خشخاش
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خشخاش، نام
گیاهان متعلق به جنس Papaver مخصوصآ گونه P. somniferum L. که مادّه
تریاک از آن بهدست میآید.
خشخاش
گیاهی است علفی به ارتفاع یک تا دو متر و دارای ساقهای قائم و منشعب و برگهای متناوب سبز و غبارآلود و بریدگیهای نامنظم. گلهای درشت و زیبایش در جورهای مختلف به رنگهای متفاوت و میوهاش، کپسولی ناشکوفا و حاوی دانههای بسیار است.
این
گیاه در مناطق مختلف
ایران (
تبریز، کرمانشاه،
خوزستان، لرستان، فارس، کرمان،
خراسان، یزد)،
افغانستان،
پاکستان و کشورهای منطقه مدیترانه و شمال افریقا میروید
قسمتهای مختلف انواع خشخاش دارای مواد و کاربردهای دارویی است. مهمترین مادّه دارویی ـ
تخدیری و در عین حال سمّی این
گیاهان، شیره کپسول آنهاست که تریاک نام دارد و در ایران و افغانستان از یکی از جورهای گونه P. somniferum L. با نام album (سفید)، در
مصر و آسیای صغیر از جور glabrum و در نواحی دیگر از جور setigerum بهدست میآید. روغن خشخاش اغلب از جور nigrum (سیاه) این
گیاه تهیه میشود. گاه از جورهای مذکور، هم تریاک و هم روغن خشخاش بهدست میآید. از روغن خشخاش در مصارف دارویی، تغذیه و صنعتی استفاده میکنند.
در کتب
گیاه ـ داروشناسی قدیم به انواع مختلف خشخاش اشاره شده است. رازی
شرح مفصّلی از انواع و خواص آنها را آورده که بیشتر برگرفته از نوشتههای حکمای یونانی از جمله
جالینوس و دیوسکوریدس
است. خشخاش اَسْوَد (سیاه)، منثور (مُنْتَثَر/ مصری/ رُمّانالسُعال)، بستانی، برّی، مُقَرَّن (بحری) و زُبْدی از انواعی است که رازی
برشمرده است.
برای خشخاش سیاه، همان نام علمی P. somniferum را در نظر گرفتهاند اما خشخاش منثور احتمالا همان
گیاه P. rhoeasاست که قهرمان
و گل گلاب،
آن را شقایق و مظفریان
آن را خشخاش زراعی نامیدهاند
که شقایق سرخ را معادل آن دانستهو وجه تسمیهاش نیز پراکنده شدن سریع گلبرگهایش است. تفکیک این
گیاهان در منابع اسلامی بسیار مشکل است چنانکه ابوالخیر اشبیلی
انواع سفید، قرمز، فرفیری، مقرّن و زرد را جز انواع برّی دانسته است. ابنبیطار
خشخاش مقرّن و برّی را یکی، انصاری شیرازی
خشخاش برّی و بستانی را از انواع خشخاش سیاه و نوع برّی را همان سیاه و بستانی را همان خشخاش سفید دانستهاند.
لذا اسامی علمی که مؤلفان امروزی برای این
گیاهان ارائه کردهاند، گاه متفاوت است
و حتی برخی از این انواع را متعلق به جنسهای دیگری دانستهاند مثلا گاه خشخاش برّی و مقرّن گونههایی از جنس Glaucium و زبدی گونهای Silene در نظر گرفته شده است.
برای انواع خشخاش خواص فراوان و متفاوتی در منابع دوره اسلامی آمده که اغلب تکرار نوشتههای حکمای یونانی است. برگ و گل این
گیاه برای بهبود زخمها، ریشه آن برای درمان بیماری
عرقالنساء (سیاتیک) و بهبود اورام گرم، سرفه و اسهال مزمن، و تخم آن برای پالایش سینه و خروج
بلغم و موارد فراوان دیگر کاربرد داشته است.
در
طب جدید هم از اجزای مختلف
گیاه P. somniferum L. در مصارف درمانی استفاده میشود، مثلا برگ آن، خوابآور ملایم؛ گلهایش، آرامکننده و نسبتآ خوابآور؛ کپسول آن، مؤثر در برخی بیماریهای گوارشی، عصبی و نیز مسکّن است و دانه آن، نیز موجب فربهی، سستی و خوابآلودگی میشود. در استفاده از کپسول آن باید جانب احتیاط را، مخصوصآ در مورد برخی بیماریها، رعایت کرد.
گاه خواصی که در منابع قدیم و جدید برای خشخاش آمده به هم شبیه است، چنانکه هم در نوشتههای رازی
و هم زرگری
کپسول و بذر این
گیاه برای درمان اسهال و برخی سرفهها و نیز تسکین دردها مفید تشخیص داده شده است.
در گذشته که کاشت خشخاش در ایران مرسوم بود، از دانههایش به عنوان مادّه غذایی استفاده میشد. چنانکه در دوره قاجار برای تزیین ظرف سمنو
و تا قبل از ممنوعیت کشت، از آن به عنوان تنقلات استفاده میشد و گاه نیز دانههایش را روی نان میپاشیدند.
در برخی شهرهای ایران به نشانه برکت، نان سنگک را بر روی
سفره عقد میگذارند، که در گذشته گاهی با دانههای خشخاش یا
سیاه دانه جملاتی بر روی این نان مینوشتند. همچنین به نشانه باطل کردن
سحر و
جادو، یکی از خانههای خوانچه اسفند سفره عقد را با خشخاش پر میکردند.
(۱) علیاکبربن مهدی آشپزباشی، سفره اطعمه، چاپ عکسی تهران ۱۳۵۳ش.
(۲) ابنبیطار، تفسیر کتاب دیاسقوریدوس فی الادویة المفردة، چاپ ابراهیمبن مراد، بیروت ۱۹۸۹.
(۳) ابنبیطار، الجامع لمفردات الادویة و الاغذیة، بولاق ۱۲۹۱، چاپ افست بغداد (بیتا).
(۴) ابنسینا.
(۵) ابنمیمون، شرح اسماء العقار، چاپ ماکس مایرهوف، قاهره ۱۹۴۰.
(۶) ابوالخیر اشبیلی، کتاب عمدةالطبیب فی معرفة النبات، چاپ محمد عربی خطّابی، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل، ۱۳۸۴ش.
(۷) علیبن حسین انصاری شیرازی، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات)، چاپ محمدتقی میر، تهران ۱۳۷۱ش.
(۸) احمد حاجیشریفی، اسرار
گیاهان دارویی، تهران ۱۳۸۲ش.
(۹) پدانیوس دیوسکوریدس، هیولی الطب فی الحشائش و السموم، ترجمة اِصْطِفَنبن بَسیل و اصلاح حنینبن اسحاق، چاپ سزار ا دوبلر و الیاس تِرِس، تطوان ۱۹۵۲.
(۱۰) محمدبن زکریا رازی، کتاب الحاوی فی الطب، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۳/ ۱۹۵۵ـ۱۹۷۳.
(۱۱) داود روغنی، نان سنگگ: مطالعهای مردمشناختی، بهاهتمام جواد صفینژاد، تهران ۱۳۸۵ش.
(۱۲) علی زرگری،
گیاهان داروئی، ج ۱، تهران ۱۳۶۸ش.
(۱۳) ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران ۱۳۶۳ش.
(۱۴) محسن عقیل، معجم الاعشاب المصوّر، بیروت ۱۴۲۳/ ۲۰۰۳.
(۱۵) عقیلی علوی شیرازی.
(۱۶) ابوالقاسمبن محمد غسّانی، حدیقة الازهار فی ماهیة العُشب و العَقّار، چاپ محمد عربی خطّابی، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
(۱۷) حسّان قبیسی، معجم الاعشاب و النباتات الطیّبة، بیروت ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵.
(۱۸) احمد قهرمان، فلور ایران، ج ۲۴، تهران ۱۳۸۱ش.
(۱۹) احمد قهرمان و احمدرضا اخوت، تطبیق نامهای کهن
گیاهان دارویی با نامهای علمی، تهران ۱۳۸۳شـ.
(۲۰) محمود کتیرائی، از خشت تا خشت، تهران ۱۳۷۸ش.
(۲۱) هادی کریمی، فرهنگ رستنیهای ایران:
گیاهان، تهران ۱۳۸۱ش.
(۲۲) حسین گل گلاب، گیا: راهنمای
گیاهی، تهران ۱۳۴۰ش.
(۲۳) ولیاللّه مظفریان، فرهنگ نامهای
گیاهان ایران: لاتینی، انگلیسی، فارسی، تهران ۱۳۷۵ش.
(۲۴) محمدمهدی مظلومزاده، آشپزی در فرهنگ مردم کازرون، تهران ۱۳۸۳ش.
(۲۵) J Cullen, Papaveraceae, (Flora Iranica, ed Karl Heinz Rechinger, no۳۴) , Graz ۱۹۶۶.
(۲۶) Al Rezainejad, The unabridged botany, entomology and biology dictionary, Tehran ۱۳۸۱ Sh.
(۲۷) Richard Rudgley, "Psychoactive palnts", in The Cultural history of plants, ed Ghillean Prance and Mark Nesbitt, NewYork: Routledge ۲۰۰۵.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۷۰۸۰.