ختم الاولیاء (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«کتاب ختم الاولیاء»، به
زبان عربی ، اثر عرفانی شیخ ابو عبدالله، محمد بن علی بن حسن حکیم ترمذی است. ترمذی، کتاب را در پاسخ به پرسشهای برخی از مریدان املا کرده است.
کتاب، مشتمل بر یک مقدمه و ۲۹ فصل است. مؤلف، در برخورد با مخالفانش، بسیار خشن و تندزبان است و از هیچ تعبیری برای تحقیر و خرد کردن آنان فرو نمیگذارد؛ تعابیری همچون
احمق ، ابله،
منافق ، حسود، فریب کار و...
به نظر ترمذی، نخستین پرسشی که ممکن است به
ذهن برسد این است که با وجود اینکه پیامبران از سوی
خداوند ، هادی و راهنمای مردم هستند، چه نیازی به وجود کسانی به نام اولیا وجود دارد؟ در پاسخ باید گفت، خداوند،
ولی را برمی گزیند و به این مقامات میرساند تا حجتی در برابر خلق باشد و نادرستی سخن فرشتگان را که آفرینش
انسان را به صلاح نمیدانستند نشان دهد.
پرسش دیگر این است که مطابق پارهای از احادیث، دوران
پیامبر ، بهترین دوران است و بهترین مردم، به جز
رسول خدا ، کسانی هستند که با او و بلافاصله پس از او زندگی میکردند و هرچه از آن دوران دور میشویم، زمانه بدتر میشود؛ چگونه ممکن است با این اوضاع و احوال، در دوره ما اولیایی وجود داشته باشند؟ در پاسخ باید گفت که
ولایت ، به هیچ وجه به زمان بستگی ندارد. در واقع، اولیا، حجت خدا بر خلق و یاور مردمان و امان آنهایند، پس باید در وقت نیاز؛ یعنی همه زمانها وجود داشته باشند.
ترمذی، برای اثبات لزوم اولیا در همه زمانها، به سخنان
حضرت علی علیهالسّلام خطاب به کمیل در رابطه با خالی نبودن
زمین از حجت، استناد میکند.
مسئله
ولایت، پیش از حکیم ترمذی، کم و بیش در میان عارفان، از جمله سهل تستری و ابو سعید خراز و جنید بغدادی و نیز در منابع روایی
شیعه ، به ویژه در «اصول کافی» مطرح شده، اما سخنان ترمذی نقطه عطفی در این باب است تا آنجا که برخی او را مبدع نظریه
ولایت در عرفان اسلامی به شمار آوردهاند.
اساس نظریه ترمذی در مسئله
ولایت بر مفهوم «
حق الله» استوار است. این
حق، نتیجه چیرگی و
سلطنت مطلق خداوند بر همه کائنات است. کسانی که این
حق را رعایت میکنند، دو گروهاند: اولیاء
حق الله و اولیاء الله (اصطلاح «
ولی حق الله»، از اختصاصات حکیم ترمذی است و در هیچ کتاب عرفانی دیگر به کار نرفته است). ریشه تفاوت به این جا باز میگردد که حیات معنوی شخص در دو مرتبه و سطح است: مرتبه و سطح نخست، عبادت خداوند است و مرتبه و سطح دوم، عبودیت او.
عبادت ، با کارهای ارادی و رفتارهای اختیاری انسان سروکار دارد و احساس آزادی
اراده انسان را در انجام عبادت نفی نمیکند، اما معنای عبودیت از نظر ترمذی، احساس نیازمندی مطلق همه کائنات به خداوند است و در صورت تحقق آن، احساس آزادی به کلی زائل میشود.
اگر محور
ولایت ولی خدا، رعایت تکالیف شرعی باشد، به طور طبیعی در مقابل کارهایی که انجام میدهد، منتظر نتیجه کار خود از سوی خداوند است. ترمذی چنین
ولیای را «
ولی حق الله» مینامد، اما «
ولی الله» جز خدا را مراعات نمیکند و جز به او تعلق ندارد و این همان عبودیت است و حدیث قرب نوافل، نشان از همین محو شدن وجود بنده در وجود خدا و نفی دوگانگی است.
ولی الله، با عبودیت، قلب خود را آماده تجلیات خداوند میسازد.
به نظر مؤلف، رسول و نبی تفاوت چندانی با هم ندارند؛ جز اینکه رسول،
شریعت دارد و مامور به تبلیغ آن در میان قومی خاص است، اما نبی پیرو شریعت رسول زمان خود است و تبلیغ ندارد، مگر آنکه کسی از او بپرسد. اشتراک رسول و نبی در این است که هر دو به سبب وجود وحی الهی معصومند و پذیرش دعوت ایشان بر همگان واجب است و رد بر هر یک از آنها، موجب کفر و کیفر اخروی است، اما «
ولی» هیچ یک از این ویژگیها را ندارد، مگر آنکه به مرتبه محدث برسد.
محدث، از دید ترمذی، آن
ولیای است که حدیث بر وی الهام میشود و به کمک
حق از خطا
معصوم است. به نظر ترمذی، وظیفه اصلی
انبیا انذار مردمان و مطالبه تکالیف شرعی است و با پایان گرفتن جهان و آغاز
قیامت ، این وظیفه به پایان میرسد، اما
ولایت تا ابد ادامه دارد و چه بسا به همین دلیل خداوند خود را به صفت «
ولی» ستوده است، اما به صفت نبی یا رسول، نه. البته این امر، به هیچ وجه نشانه برتری اولیا بر انبیا نیست، زیرا هر نبی و رسولی در درجه اول، «
ولی» است و
ولایت نبی و رسول، همان جنبه پنهان و دائمی وجود آنان و فراگیرتر از نبوت و رسالت ایشان است. در واقع، وظیفه
تبلیغ دین ، صرفا جنبه ظاهری و موقت وجود نبی و رسول است.
همان گونه که به تصریح
قرآن کریم ، انبیا، درجات متفاوتی دارند، اولیا نیز همه در یک رتبه نیستند. در بین اولیا، بالاترین رتبه از آن محدثان است که ترمذی شمارش را مشخص نکرده است، پس از آن، ابدال یا بدلا قرار دارند که هفت نفرند، آن گاه نوبت به صدیقان میرسد که چهل نفرند و همگی از
اهل بیت ذکر پیامبرند، نه از اهل بیت نسبی او، زیرا رسول خدا برای برپایی ذکر خالص و ناب خداوند مبعوث شده است و هر کسی به این ذکر پناه بیاورد، از آل پیامبر و اهل بیت او به شمار میرود. سخن
پیامبر نیز که فرموده است: «اهل بیت من، امان برای امت من هستند و هنگامی که از دنیا بروند، آنچه امت من وعده داده شدهاند، بر آنان وارد خواهد آمد»، شاهد همین مطلب است که مقصود از اهل بیت پیامبر، فرزندان نسبی او نیستند، زیرا محال است از آنان حتی یک نفر هم باقی نماند با اینکه شمار آنان به قدری زیاد است که قابل احصا نیستند.
هر گاه کسی از هر یک از این دستهها از
دنیا برود، کس دیگری از گروه فروتر جانشین او میشود.
مسئله مهم دیگر در نظریه ترمذی این است که شباهتهای انبیا و اولیا به آنچه گفتیم محدود نمیشود و همان گونه که سلسله
نبوت دارای خاتم انبیاست، سلسله
ولایت نیز خاتمی دارد. البته خاتم بودن، فقط به معنای آخرین نفر بودن نیست، زیرا این فضیلتی به شمار نمیآید. خاتم انبیا کسی است که از نظر فضایل، والاترین فرد در سلسله انبیاست و بیشترین عبودیت را در پیشگاه ذات الهی دارد و ازاین رو، بر دیگر پیامبران، حجت و در روز محشر در صف مقدم ایشان است. به همین نسبت، خاتم اولیا، آخرین فرد از اولیا و جامع همه کمالات و فضایل اولیای پیشین است و حائز نزدیکترین رتبه به خاتم انبیاست. وی، در آخر الزمان و هنگام زوال دنیا و هم زمان با
مهدی علیهالسّلام میآید و حجت بر دیگر اولیای الهی و در قیامت در کنار خاتم انبیا و جلوتر از همه اولیاست.
نرم افزار عرفان۳، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.