خاندان بلقینی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بُلْقینی، نسبت خاندانی از
علما و قاضیان شافعی
مصر در قرن هشتم و نهم است؛ که در ذیل بعضی از آنها آورده میشود.
عُمربن رَسْلان بن نصیربن صالح، ابوحَفص سراج الدین.
محدث ،
حافظ ،
فقیه و
قاضی بود.
در ۷۲۴، در بُلْقِینه
مصر زاده شد و مقدمات علوم را در همانجا آموخت، سپس به
قاهره رفت و از استادانی چون تقی الدین سُبکی (متوفی ۷۸۶)، ابوحیّان غَرناطی (متوفی ۷۴۵) و ابن عقیل (متوفی ۷۶۹) در
ادبیات ،
فقه و
حدیث بهره جست و
اجازه روایت و
فتوا دریافت کرد.
سراج الدین، فهمی دقیق و حافظهای قوی داشت؛ داماد
ابن عقیل و جانشین او در منصب قضا بود، همچنین در مدارس و جامعهای مصر درس میگفت.
ابن خلدون او را شیخالاسلام شافعیان در مصر و از بزرگترین علمای عصر خود شمرده است.
سراجالدین در ۸۰۵ در
قاهره درگذشت و در مدرسهای که نزدیک خانهاش ساخته بود، مدفون شد. این مدرسه مقبره خانوادگی است و عدهای از فرزندان و نوادگانش که بیشتر آنان قاضی و متولیان برخی از اوقاف مصر بودهاند، در آن مدفوناند.
از آثار اوست:
ترتیب الاقسام علی مذهب الاِمام در فقه؛ تصحیح المنهاج شرح منهاج الطالبین محیی الدین نَوَوی در فقه؛ شعب الایمان، حاشیه بر تفسیر کشّاف، مجموعه فتاوی؛ العرف الشَذّی
علی جامع الترمذی در حدیث که ناتمام است
و محاسن الاصطلاح.
از شاگردان مشهور سراجالدین، ولیالدین عراقی (۷۶۲ـ ۸۴۵)، حافظ برهان الدین حلبی معروف به قُوف (۷۵۳ـ۸۴۱) و تقیالدین مَقریزی (۷۶۶ـ۸۴۵) بودهاند.
محمد بن عمر ، بدرالدین ابوالیُمن.
در ۷۵۷ زاده شد و تحت تربیت پدرش، سراج الدین عمربن رسلان بلقینی، قرار گرفت.
وی حافظه ای قوی داشت و در ۷۶۹ که در
دمشق همراه پدر بود، در جمع علمای آن دیار محفوظاتش را عرضه کرد.
وی از شاگردان قَلانَسی (۶۵۴ـ۷۲۲) در قاهره بود
و در
سال ۷۸۹ به جای پدرش قاضی عسکر شد و بنابر گزارش
ابن حجر عسقلانی در همان سال درگذشت اما تاریخ وفات او بنابر گزارش
سیوطی و
ابن عماد ۷۹۱ است.
عبدالرحمان بن عمر ، ابوالفضل جلال الدین بلقینی.
محدث، فقیه،
اصولی ،
واعظ و
ادیب بود.
در ۷۶۳ در قاهره به دنیا آمد و زیرنظر پدرش، سراجالدین،
حافظ قرآن شد.
همچنین نزد او مختصر
ابن حاجب، الفیه
ابن مالک و صحاح ششگانه را فراگرفت.
پدرش برای آموزش او کتاب تَدریب را در فقه نگاشت.
جلالالدین از بیش از یکصد تن از راویان
حدیث، اجازه داشت که از جمله آنان ابن عقیل، پدربزرگ مادریش، و
تاج الدین سبکی (متوفی ۷۷۱) بودند.
جلالالدین به جای برادرش، محمد، به مقام قاضی عسکری نائل شد و در ۷۷۳ با پدرش در رکاب سلطان برقوق (حک: ۷۸۴ـ۸۰۱) به
حلب رفت؛ در بازگشت به قاهره سیصد مملوک به همراه خود آورد که همگی در درس او حاضر میشدند و او را قاضی القضات میخواندند.
سرانجام وی با مساعدت پدر و درباریان عملاً به مقام قاضی القضاتی ارتقا یافت و تا ۸۲۱، مگر در پارهای از زمان، در این مقام باقی بود.
جلالالدین در ۸۲۴ به مرض
صرع درگذشت.
به گفته برخی، او را
مسموم کرده بودهاند.
او را در کنار پدرش به خاک سپردند.
از آثار اوست: منتهی السُؤل و الامل در
علم اصول به نظم؛ رساله فی معرفه الکبائر و الصغائر؛ الخصائص النبویّه؛ الافهام بِما وقع فی صحیح البخاری من الابهام؛ بذل النصیحه فی دفع الفضیحَه.
از او
تفسیر ناتمامی از
قرآن نیز به جا مانده است.
صالح بن عمر ، عَلَم الدین ابوالبقا.
فقیه، محدث و
قاضی بود.
در ۷۹۱ در قاهره زاده شد.
استعدادی سرشار و حافظه ای قوی داشت،
قرآن را از بر کرد و نزد پدرش، سراج الدین، و برادرش، عبدالرحمان
تعلیم یافت.
استادان او در
ادبیات ، شمس شَطنُونی؛ در
فقه ، مجدالدین برماوی (۷۵۰ـ۸۳۴) و برهان الدین بیجوری (متوفی ۸۲۵) و شمس الدین عراقی؛ در
حدیث ، ولی الدین عراقی؛ در اصول، عزالدین ابن جماعه بودند.
وی از جمال الدین تَنوخی (۵۸۹ ـ ۶۷۲)
اجازه حدیث ، و از برادرش عبدالرحمان اجازه افتا و تدریس داشت.
در قضا و تدریس جانشین برادرش بود و پس از فوت وی نیز قاضی القضات شد.
عَلَم الدین در فقه و حدیث سرآمد بود، گفتاری فصیح و اخلاقی نیکو داشت و بزرگان در مجالس درس و
وعظ او شرکت میکردند.
وی در ۸۶۸ درگذشت و در کنار پدر و برادرش به خاک سپرده شد.
از آثار اوست: دیوان الخطب؛ الجوهر الفرد فیما یخالف فیه الحرُّالعَبدَ؛ تفسیر القرآن الکریم؛ تتمه التدریب که تکمله ای بر کتاب پدرش است؛ و شرح ناتمامی بر
صحیح بخاری .
محمد بن عبدالرحمان بن عمربن رسلان.
فقیه و قاضی و محدث بود.
در ۷۸۷ به دنیا آمد و همانند عمویش، صالح بن عمر،
آموزش دید.
وی از عائشه دختر ابن عبدالهادی اجازه حدیث یافت.
محمدبن عبدالرحمان در آغاز جانشین پدرش در امر قضا شد و سپس به مقام قاضی عسکری رسید.
در جامع طولون تدریس میکرد و متولی برخی موقوفات بود و در ۸۵۵ درگذشت.
قاسم بن عبدالرحمان بن عمربن رسلان.
در ۷۹۵ در
قاهره به دنیاآمد و نزد پدر و جدّش، ادبیات، فقه، اصول و حدیث آموخت.
وی به امر قضا و تدریس اشتغال داشت
در ۸۶۱ درگذشت و در
مقبره خانوادگی مدفون شد.
از او سه کتاب به نامهای شرح التنبیه، شرح الحاوی و شرح المنهاج باقیمانده است.
محمد بن محمد بن عبدالرحمان بن عمر بُلقینی، ابوالسعادات.
در ۸۲۱ یا ۸۱۹ در قاهره زاده شد و نزد پدر و جدّ و برخی دیگر از علما، ادبیات، فقه، حدیث، اصول،
منطق ،
حساب و
کلام آموخت و از پدرش اجازه افتا و تدریس گرفت.
او نیز مانند پدر و عمویش مقام قضا داشت و پس از پدرش قاضی عسکر شد و چندی نیز متولی برخی
اوقاف بود.
در ۸۹۰ در قاهره درگذشت و در مقبره خانوادگی مدفون شد.
از آثار اوست: حاشیه
علی بقایا الخبایا؛ حاشیه
علی شرح انوار التنزیل اِسْنَوی؛ شرح بر المقدمه الحناویه در نحو؛ و المحاکمات بین المهمات و التَعَقُبات.
افراد دیگری از این خاندان نیز قاضی، متولی موقوفات،
عالم و سیاستمدار بودند، از جمله: عزالدین عبدالعزیز (متوفی ۸۲۲)، محمدبن احمدبن ابی بکربن رسلان (۸۲۳ ـ ۸۸۷)، احمدبن محمدبن ابی بکر (۷۹۶ـ۸۳۷) و علاءالدین
علی بن محمدبن عبدالرحمان (۸۰۴ ـ ۸۸۳).
همچنین از بانوان این خاندان میتوان از اَلْف دختر صالح بن عمر، جُنَّه دختر محمدبن عبدالرحمان (متوفی ۸۸۴) و طُغَیتُمر دختر عبدالرحمان بن عمر یاد کرد.
(۱) ابن تغری بردی، المنهل الصافی، ج ۱، چاپ محمد محمدامین، قاهره ۱۹۸۴.
(۲) ابن حجر عسقلانی، الدرر الکامنه فی اعیان المائه الثامِنه، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳.
(۳) ابن خلدون، المقدمه، تونس ۱۹۸۴.
(۴) ابن عماد، شذرات
الذّهب فی اخبار من
ذهب، بیروت ۱۳۹۹ /۱۹۷۹.
(۵) اسماعیل بغدادی، هدیه العارفین، ج ۱ـ۲، در حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج ۵ ـ ۶، بیروت ۱۴۱۰ /۱۹۹۰.
(۶) خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت ۱۹۸۶.
(۷) محمدبن عبدالرحمان سخاوی، الضوء اللامع لاهل القرن التاسع، قاهره (بی تا).
(۸) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، حسن المحاضره فی تاریخ مصر و القاهره، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، ج ۱، (قاهره) ۱۳۸۷ /۱۹۶۷.
(۹) عمررضا کحّاله، معجم المؤمنین، دمشق ۱۹۵۷ـ۱۹۶۱، چاپ افست بیروت (بی تا).
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بلقینی»، شماره۱۷۳۳.