خاویه (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خاویه: (فَتِلْکَ بُیُوتُهُمْ خاوِیَةَ)«خاویه» از مادّه
«خواء» (بر وزن هواء) گاه، به معنای ساقط گشتن و ویران شدن است، و گاه به معنای خالی شدن؛ این تعبیر در مورد
ستارگان (
شهب) که سقوط میکند نیز آمده، میگویند:
«خوی النجم» یعنی ستاره سقوط کرد.
«راغب» در «
مفردات» میگوید: معنای اصلی «خوی» خالی شدن است، این تعبیر در مورد شکمهای گرسنه، گردوی پوک و ستارگان خالی از باران گفته شده است (عرب جاهلی معتقد بود که هر ستارهای در افق ظاهر میشود بارانی همراه دارد).
ترجمه و تفاسیر
آیات مرتبط با
خاویه:
(فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ) (اين خانههاى آنهاست درحالى كه بهخاطر
ظلم و ستمشان فرو ريخته؛ و در اين نشانه روشنى است براى كسانى كه آگاهند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه خاويه به معناى خالى است از ماده خوى به معناى خالى بودن است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ) (خداوند اين تند باد بنيان كن را هفت شب و هشت روز پى در پى بر آنها مسلّط ساخت، و اگر آن جا بودى مىديدى كه آن قوم مانند تنههاى پوسيده
نخل در ميان اين تندباد روى زمين افتادهاند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: تسخير باد
صرصر بر
قوم عاد به معناى مسلط كردن آن بر آنان است، و كلمه حسوم جمع حاسم است، هم چنان كه كلمه شهود جمع شاهد است، و حاسم از ماده
حسم است، كه به معناى داغ كردن مكرر چند بار پشت سر هم است، و اين كلمه صفت است براى كلمه
سبع، و جمله را چنين معنا مىدهد: باد صرصر را در هفت شب و هشت روز پشت سر هم بر آنان مسلط كرد و كلمه
صرعی جمع صريع (به خاك افتاده) است، و كلمه اعجاز - با فتحه همزه- جمع
عجز - با فتحه عين و ضمه جيم- (آخر و دنباله هر چيز) است، و كلمه خاوية به معناى چيز تو خالى است كه آن را دور انداخته باشند، و معناى
آیه اين است كه خدا باد صرصر را در هفت شب و هشت روز پى در پى بر آنان مسلط كرد، و تو (اگر بودى) آن مردم را مىديدى كه مانند ريشههاى تو خالى درخت خرما به زمين افتادهاند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «خاویه»، ص۲۰۴.