متکلم با اعلام غیر کتبی، در مجلس
خطاب و
سخنرانی ، به اطلاع
مخاطبان رسانده میشود.
خطابهای شفاهی،
خطابهایی است که یا در ابتدای آنها نشانههای
خطاب آورده شده، مانند: «یا ایها الذین آمنوا» و «یا ایهاالناس»، و یا دارای هیئتهایی است که بر
خطاب دلالت دارد، مانند: هیئت امر در ﴿وَالسّارِقُ وَالسّارِقَةُ فَاقْطَعُوا اَیْدِیَهُما﴾
ـــ در
خطابهای شفاهی، این بحث مطرح میشود که آیا این
خطابها مخصوص حاضران در مجلس است یا غایبان را هم در بر میگیرد و اگر غایبان هم
مخاطب باشند، آیا
خطاب شامل معدومان نیز میشود یا خیر.
علمای اصول نسبت به این که
احکام شریعت مقدس
اسلام ، شامل همه مکلفان میگردد و تا
روز قیامت ثابت است، اجماع داشته و آن را از
ضروریات دین میدانند؛ ولی بحث در این است که وضع
ادوات خطاب برای چیست؛ آیا وضع آن به گونهای است که شامل غایبان و معدومان نیز میشود یا به حاضران در مجلس
خطاب اختصاص دارد. در این مورد اقوالی وجود دارد، ولی در نهایت، همه قبول دارند که به سبب ادله خارجی و ضرورت دین،
خطابهای شفاهی، همه مکلفان، در همه اعصار را شامل میگردد.
ـــ در مورد
خطابات شفاهیه این بحث مطرح است
که
خطابات شفاهیه مانند «یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام»
آیا فقط مختص به حاضرین در محل
خطاب است یا غیر ایشان را هم شامل میشود یعنی آیا فقط حاضرین در مجلس را شامل میشود یا افراد خارج از مجلس را هم شامل میشود؟
صاحب کفایه میفرماید «هل الخطابات الشفاهية مثل: (يا أيها المؤمنون) تختص بالحاضر مجلس
التخاطب، أو تعم غيره من الغائبين».
شکی نیست که
خطابات شفاهی شامل غائبین نیز میشود و از نظر عقلی تکالیف برای غائبین میتواند وضع شود و غائبین مورد
خطاب قرار میگیرند. سخن تنها در دلیل شمول
خطابات شفاهی بر غائبین است که مورد اختلاف واقع شده.
استاد سبحانی میگوید
خطابات قرآنی
قضایای حقیقیه هستند که
مخاطب آن همان عنوانی است مثلا عنوان
ناس که در طول زمان مصادیقی پیدا میکند بنابراین این
خطابات چون
اعتباری و جعلی هستند بقاء دارد وشامل غائبین نیز میشود.
محقق خراسانی میگوید که باید دید که یاء برای
خطاب حقیقی وضع شده است و یا
انشائی که در هر صورت این امر در ما بعدش (منادی) اثر می گذارد.طبق ادعای ایشان اگر
موضوع له این
خطابات معنی
انشایی آنها باشد آنگاه گاهی این ادات به انگیزه
خطاب حقیقی استعمال میشود و گاهی به انگیزه های دیگر مثل تحسر و حزن و ایجاد شوق که میتواند شامل غائبین هم باشد همچنان که احکامی که در
خطابات شفاهی آمده است
عام بوده و اختصاصی به حضار ندارد.
محقق خراسانی دو دلیل میآورد که یاء برای
خطاب انشائی وضع شده است از این رو ما بعدش هم
انشائی بوده غائبین و معدومین را هم شامل میشود.
ما وقع بعد یاء
الخطاب --- اعم است
هر آنچه اعم باشد ---شامل موجود و معدوم میشود.
نتیجه: ما وقع بعد یاء
الخطاب --- شامل موجود و معدوم میشود.
این مصادره به مطلوب است زیرا هنوز معلوم نیست که الناس
اعم باشد
و به عبارت دیگر صغری ثابت نشده و نمیتوان به آن استناد کرد.
دلیل دوم ایشان این است که اگر بگوئیم یاء برای
خطاب حقیقی وضع شده است لازم می آید که بسیاری از شعر شعراء
مجاز باشد زیرا
خطاب در بسیاری از این اشعار
انشائی است نه
حقیقی مانند مواردی که شعرا فرد مرده و یا شب و روز و امثال آن را مورد
خطاب قرار می دهند.
نقد این دلیل: (توجه در اشکال اول و دوم که اکنون مطرح می کنیم نظر ما به عدم ملازمه بین ادات نداء و منادی است به این معنا که لازم نیست هر دو در
عمومیت و
خاص بودن شبیه هم باشند:)
بین اینکه یاء برای
خطاب انشائی وضع شده باشد و اینکه ما بعدش هم
اعم از موجود و معدوم باشد ملازمه ای وجود ندارد. زیرا قبلا گفتیم که کلمه ی الناس علاوه بر حاضرین در مجلس غائبین را هم شامل می شود ولی واضح است به معدوم نمی توان کلمه ی ناس را اطلاق کرد از این رو هرچند بگوئیم که یاء
انشائی است ولی امکان ندارد که ما بعدش (ناس) را بتوانیم
اعم از موجود و معدوم بدانیم.
می توانیم بگوئیم که یاء برای
خطاب حقیقی وضع شده است و فقط حاضرین را شامل شود ولی ما بعدش اعم باشد به این گونه که ناس را به صورت
قضیه ی حقیقیه تصور کنیم و بگوئیم که
خطاب در الناس روی
عنوان رفته باشد که در طول زمان هر وقت
مصداق و مکلفی برایش بوجود آید
خطاب او را هم شامل شود این
خطاب هرچند بقای
حقیقی ندارد ولی بقای
اعتباری دارد.
اگر بگوئیم
خطابات قرآن
انشائی و
ایقاعی که در آن تفهیم و تفهم شرط نیست موجب می شود که ارزش
خطابات قرآن کم شود زیرا واضح است که
خطابات قرآن مانند شعر نیست که به در و دیوار و ستاره
خطاب کند که صرف
خطاب در آنها مطرح باشد نه تفهیم و تفهم حقیقی. طرح این مسئله در مورد قرآن موجب می شود که کتاب خدا به شکل کتاب مثل درآید و از
خطاب حقیقی خارج شود.
حضرت امام نظر دیگری دارند: ایشان قائل است که قرآن هم موجود را شامل می شود و هم غائب و معدوم را. ایشان بر خلاف ما که از راه
قضیه ی حقیقه وارد شده ایم از راه دیگر وارد شده است و می فرماید: کلمه ی ناس می تواند در طول زمان زاد و ولد داشته باشد و همه ی افراد را شامل شود ولی
خطاب، فقط افراد زمان پیامبر را شامل می شود (نظر ما این بود که گفتیم
خطاب تکوینی مختص به حاضرین در مجلس
تخاطب است ولی
خطاب اعتباری می تواند بقاء عرفی داشته باشد به این گونه که یا مکتوب شود و یا در سینه ها محفوظ بماند و برای دیگران نقل شود) ایشان با این بیان قائل است که هیچ یک از
خطابات قرآن
لفظی نیستند بلکه از قبیل
خطابات تحریری است یعنی
خطاباتی که نگارش شده است و هر کس که به متن آن دسترسی داشته باشد
مخاطب آن است.
ایشان بعد ترقی کرده می گوید که ممکن است بگوئیم که در قرآن
خطابی در کار نیست زیرا گوش پیامبر
خطابی را نمی شنید و پیامبر اکرم قرآن را منقوشا در قلب خود مشاهده می کرد بدلیل آیه ی (نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِين).
خلاصه آنکه برای گسترش دادن قرآن برای همگان سه راه وجود دارد:
۱.
خطابات قرآن را به شکل قضایای حقیقیه بدانیم که
مخاطب آن عنوان است که در طول زمان که مصادیقی پیدا می کند عنوان هم بر آن منطبق می شود و حکم او را هم شامل می شود و این
خطابات چون اعتباری است بقاء دارد.
۲.
خطابات قرآن انشائی باشد (این را ما رد کردیم)
۳.
خطابات قرآن
خطابات تحریری باشد. (نظر امام رحمه الله)
فرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۴۵۱، برگرفته از مقاله «خطاب شفاهی». درس خارج حضرت آیت الله سبحانی ۴دی۱۳۸۷.