خاندان اخوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از خاندانهای معاصر کشور که از معروفیت برخوردار بودند، میتوان خاندان اخوی را نام برد که پست
و مقامهای مهمی در
دولت داشتند. مشهورترین افراد این خاندان عبارتند از:
جمالالدین اخوی،
حسن اخوی، دکتر
علیاکبر اخوی و سرتیپ
مرتضی اخوی.
جمالالدین اخوی در
سال ۱۲۷۰ متولد شد، وی وارد
دانشگاه تهران شد
و از آن دانشگاه لیسانس قضائی گرفت. در سال ۱۳۰۸ با گروهی از محصلین
دادگستری برای تحصیلات بالاتر به
فرانسه اعزام شد.
در سال ۱۳۳۰ در کابینهی
دکتر مصدق دادستان کل
دیوان عالی کشور شد.
در سال ۱۳۳۲ در کابینهی سپهبد
فضلالله زاهدی به سمت وزارت دادگستری منصوب شد
و در سال ۱۳۳۳ در همان کابینه وزیر مشاور گردید. جمالالدین اخوی از ۱۴ آذر سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۵ در کابینهی
حسین علاء، وزیر دادگستری بود.
جمالالدین اخوی در ۱۸ آبان ۱۳۵۷ به فرمان
محمدرضا پهلوی به ریاست کمیسیون ویژهی رسیدگی به دارائیهای بستگان شاه منصوب گردید
و سرانجام در ۱۲ آبان
سال ۱۳۶۲ درگذشت.
حسن اخوی سال ۱۲۸۷در
تهران متولد شد. «
حزب آریا» با تلاش اخوی تاسیس شد
و خودش عضو اداره کنندگان شاخهی نظامیآن حزب بود.
اخوی تحصیلات عالیهی نظامی را در
ایران به اتمام رساند
و راهی
اروپا شد. در ۱۵
فروردین سال ۱۳۳۶ به سمت وزیر کشاورزی در کابینهی
منوچهر اقبال منصوب شد.
اخوی در مهر ۱۳۳۷ به درجهی سرلشکری منصوب شد. در سال ۱۳۴۰ با تقاضای خود
و موافقت شاه از خدمت در
ارتش بازنشسته شد
و به کشاورزی
و دامپروری پرداخت.
دکتر
علیاکبر اخوی در سال ۱۲۸۱ در خانوادهای روحانی در تهران به دنیا آمد. وی پس از اتمام تحصیلات در تهران
و گرفتن مدرک لیسانس از مدرسهی
حقوق تهران به
پاریس رفت
و به آموختن حقوق
و اقتصاد مشغول شد.
دکتر اخوی در کنار درس
و تحصیل به کارهای تجاری نیز میپرداخت.
پس از چند سال تلاش مدرک دکتری خود را در حقوق
و اقتصاد دریافت
و به ایران بازگشت. پس از چندی در
زمان وزارت
علیاکبر داور، در وزارت عدلیه
استخدام شده، مشغول به کار شد
و پستهای مختلفی در دستگاه قضائی داشت.
از جمله ریاست شعبهی شهرستان
و مستشاری شعبهی قضائی تمیز. اخوی در سال ۱۳۲۰ به حزب فعالان سیاسی ملیگرا پیوست. هر چند وقت یکبار به دعوت
حزب ایران، در مورد مسائل اقتصادی روز
و کارهای تجاری سخنرانیهای جالبی میکرد.
در سال ۱۳۲۳ به همراه یک هیئت علمی در کنفرانس بینالمللی مسائل تجاری
و اقتصادی که در
آمریکا تشکیل میشد، شرکت کرد. رشد اقتصادی آمریکا
و بازارهای تجاری آن کشور باعث شد که اخوی در همان جا ماند
و به
تجارت در شهر
نیویورک مشغول شد
و کارش رونق زیادی گرفت؛ طوری که در محافل اقتصادی آمریکا شهرت به سزائی کسب کرد
و هم زمان با تجارت، به مشاورهی اقتصادی
و قضائی بعضی شرکتهای آمریکائی نیز مشغول بود.
اخوی در سال ۱۳۳۱ هم زمان با قیام ۳۰ تیر
و سقوط دولت قوام
و روی کار آمدن
مصدق به ایران بازگشت
و از طرف دکتر مصدق به وزارت اقتصاد ملی منصوب شد.
دکتر اخوی دولت را به صادرات
و اصلاح قوانین
ارزی تشویق میکرد.
اما در دوران وزارت او، مصادف با
جنگ جهانی دوم ایران در دام تحریم اقتصادی مخصوصاً تحریم نفتی از سوی قدرتهای بزرگ به ویژه انگلستان قرار گرفت. حل این گونه تحریمات برای کسی مثل دکتر اخوی کار سختی نبود، به همین دلیل با تیزهوشی
و بهرهگیری از معلومات اقتصادی خود توانست زمینهی فروش نفت به
ایتالیا را فراهم کند.
دولت مصدق مخالفان زیادی داشت
و هر زمان
و در هر فرصتی که پیش میآمد، انتقادهای شدیدی به دولت او میشد، یکی از این انتقادها که از طرف
سید ابوالقاسم کاشانی بود، مربوط میشد به انتصاب دکتر اخوی در پست وزارت اقتصاد ملی. مصدق در پاسخ به کاشانی
و همچنین دفاع خود اظهار داشت که دکتر اخوی بدون حقوق برای خدمتگزاری حاضر شده است.
از دیگر انتقادات مخالفان نسبت به دکتر اخوی این بود که ایشان تابعیت آمریکائی دارند
و یکی از شرکای کمپانی وستینگهاوس بودهاند
و ممکن است، کارهای ایشان در این وزارت به ضرر اقتصاد ایران تمام شود. اما این انتقادها هیچ گاه موجب بیاعتمادی مصدق نسبت به اخوی نشد، حتی پس از چندی او را به عضویت شورای عالی فنی نیز منصوب کرد
و با
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دوران وزارت اخوی به پایان رسید. وی پس از کودتا بازداشت شد؛
اما بلافاصله آزاد شد. چند ماه بعد در جریان رسیدگی به پروندهی مصدق در تاریخ ۷ مهر ۱۳۳۲ دوباره بازداشت شد؛ ولی باز هم علی رغم تلاش مخالفانش برای چسباندن اتهام به وی، آزاد شد. در ۲۹ آذر همان سال قرار منع تعقیب وی صادر گردید.
با این حال در تاریخ ۱۳ تیر ۱۳۳۳ در
مجلس شورای ملی، به دست مهدی ارباب نمایندهی
زاهدان متهم شد که در دوران وزارتش از اختیارات خود سوء استفاده کرده
و موجب زیان به خزانهی کشور
و گسترش بازار
قاچاق کالا شده است. همچنین متهم شد که با گذرنامهی غیر ایرانی قصد فرار از کشور را داشته است.
اخوی در مصاحبه با مجله «روشنفکر» اتهامات مهدی ارباب را تکذیب کرد
و اظهار داشت که در تمام مدت اقامت در خارج از کشور همیشه به ملیت
و ایرانی بودن خود افتخار داشته است.
دشمنی مهدی ارباب با دکتر اخوی به خاطر این بود که اخوی در
زمان وزارتش، واردات چای را ممنوع اعلام کرده بود
و در آن زمان ارباب یکی از واردکنندگان چای به ایران بود. پس از اعلام این ممنوعیت،
مهدی ارباب خدمت مصدق رسیده، اعتراض خود را نسبت به این دستور اعلام کرد؛ اما مصدق باز هم جانب دکتر اخوی را گرفت
و این کار دشمنی ارباب را با اخوی بیشتر کرد. دکتر اخوی چندی پس از کودتای ۲۸ مرداد، مدتی با اعضای نهضت مقاومت ملی همکاری کرد؛ اما طولی نکشید که خود را از
سیاست کنار کشید
و به فعالیتهای تجاری
و اقتصادی پرداخت.
مدتی در
ایران بود
و بعد به
فرانسه رفت
و سرانجام در سال ۱۳۶۳،
در سن ۸۰ سالگی به دلیل اختلافات خانوادگی خودکشی کرد.
سرتیپ مرتضی اخوی فرزند حاج سید جلیل از سادات اخوی سال ۱۲۸۱ در تهران متولد شد. پس از اتمام دورهی تحصیلات مقدماتی وارد مدرسهی
علوم سیاسی شد
و در آنجا دانشنامه گرفت. اخوی از همان دوران ابتدائی
و متوسطه، به نظام
و نظامیگری علاقهی بسیاری داشت
و به همین دلیل وارد دانشگاه افسری شد.
وی پس از مدت کوتاهی درجهی افسری دریافت کرد
و در کاخ سلطنتی فرمانده گروهان شد. در این مدت توانست با شایستگی هرچه تمامتر از عهدهی پست فرماندهی برآید
و همین موجب شد که اعتماد شاه
و دربار هر روز نسبت به او بیشتر شود؛ به طوری که در سال ۱۳۱۰ وی را یه ریاست املاک اختصاصی
رضا شاه در
تنکابن و سپس
مازندران منصوب کردند.
مدتی در همان پست انجام وظیفه کرد تا اینکه فرماندهی تیپ بهبهان را عهدهدار شد. اخوی مردی پرتلاش
و مورد اطمینان بود
و هر پستی که به او محول میشد را به شایستگی انجام داده به پایان میرساند؛ به عنوان مثال مدتی ریاست ادارهی قند
و شکر را به عهده داشت که با برنامههای منظم توانست تا حدودی از
احتکار و قاچاق قند و شکر
و دزدیهای موجود جلوگیری کند. چندی بعد به ریاست ادارهی نظام وظیفه منصوب شد
و چند سال در آنجا مشغول کار شد. از آنجا به ریاست کارگزینی وزارت
جنگ رفته
و پس از مدتی تلاش به معاونت ستاد ارتش منصوب گردید.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خاندان اخوی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۳/۳۰.