خروار
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خروار، از واحدهای بزرگ محلیِ اندازهگیری
وزن و سطح در کشورهای فارسی زبان است. خروار بزرگترین واحد وزن بین اوزان ایرانی تا پیش از ورود مقیاسهای جدید وزن کردن (براساس مقیاسهای جهانی) محسوب میشود.
درباره ریشه واژه خروار دو رأی وجود دارد: یکی آنکه خروار مقدار باری است که
خر بتواند بردارد یا به قدر بلندی خر باشد و دیگر آنکه در این واژه، «خر» نه به معنای چهارپا بلکه به معنای «بزرگ» است. بر این اساس، خروار به معنای بار (وار) بزرگ خواهد بود.
این آرا شاید به قرینه وجود واژگانی در
زبان عربی باشد که آنها نیز بر حمل مقداری معیّنی از بار به وسیله یک چهارپا دلالت دارند (وِقْر به معنای مقدار بار یک استر و وِسْق به معنای مقدار بار یک
شتر)
(همچنین، واژه حِمْل در زبان عربی به معنای مقدار بار حمل شده به وسیله شتر بوده و مقدار آن نیز به کمابیش مانند خروار بوده است).
بهدست آوردن مقدار واقعی وزن خروار با توجه به پیچیدگی اوزان محلی
ایران، بسیار مشکل است. خروار به عنوان یک واحد بزرگ وزن عمومآ از تعدادی «مَن» تشکیل میشده که مقدار آن در نواحی مختلف
ایران متفاوت بوده است.
نوسان وزن من در نقاط مختلف ایران و همچنین متفاوت بودن مقدار خروار برحسب جنسی که وزن میشد (مثلا
برنج و
گندم رجوع کنید به جدول) بر پیچیدگی موضوع افزوده است. عمدتآ یک خروار صد منِ
تبریز بوده است،
اما اختلاف بین من تبریز با یکی دو نام دیگر، باعث درهم آمیختگی شده است. بر این اساس یک خروار برابر با ۱۰۰ منِ دیوان، ۵۰ منِ شاه و ۲۵ منِ ری (کوچک) بوده است.
این نوشته جمالزاده که هر منِ شاه دو برابر منِ تبریز است
و دیگر نوشتههای او که اندازه من تبریز، شاه و ری کوچک را براساس
مثقال آورده
نشان میدهد منِ تبریز همان منِ دیوان موردنظر قائممقامی بوده و براساس محاسبه هر مثقال برابر ۶۳ر۴ گرم، مقدار هر خروار معادل ۲۹۶ کیلوگرم است. این میزان به دیگر وزنهایی که برای خروار در نظر گرفته شده، بسیار نزدیک است.
اما مقدار خروار بر حسب کاربرد آن در نقاط مختلف، گوناگون بوده است. هر خروار براساس محاسبه من تبریز در
استرآباد برابر ۲۶۶ کیلوگرم،
در
گیلان و
مازندران بین ۱۳۲ تا ۱۴۵ کیلوگرم
و در
افغانستان برابر ۵ر۵۶ کیلوگرم
بوده است.
به نوشته هینتس،
هر خروار در قلمرو
آل بویه (در قرن چهارم) برابر ۱۰ فِتْر، معادل ۱۰۰ کیلوگرم، بود. در
قرن هشتم، خروار برابر ۲۸۸کیلوگرم و در زمان اوزون حسن (در قرن نهم)، برابر ۱۶۲ کیلوگرم بود. بهنوشته هینتس
«تغاری» که غازانخان، ایلخان مغولی ایران (حک: ۶۹۴ـ۷۰۳)، به عنوان بزرگترین واحد وزن در جریان اصلاحات اقتصادی ـ اجتماعی خود وضع کرد، معادل یک خروار بوده است
(این تغار متشکل از ده «کیله» و هر کیله نیز شامل ده من تبریز بود).
در قرن حاضر، مقدار هر خروار بین ۱۲۰کیلوگرم در نوشهر
تا ۲۱۲ کیلوگرم در اسالم طوالش (برای یک خروار شلتوک)
متغیر بوده و مقدار خروار برای هر نوع محصول نیز متفاوت بوده است. از جمله در
سوادکوه، هر خروار
گندم ۱۵۰ کیلوگرم و هر خروار جو ۱۲۰ کیلوگرم بوده است
(رجوع کنید به جدول).
وجود واژه خروار در نوشتههای تاریخی و نیز مکاتبات تجاری و اسناد، نشاندهنده کاربرد آن در اعصار مختلف است، چنانکه
ناصر خسرو از آن یاد کرده است. در عهدنامهای بین
شاه عباس صفوی و پادشاه
عثمانی، دولت ایران متعهد شد سالیانه دویست خروار
ابریشم به این کشور بفرستد.
همچنین در سندی متعلق به دوره شاه سلیمان صفوی در ۱۰۸۴ نیز وزن
غلات با خروار ثبت شده است.
این در حالی است که از واژه خروار برای نشان دادن مفهوم هر چیز زیاد و گسترده، به وفور در ادب فارسی استفاده شده است.
خروار کمابیش واحد
مساحت نیز بوده است. مقدار محصولی که از مقدار معیّنی
زمین به دست میآمده یا مقدار بذری که در یک قطعه زمین کشت میشده (برحسب خروار)، نشان دهنده مساحت معیّنی از زمین بوده است.
البته این واحد مساحت نیز دستخوش نابسامانیها و اختلافات فراوانی بوده که به عوامل متعدد جغرافیایی (که در تولید
کشاورزی نقش داشتهاند) بستگی داشته است. به نوشته
دولتشاه سمرقندی،
از یک
جریب چهار خروار محصول برداشت میشد. در قرن حاضر نیز مقایسه
هکتار با خروار (براساس مساحت زمین و مقدار بذر یا محصول) نشان میدهد این مقدار از ۵۶ر۰ هکتار برای یک خروار (در لواسان
تهران)
تا چهار هکتار (در میاندوآب)
متغیر است (رجوع کنید به جدول).
معین (ذیل واژه) از تثبیت وزن خروار معادل سیصد کیلوگرم در جریان اصلاح نظام مقیاس و اوزان ایران در سال ۱۳۰۴ش خبر داده است. این اطلاع که به نظر میرسد از لمتون
به دیگر منابع راه یافته، صحیح نیست چرا که در قانون اوزان و مقیاسها، مصوب دوره پنجم قانونگذاری، از خروار سخنی به میان نیامده است.
در مجموعه مذاکرات تصویب این
قانون پیشنهاد شده بود هر خروار در نظام جدید برابر یک تُن (هزار کیلوگرم) محاسبه شود اما به تصویب نرسید.
واژه خروار در معنای مقدار زیاد و سنگین و گسترده به کرّات در ادب فارسی بهکار رفته است.
همچنین مَثَلهایی هست که در آنها خروار به معنای زیاد، آمده است.
تقسیم هر خروار به دو لنگه یا دو تَنگ (که هم به صورت مَثَل)
(و هم به صورت شعر)،
اشاره به تقسیم هر خروار (در معنای بار هر
حیوان بارکش) به دو بخش مساوی است که در دو سوی حیوان آویخته میشده است.
(۱) محمدبن عبدالملک امیرمعزی، دیوان، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۱۸ش.
(۲) محمدبن محمد (علی) انوری، دیوان، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۴ش.
(۳) ایران قوانین و احکام، مجموعه قوانین موضوعهومصوباتدورهپنجمقانونگذاری :از ۲۲دلو۱۳۰۲ تا ۲۱ بهمنماه ۱۳۰۴، تهران: مجلس شورایملی، ۱۳۵۰ش.
(۴) ایران مجلس شورای ملی، مذاکرات مجلس شورای ملی: دوره پنجم، قسمت :۲ از تاریخ ۱۶ رجب ۱۳۴۳ تا ۲۷ رجب ۱۳۴۴، تهران (بیتا).
(۵) محمدعلی جمالزاده، گنج شایگان، یا، اوضاع اقتصادی ایران، برلین ۱۳۳۵، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
(۶) اسماعیلبن حماد جوهری، الصحاح فی اللغة و العلوم، چاپ ندیم مرعشلی و اسامة مرعشلی، بیروت ۱۹۷۴.
(۷) محمدعلی داعیالاسلام، فرهنگ نظام، چاپ سنگی حیدرآباد، دکن ۱۳۰۵ـ ۱۳۱۸ش، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ـ۱۳۶۴ش.
(۸) دولتشاه سمرقندی، کتاب تذکرةالشعراء، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/ ۱۹۰۱.
(۹) علیاکبر دهخدا، امثال و حکم، تهران ۱۳۶۳ش.
(۱۰) علیاکبر دهخدا، لغتنامه، زیرنظر محمد معین و جعفر شهیدی، تهران ۱۳۷۷ش.
(۱۱) ابوالحسن دیانت، فرهنگ تاریخی سنجشها و ارزشها، تبریز ۱۳۶۷ش.
(۱۲) رشیدالدین فضلاللّه.
(۱۳) عباس رمضانی، معاهداتتاریخیایران: ۱۰۰قرارداد و معاهدهی تاریخیازعصر صفویه تا پایانعصر قاجاریه، تهران ۱۳۸۶ش.
(۱۴) جعفر شهیدی، شرحلغاتومشکلاتدیوانانوریابیوردی، تهران۱۳۵۷ش.
(۱۵) محمدبن جلالالدین غیاثالدین رامپوری، غیاثاللغات، چاپ منصور ثروت، تهران ۱۳۷۵ش.
(۱۶) علیبن جولوغ فرخی سیستانی، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۷۱ش.
(۱۷) جهانگیر قائممقامی، «اوزان و مقادیر قدیم ایران»، مجله بررسیهای تاریخی، سال ۳، ش ۲ (خرداد ـ تیر ۱۳۴۷).
(۱۸) ابومنصور قطران تبریزی، دیوان، چاپ محمد نخجوانی، تبریز ۱۳۳۳ش.
(۱۹) محمد معین، فرهنگ فارسی، تهران ۱۳۸۰ش.
(۲۰) محمدمؤمنبن علی مؤمن استرآبادی، رساله در اوزان و مقادیر، نسخه خطی کتابخانه آستان قدس، ش۵۲۹۳.
(۲۱) ناصرخسرو، سفرنامه حکیم ناصرخسرو قبادیانی مروزی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ش.
(۲۲) واحدهای محلی وزن و سطح در ایران، تهران: مرکز آمار ایران، ۱۳۵۳ش.
(۲۳) Heribert Busse, Untersuchungen zum islamischen Kanzleiwesen: an Hand turkmenischer und safawidischer Urkunden, Cairo ۱۹۵۹.
(۲۴) Walther Hinz, Islamiche Masse und Gewichte, Leiden ۱۹۷۰.
(۲۵) Ann Katharine Swynford Lambton, Landlord and peasant in Persia: a study of land tenure and land revenue administration, London ۱۹۵۳؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خروار»، شماره۷۰۱۵.