خاوران
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خاوَران (خابَران) ناحیهای در ایالت
خراسان قدیم بود.
این ناحیه بین نَسا،
ابیورد و
سرخس قرار داشته و محدوده آن با شمال شرقی ایران (استان
خراسان رضوی ) و جنوب
ترکمنستان کنونی در شمال رشته کوه اللّه اکبر و هزار مسجد منطبق است. رود تجن مهمترین رود این ناحیه به شمار میرود (اطلس جامع جهان تایمز، نقشه۳۲). این ناحیه را دشت
خاوران، زمین
خاوران، خاواران یا خابران نیز نامیدهاند.
دژ طبیعی کلات و درهگز را نیز جزو
خاوران به شمار آورده اند
واژه
خاوران، همچنین در منابع ادبی قدیم
فارسی به معنای غرب و شهرهای غربی در مقابل
خراسان به معنای بلاد شرقی ــ بود و به شهرهای غربی
ایران که در محدوده خراسان نبودند اطلاق می شد. در عین حال همین واژه باتوجه به اشتقاق از خوروران/ خوربران، به معنای محل غروب
خورشید ، به سمت مغرب جغرافیایی نیز اطلاق می شده است.
خاوران در زمان حمله ترکان، دشت اَتَک/ ایتاک (ولایتی که در دامنه قراردارد) سپس دشت آخال و قره قوم نیز نامیده شده است؛
از زمان دقیق اطلاق نام
خاوران/ خابران، یا نامهای دیگر، به این ناحیه اطلاع روشنی در دست نیست. همین قدر میدانیم که در اشعار فارسی باقیمانده از سده پنجم به این سو مانند اشعار
ابوسعید ابوالخیر ،
،
منوچهری ،
انوری و
خاقانی از
خاوران یاد شده است. در این آثار ادبی، همانگونه که انتظار می رود، به هیچ رو در باب تعیین محل این ناحیه توضیحی داده نشده است. چنین توضیحی ظاهراً ابتدا در
الانساب سمعانی (متوفی ۵۶۲)
و سپس در
معجم البلدان یاقوت حموی آمده است. به نوشته یاقوت حموی، خابران نام ناحیه و شهری میان
سرخس و
ابیورد در خراسان بوده و میهنه از قرای آن به شمار می آمده است. وی همچنین از اَزجاه و شوکان در ناحیه خابران نام برده و تصریح کرده که خابران در گذشته شهری بزرگ بوده، اما اکنون بیشتر آن به صورت ویرانه درآمده است.
جوینی،
به
خاوران/ خابران
طوس اشاره کرده که قلعه کلات در آن واقع است. قزوینی در
قرن هفتم
خاوران را ناحیه ای حاصل خیز در خراسان و مشتمل بر قریههایی وصف کرده و از بزرگان آنجا نام برده است.
حمداللّه مستوفی در اوایل قرن هشتم
خاوران/ خاوردان را شهری متوسط در اقلیم چهارم در
خراسان ، دارای باغستان فراوان، آب روان و میوه و غله معرفی کرده و میهنه را، که مقبره
ابوسعیدابوالخیر در آن واقع شده، از توابع
خاوران نام برده است. به گفته وی، ابوسعید برای
خاوران و بزرگان آن شعر سروده است.
ابوالفداء نیز در همان زمان از
خاوران (خابران) با همین ویژگیها یاد کرده است.
به نوشته
رشیدالدین فضل اللّه در ۶۹۴
غازانخان همراه لشکریان خود پس از گذشتن از نسا و ابیورد به دشت
خاوران نزدیک سرخس رفت.
حافظ ابرو در ذکر حوادث ۸۲۶ از زیارت
بایسنقرمیرزا از مرقد
ابوسعید ابوالخیر در ناحیه
خاوران خبر داده است.
قوام فاروقی ، صاحب
شرفنامه منیری در اواخر قرن نهم،
دشت
خاوران را نزدیک
بسطام ذکر کرده است. در همین قرن
دولتشاه سمرقندی این ناحیه را خاک
خاوران و دشت
خاوران نامیده است.
زین العابدین شیروانی در ۱۲۴۷
خاوران را از بلاد خراسان، دارای هوای معتدل و
دارالاماره آن دیار ذکر کرده که بر اثر مرور زمان ویران شده است.
اعتمادالسلطنه ،
از قریه های باذن و ازجاه، از قرای خابران از نواحی سرخس نام برده و نوشته است که فضلای بسیاری به ازجاه منسوباند.
مشاهیر و بزرگانی از
خاوران برخاستهاند، از جمله:
ابوسعید ابوالخیر ،
عارف قرن (چهارم و پنجم)؛ اوحدالدین انوری ابیوردی که ظاهرآ به همین سبب نخست
خاوری تخلص می کرد
و ابوالفتح فضلاللّه بن عبدالرحمن بن طاهر خابرانی از محدّثان قرن ششم.
در
خوزستان نیز قریهای به نام خابران وجود داشته است که جغرافی نویسان
مسلمان از آن نامبرده اند.
. همچنین
یاقوت حموی (ذیل «
خاوران») از قریهای به نام
خاوَران در خلاط ارمینیّه نام برده که
ابوالحسن محمدبن محمد خاورانی (متوفی ۵۷۱)
به آنجا منسوب است.
(۱) ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ ۲۰۰۱.
(۲) اسماعیل بن علی، ابوالفداء، کتاب تقویمالبلدان، چاپ رنو و دسلان، پاریس ۱۸۴۰.
(۳) اعتمادالسلطنه.
(۴)
محمدبن محمد (علی) انوری، دیوان، چاپ محمدتقی مدرسرضوی، تهران ۱۳۶۴ش.
(۵) واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد، تذکره جغرافیای تاریخی ایران، ترجمه حمزه سردادور، تهران ۱۳۵۸ش.
(۶) اسماعیل بغدادی، ایضاحالمکنون، در حاجی خلیفه، ج۴.
(۷) جوینی.
(۸) ابوالقاسمبن
احمد جیهانی، اشکال العالم، ترجمه علیبن عبدالسلام کاتب، چاپ فیروز منصوری،) مشهد (۱۳۶۸ش.
(۹) عبداللّه بن لطفاللّه حافظ ابرو، زبدة التواریخ، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
(۱۰) حمداللّه مستوفی، نزهةالقلوب.
(۱۱) بدیلبن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۷۸ش.
(۱۲) دولتشاه سمرقندی، تذکرةالشعراء، چاپ فاطمه علاقه، تهران ۱۳۸۵ش.
(۱۳) علی اکبر دهخدا.
(۱۴) رشیدالدین فضلاللّه، کتاب تاریخ مبارک غازانی: داستان غازانخان، چاپ کارلیان، لندن ۱۳۵۸/۱۹۴۰.
(۱۵) حسین رئیس السادات، «تاریخ شهرهای خراسان: دشت
خاوران»، فصلنامه تحقیقات جغرافیائی، سال۳، ش ۱ (تابستان ۱۳۶۷).
(۱۶)
محمدبن محمد زَبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، چاپ علیشیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۱۷) سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر، منسوب به ابوسعید ابوالخیر، چاپ سعید نفیسی، تهران: کتابخانه سنائی، ۱۳۶۹ش.
(۱۸) سمعانی، الانساب.
(۱۹) محمدپادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ
محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ش.
(۲۰) حسین شهیدی، چهارسو و نگرشی کوتاه بر تاریخ و جغرافیای تاریخی، تهران ۱۳۶۵ش.
(۲۱) زین العابدین بن اسکندر شیروانی، بستانالسیاحه، یا، سیاحتنامه، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵، چاپ افست .
(۲۲) ابوالفضل قاسمی،
خاوران: گوهر ناشناخته ایران، مشتمل بر تاریخ و جغرافیای در گز و کلات، تهران.
(۲۳) قدامةبن جعفر، کتاب الخراج، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۸۹، چاپ افست ۱۹۶۷.
(۲۴) زکریابن
محمد قزوینی، کتاب آثار البلاد و اخبار العباد، چاپ فردیناند ووستفلد، گوتینگن ۱۸۴۸، چاپ افست ویسبادن ۱۹۶۷.
(۲۵) ابراهیم قوام فاروقی، شرفنامه منیری، یا، فرهنگ ابراهیمی، چاپ حکیمه دبیران، تهران ۱۳۸۵ـ ۱۳۸۶ش.
(۲۶) مقدسی.
(۲۷)
احمدبن قوص منوچهری، دیوان، چاپ
محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ش.
(۲۸) ناصر خسرو، دیوان، چاپ مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران ۱۳۵۷ش.
(۲۹) نقشه کامل ایران امروز، مقیاس ۰۰۰، ۶۰۰، ۱:۱، تهران: گیتاشناسی، ۱۳۸۶ش.
(۳۰) یاقوت حموی.
(۳۱)Guy Le Strange, The lands of the Eastern caliphate, Cambridge ۱۹۳۰.
(۳۲) The Times Comprehensive atlas of the world, London: Times Books, ۲۰۰۵.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «خاوران»، شماره۶۸۸۷.